محمد قوچانی سردبیر روزنامه اصلاح‌طلب سازندگی چشم‌انداز مطمئنی برای ادامه قدرتمندانه و با پشتیبانی اکثریت آرای مردمی برای خود نمی‌بینند درنتیجه از هم‌اکنون به‌نوعی جنگ روانی با هدف هدایت افکار عمومی به‌منظور کاهش اثرات عدم استقبال مردمی از اصلاح‌طلبان در انتخابات با استراتژی مظلوم‌نمایی راه انداخته‌اند. سرویس سیاسی پایگاه پردیسان نوین-رضا احمد زاده؛ این جمله […]

محمد قوچانی سردبیر روزنامه اصلاح‌طلب سازندگی چشم‌انداز مطمئنی برای ادامه قدرتمندانه و با پشتیبانی اکثریت آرای مردمی برای خود نمی‌بینند درنتیجه از هم‌اکنون به‌نوعی جنگ روانی با هدف هدایت افکار عمومی به‌منظور کاهش اثرات عدم استقبال مردمی از اصلاح‌طلبان در انتخابات با استراتژی مظلوم‌نمایی راه انداخته‌اند.

سرویس سیاسی پایگاه پردیسان نوین-رضا احمد زاده؛ این جمله بخشی از سخنان محمد قوچانی سردبیر روزنامه
اصلاح‌طلب سازندگی (ارگان کارگزاران سازندگی) بود چندی پیش درباره آخرین مواضع محمدرضا
عارف رئیس فراکسیون امید مجلس دهم بیان کرده و در ادامه مطالبی بر زبان جاری ساخته
است که می‌تواند گوشه‌ای از وضعیت درون‌گروهی جریان اصلاحات را در نزدیکی انتخابات
مجلس یازدهم به نمایش بگذارد/ ذکر این نکته ضروری است که کارگزاران سازندگی حسب ظاهر،
روند رو به تند شدن فضای سیاسی کشور و فعال شدن دوباره تنش و فتنه را در میان اصلاح‌طلبان
تندرو مشاهده کرده و نمی‌خواهند که مانند فتنه 88 هزینه همراهی با اصلاح‌طلبان را بدهند
که سخنان محمد قوچانی علاوه بر مواردی که به آن اشاره خواهد شد می‌تواند این مورد را
به‌عنوان سرفصل این نوشتار نیز موردتوجه قرار دهد. وی این‌گونه می‌گوید: برای نخستین
بار عاجز شدم از تیتر زدن برای خبر کسالت‌باری که ناگزیر بودم بر صفحه یک «سازندگی»
بنشانم: نه اینکه به‌رسم این روزگار از انتخابات عبور کرده باشم بلکه بدان سبب که بی‌کفایتی
شورای عالی اصلاح‌طلبان در راهبری انتخاباتی آنان را باید روایت می‌کردم. آقای عارف
فکر کردند چون خودشان نامزد نمی‌شوند نیاز نیست در مقام رئیس شورای عالی اصلاح‌طلبان
از دیگران دعوت کنند و دیگر بزرگان… این روزها آن‌قدر علیه نهاد انتخابات و اصلاحات
حرف زدند که خودشان هم ظاهراً از اصلاحات و انتخابات پشیمان شدند و توبه کردند و از
سر بی‌خیالی و بی‌برنامگی و به نظرم بریدگی ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند

وی در ادامه نوشتار خود افزوده است: حتی اگر فکر
کنیم مردم رأی نمی‌دهند حق نداشتیم در برابر آرمان‌های اصلاح‌طلبی این‌قدر بی‌مسئولیت
و باری به هر جهت باشیم. نمی‌شود هم حرف‌های انقلابی زد و هم حرف‌های انتخاباتی. نمی‌توان
هم اپوزیسیون بود و هم‌چشمی به حاکمیت داشت. این «آغاز یک پایان» است. «آغاز پایان
اصلاح‌طلبانِ» خسته و نااستواری که فقط در زمین هموار می‌توانند سیاست ورزی کنند. ما
به یک شکست نیاز داریم تا به خود آییم و اصلاح‌طلبی را اصلاح کنیم… ما اصلاح‌طلب
می‌مانیم، حتی اگر در اقلیت باشیم…این بی‌تدبیری است که ما را اقلیت می‌کند، نه رأی
اکثریت

این سخنان حکایت از چند موضوع مهم در آِینده سیاسی
اصلاح‌طلبان دارد:

1- ایشان چشم‌انداز مطمئنی برای ادامه قدرتمندانه
و با پشتیبانی اکثریت آرای مردمی برای خود نمی‌بینند درنتیجه از هم‌اکنون به‌نوعی جنگ
روانی با هدف هدایت افکار عمومی به‌منظور کاهش اثرات عدم استقبال مردمی از اصلاح‌طلبان
در انتخابات با استراتژی مظلوم‌نمایی راه انداخته‌اند. درجایی قوچانی می‌گوید: ما به
یک شکست نیاز داریم تا به خود آییم و اصلاح‌طلبی را اصلاح کنیم… ما اصلاح‌طلب می‌مانیم،
حتی اگر در اقلیت باشیم…/ این ادعا در حالی است که اصلاح‌طلبان تمام اهرم‌های قدرت
را از ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهرها را در بسیاری از نقاط در اختیار داشته و دارند.

2- قوچانی در جای دیگر سرزنش گونه خود و اصلاح‌طلبان
را مورد شماتت قرار می‌دهد که چگونه: حتی اگر فکر کنیم مردم رأی نمی‌دهند حق نداشتیم
در برابر آرمان‌های اصلاح‌طلبی این‌قدر بی‌مسئولیت و باری به هر جهت باشیم. این سخنان
در حالی است که اصلاح‌طلبان با دو دوره متوالی تمامی اهرم‌های قدرت سیاسی – اقتصادی
را در دست داشتند. نشان دادن روحیه سرزنش گری درجایی که 8 سال پرتلاطم از نقد و انتقاد
از شیوه مدیریت دولتی‌ها توسط منتقدان و مشاهده فقدان برنامه و استراتژی مشخص را در
کیسه دارند هم نوعی فرارو به جلو برای کم کردن هزینه حمایت‌هایشان از دولت روحانی بوده
و هم نوعی اعتراف سرپوشیده و مترادف کردن اصلاحات با درخواست‌های مردمی است که ایشان
در طول 8 سال گذشته نسبت به آن بسیار بی‌تفاوت بوده و به بازی سیاسی درون‌حزبی و درون
ساختاری خود مشغول بوده‌اند.

3- تلاش برای القای هماهنگی و یکی بودن آرمان‌های
اصلاح‌طلبی با آرمان‌های انقلاب اسلامی هدف اصلی است اما در این مسیر دچار پارادوکس
آشکاری می‌شوند زیرا هم پایان خود را اعلام می‌کنند که باید به خود آیند و هم اینکه
نمی‌توانند حتی اگر در اقلیت هم قرار گیرند نمی‌توانند از این فضا خارج شوند.

4- پذیرش نقش دوگانه اپوزیسیونی – انقلابی توسط
اصلاح‌طلبان که محمد قوچانی به آن اشاره می‌کند نشان از برنامه‌هایی دارد که شاید در
ایام نزدیک انتخابات مجلس یازدهم و حتی در انتخابات 1400 دوره سیزدهم ریاست جمهوری
دیده شود که نشان از آمادگی جریان استحاله طلب برای به خیابان کشاندن اعتراضات فراقانونی
خود به کف خیابان‌ها دارد و همین موضوع است که قوچانی و کارگزاران را به کنار کشاندن
خود از اصلاح‌طلبان افراطی و موضع‌گیری این‌چنینی وادار می‌کند. نیروهای انقلاب باید
مراقب این حرکات باشند زیرا ساختار و رفتار سیاسی مردم نشان داده است که واگذاری یا
خلع از قدرت در کشور ما از قانون بازی “دومینو “تبعیت می‌کند به این معنا
که اگر جریانی سیاسی یک موضوع سیاسی را از دست بدهد این واگذاری اجباری قدرت در دیگر
مراکز نیز رخ خواهد داد. پس اگر مجلس از دست اصلاح‌طلبان خارج شود، از دست دادن ریاست
جمهوری و شورای شهر و روستا و … هم قابل پیش‌بینی است و تنها ماندن جریان کارگزاران
در میان احزاب اصلاحات که بازهم قوچانی به آن اشاره می‌کند می‌تواند شالوده اصلاحات
و اختلافات مابین ایشان را تشدید کند.