بی‌شک اولین چیزی که به ذهن هر بیننده‌ای از این صحنه متبادر می‌شود اوج همدردی این آتش‌نشان با قربانیان است، تصویری که نشان از یک تعلق انسان دوستانه به روح جمعی در جامعه است

بی‌شک اولین چیزی که به ذهن هر بیننده‌ای از این صحنه متبادر می‌شود اوج همدردی این آتش‌نشان با قربانیان است، تصویری که نشان از یک تعلق انسان دوستانه به روح جمعی در جامعه است

زندگی در لباس سرخ آتش‌نشانی یعنی گذراندن لحظه‌ها در میان خون و آتش. شاید این به معنی ترک عافیت و قدم نهادن در مسیر پرخطری باشد که برای بسیاری از ما حتی تصورش سخت و ترسناک است. یکی از چالش‌های این روش زندگی، کنترل احساسات در میانه خطر و تسلط بر خود در هنگامه فوران اندوه و وحشت است.

البته بسیاری از مشاغل دیگر مثل پزشکی، امدادگری و خبرنگاری نیز هستند که شاغلان در این حوزه‌ها، روزانه با انواع صحنه‌های متأثرکننده مواجه‌اند و بر آن‌ها لازم است که هرلحظه کنترل احساس کنند. همین کنترل احساسات از سوی این افراد مسئله ایست که افکار عمومی جامعه نیز آن را یک‌روال معمول می‌داند، بی‌آنکه با خود بیندیشیم که این افراد در معرض چه صحنه‌ها و روایت‌های دردناکی هستند و تحمل این حجم از فشار چه آسیبی به روان آن‌ها می‌زند!

یکی دیگر از مصادیق چنین پیشامدهایی در ۲۴ اردیبهشت در شهر قنوات قم رقم خورد. آتش‌نشانی که عکس متأثر او از کشته شدن دختربچه‌ای سه‌ساله در آتش، موردتوجه رسانه‌ها و فضای مجازی قرار گرفت.

حادثه ازاین‌قرار بود که انبار مواد شیمایی در شهر قنوات دچار حریق می‌شود و سه نفر؛ که یکی از آن‌ها دختربچه‌ای سه‌ساله بود، در این انبار محبوس می‌شوند. تلاش آتش‌نشان‌ها برای نجات بی‌نتیجه می‌ماند و هر سه کشته می‌شوند. وقتی خبر به گوش این آتش‌نشان می‌رسد کنترل خود را از دست می‌دهد؛ کلاه ایمنی را بر زمین می‌کوبد و در میانه آتش و دود، سر بر زانو می‌گذارد و اشک می‌ریزد!

بی‌شک اولین چیزی که به ذهن هر بیننده‌ای از این صحنه متبادر می‌شود اوج همدردی این آتش‌نشان با قربانیان است، تصویری که نشان از یک تعلق انسان دوستانه به روح جمعی در جامعه است. اینکه این آتش‌نشان بدون آنکه آن کودک و دیگر کشته‌شده‌ها را بشناسد؛ یا حتی بدون آنکه آن‌ها را دیده باشد، برای کشته شدنشان چنین برافروخته می‌شود یا حتی شاید خود را سرزنش می‌کند که چرا نتوانسته است اقدامی سریع‌تر انجام دهد، یک تصویر ماندگار از تفکریست که وظیفه‌شناسی را با جان و روان خود عجین کرده است. 

از آن تصویر بسیار دیده شده در فضای مجازی هیچ معنای دیگری جز حس وظیفه‌شناسی برنمی‌آید و جامعه نیز برداشتی غیرازاین ندارد. چه‌بسا بسیاری از ما عمیقاً آرزو می‌کنیم اگر در سانحه‌ای دچار حادثه شدیم، چنین افرادی برای نجات ما پیش‌قدم شوند، چراکه اطمینان داریم چنین افرادی برای ما از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند. با خیال راحت حاضریم جان و مالمان را دست افرادی این‌چنین بسپریم چراکه آن‌ها دچار بی‌تفاوتی نسبت به پیرامون خود نیستند!

به احترام این آتش‌نشان دلسوز و وظیفه‌شناس کلاه از سر برمی‌داریم و ایستاده برایش کف می‌زنیم!