انتظارها به سر آمد و پرده سرمه ای رنگ کنار رفت. چشم هایی که تا لحظاتی قبل منتظر بودند حالا به یک باره «طلوع خورشید به وقت ۱۹ دی» را در حسینیه امام خمینی(ره) نظاره کردند و چشم عاشقان به جمال نورانی و درخشان حضرت مولا روشن شد.
پردیسان آنلاین / چند روز قبل بود که برای یک مأموریت اداری و رسانه ای به اتفاق سردبیر خبرگزاری حوزه عازم تهران شدیم. در مسیر اتوبان قم – تهران آقای سردبیر سؤال غافلگیر کننده ای پرسید؛ «میخواهی به دیدار رهبر معظم انقلاب بروی؟»؛ مات و مبهوت شدم؛ با شوق و ذوق پاسخ دادم «چه توفیقی از این بالاتر». کد ملی را گرفت تا آن را به مسئولان ذیربط اعلام کند. منتظر اعلام نتیجه بودم و از شما چه پنهان که انتظاری توأم با استرس وجودم را فراگرفته بود؛ بالاخره غروب جمعه تلفنم زنگ خورد و آقایی از آن طرف خط گفت « برای هماهنگی دیدار حضرت آقا روز یکشنبه ساعت ۱۵:۳۰ عصر به حسینیه امام خامنه ای جنب گلزار شهدا بیا».
عصر یکشنبه با کمی تأخیر به حسینیه امام خامنه ای رفتم و قبل از ورود فاتحه ای تقدیم روح مطهر شهدای عزیز به ویژه شهید حاج مهدی زین الدین و برادرش مجید کردم، سپس وارد حسینیه شدم. عاشقان دیدار حضرت آقا در حسینیه حضور داشتند و مجری برنامه هم در حال اعلام برنامه ها بود.
جلسه با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد و پس از آن حاج آقای ذاکری رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی قم پشت تریبون رفت و نکاتی که در سفر عشق باید رعایت می شد را بیان کرد. در ادامه آقایان اشعری و مالکی سرودی که برای روز دیدار ولی امر مسلمین آماده شده بود را همخوانی کردند.
قرار شد روز دوشنبه ۱۹ دی ساعت ۵ صبح برای اعزام به «سفر عشق» در پارکینگ مقابل مصلای قدس حاضر شویم. مسئولان برنامه روی حضور به موقع بسیار تاکید کردند.
نزدیک بود از قرار عاشقی جا بمانم
شب قبل ساعت زنگ گوشی تلفن همراهم را روی ساعت ۴ صبح تنظیم کردم تا به موقع بیدار شده و سر ساعت ۵ صبح در محل «سفر وصال یار» حاضر شوم، اما نمی دانم چرا خواب بر من مستولی شده بود، به هر حال حدود ساعت ۵ صبح با ناامیدی از این که شاید به موقع نرسم از خانه راهی «قرار عاشقی» شدم و توفیق با من یار بود و زمانی که رسیدم اتوبوس ها هنوز حرکت نکرده بودند.
اصرارها بی فایده بود!
کاروانیان ۱۹ دی همه آمده بودند. برخی هم بدون ثبت نام خود را به اتوبوس ها رسانده بودند تا شاید بتوانند به زیارت نائب امام زمان(عج) مشرف شوند، اما چون کارت ملاقات نداشتند اجازه سوار شدن به آنها داده نمی شد و هر چه هم به مسئولان کاروان التماس و اصرار کردند، بی فایده بود و با حسرت و آه از کاروان عاشقان حضرت دوست جاماندند.
با کمی دردسر اتوبوس شماره ۱۲ را پیدا کردم و وارد اتوبوس شدم با سلام به همراهان عزیز، در یکی از صندلی ها نشستم.
مسافران کوی عشق با یکدیگر خوش و بش می کردند، انگار که سالهاست همدیگر را می شناسند.
بچه های صدا و سیما هم آمده بودند
تیم های خبری و تصویری صدا و سیمای مرکز قم هم خود را به کاروانیان رسانه بودند و در حال ضبط مصاحبه ها و برنامه تولیدی بودند و گاهی هم به داخل اتوبوس ها می رفتند و با عاشقان حضرت آقا مصاحبه می کردند.
ساعت ۵:۳۰ صبح آغاز سفر عشق
حوالی ساعت ۵:۳۰ صبح بود که اتوبوس ها به حرکت در آمدند. اذان صبح به عوارضی قم تهران رسیدیم و نماز را در مسجد اهل بیت(ع) به جماعت اقامه کرده و پس از ادای احترام به شهدای مدفون در صحن مسجد(شهید خسرو اصلانی و یک شهید گمنام) راهی «قرار عاشقی» شدیم. در طول مسیر یکی صلوات می فرستاد، یکی برای سلامتی رهبر عزیزتر از جانمان دعا می کرد و آن یکی هم سرود دیدار را زمزمه می کرد.
خوش آمدگویی به میهمانان ولی امر
هرچه به میعادگاه عاشقان حضرت دوست نزدیک و نزدیکتر می شدیم، حرارت عاشقی فدائیان ولایت بیشتر و بیشتر می شد. کاروان ۱۹ دی خیابان های پایتخت را طی کرد و وارد خیابان جمهوری اسلامی شد و به مسیر منتهی به بیت ولی امر مسلمین رسید. از خیابان شهید کشوردوست، وارد خیابان فلسطین شده و با حال خوش وارد اولین گیت بازرسی بیت حضرت آقا شدیم. عوامل و مأموران بارزسی با روی گشاده به میهمانان ولی امر مسلمین خیرمقدم می گفتند و آنان را تکریم می کردند.
رسیدن به محل «قرار عاشقی»
پس از بازرسی های متداول و مرسوم آرام آرام به محل «قرار عاشقی» رسیدیم؛ هر چند کاروانیان از صبح علی الطلوع بیدار شده و چند ساعتی را هم در راه بودند، اما به شوق وصال یار نشانی از خستگی در چهره شان نبود و از برق چشمانشان می شد انتظار دیدار یار را فهیمد.
قمی ها منتظر طلوع خورشید
قمی ها سر از پا نشناخته یکی یکی وارد میعادگاه عاشقان حضرت دوست شدند تا «طلوع خورشید به وقت ۱۹ دی» را به نظاره بنشینند.
کاخ محل ملاقات ولی امر مسلمین!!
اینجا حسینیه امام خمینی(ره) است و هیچ نشانی از تجملات و تشریفات ندارد. زیلوهای به رنگ آبی که تقریبا رنگ و رو رفته و کهنه هم شده اند و دیوارهای آجری حسینیه خود قصه ها دارد. اینجا همه چیز بوی اخلاص و بی آلایشی می دهد، شاید بعضی ها باورشان نشود اما سادگی از سر و روی حسینیه می بارد.
آری! اینجا حسینیه امام خمینی(ره) کاخ محل ملاقات ولی امر مسلمین و عالی ترین مقام جمهوری اسلامی ایران! با دلباختگان حضرتش است.
افرادی با خوشرویی و خوش خلقی به نمایندگی از میزبان به میهمانان خوشامد می گویند و آنان را دعوت به نشستن و استقرار در محل های مشخص شده می کنند.
قطعه کاغذهای سفید رنگی روی زیلوها چسبانده شده تا هنگام نشستن افراد هم فاصله اجتماعی مناسب و هم نظم جلسه رعایت شود. همین هم نشان سادگی حسینیه امام خمینی(ره) است.
کم کم حسینیه پر می شود و عاشقان ولایت از پیر و جوان، زن و کودک، کارمند و کارگر، طلبه و بازاری همه نشسته اند تا با رؤیت خورشید و دیدن جمال نورانی آقا و مولای خود غبار از دل بزدایند و انرژی بگیرند و ره توشه ای با خود به دیار کریمه اهل بیت(س) ببرند.
همخوانی سرود
قبل از ورود حضرت آقا، عاشقان حضرتش سرود کاروان ۱۹ دی را همخوانی می کنند تا آن را تقدیم محضر ولی امر مسلمین کنند. چند بار این سرود با نوای آقای اشعری و همراهی حاضران زمزمه می شود.
مجری از دیدارکنندگان خواست هنگام همخوانی سرود دست ها را به نشانه بیعت بالا بیاورند.
حال دیگر همه منتظرند و چشم ها را به جایگاه و پرده آبی روبرو دوخته اند تا کنار رود و «خورشید طلوع کند». شعار «ای پسر فاطمه منتظریم منتظر» هم در فضای حسینیه می پیچد.
طلوع خورشید به وقت ۱۹ دی
انتظارها به سر آمد و پرده سرمه ای رنگ کنار رفت و چشم هایی که تا لحظاتی قبل منتظر بودند حالا به یک باره «طلوع خورشید به وقت ۱۹ دی» را در حسینیه امام خمینی(ره) نظاره کردند و چشم عاشقان به جمال نورانی و درخشان حضرت مولا روشن شد؛ ولی امر مسلمین با صلابت و هیبت حیدری وارد جایگاه شدند.
فوران موج جمعیت
جمعیت به یک باره بلند شد و شروع به شعار دادن کردند. «صل علی محمد نایب مهدی آمد»، «ای رهبر آزاده آماده ایم آماده»، این هم لشکر آمده به عشق رهبر آمده»، ابوالفضل علمدار خامنه ای نگهدار»، «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست»، و …
صدای هق هق گریه شوق و خوشحالی برخی از عاشقان حضرت دوست هم شنیده می شد.
حضرت خورشید به میهمانانش ادای احترام می کند و آنان را مورد تفقد قرار داده و دعوت به نشست می کنند.
شور و حال و فضای خاصی بر حسینیه حاکم شده است و انگاره همه به دیدار پدر آمده اند و این حال خوش از چهره یکایک میهمانان پیداست.
آغاز برنامه با آیه استقامت و ایستادگی
جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن آغاز می شود. قاری محترم با خوش ذوقی از آیه ۳۰ سوره فصلت «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّهِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ / به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است (۳۰) و … شروع به تلاوت می کند.
دست هایی که به نشانه بیعت بالا رفت
بعد از تلاوت آیات نور، آقای اشعری با کسب اجازه از محضر حضرت آقا پشت تریبون رفت تا سرود را با دلباختگان ولایت همخوانی کند. مردم هم با حرارت خاصی او را همراهی کردند و در فرازهایی از سرود (عزیز فاطمه یا مهدی) هم دست های خود را به نشانه بیعت بالا می آورند.
همخوانی سرود که تمام شد، مولا و مقتدا رو به آقای اشعری کردند و فرمودند: «طیب الله انفاسکم”.
چند لحظه ای سکوت حسینیه را فرا گرفت، در این حین حضرت آقا سوال کردند «برنامه دیگری نیست؟». حال دیگر همه منتظرند کلام نورانی ولایت را با گوش جان بشنوند.
کلام نور آغاز شد / تکریم قمی ها
حضرت امام خامنه ای عزیز در آغاز بیاناتشان قمی ها را مورد تجلیل و تفقد قرار دادند و از آنان به مردمانی با بینش و بصیرت یاد کردند و فرمودند «دیدار حضوری با مردم قم شیرین و مطلوب است. از حضور مردم قم در سال های گذشته با آن شور و بینش و بصیرت، دو سه سالی محروم بودیم، اما امسال مجدداً توفیق دیدار شد».
ولی امر مسلمین از قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ مردم قم هم به عنوان یک حادثه تحولی و جهاد بزرگ یاد کردند که سرآغاز سرنگونی رژیم دیکتاتوری و بیرون کشیدن ایران از هاضمه غرب(آمریکا) شد.
زنده نگهداشتن حادثه ۱۹ دی قم نکته مهم دیگری بود که حضرت آقا بر آن تاکید ویژه کردند و فرمودند «قم مفتخر به این است که اولین پرچم انقلاب را برافراشت».
یاد حاج قاسم زنده شد
رهبر عزیزتر از جانمان در این دیدار هم یادی از شهید حاج قاسم سلیمانی کردند و روز تشییع شهید سلیمانی و شهید حججی را ایام الله خواندند و به همه توصیه فرمودند «شرح حال خانواده های شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم را حتما بخوانید».
رمزگشایی از پشت صحنه اغتشاشات
حضرت آقا در بخش پایانی بیاناتشان با رمز گشایی از پشت صحنه اغتشاشات به نکته مهمی درباره تلاش های آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران از طریق تهدید، تحریم، جاسوسی، نفوذ، فشار حداکثری، ایجاد اتحادهای ضد ایرانی، ایرانستیزی، اسلامستیزی و شیعهستیزی اشاره کردند و فرمودند «هدف اغتشاشات از بین بردن نقاط قوت کشور همچون امنیت، توانمندی علمی و … بود نه نقاط ضعف و مشکلات اقتصادی مردم».
کنایه ولی امر به طراحان اغتشاشات
آقا کنایه ای هم به طراحان اغتشاشات زدند و یک سوال مهم را هم طرح کردند«آیا رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم با آتش زدن سطل زباله حل می شود؟».
شاه بیت بیانات حضرت مولا
شاه بیت بیانات حضرت مولا را باید در این جمله دانست که تکیف همه را روشن کرد «در رأس نقشههای بدخواهان، تبلیغات و به قول خودشان پروپاگاندا است که علاج آن، تبیین صحیح حقایق از زبانهای مختلف و با ابتکار و نوآوری است چرا که راه برطرف کردن وسوسه تبلیغاتیِ اثرگذار بر ذهن جوان و نوجوان باتوم نیست بلکه تبیین و روشنگری است»؛ توصیه اکید ولی امر به «جهاد تبیین و روشنگری».
خداحافظی از مردم قم تا دیداری دیگر
حضرت آقا در پایان برای سربلندی مردم ایران به ویژه جوانان دعا کردند و از مردم قم خداحافظی تا دیداری دیگر.
عاشقان حضرت آقا هم با شعارهای «ابوالفضل علمدار خامنه ای نگهدار»، «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست»، «ما همه سرباز توئیم خامنه ای گوش به فرمان توئیم خامنه ای» مولا و مقتدای خود را بدرقه کردند.
برق خوشحالی در چشمان میهمانان
پس از پایان دیدار قمی هایی که نورانیت خورشید را لمس کرده بودند و گرمای کلام حضرتش را با تمام وجود حس، آرام آرام حسینیه را ترک کردند و سرخوشی و خرسندی از دیدار با نائب امام زمان(عج) در چهره شان هویدا بود و برق خوشحالی را می توانستی از چشمانشان ببینی.
در صحن حسینیه هم علما و مسئولان قم حضور داشتند و هریک در گوشه ای مشغول خوش و بش با عاشقان ولایت بود.
آقای استاندر انگار سالهاست با من رفاقت و دوستی دارد.
جناب شاهچراغی استاندار قم را دیدم که با سادگی تمام با دیدارکنندگان حضرت آقا گفتگو و احوالپرسی می کرد. وقتی به او سلام کردم چنان جوابم را داد که انگار سالهاست با من رفاقت و دوستی دارد.
هنگام بیرون آمدن از محل قرار عاشقی یعنی حسینیه امام خمینی(ره) به سراغ برخی از دلباختگان حضرت دوست رفتم تا از حس و حال آن در پایان دیدار جویا شوم.
«محمدحسینم ۱۱ سالمه»
نوجوانی که همراه پدرش آمده توجهم را جلب کرد. نزدیک شدم و سلامی کردم. پدرش فکر کرد که می خواهم با او همکلام شوم، اما از او عذرخواهی کرده و سر صحبت را با فرزندش باز کردم. اسم و سنش را پرسیدم. جواب داد «محمدحسینم ۱۱ سالمه»؛ گفتم چرا به دیار آقا آمدی؟ الان چه حس و حالی داری؟ جواب داد «آرزو داشتم که رهبرم را ببینم و الان هم خیلی خوشحالم»، با همان لحن نوجوانی نکته ای گفت که مرا به فکر فرو برد و البته امیدوار به آینده؛ «گفت: آمده ام تا بگویم گوش به فرمان رهبرم».
از پدر و پسر خداحافظی کرده و به سرغ یکی از روحانیون رفتم که نامش سیداحمد موسوی بود. از حال خوشش پرسیدم؛ جواب داد «زیارت قبول؛ مگر می شود به زیارت نایب امام زمان(عج) بیایی و خوشال و سرحال نباشی».
آقای جوانی را دیدم که با پسر ۵ یا ۶ ساله اش که لباس بسیجی به تن داشت به دیدار حضرت آقا آمده بود. از او پرسیدم آقازده ات کارت دیدار داشت؟، جواب نداد نه، ولی مشکلی برای ورود بچه به بیت نبود. گفتم چرا بچه ات را آوردی؟ گفت «همه ما فدای آقا؛ بچه رو آوردم تا از همین الان اعلام سربازی برای ولی امر کند».
بازار «زیارت قبول گفتن» داغ بود
امروز در حسینیه امام خمینی(ره) هرکس را می دیدی، خوشحال، شاداب و سرحال بود و نشاط از چهره شان پیدا. همه به یکدیگر «زیارت قبول» می گفتند. خلاصه امروز بازار «زیارت قبول گفتن» داغ بود.
ان شاءالله که زیارت نایب حضرت ولی عصر ارواحنا لهالفداء هم قسمت و روزی شما شود.
زیارت حرم مطهر امام خمینی(ره)
در مسیر برگشت به دیار کریمه اهل بیت(س) توفیق شد که به زیارت حرم مطهر حضرت امام خمینی(ره) رفته و نماز جماعت ظهر و عصر را آنجا اقامه کنیم.
جای شما خالی
امروز روز زیارت امامین انقلاب بود. جای همه شما خالی.
گزارش: علی علی زاده
Friday, 22 November , 2024