راهپیمایی اربعین در طول یک دهه گذشته تیتر یک رسانه های دنیا و مسئله اصلی اندیشکده های جهانی شده است. برای بررسی و ارزیابی چرایی و چگونگی این ماجرا و تحلیل نقش شهید سلیمانی در تقویت این جریان، با دکتر سید هادی افقهی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه گفت و گو کردیم. تحلیل شما از اینکه […]

راهپیمایی اربعین در طول یک دهه گذشته تیتر یک رسانه های دنیا و مسئله اصلی اندیشکده های جهانی شده است. برای بررسی و ارزیابی چرایی و چگونگی این ماجرا و تحلیل نقش شهید سلیمانی در تقویت این جریان، با دکتر سید هادی افقهی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه گفت و گو کردیم.

تحلیل شما از اینکه چرا مسئله اربعین در طول سال های اخیر در جهان اسلام جزء مسائل اساسی و مهم شده است؛چیست؟
مسئله‌ی اربعین این نیست که عده‌ای در یک هفته پیاده‌روی‌کرده و به مرقد مطهر برسند، دستی به ضریح بزنند، زیارت کوتاه اربعین را تلاوت کنند و بعد برگردند. این فلسفه‌ی اربعین نیست؛ چرا؟ چون اربعین امتداد فلسفه‌ی عاشورا و فلسفه‌ی عاشورا امتداد فلسفه‌ی سقیفه است.
در این رویداد یک مکتب و هدف و آرمان متعالی بنیان‌گذاری شده است. در این سه پیام سیدالشهداء، سه مطلب از ما خواسته شده است. پیام اوّل، قطعاً ثواب سختی‌هایی که زائرین در این مسیر متحمل می‌شوند برای آنان نوشته می‌شود و شکی در آن نیست، امّا اولویت در اینجا تأثیر از پیام کربلا و تأثیر از روح پرفتوح سیدالشهداست. وقتی انسان در آن فضای ملکوتی مقابل گنبد و ضریح می‌ایستد، باید اندیشه کند که اصلاً این فاجعه و حادثه‌ی بزرگ برای چه رخ داد. چه شد که مرا پای پیاده از اقصی نقاط دنیا به اینجا کشاند تا در مقابل این شخص باعظمت و این مقام قدسی و ملک پاسبان بایستم؛ یعنی باید فقط زیارتی بخوانم و بعد برگردم؟ نه، باید فهمید که هدف این خون پاک چه بود؟ این خون پاک چرا بر زمین ریخته شد؟ این خیلی مهم است که انسان ارزش این خون را بفهمد. خون‌خواه این خون به ناحق ریخته‌شده خداست. به همین دلیل یکی از القاب سیدالشهداء ثاراللّه است. چرا در زیارت عاشورا «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه» آمده است؟ چون خون پدر بزرگوارشان هم به همین شکل و به ناحق بر زمین ریخته شد.
چرا برخی می خواهند این مسئله را عادی جلوه دهند؟
صحنه‌ها متفاوت است، ولی تأکید بنده بر قداست این خون است؛ این خون انسان عادی نبود که به ناحق ریخته شد، حتی اگر عادی هم بود نباید به ناحق ریخته می‌شد؛ امّا وقتی خون امام معصومی که بر کل جهان ولایت تکوینی دارد به این شکل فجیع بر زمین ریخته شود، نشان از هدف بزرگی است؛ ولی ما چقدر ملزم به عمل و تبعیت و تأیید و ترویج این هدف هستیم؟ اگر این فلسفه‌ی زیارت اربعین باشد و اگر من با حضور قلب در مقابل این بارگاه ملکوتی بایستم، با حالتی متأثر و متحول به وطن و خانه‌ی خود برمی‌گردم، ولی اگر نه از روی عادت و سلوک هر ساله حداقل ماهی یک‌بار نائل به زیارت سیدالشهداء می‌شوم. اصل کار فهم فلسفه‌ی ریختن این خون است. کسی که این خون را ریخت، کرامت و حیثیت انسان را مورد هدف قرار داد. سیدالشهداء برای حفظ کرامت و انسانیت و احکام الهی انسان‌ساز قیام کرد. ایشان خودشان را در راه جهاد به دردناک‌‌ترین شکل فدا کردند.
اگر فهم ما از زیارت اربعین جامع باشد، دیگر هیچ مسلمانی در مقابل منکر ساکت نمی‌شود؛ چون در کلام نورانی خود حضرت سیدالشهداء امربه‌معروف و نهی‌از منکر هست. وقتی سیدالشهداء در منازل مختلف برای اصحاب خود و افراد در جبهه‌ی مخالف سخنرانی می‌کردند، اوّلین مخاطبشان علما بودند؛ می‌فرمودند که چرا شما سکوت کردید؟ شما در صحنه‌ی دادگاه عدل الهی و در روز قیامت چه پاسخی خواهید داد؟ خطاب حضرت هم به علما و هم به انسان‌های غیرمسلمان بود؛ چون کسانی که در اردوگاه دشمن در مقابل سیدالشهداء ایستاده‌اند، از دین خارج‌اند. هر کسی که علیه امام زمان خودش قیام کند، دیگر مسلمان نیست؛ امّا حضرت باز هم در این شرایط دست از نهی‌ازمنکر برنمی‌دارند. شاید کسی بگوید که آقا مطمئن بود آن‌ها به سخنانشان گوش نمی‌دهند. بله، ولی وظیفه‌ی امام ابلاغ است. امام در سخت‌ترین شرایط و در هول‌انگیزترین صحنه‌ها از وظیفه‌ی خود دست نکشید. اصل شأن امامت همین است. حضرت می‌فرمایند: «اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا اَحْراراً فی دُنْیاکُم»؛ اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، پس، در دنیایتان آزاده باشید. ببینید سیدالشهداء برای حریّت تمام انسان‌ها برنامه داشت.
تحلیل شما از نگاه امامین انقلاب اسلامی به راهپیمایی اربعین چیست؟
خطاب امام خمینی رحمه‌الله‌علیه و رهبر انقلاب هم همیشه فرااسلامی بوده و هست؛ چون آنان بر تمدن اسلامی تأکید دارند. خب یکی از تلاشگران اصلی تحقق تمدن اسلامی هم شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی بود. تمام گام‌های سردار برای تحقق همین هدف بود. تلاش ایشان برای ایجاد وحدت بین دو ملت ایران و ملت عراق بود؛ چون آن فرهنگ و تاریخ و جغرافیا و فولکلور و اعتقادات و آئینی که بر این دو ملت حاکم است، بین ایران و هیچ ملت دیگری حاکم نیست. گرچه همه‌ی ملت‌های منطقه برادران عزیز ما هستند، ولی مسائل مشترکی در ایران و عراق وجود دارد که ایرانی را مجذوب جغرافیای عراق و عراقی را مجذوب فضای ایران می‌کند؛ یعنی چه در راهبرد و چه در تاکتیک یک وحدت و هدف وجود دارد. سردار سلیمانی به‌خوبی دریافته بود که جایگاه و اهمیت عراق برای ما چقدر است. نگاه سردار فرامنطقه‌ای و جهان‌شمول بود. به قول رهبر معظم انقلاب، سردار سلیمانی امروز یک مکتب و راه است. مگر این راه و مکتب فقط در انحصار بچه‌ شیعه‌هاست؟‌ اگر تمام احرار عالم بخواهند برای رهایی خود و احقاق حق و جلوگیری از غارتگری ثروت‌های خدادادی‌شان بجنگند، راهی جز مکتب سلیمانی ندارند. این مکتب شعاع و باریکه‌ای از آن آتش شعله‌‌ور و فروزان مکتب حسینی است که این حرارت در دل مؤمنین هرگز سرد و خاموش نمی‌شود. چنین حرارتی سردار سلیمانی را وادار می‌کرد که نه فقط در عرصه‌ی جهاد نظامی، بلکه در عرصه‌‌ی جهاد فرهنگی بسیار تلاش کند.
این حرارت و غیرتی که شما در شهید سلیمانی نام می برید در چه عرصه های می توان مشاهده کرد؟
مثلاً، همین بحث بازسازی عتبات عالیات چه ربطی به سردار سلیمانی دارد؟ اگر بخواهیم به سردار سلیمانی به‌عنوان انسان نظامی نگاه کنیم و به آن نمره بدهیم، توجیهی ندارد، ولیکن ایشان می‌داند که حراست و حمایت و حفاظت از اعتاب مقدسه چه تأثیری بر جهان اسلام و بر غیرمسلمانان خواهد گذاشت. سردار سلیمانی برای وحدت بین دو ملت تلاش کرد، ولی برای تکمیل گام‌ها و پله‌های نردبان و برای رسیدن به تمدن اسلامی که مد نظر رهبر معظم انقلاب هم هست و بارها به آن اشاره کرده اند، الحاق دیگر ملت‌ها و انسان‌های آزاده و آزادی‌خواه به این هسته‌ی مرکزی بود که آن اتحاد و وحدت بین دو ملت ایران و عراق است. دشمن این را خوب درک کرده بود که اگر بین دو ملت ایران و عراق در منطقه‌ی غرب آسیا اتحاد به‌وجود بیاید و فرهنگ حسینی سازه‌ی این اتحاد باشد، دیگر کسی نمی‌تواند در مقابل هسته‌ی مقاومت الهی و حسینی ایستادگی کند. الآن که حشدالشعبی در عراق و بسیج و قوای مسلح در ایران و جریان‌های دو ملت و حوزه‌های علمیه‌ی دو کشور هستند، آمریکا با کدام یکی از آنان می‌تواند مبارزه کند؟ لذا، سردار این را به‌خوبی درک کرده بود که اگر بتواند بین تمام بخش‌های عراق و ایران اتحاد شکل دهد، هنگامه‌ای به پا می‌شود و ملت‌های دیگر هم مثل آهن‌ربا جذب این هسته‌ی مرکزی خواهند شد. لذا، سردار سلیمانی برای عراق ارزش و اهمیت خاصی قائل بود.

حاج آقا کریمیان، مشاور فرهنگی و رسانه‌ای سردار تعریف می‌کرد که حاجی در یکی از سفرهایش به عراق سرش را بلند کرد و با حالت خاصی گفت بچه‌ها عراق کشور مهمی است. مجدداً سرش را انداخت پایین و بلند کرد و بعد از مکثی گفت بچه‌ها عراق خیلی مهم است. بار سوم قسم جلاله یاد کرد و گفت واللّه عراق خیلی مهم است. سردار در این مسیر با نگاه بسیار وسیع و عالمانه و هوشمندانه حرکت می‌کرد. ایشان با این دیدگاه جهاد نظامی‌، جهاد امنیتی‌ و جهاد فرهنگی‌اش را انجام داد و تبلیغ رسالت کرد.
با همین اندیشه عتبات عالیات را بازسازی کرد؛ عتباتی که در معرض خطر بود. سردار سلیمانی برای حفظ این آثار ارزشمند و گلبانگ‌های توحیدی و مناره‌های نورانی حرکت و قیام کرد. بنابراین، تلاش سردار فقط سیاسی و نظامی و راهبردی نبود. تلاش الهی ناشی از نگاه ظریف و دقیق به هدف سیدالشهداء بود؛ چون هدف سیدالشهدا هم همین بود. امام صرفاً برای حکومت‌داری قیام نکرد، بلکه می‌خواست به‌واسطه‌ی حکومت احقاق حق کند و برای اقامه‌ی عدل قیام کرد.
در گسترش و بالندگی راهپیمایی اربعین نقش شهید سلیمانی را تا چه حد می دانید؟
مسئله‌ی اربعین فرصتی جهانی برای ترویج فرهنگ حسینی است؛ چرا؟ چون در سرتاسر جهان، ادیان و مذاهب مختلف حتی پیروان مکاتب اخلاقی مثل کانفسیوس و برهما در این جمعیت پیدایشان‌شده، مسیحیان که جای خود دارند. آن‌ها با علم و کتل می‌آیند. مثلاً، در بعضی از آثار شخصیت‌های غیرادیانی مثل گاندی گفته‌شده که آزادی ما مرهون آزادی قیام سیدالشهداست. این نشان می‌دهد که این شعاع ظرفیت زیادی دارد و ما باید تلاش کنیم که این شعاع را آن طوری که هست ترویج و تبلیغ کنیم، نه اینکه این شعاع و اهداف و ارزش‌ها را پُر از خرافه کنیم. سیدالشهداء برای حرکات جلف و بی‌معنی قیام نکرد. شاعر‌ از زبان سیدالشهداء می‌گوید دین محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله استقامت و قوام پیدا نمی‌کند، مگر با ریختن خون من، ای شمشیرها مرا دریابید. ما باید این را بین جوانان ترویج دهیم، نه اینکه بیاییم و برای خود لقبی بتراشیم که بعد با آن لقب زشت‌ترین ‌و بدترین اعمال خلاف شئون مذهب را انجام دهیم و بقیه را هم شمر و یزید زمان بنامیم و بگوییم فقط ما وارث نهضت سیدالشهداییم. این فریب و دروغ و نوعی شیّادی است. باید کسانی که این کار را می‌کنند، با شیوه‌ی خاص و با نشر معارف حقیقی اهل بیت رسوا کرد.
مسئله‌ی اربعین خود در حال شکل‌گیری است و شهید سلیمانی در این موج و دریای متلاطم حرکت می‌کرد. آن زمانی که زنده بود وظایف، توانمندی ظرفیت‌ها و درک و فهم‌ خودش را به منصه‌ی ظهور گذاشت. ایشان اثر انگشت خود را بر قلب جوانان و مؤمنین گذاشت. ما اگر می‌خواهیم رستگار شویم، باید این فرهنگ را دنبال کنیم، نه اینکه از روی عادت پیاده به کربلا برویم و چای عراقی بخوریم و بعد هم بگوییم آقا السلام علیک و چند صفحه زیارت اربعین بخوانیم و برگردیم. آن وقت فکر کردیم که ما عمل فتح‌الفتوح انجام دادیم! خیر، ما در میدانی پُر از مین حرکت می‌کنیم. اگر پُر از مین نبود، امام صادق علیه‌السلام نمی‌فرمودند: «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»؛ تمام منظومه‌ی فکری سردار سلیمانی تحقق آرمان‌های بلند بود. اگر در این راه به موکب هم کمک می‌کرد، می‌دانست که مردم در این مسیر نیاز به خدمات دارند.
وقتی مسئله‌ی اربعین افکار و وجدان‌ها را بیدار کند، دیگر ملت، مؤمنان، مجاهدان، رزمندگان و عالمان اجازه نمی‌دهند که دشمن در امنیت این منطقه اخلالی ایجاد کند. اگر واقعاً آن فرهنگ حسینی رواج پیدا کند و فرهنگ حسینی وجدان‌ها را بیدار کند، حتی اگر فرهنگ حسینی ما را تبدیل به عناصر آمربه‌معروف و ناهی‌ازمنکر کند، آمریکا جرأت نمی‌کند که دیگر پا در منطقه‌ی ما بگذارد و یا امنیت ما و ملت‌های منطقه را مختل کند. ما با همان فرهنگ حسینی «هیهات من‌الذله» هیچ‌وقت تسلیم موشک‌ها و ناوهای هواپیمابر آمریکا نخواهیم شد. ما آنان را نابود می‌کنیم. فرهنگ حسینی تسلیم ترس و جنجال‌های فضای مجازی و ماهواره‌ها نمی‌شود؛ چون ما در خطّ مستقیم در حال حرکتیم که فرجامش پیروزی است