پمپئو، وزیر امور خارجهی سابق آمریکا، بارها ماجرای جنایت در فرودگاه بغداد را بازگوکرده و الآن بهصراحت از نقش آمریکاییها در ترور حاج قاسم صحبت میکند. او گفته سازمان سیا میخواست آسانژ را هم حذف کند، امّا بهدلیل مسائل قانونی این کار را انجام نداد. تبیین شما از موضع گیری پمپئو و اقدامات آمریکایی ها چیست؟
دکتر خوشچشم کارشناس مسائل بین الملل تاکید دارد نیازمند دیپلماسی تهاجمیتر برای پیگیری حقوقی پرونده ترور حاج قاسم هستیم و باید از همهی ابزارها و اهرمهای فشار در دست استفاده کنیم. بهعبارتی، رویکرد تهاجمیتر ما پس از شهادت حاج قاسم هزینههای این ترور را برای آنها بالا میبرد و بهنوعی تنبیه برای آنهاست
پمپئو، وزیر امور خارجهی سابق آمریکا، بارها ماجرای جنایت در فرودگاه بغداد را بازگوکرده و الآن بهصراحت از نقش آمریکاییها در ترور حاج قاسم صحبت میکند. او گفته سازمان سیا میخواست آسانژ را هم حذف کند، امّا بهدلیل مسائل قانونی این کار را انجام نداد. تبیین شما از موضع گیری پمپئو و اقدامات آمریکایی ها چیست؟
آمریکاییها برای توجیه اقدامات تروریستیشان دستاویزهای قانونی خودساختهای را ایجاد میکنند؛ یعنی اگر شخصی را دشمن کشورشان معرفی کنند، آنوقت ترور آن شخص توجیهپذیر میشود؛ بهویژه اگر شخص مورد هدف را تبدیل به تهدید آنی و فوری برای امنیت و منافع آمریکا بکنند؛ امّا این کار را در خصوص حاج قاسم نتوانستند اثبات کنند؛ علیرغم اینکه دستاویز غیرقانونی بود و تنها ابزارسازی از مفاهیم بود. آقای پمپئو و آقای ترامپ هم هیچگاه نتوانستند در پاسخ به درخواستهای مکرر دموکراتها در مجلس این مسئله را ثابت کنند. اگرچه دموکراتها هم منظورشان تقبیح ترور نبود، بلکه بیشتر با زمان و پیامدهای آن ترور سروکار داشتند و معتقد بودند ترامپ از این قضیه استفادهی شخصی کرده است.
در مورد آقای آسانژ هم نتوانستند چنین دستاویزی را مطرح کنند. شاید یکی از دلایلش این است که آسانژ فردی نظامی نیست. در حقیقت آنان با سوءاستفاده از برچسب ایران و یونیفرم نظامی حاج قاسم، این کار را انجام دادند؛ امّا در اصل ماجرا چیز دیگری است. آمریکاییها معیارهای دوگانه دارند. همانطور که در زمینهی دموکراسی و حقوق بشر قابل مشاهده است؛ آنها از بعضی کشورهای دیکتاتور حمایت میکنند و برخی از کشورهای دموکرات را مورد هجمه قرار میدهند. دموکراسی باید معیارهای غربی داشته باشد و در زمینهی ترور هم همین روش را بهکار میبندند. مثلاً، آقای حامد کرزی از امضای موافقتنامه ی امنیتی با آمریکا سر باز زد. آمریکاییها در آن قرارداد نوشته بودند تروریسم کسی است که به منافع آمریکا ضربه بزند و اگر به منافع کشور دیگری ضربه وارد کند، برای آمریکا مشکل ایجاد نمیکند.
در واقع قانونی بودن یا نبودن کاری بازیچه ی دست سیاستمداران آمریکایی است.
بله؛ دقیقا. آمریکاییها برای رسیدن به اهدافشان، معضل معیارهای دوگانه و دلبخواهی را در دنیا ایجاد کردند و از آن بهره میبرند. قانونیبودن یا نبودن اینگونه اقدامات برای آمریکاییها اصلاً ملاک نیست. مسئلهی بعدی اینکه برای توجیه ترور و ظاهر قانونیدادن به آن، تبلیغات نقش بسیار مؤثری دارد. در خصوص حاج قاسم، آمریکا با استفاده از قدرت رسانهای و جنگ نرم، در نزد افکار عمومی داخلی آمریکا از او اهریمنسازی کرد و وجهی ضدتروریسم حاج قاسم را برعکس معرفی کرد. حال اینکه در مورد آسانژ چنین تبلیغاتی را در داخل نتوانسته انجام بدهد. یکی از دلایلش هم این است که آسانژ غربی است.
اخیرا روزنامهی گاردین در گزارشی اذعانکرده که انگلیسیها هم در شهادت حاج قاسم نقش داشتند و این موضوع را پنهان کرده بودند. آیا ما میتوانیم پنهانکاری انگلیس را در داخل کشور از نظر دیپلماسی در دادگاههای بینالمللی مثل لاهه پیگیری کنیم؟
این اقدام نیازمند پیگیریهای حقوقی و مدارک و شواهد حقوقی است. بر اساس گزارش یک روزنامه نمیتوان شواهد غیرقابلانکار ارائه کرد. انگلستان از چند جنبه متهم هست. مثلاً، شرکت جی.پی.فور مسئول امنیت فرودگاه بغداد هست که در این زمینه متهم است. اتفاقاً شواهد و مدارک بیشتری مبنی بر دخالت این شرکت در ترور وجود دارد. قطعاً کمیتههای مسئول در وزارت خارجه و دیگر نهادها از جمله قوهی قضائیه در این زمینهها کار کردند، امّا به نظر میرسد که ما نیازمند دیپلماسی تهاجمیتر هستیم. نه فقط در خصوص این پرونده و کمیتهی پیگیری این پرونده، بلکه باید از همهی ابزارها و اهرمهای فشار در دست استفاده کنیم. بهعبارتی، رویکرد تهاجمیتر ما پس از شهادت حاج قاسم هزینههای این ترور را برای آنها بالا میبرد و بهنوعی تنبیه برای آنهاست. این باعث خواهد شد که اگر فشارها بهحدی از کفایت برسد، طرف غربی مجبور شود تا یکسری اقدامات جبرانی را انجام دهد. این کار تنها با استفاده از طرح دعوا در نهادهای حقوقی بینالمللی بهوجود میآید. با توجه به اینکه این نهادها ابزار کشورهای غربی هستند، اگرچه پیگیری حقوقی در این نهادها لازم و ضروری است، امّا برای تنبیه طرف غربی کفایت نمیکند. ما باید از اهرمهای فشار دیگرمان هم استفاده کنیم.