به گزارش پردیسان آنلاین؛هیفاء پردل/ روستای قنات ملک را تا دیروز کسی آن چنان نمی شناخت و کسی هم باور نداشت در دل این روستای بی نام و نشان فرمانده ای، سپهبدی و شیری دلاور و جسور و نترس پرورش و ترس و لرزه به اندام استکبار جهانی و رژیم کودک کش اسرائیل به یادگارگذارد. روستا زاده ایی که توانست هم فرماندهی ۸ سال دفاع مقدس باشد و هم یک خاورمیانه را آن چنان مدیریت کند تا دل های منطقه را تسخیر نماید.
۱۰ روز مانده به عید نوروز سال ۳۶ بود که در یک خانواده روستایی فرزندی به نام «قاسم» دنیا می آید فرزندی که در دامان پدری روستایی به نام حسن که همه ذکر او روزی حلال بود پرورش می یابد بزرگ و بزرگ تر می شود و در ۱۲ سالگی با پایان دوران تحصیلات ابتدایی زادگاه خود را ترک و مشغول بنایی در کرمان می شود و فعالیت های انقلابی خود را نیز آغاز می کند تا این که بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمده و در همان ابتدا دو گردان مهم کرمان را فرماندهی می کند.

در زمستان ۶۱ بود که لشکر ثارالله را ارتقا می دهد قاسم در طول ۸ سال دفاع مقدس با این لشکر در عملیات های زیادی از جمله والفجر۸،کربلای ۴، کربلای ۵ و شلمچه حضور خود را پررنگ می نماید تا این که جنگ در تابستان سال ۶۷ با همه فراز و نشیب های آن پایان می یابد اما برای قاسم جنگ پایان نیافته بود و این سال دوران جدیدی در زندگی او آغاز می شود.
قاسم این روستا زاده جسور و نترسِ میدان های نبرد ، حکایت جوانمردی هایش نقل مجلس می شود تا جایی که در سال ۷۶ از سوی رهبرمعظم انقلاب او را از کرمان به تهران فراخوانده و مسئولیتی به او واگذار می کنند و درجه وی را ارتقا و مسئولیت سپاه قدس را به قاسم می سپارند این دوران نقطه عطفی در کارنامه مبارزاتی او می شود هرچند وی در افکار عمومی هنوز که هنوز«حاج قاسم» است.
مقابله با استکبار و فرزند نامشروعش رژیم کودک کش اسرائیل با ایران اسلامی و ملت بزرگ ایران و هم چنین چشم طعمش به سوی خاورمیانه بزرگ وارد فاز جدیدی می شود واز محصول خون آشامی به نام «داعش» پرده برداری می کند ؛ داعشی که جنگ و جنایت و خونریزی و آشوب در منطقه فلسفه وجودی او بود . در سوریه کودکان و خانواده های سوری آواره و کشته می شوند و این تازه بُعدی از اهداف شوم آنها بود چرا که آنها حمله به اماکن مذهبی و عتبات و بارگاه اهل بیت علیهم السلام به ویژه حرم مطهر حضرت زینب کبری سلام الله علیها را دستور کار داشتند. اما قاسم در این مرحله جبهه ای به نام جبهه مقاومت را پایه ریزی می کند.
قاسم ؛ سردار منطقه می شود سرداری که با سیاستمداری، دنیای دیپلماتیک حرفه‌ای و مردمی بودن خود دل های آزادگان و مردم منطقه را می برد و آدمی را یاد این آیه قرآنی می اندازد که در توصیف پیامبر اکرم (ض) و مومنان می گوید«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» یعنی پیروان واقعی اسلام با هم مهربان هستند اما نسبت به دشمنان اسلام تنفر و انزجار دارند .
این توصیف در همه ابعاد زندگی سردار دلها نمایان است سرداری که برای نجات مستضعفان و یاری دادن به آنها جبهه ای را از غزه، لبنان، سوریه ، عراق و یمن تشکیل داد و غده سرطانی داعش را از خاورمیانه محو کرد.

سپهبدی که دست داعش را قطع کرد
شهید قاسم سلیمانی پس از حمله سنگین نیروهای داعش به شمال عراق و تصرف برخی از شهرهای کلیدی آن از جمله موصل و تکریت،بعد از قطع دست داعش در سوریه به کمک ارتش ناتوان و ازهم پاشیده عراق رفت حاج قاسم ما که نشان برتر نظامی ذوالفقار را گرفته و در دنیا به سپهبد شهرت دارد علاوه بر آموزش همچنین برنامه ریزی عملیات برای ارتش عراق، بسیج نیروهای مردمی و طایفه‌ای را نیز در این کشور آغاز کرد.
سردار ما کمک قابل توجهی نیز به نیروهای کرد اقلیم کردستان عراق برای دفع حملات داعش به اربیل کرد . روز قبل از یورش گروه‌ تروریستی داعش به‌ ۳ شهر کوچک گویر، خازر و مخمور که‌ مابین موصل و اربیل قرار دارند، حاج قاسم سلیمانی به‌ اربیل سفر کرده‌ است و با همراهی فرماندهان ارشد مسعود بارزانی از جبهه‌‌های جنگ در این مناطق به‌ دقت دیدن کرده‌ است.
همان زمان و بعد از آزادسازی خازر، گویر و مخمور، مسعود بارزانی شخصا یک نامه‌ تشکر برای ریاست جمهوری ایران با این مضمون فرستاد که‌ «ایران بار دیگر در سخت‌ترین شرایط به‌ دفاع از اقلیم کردستان عراق برخواسته‌ است».
حاج قاسم در عراق در کنار یار دیرینه خود ابومهدی المهندس پیر جبهه های نبرد با رژیم بعث و داعش شهرهای عراق را از این غده سرطانی نجات ومسیر پیاده روی اربعین حسینی را هموارکردند.
نگاه دوست و دشمن به حاج قاسم
سردار دلهای ما آن چنان جاذبه داشت که دل های آزادگان و مستضعفان جهان را ربوده بود برای مقابله با دشمن و ماجرا جوی او در منطقه جبهه مقاومت را تشکیل داد تا جایی که او را به نخبه ای بین المللی برای مبارزه با توریسم جهانی مبدل کرد .
دشمن حتی از سایه او ترس داشت کسی چه می دانست روستازاده ای از دل قنات ملک، شیری پرورش یابد که دشمنان حتی از سایه او بترسند.
به عنوان نمونه؛ «ژنرال پترالوس»رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا ومدیر کل سابق سیا در مورد سرلشکر سلیمانی طی مصاحبه ای درباره رقیب بی بدیلش در غرب آسیا چنین می گوید:«او دشمنی شایسته بود بازی خود را به خوبی انجام می داد بسیار توانمند و مدیرودشمنی شایسته است».
جان کری وزیر اسبق خارجه آمریکا خطاب به ظریف گفته «آرزو دارم قاسم سلیمانی را از نزدیک ببینم».
ژنرال صلح
زلمای خلیل‌زاد، سفیر سابق آمریکا در افغانستان نیز در مورد سردار سلیمانی گفته است: «همان‌قدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ‌افروزی متهم می‏کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان‌دادن به درگیری‌های نیرو‌های مقتدی صدر و نیرو‌های عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی که می‏رفت ناآرامی‌های آن گسترش یافته و پیامد‌های وخیمی به‌ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.
روزنامه لوموند فرانسه طی یک گزارشی در حالیکه عکس در حال نماز خواندن سردار قاسم سلیمانی را به صورت بزرگ منتشر کرده بود، به تعریف و تمجید از فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران پرداخت و وی را «قویترین مرد خاورمیانه» و «چه‌گوآرای ایران» نامید.

رزمندگان مقاومت از حاج قاسم می گویند
محسن پردل از رزمندگانی است که نوجوانی او به دوران قبل از انقلاب برمی گردد او که جزو ایرانی هایی است که در عراق ساکن بودندو دوران مبارزه با رژیم طاغوت و دشمن بعثی فعالیت خود را آغاز و در پاسی از شب بعد از فراغ از درس ، اعلامیه های معمار کبیر انقلاب اسلامی را پخش می کند و تا پاسی از صبح سخنرانی شهید مرجع عالیقدر تشیع آیت الله محمد باقر صدر می نشیند و با پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل همین مبارزات خود از عراق به ایران تبعید می شود و با شروع جنگ وارد جبهه ها شده و در سپاه بدر می جنگد وقتی از او درباره حاج قاسم سوال می کنیم ناخودآگاه به گریه می افتد و می گوید: ما به شما و رهبری مدیونیم و ناراحت هستیم که فرمانده‌ خود را از دست دادیم چرا که این تشکیلات را به‌خاطر حاج قاسم داریم.
وی در ادامه می افزاید: ما در محبت معمار کبیر انقلاب و هم چنین رهبری ذوب هستیم حاج قاسم به ما یاد داد که آمریکا و اسرائیل دشمن اصلی هستند واو جبهه مقاومت را تشکیل داد و منطقه را از دست داعش نجات داد. خون حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس در هم آمیخت و وحدت دو ملت عراق و ایران را رقم زد.
برای بیان خاطراتی از فرماندهی حاج قاسم با چند تن از رزمندگان حشد الشعبی که سالیانی در میدان هم رزم فرماندهان خود ابومهدی و حاج قاسم بودم تماس می گیرم به سختی با آنها تماس و طی مصاحبه ای در جریان خاطرات آنها قرار می گیرم.
درایت حاج قاسم و پیشگیری از شهادت رزمندگان
محمد مهدی الربیعی که ۵۵ ساله و عمر خود را در میدان های جنگ گذاشته درباره نوع فرماندهی سردار دل ها چنین می گوید: در یکی از عملیات برای آزاد سازی موصل توانستیم منطقه ای را آزاد کنیم تپه ای وجود داشت که داعشی ها با سنگرهای مجهز بر روی تپه مبارزه می کردند ما اصرار داشتیم که این تپه را آزاد کنیم اما سردار حاج قاسم استخاره گرفت وجواب نه بود .
به گفته این رزمنده؛ بعدها فهمیدیم که اگر تپه آزاد می شد بیش از ۱۴۰ رزمنده شهید می دادیم حکایت از درایت حاج قاسم بود حاج قاسم بسیار دل نارک بود و وقتی رزمنده ای به شهادت می رسید با تمام وجود ناراحت می شد و می گریست چراکه آنها را همانند فرزندان خود دوست داشت.
پذیرایی از رزمندگان با شیرینی کرمان
اما حسین کنعانی رزمنده دیگر گردان حضرت عباس علیه السلام بیان می کند: جدای این که سردار فرمانده میدان های جنگ بود اما مهربان و جذبه خاصی داشت. او همیشه در خط مقدم بود خطر نمی کرد و ابتدا خود بر خط مقدم قدم برمی داشت. همیشه در سفرهایی که به عراق و سوریه او را که می دیدیم با شیرینی های سنتی کرمان از رزمندگان پذیرایی می‌کرد.
۱۳ دیماه سحرگاهی تلخ و فرودگاه بغداد قتلگاهی بی رحم
اما ملت بزرگ ایران و ملت های آزاده منطقه هرگز سحرگاه تلخ ۱۳ دیماه سال ۹۸ را از یاد نمی برند سحرگاهی که در آن حاج قاسم ما به همراه حاج ابومهدی المهندس و دیگر یارانشان در فرودگاه بغداد به دست شقی ترین و رذل ترین آدم های روی زمین فجیعانه به شهادت رسیدند و شهادت این دو سردار باعث اتحاد بیشتر بین دو ملت ایران و عراق و قوی تر شدن محور مقاومت در منطقه شدند.