در سال های اخیر با انبوهی از سریال های کره ای، ترکی، هالیوودی، … مواجهیم که در اغلب موارد حتی فرصت بررسی همه آنها پیش از انتشار فراهم نمی شود.

به گزارش پردیسان آنلاین؛در سال های اخیر موج بزرگی از سریال های خارجی تاریخی، فانتزی، علمی-تخلی، آخرالزمانی و … پدید آمده و فضای رسانه ای ما را در نوردیده است. ما با انبوهی از سریال های کره ای، ترکی، هالیوودی، … مواجهیم که در اغلب موارد حتی فرصت بررسی همه آنها پیش از انتشار فراهم نمی شود. بسیاری از این سریال ها در اقشار مختلف محبوب هستند. دخترم میگوید در دبستانشان دانش آموزان سه دسته هستند آنها که سریال کره ای می بینند، آنها که سریال هالیوودی می بینند و آنها که انیمه تماشا می‌کنند.

اخیرا ساترا دو ماه پس از اکران و فراگیر شدن سریال حشاشین، واکنش دیرهنگامی با حذف آن از سکوها انجام داد. صرفنظر از نحوه واکنش، این سوال برایم ایجاد شده است که آیا نظام ما سیاست روشنی در قبال با این سریال ها دارد؟!
در مواجهه نخست احتمالا همه میگویند، بله. مگر نه اینکه تمام صحنه های جنسی پیش از انتشار در سکوها حذف شده است؟ اتفاقا در دوره مدیریت اخیر ساترا این کار با کیفیت بهتری هم دارد انجام میشود.
اما آیا مشکل ما با سریال های خارجی در لایه اخلاقی و آن هم فقط اخلاق جنسی است و آیا با حذف یا تغییر دوبله و نظیر آن می توان لایه های عمیق تر و جدی تر این سریال ها را اصلاح کرد!

سریال های خارجی و بی سیاستی نظارت ما

کاش جمعیت افراد دغدغه مند ما کمی از حساسیت های ظاهری فقهی یا دقیق تر بگویم فقه اصغر فراتر بروند و این آثار را از منظر فقه اکبر بنگرند . آن وقت شاید یک صحنه جنسی در یک سریال الحادی ارزشی در حد سالاد کنار غذای اصلی را داشته باشد! 
اینکه ساترا به حشاشین واکنش نشان داد احتمالا به خاطر رویکرد ضدشیعی آن بود که برای عموم افراد قابل درک است، اما عجیب است که نوعا واکنشی درباره رویکرد ضد توحیدی اغلب سریال ها مشاهده نمی شود! شاید چون قابل درک نیست.

سوال وقتی سخت تر می شود که اغلب سریال های غربی در فضای مضمونی تایید و تقویت یا رد و تضعیف الهیات مسیحی ساخته می شود و من گمان می کنم کلا سیاست نظام در این مورد روشن نیست که آیا ضدیت با مسیحیت یا تایید آن ، کدام مطلوب ماست؟! مثلا نسبت ما با سریال وایکینگ ها که یک بیانیه پاگانیستی علیه مسیحیت رومی قرون وسطایی با درون مایه نیچه ای است، چه باید باشد؟! یا با سریال ارباب حلقه ها که بازآفرینی مسیحی از نظام آفرینش است ، چه باید باشد؟! و یا با سریال دیدن (see) که یک مواجهه با پست مدرن ضد هر نوع اقتدار دینی و ایدئولوژیک سنتی و مدرن است ، چطور ؟! تازه این ها ناشی از تحلیل گفتمان و مضمون توسط این نویسنده است و احتمالا اگر به جمع وسیع تری از تحلیلگران ارایه شود یک معرکه آرا شکل می گیرد که معلوم نیست کدام موضع را باید در میان آن اتخاذ کرد؟ از آن پیچیده تر سریال های کره ای است که اغلب دین به این معنایی که ما مدنظر داریم در آن مطرح نیست!

سریال های خارجی و بی سیاستی نظارت ما

اما چه ما بدانیم و چه ندانیم ، این سریال ها دارند روایت فرزندان ما از جهان را شکل می دهند و احتمالا ملغمه ای از ایده ها را به آنها منتقل می کنند که نتیجتا به قول شایگان منجر به یک جهان بینی چهل تکه می شود.
لذا بهتر است زودتر موضوع را جدی بگیریم، اول تکلیف خودمان را با لایه های مضمونی الهیاتی آثار سینمایی و تلویزیونی روشن کنیم و بعد ببینیم چطور می توان با این سیل آثار گوناگون مواجه شد، پیش از اینکه سیل کلا ما را ببرد.

دکتر سید آرش وکیلیان
پژوهشگر ارشد سیاستگذاری فرهنگی و فضای مجازی