«مهدی رجب‌زاده» یکی از فوتبالیست‌های ماندگار دیار زاینده‌رود محسوب می‌شود که همواره در اوج قرار داشت و خاطرات خوبی را از خود بر جای گذاشته است. رجب زاده در گفت و گو با خبرنگار ورزشی پردیسان نوین از دلایل عدم حضورش در تیم‌های سرخابی حرف زد. چه زمانی فوتبال را شروع کردید؟ سال ۶۹ بود […]

«مهدی رجب‌زاده» یکی از فوتبالیست‌های ماندگار دیار زاینده‌رود محسوب می‌شود که همواره در اوج قرار داشت و خاطرات خوبی را از خود بر جای گذاشته است.

رجب زاده در گفت و گو با خبرنگار ورزشی پردیسان نوین از دلایل عدم حضورش در تیم‌های سرخابی حرف زد.

چه زمانی فوتبال را شروع کردید؟

سال ۶۹ بود که به باشگاه جم شیراز رفتم و چند سالی در این تیم عضویت داشتم، بعد برای پشت سر گذاشتن خدمت مقدس سربازی به فجر سپاسی شیراز رفتم.

فجر سپاسی اولین تیم شما در لیگی‌ بود که آن سال‌ها با نام آزادگان شناخته می‌شد؟

نیم فصل دوم لیگ سال ۷۵ بود که راهی این تیم شدم، از سال ۷۷ تقریبا در فوتبال ایران شناخته شدم و روزهای خوبی را در آنجا پشت سر گذاشتم.

بعد به ذوب‌آهن اصفهان رفتید؟

سال ۸۱ بود که به اصفهان رفتم، در این تیم ۴ سال عضویت داشتم تا اینکه پیشنهاد خوبی را از ‌امارات دریافت کردم، در ۲ تیم اماراتی به نام‌های الظفره و الامارات بازی کردم و بعد به مس کرمان رفتم، یک سال در فجر سپاسی حضور داشتم و بعد به اصفهان برگشتم.

اما شناسنامه فوتبالی شما ذوب‌آهن اصفهان است؟

خب روزهای بسیار خوبی را در این تیم پشت سر گذاشتم که با هیچ‌ کلمه‌ای قابل توصیف نیست، ۱۴ سال از بهترین ‌روزهای فوتبالی‌ام را در ذوب‌آهن پشت‌سر گذاشتم و لطف هواداران شامل حال من شده است و مرا شناسنامه و اسطوره ذوب‌آهن معرفی می‌کنند همین که آنها خاطرات خوبی از من در ذهن خود دارند برایم دنیایی ارزش دارد.

در تمام این سال‌ها چرا با وجود آنکه از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتی اما به این ۲ نرفتی؟

سالی که در فجر سپاسی بازی می‌کردم پرسپولیس پیشنهاد داد و در اوج جوانی تصمیم داشتم به این تیم بروم اما باشگاه رضایت‌نامه نداد. حتی یادم می‌آید با «غلام‌حسین پیروانی» هم سر این موضوع جر و بحث کردم.

جر و بحث؟

خب بازیکنی جوانی بودم و همیشه بابت این موضوع از او عذرخواهی کرده‌ام. وقتی آنها مخالفت کردند در این تیم ماندم تا قراردادم به پایان رسید.

چرا پس از پایان قراردادتان به این تیم نرفتید؟

وقتی قراردادم به پایان رسید باز هم پیشنهاد داشتم، این بار نه تنها پرسپولیس بلکه استقلال و پاس و چند تیم دیگر مرا می‌خواستند اما پیشنهاد مالی ذوب‌آهن بهتر بود و با توجه به این که تازه ازدواج کرده بود و دخترم ۶ ماهه بود ترجیح دادم به جایی بروم که حاشیه نداشته باشم و در فضایی آرام به کارم ادامه دهم. ولی …

ولی چی؟

هر سال از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتم اما محافظه‌کاری کردم و برای رفتن به این ۲ تیم بزرگ پایتخت ریسک نکردم. برای نرفتن خودم نیز دلایلی داشتم.

چه دلایلی؟

من همواره اعتقاد داشتم وقتی می‌خواهید تیمتان را تغییر دهید باید از شرایطی که دارید ناراضی باشید و برای من این اتفاق نیفتاده بود. به خودم می‌گفتم وقتی همه چیز روبراه است چرا باید ذوب‌آهن را ترک کنی. من برای هواداران استقلال و پرسپولیس احترام و ارزش زیادی قائل هستم و از آنها به عنوان سرمایه‌های فوتبال نام می‌برم اما وابستگی من به ذوب‌آهن باعث شد تا اصفهان را ترک نکنم.

از این اتفاق پشیمان نیستی؟

خیر.  هیچ وقت پشیمان نیستم و از انتخابی که داشتم، راضی هستم.

بهترین گلی که در سال‌های بازیگری به ثمر رساندید؟

من تمام گل‌هایم را دوست دارم اما چند گل برایم خاطره انگیزتر بوده است.

کدام گل‌ها؟

گل‌هایی که با پیراهن تیم ملی به کشورهای بلاروس و عراق زدم. می‌توانم از گلی که در ورزشگاه آزادی با شوتی از راه دور به پرسپولیس زدم یاد کنم و یا از گلی بگویم که در اصفهان از روی یک ضربه ایستگاهی وارد دروزاه استقلال کردم و البته یک گل دیگر …

به کدام تیم؟

در شهرآورد اصفهان از پشت محوطه جریمه ذوب‌آهن توپ را گرفتم و تا هجده قدم سپاهان پیشروی کردم و یک گل فنی را به ثمر رساندم.

حسرت فوتبالی‌تان؟

۲ حسرت بزرگ در دلم مانده است، اینکه چرا با تیم ملی به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان نرفتم، شایستگی این اتفاق را داشتم اما به ناحق از سوی مربیان تیم ملی خط خوردم و دومین حسرتم مربوط به قهرمان نشدن با ذوب‌آهن در لیگ برتر است.

راز ماندگاری شما در فوتبال؟

یک فوتبالیست اگر می‌خواهد تداوم داشته باشد باید خودش بخواهد و سالم زندگی کند، باید خوب تمرین کند و خانواده و دوستان او در این راه نقش مهمی را ایفا می‌کنند. من باید از «یحیی گل‌محمدی» نام ببرم که اعتماد کامل و کافی به من داشت و باعث شده بود اعتماد به نفسم چند برابر شود، زمان نمازی نیز همین اتفاق افتاد اما «امیر قلعه‌نویی» کمتر به من اعتماد داشت اما چون این باور در ذهنم بود هر وقت به زمین فراخوانده می‌شدم گل می‌زدم یا پاس گل می‌دادم.

خیلی بی‌ سروصدا از فوتبال خداحافظی کردید؟

من قصد خداحافظی از فوتبال را نداشتم، باشگاه ذوب‌آهن پیشنهاد داد در اوج از فوتبال خداحافظی کنم، چند باری با نمازی در این باره به صحبت پرداختم و او تاکید داشت در نقش بازیکن و مربی ادامه دهم اما در نهایت تصمیم گرفتم تا فقط مربی باشم. بعد هم که ماجراهای نیم فصل اتفاق افتاد و با تغییر کادر فنی با شرایط بد از این تیم رفتم.

چه زمانی سرمربی ذوب‌آهن می ‌شوید؟

این موضوع دست من نیست، مسوولان این تیم باید تصمیم بگیرند، دوست دارم همان طور که در دوران فوتبالم برای ذوب‌آهن بازی کردم روی نیمکت این تیم هم بنشینم. باید اعتماد صورت بگیرد، امیدوارم همانطور که باشگاه سایپا به «ابراهیم صادقی» و باشگاه استقلال به «فرهاد مجیدی» اعتماد کرد باشگاه‌های دیگر هم چنین کاری را انجام دهند.