باز هم ماه محرم و شب عاشورا فرا رسید، ماهی که هر بار با حضور دوباره‌اش به تفسیر شرافت و عزت انسانی می‌پردازد؛ در این شب‌ها پاکبانان شهرداری خادمان اباعبدالله حسین(ع) هستند تا شهر تمیزتری داشته باشیم و به قول خودشان «عشق کنند.»

به گزارش پردیسان آنلاین، به محرم که می‌رسی، عاشورا را به یاد می‌آوری و حسین را…

شب عاشورا شبی است که حسین (ع) مانده و زنان و کودکان و پیکرهای رها شده در بیابان و برادری بیمار که تنها مرد زنان غم‌دیده، اما با صلابت از ذریه رسول الله (ص) است.

حسین (ع) تنها به فکر زنان و کودکان درون خیمه‌ها است که بعد از او چه بر سر آن‌ها می‌آید، خیمه‌هایی که وقتی پیکر پاره تن زینب (س) تکه تکه در بیابان رها شده است، همه سوزانده می‌شود و تنها سرپناه آن‌ها دود می‌شود.

حضرت سجاد (ع) که از نگاه به چشمان عمه و خواهران خود و زینب (س) پرهیز می‌کند، حالا او مانده و یک کاروان زن و کودک غم‌دیده و بی‌جان، اما او با بقیه فرق می‌کند، باید همچون همیشه صبور و محکم باشد، سینه سپر کند جلوی تمام نامردان.

امشب شب دهم محرم است، حدود ۱۴۰۰ سال از شب دهم واقعه کربلا گذشته است، اما هرسال نوای «یا لثارات حسین (ع)» جوانمردان عالم بلندتر می‌شود، مراسم عزاداری شلوغ‌تر و باشکوه بیشتری برگزار می‌شود و به خیل عشاق اباعبدالله (ع) اضافه می‌شود.

عصر روز تاسوعا کمی مانده به غروب خورشید، راهی خیابان‌ها می‌شوم؛ با وجود اینکه باید از گرمای هوا کاسته شده باشد، اما هنوز هرم آفتاب خودنمایی می‌کند، با این حال خیابان‌ها شلوغ و شور محرم جاری است.

هرکجای شهر را که نگاه می‌کنیم، نشانه‌ای از عزای پسر فاطمه زهرا (س) می‌بینیم، بیشتر نقاط شهر با پرچم‌های سیاه عزا مزین شده است و ندای یا حسین (ع) در تمام شهر شنیده می‌شود.

در تمام تکایا، مساجد، حتی بعضی خانه‌ها مجالس روضه برپا است و خادمان زیادی عاشقانه مشغول خدمت‌رسانی به عشاق خاندان اهل بیت (ع) هستند، در میان خادمان کودکان و نوجوانان زیادی هستند که از همان سال‌های ابتدایی زندگی جا پای پیر غلامان اباعبدالله گذاشته‌اند.

موکب‌های پذیرایی‌که هرکدام با طراحی متفاوت برپا شده است، در بیشتر خیابان‌ها با چای، شربت و غذای نذری پذیرای عزاداران هستند و شکل و شمایل و حال و هوای شهر را تغییر داده‌اند؛ اطراف تمام موکب‌ها شلوغ است، شربت و آب خنک در این گرما و به یاد عطش شهدای کربلا، می‌چسبد.

بیشتر نذری‌ها در ظرف‌های یک‌بار مصرف توزیع می‌شود، این بار بیش از همیشه به تمیزی شهر توجه می‌کنم، هیچ تفاوتی با بقیه روزها نمی‌کند.

وارد خیابان کمال می‌شوم، مقابل حسینیه رضوی، پاکبانی مشغول جارو کردن خیابان مقابل حسینه است، از قبل با او هماهنگ کرده‌ام تا چند دقیقه‌ای از حال و هوای خادمی متفاوتش برای سالار شهیدان بگوید.

دلخوشی‌های پاکبانی که خادم‌الحسین(ع) شد

توانی که برای کار کردن دارم، از عنایت امام حسین (ع) است

رضا صادقی، کارگر حوزه خدمات شهری منطقه ۳ شهرداری اصفهان ۴۴ ساله است و ۲۳ سابقه خدمت در شهرداری دارد.

سرحال و شاداب است و با لبخند حرف می‌زند؛ در حین صحبت جارویش را محکم چسبیده و رها نمی‌کند، مهربانی و سادگی در صورتش موج می‌زند.

او از علاقه‌اش برای خدمت‌گزاری به عزاداران امام حسین (ع) می‌گوید: طی این سال‌ها در دهه اول محرم همیشه در اطراف مجالس عزاداری مشغول خدمت‌رسانی بوده‌ام، بخاطر عشقی که به امام حسین (ع) دارم، هرسال خودم مایل هستم در اطراف مجالس روضه کار کنم؛ کار ما در این ایام همان تمیز کردن خیابان‌ها است، اما به دلیل پخش نذورات در ظروف یک‌بار مصرف، سنگین‌تر می‌شود.

صادقی ادامه می‌دهد: ساعت کاری ما هر روز از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۰ شب است، تفاوتی نمی‌کند کدام خیابان یا کدام حسینیه باشم، نیت من فقط خدمت به اباعبدالله حسین (ع) است و به‌خاطر ایشان هر کاری بگویند را انجام می‌دهم.

پاکبان شهرداری می‌گوید: خاطرات زیادی در این سال‌ها دارم، همین که موقع ورود عزاداران به خیابان‌ها و مجالس، تمام شهر تمیز باشد، حال من را خوب می‌کند؛ سلامتی و توانی که برای کار کردن دارم همه از عنایت و لطف امام حسین (ع) است.

انتظار دارم هیئت‌ها و موکب‌ها هنگام پخش نذورات سطل زباله قرار دهند و مردم لیوان و ظرف‌های خود را درون سطل‌ها بیندازند

او که از شغل خودش راضی است، اظهار می‌کند: «یک دختر و یک پسر دارم که در این سال‌ها شغل من را پذیرفته‌اند، در طول ساعت کار ما از ساعت ۲ بامداد شروع می‌شود و تا ۱۰ صبح مشغول جارو کردن کوچه‌ها، خیابان‌ها و معابر هستیم.»

صادقی روایت سفرش به کربلا را اینگونه تعریف می‌کند: «دو سال گذشته همراه شهرداری اربعین به کربلا رفتم، با همین لباس مشغول نظافت خیابان‌های کربلا و اطراف حرم اباعبدالله (ع) و حضرت عباس (ع) شدم، بهترین روزهای خدمتم ایام اربعین در کربلا بود، امسال هم اگر قسمت باشد دوست دارم مشرف شوم، می‌گویند کسانی که نرفته‌اند را می‌بریم، اما امام حسین (ع) باید بطلبد. تمیز کردن خیابان‌های کربلا با وجود اینکه متفاوت با اصفهان است، اما عشق و حال خودش را دارد، برای خدمت به زائران به کربلا می‌روم، به‌صورت نوبتی با همکارانم به زیارت می‌رفتیم، البته شلوغ بود و وقت کم، اما همین زیارت هم برای من دلچسب بود.»

پاکبان شهرداری انتظاراتی هم از شهروندان و مسئولان هیئت‌ها دارد و می‌گوید: انتظار دارم هیئت‌ها و موکب‌ها هنگام پخش نذورات سطل زباله قرار دهند، مردم لیوان و ظرف‌های خود را درون سطل‌ها بیندازند، کمی مراعات کنند تا زحمت من و همکارانم کمتر شود؛ چهره شهر در این ایام کثیف نشود و اصفهان زیباترین شهر ایران باقی بماند، البته طی سال‌های گذشته خدمات شهرداری هم از جمله افزایش تعداد سطل‌های زباله بیشتر شده که در تمیزتر بودن شهر مؤثر بوده است‌.

با آقای صادقی خداحافظی می‌کنم، او دوباره به سمت سطل و جاروی خود می‌رود و مشغول تمیز کردن خیابان مقابل حسینیه می‌شود.

دلخوشی‌های پاکبانی که خادم‌الحسین(ع) شد

به این فکر می‌کنم اگر هرکدام ما بعد از هربار نوشیدن شربت‌های خنک در این گرمای تابستان و رفع عطش، علاوه بر یاد امام و یارانش به فکر پاکبانان شهر باشیم که باید هربار برای برداشتن لیوان‌های ما کمر آن‌ها خم شود، شهر تمیزتری خواهیم داشت.

صدای اذان غروب تاسوعا در خیابان طنین‌انداز می‌شود، مردم عزادار آماده برپایی نماز می‌شوند؛ حسین (ع)، ۱۴۰۰ سال پیش در چنین شبی عباسش را هم از دست داده بود و بی‌پناه شده بود، حالا تنها پناه کاروان زنان و کودکان بی‌پناه باید قامت برای آخرین نماز مغرب و عشا می‌بست.

به خود ببال که عاشق و شیفته حسینی و عشق به حسین خیمه همیشه افراشته در جان توست؛ خیمه‌ای به وسعت تمام هستی، خیمه‌ای به بلندای تمام آسمان‌ها و کهکشان‌ها، با خوانی گسترده از عطش که تشنگی بشریت را پایان خواهد داد، هرگز مباد بی این عشق زندگی کنیم و بی این محبت بمیریم.

آری! «هَیهات منّ الذّله» کلید اسرار و رموز ماه محرم است.