محمدحسین صفار هرندی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام است. کسی که سابقه سال‌ها حضور در صحنه‌های مختلف سیاسی را هم دارد. پایگاه KHAMENEI.IR  برای بررسی بعضی اظهارنظرها درباره سیاست خارجی و فرایندهای تصمیم‌سازی و اجرا در این حوزه به گفتگو با ایشان نشسته است. رهبر انقلاب در سخنرانی روز ۱۹ رمضان ضمن تجلیل از […]

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif محمدحسین صفار هرندی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام است. کسی که سابقه سال‌ها حضور در صحنه‌های مختلف سیاسی را هم دارد. پایگاه KHAMENEI.IR  برای بررسی بعضی اظهارنظرها درباره سیاست خارجی و فرایندهای تصمیم‌سازی و اجرا در این حوزه به گفتگو با ایشان نشسته است.

* رهبر انقلاب در سخنرانی روز ۱۹ رمضان ضمن تجلیل از خدمات شهید سلیمانی، اهمیت نقش‌آفرینی نیروی قدس را برای دستگاه دیپلماسی متذکر شدند تحلیل شما چیست؟
* همه قبول دارند که حاج قاسم بر اعتبار و حیثیت کشور و حتی مسئولین کشور افزوده و از بار زحمات کشور، رفع زحمت می‌کرد. رهبر انقلاب به عنوان حافظ ارزشهای نظام در بیان‌ خودشان می‌خواستند حق ضایع شده نسبت به شهید سلیمانی را استیفا کنند؛ کسی که برای یاری دستگاه‌های مختلف نظام آستین بالا زد و جان خودش را کف دست گرفت و از این سو به آن سو می‌رفت و هر لحظه منتظر شهادت بود.

 شهید سلیمانی دائم به دستگاه دیپلماسی رزق می‌رساند و دست آنها را پر می‌کرد. در یکی از مذاکرات، کسانی که بیرون جلسه بودند نقل می‌کنند صدای داد و فریاد آقای ظریف و کری را از بیرون ما می‌شنیدیم که صدایشان روی همدیگر بلند شده بود. یک جایی آقای ظریف به کری یک جمله‌ی طلایی می‌گوید. درواقع دارد جواب شبهات امروز را می‌دهد. می‌گوید آقای کری! تو حواست هست که گوشت شما در این منطقه زیر دندان ماست؟! کری به او می‌گوید داری قدرت و نفوذتان در منطقه را به رخ من می‌کشی! یعنی آنجایی که می‌خواستیم در مقابل طرفی که زیر بار حرف حق نمی‌رود از منطق استوار استفاده کنیم این منطق را به رخش می‌کشیم. آقای ظریف می‌گوید می‌فهمی که ما اینجا در این منطقه زورمان می‌چربد؟! این زور را نیروی قدس فراهم کرد و دستگاه دیپلماسی را یاری کرد و آنها بتواند پای میز مذاکره آن را نقد کند.

دیپلماسی منهای قدرت میدان، فقط حرف است. حرف، ارزش مبنایی ندارد. آنچه که به حرف ارزش می‌بخشد، پشتوانه‌ی قدرت او در میدان عمل است. یعنی همه‌ی مجاهدت‌ها، همه‌ی خون دل خوردن‌ها و خون دادن‌ها باعث می‌شود که مسئولان دیپلماسی کشور وقتی دارند حرف می‌زنند حرفشان معتبر باشد.

سیاستمداران می‌گویند یک تهدید زمانی معتبر می‌شود که پشتوانه‌ داشته باشد وگرنه هر کسی می تواند تهدید کند. علاوه بر این، یکی از هنرهای حاج قاسم این بود که یک جاهایی در مقام یک دیپلمات آستین بالا زد، در صحنه آمد و ظاهر شد و همه هم قبول دارند. بسیاری از دیپلمات‌ها هم قبول دارند که ایشان نقش آفرینی از نوع دیپلماتیک هم می‌کرده. از جمله آقای رئیس جمهور هم به این اشاره کردند.

* نسبت دستگاه وزارت امور خارجه با حوزه کلی سیاست خارجی و تصمیم‌هایی که در این حوزه اتخاد می‌شود چیست؟
* کسی که در جایگاه اداره‌ی وزارت خارجه نشسته نباید دچار این تصور باشد که هر چه به ذهنش رسید باید عملی شود. خود آقای ظریف هم قبلا بارها در مصاحبه‌هایش این را گفته بود. وزیر خارجه، مجری سیاست خارجی است. پایه‌گذار اصول سیاست خارجی که وزیر خارجه نیست. البته آقا هم فرمودند که وزیر خارجه هم سهمی دارد. جایگاهی هست که در آن جایگاه طراحی می‌کنند که سیاست خارجی کشور چگونه باید هدایت شود. وزیر خارجه هم آنجا یکی از اعضاست ولی او تصمیم نمی‌گیرد، او تصویب نمی‌کند بلکه برای اجرا به او واگذار می‌شود. من دیدم بارها آقای ظریف این تعبیر را به کار برده که من مجری سیاست خارجی هستم و خیلی از این چیزها را قبول ندارم ولی چون نظر بالادست این هست من آن را اجرا می کنم. حالا شاید یک بار گفتنش عیبی نداشته باشد ولی تصور می‌کنم اثر عملی‌ کسی که علی الدوام می‌گوید من این سیاست‌ها را قبول ندارم و همچنان مجری آنها هستم، همان چیزی شود که در ذهنش دائم خلجان دارد.

همه‌ی دنیا این طور است که یک جایگاه بالادستی سیاست خارجی را طراحی می‌کند و برای اجرا به دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه می‌سپارد که او برود اجرا کند. البته آنها در مقام اجرا انواع شگردها، ترفندهای عملیاتی، مسائل ذوقی و هنرهای فردی خودشان را به کار می‌گیرند. اینجاست که فاصله‌ی یک مجری موفق با یک مجری ناتوان ظاهر می‌شود. سهم هنرهای فردی یک مسئول در اجرای سیاست خارجی اینجاها باید ظاهر شود اما هرگز  نباید گله‌ای باشد که مثلاً یک چیزی را به من گفتند که من آن را قبول ندارم ولی حالا دیگر مجبورم اجرا بکنم! اصلاً نباید چنین حرفی مطرح شود.

سیاست‌های کلی نظام جایگاهی دارد که آن سیاست‌ها در آن جایگاه طراحی می‌شود. در ادامه هم این سیاست کلی به دستگاه‌های مختلف ابلاغ می‌شود. جایگاهی بالاتر از دولت و مجلس در مقولات مهم راهبردی کشور تصمیم گیری می‌کند که همه‌‌‌ی اینها در آن نماینده دارند، رؤسای سه قوه آنجا هستند و آن شورای عالی امنیت ملی است که از قضا وزیر خارجه هم در آن عضو است. در شورای امنیت ملی چیزی را مصوب می‌کنند و برای اجرا به دستگاه‌های مختلف می‌سپارند به خصوص وزارت خارجه که در این سالها فعالیت‌های بیشتری داشته. آقای ظریف خودش هم می‌گوید که سیاست‌ها توسط شورای عالی امنیت ملی به ما ابلاغ می‌شد. همین سیاست‌های شورای امنیت ملی اگر تأیید و امضای رهبری را نداشته باشد باز یک پایش می‌لنگد. شاید لازم بود که حالا یک بار جامعه و مخاطب عمومی که ذهنش یک مقدار نسبت به تکلیف دستگاه‌های مختلف در قبال مثلاً‌ سیاست خارجی حساس شده بشنود که روال قانونی و روال جاری چگونه است و کسی بیخود حرفی نزند که از آن استنباط زیاده خواهی غیرموجه شود.

* یکی از مواردی که با این مسائل خلط می‌شود بحث برجام است و اینکه اگر تصمیمی گرفته شده و به نقطه فعلی رسیده، حاصل سیاستهای کلان تعیین شده بوده!
* در اینکه برجام نهایتاً در نظام تبدیل به یک تصمیم شد تردیدی نیست. منتها سوال این است که در مقام اجرای این تصمیم آیا آن دستگاهی که باید آن را اجرا و و به سامان می‌رسانده، کارش را درست انجام داده یا نداده. بحث این است. آن همه قید و شرط توسط رهبری گذاشته شدند که باید در آن چارچوب قرار و مدارها گذاشته و تضمین‌ها گرفته می‌شدند، آیا آن قیدها اجرایی و تضمین‌ها گرفته شدند یا نه؟ رئیس جمهور برداشتی داشته که باید با برخی از طرفها حرف بزنیم. آقا هم این امکان را در اختیارشان قرار دادند. گفتند خب حالا شما این طور می‌گویید ولی یادتان باشد من خیلی خوش بین نیستم. اینها به عهدشان وفا نمی‌کنند. رفتند وارد فرآیندی شدند که خیلی هم طولانی بود. باید بده بستانی صورت می‌گرفت. صحبت الان سر این است که آیا آنچه که به اصطلاح به عنوان بده بستان در این قصه اتفاق افتاده اینها مصوب کل نظام بوده؟

وقتی ما به این سیر تاریخی مراجعه می‌کنیم می‌بینیم زمانی که این قضیه می‌خواست به انتها برسد و مُهر نظام پای آن بخورد، آقا توضیحاتی دادند. مجلس ملاحظاتی داشت. یک سری ملاحظات هم خودشان داشتند و فرمودند موقعی که بخواهید طرح را اجرایی و عملیاتی بکنید باید این ملاحظات لحاظ شوند. آنچه که مجلس گفته بوده باید لحاظ شود و بعد تضمین لازم هم گرفته شود برای عهدی که طرف مقابل به گردن دارد. حالا اگر مجری سیاست خارجی می‌گوید امضای آقای کری تضمین است، باید چه کنیم؟!

در محیط دیپلماتیک معروف است همیشه وقتی با یک دیپلمات روبرو می‌شوی پشت لبخندی که او می‌زند باید خنجر آخته‌ای را که در پشتش پنهان کرده هم ببینی. مغازله‌های لفظی علامت رفاقت و دوستی نیست. در همین مصاحبه اخیر، آقای ظریف چیزی را به کری نسبت داد که مثلا کری گفته ۲۰۰ ضربه در فلان نقطه به ایران وارد شده. کری در ادامه آمد انکار کرد. گفت همچنین چیزی نبوده و من چنین چیزی نگفته‌ام. شما با چنین موجوداتی طرف هستید. برخی خیال می‌کنند که اگر چند بار با یک نفر سلام علیک کردند، در محیط بین‌المللی و در عالم دیپلماسی با هم رفیق شده‌اند و می‌توانند همدیگر را مثلاً صمیمی صدا بکنند. مادام که فقط صدا کردن باشد در حد صوت عیبی ندارد. اما نباید تصور شود که از درون چنین چیزی تضمین درمی‌آید.

در قضیه برجام بارها آقایان به خاطر زحماتی که کشیدند از طرف آقا تقدیر شدند. آقا بارها فرمودند اینها زحمت کشیدند و تلاش کردند. ولی آیا نتیجه تلاش‌شان هم موجه بوده؟ حاصل تلاشها این است که بعد از ۸ سال وعده‌ی اصلی رفع تحریم‌ها محقق نشده. الان باز دو مرتبه دارد وعده این داده می‌شود که بیایید یک مسیر دیگری را از همان جنس برویم و این دفعه خواهد شد و به نتیجه خواهد رسید.

باید چشم‌هایمان را باز و حواس‌مان را جمع کنیم.. من یادم است آقا یک وقت فرموده بودند شما چند نفر مثلاً کارشناس حقوق و غیره و ذلک با خودتان می‌برید اما طرف مقابل گاهی وقت‌ها هشتاد نود نفر خدم و حشم با خودش می‌آورد که همه‌شان کارشناسند و در نوشتن سندها دخالت می‌کنند. هشدار داده شده بود که چرا از ظرفیت‌های علمی داخل کشور برای مباحث حقوقی این قضیه استفاده نمی‌کنید. اینها که دیگر ربطی به آن موافقت کلی با برجام ندارد. مسائل عملی است. اینها همان شگردهایی است که یک مجری برای تقویت کار و صحت عمل خودش به آن نیاز دارد. ترفندها، شگردها، اینکه کجا باید اخم کند، کجا باید لبخند بزند. بعضی‌ها فکر می‌کنند نظام می‌گوید مسئولیت همه‌ی کارهایی که توسط افراد در قضیه برجام انجام شده با نظام است. نخیر! ده بیست تا نکته بود که اگر رعایت می‌‌شد سیاست‌ها هم لحاظ شده بود. در ادامه هم رهبر انقلاب خیلی مؤکد فرموده بودند که باید برای تحقق این موارد از اینها تضمین بگیرید والا کلاه سرتان می‌رود. آقایان گفتند امضای اینها تضمین است.