نظام سیاسی ایالات متحده به طور قاطع توسط مردم اداره نمی‌شود و رأی دهندگان حق انتخاب اندکی در مورد اینکه کدام سیاست‌ها اجرا شود، دارند.

به گزارش پردیسان آنلاین، خبرگزاری المیادین در گزارشی نوشت با اعتقاد به جنگ فرهنگی آمریکا، که شامل دو مجموعه کاملاً متضاد از سیاست‌های هویتی است، اکنون بحث بر سر این است که از میان «دونالد ترامپ» و «کامالا هریس»، کدام یک نامزد بهتری در مورد فلسطین و نسل کشی مداوم اسرائیل در غزه خواهند بود. پاسخ کوتاه هیچکدام نیست، اما درک دلایل پشت این امر بسیار مهم است.

همانطور که «آرون بوشنل» قبل از خودسوزی در فوریه اظهار کرد: بسیاری از ما دوست داریم از خود بپرسیم اگر در دوران برده داری زنده بودم، چه کار می‌کردم؟ یا در زمان قانون جیم کرو (قانون جداسازی نژادی در ایالت‌های جنوبی آمریکا)؟ یا آپارتاید؟ اگر کشورم نسل کشی می‌کرد، چه کار می‌کردم؟ پاسخ این است که شما همین الان در حال انجام آن هستید.

با در نظر گرفتن این نقل قول تکان‌دهنده، آنچه در این مقاله بیان می‌شود باید در این زمینه قرار گیرد که هرکسی که به حامی نسل کشی غزه رأی می‌دهد یا دچار انحطاط اخلاقی است یا سردرگم است. کسانی که به سادگی آنقدر بی‌رحم هستند که جنایات غزه – که با دلارهای مالیاتی آنها انجام می‌شود و توسط مقاماتی که به آنها رأی می‌دهند – در تصمیم آنها در مورد اینکه به چه کسی رأی بدهند تأثیری نمی‌گذارد، حتی ارزش پرداختن را ندارند. با این حال، کاملاً قابل درک است که چرا بسیاری از آمریکایی‌ها و به طور کلی غربی‌ها سردرگمی زیادی دارند.

دوگانه دموکرات و جمهوری خواه چه هدفی را دنبال می‌کند؟

نظام سیاسی ایالات متحده به طور قاطع توسط مردم اداره نمی‌شود و رأی دهندگان حق انتخاب اندکی در مورد اینکه کدام سیاست‌ها شود، دارند. اگرچه بسیاری قسم می‌خورند که نامزد آنها فوق‌العاده است و به نمایندگی از اراده مردم متعهد است، اما شما اغلب می‌توانید موضع تقریباً هر مقام منتخب ایالات متحده را بر اساس منابع کمک‌های تبلیغاتی‌شان پیش‌بینی کنید.

هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات پنجره اورتون (گفتمان قابل قبول برای عموم مردم) خود را دارند که توسط دو عامل اصلی – اهداکنندگان و پایگاه رأی دهندگان آنها – شکل می‌گیرد و از بالا به پایین دیکته می‌شود. مشکل هر دو حزب این است که مردم ناراضی آمریکایی فراتر از آنچه گفتمان قابل قبول تلقی می‌شد حرکت کردند و مواضع سیاسی را پذیرفتند که توسط سیستم الیگارشی «بیش از حد رادیکال» تلقی می‌شد. روندی که در حقیقت در زمان دولت «باراک اوباما»، رئیس جمهور سابق ایالات متحده شکل گرفت. این تغییر در تفکر عمومی آمریکا از دلایل گسترده‌ای ناشی می‌شود مشکلات شدید اقتصادی عامل اصلی آن است، زیرا ساختن آینده‌ای پایدار را برای کسانی که نسل والدینشان زمانی چنین فرصت‌هایی را داشته‌اند، بعید می‌سازد.

سیستم دو حزبی آمریکا در حال از دست دادن ایمان خود بود و طبقه اهداکننده دریافته بود که زمان تغییر فرا رسیده است، با این حال، آنها نمی‌خواستند کاری انجام دهند که مانع از احتکار پول و دارایی‌های بیشتر شود. بنابراین، دستورات داده شد. حزب دموکرات به نمایندگی از سیاست‌های هویتی تقریباً هر گروه اقلیتی در ایالات متحده می‌آید، در حالی که حزب جمهوری خواه نیز متحول می‌شود و نقش نمایندگی سیاست‌های هویتی سفیدپوستان را به خود اختصاص می‌دهد. بدیهی است که این بدان معنا نیست که دموکرات‌ها پایگاهی از حامیان سفیدپوست ندارند، یا جمهوری خواهان حامیانی از گروه‌های اقلیت مختلف ندارند، اما از نظر ایدئولوژیک، این دو اردوگاه هویتی هستند.

به کدام رای می دهید،نسل‌کشی یا نسل‌کشی ملایم؟

اگر واقعاً به آن فکر کنید، این استراتژی که امروز شاهد اجرای آن هستیم، یک نبوغ از جانب نخبگان غربی است. کاری که آنها در انجام آن موفق بوده‌اند این است که توده‌هایی را که از نظر اقتصادی روز به روز در وضعیت نامساعدی قرار می‌گیرند و در نتیجه به دنبال جایگزین‌های واقعی برای بهبود زندگی خود می‌گردند، از طریق بازی با حساسیت‌های عاطفی و تعصباتشان به سیستم باز می‌گردانند. درست بر اساس اصطلاح تفرقه بینداز و حکومت کن.

آنچه ما اکنون ملت‌های غربی می‌نامیم بر اساس اشکال مختلف سیاست هویتی ساخته شده‌اند، چه از طریق ناسیونالیسم، نژادپرستی، جنسیت گرایی، برتری دینی یا ترکیبی از همه. با این حال، هر یک از این روش‌های تقسیم، محدودیت‌های خاص خود را دارد و باید با تغییرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سازگار شود. ایالات متحده در مورد تاریخچه خود در رابطه با سیاست‌های هویتی، شاید مصیبت زده ترین کشور جهان باشد و این ماجرا را طعنه‌آمیز می‌کند که هویت گرایان جمهوری خواه ادعا می‌کنند که با سیاست‌های هویتی مخالف هستند در حالی که هویت گرایان حزب دموکرات آن را نیرویی برای برابری می‌دانند.

وقتی به دونالد ترامپ و به قدرت رسیدن او نگاه می‌کنیم، نمی‌توان او را صرفاً به مردی که روی صحنه ایستاده تقلیل داد، بلکه باید او را در چارچوب مجموعه ایده‌هایی که او نمایندگی می‌کند دید. اگر مسائل مختلفی را که او مطرح می‌کند بررسی کنید، متوجه می‌شوید که او اغلب در سراسر ایالات متحده سفر می‌کند و ادعاها و قول‌های مختلفی می‌دهد که هرگز قصد پیگیری آنها را ندارد. به عنوان مثال، در آستانه انتخابات ۲۰۱۶، او گفت که در مورد قاچاق جنسی کودکان تحقیق خواهد کرد، ترور جان اف کندی و اسناد ۱۱ سپتامبر را منتشر خواهد کرد و در حالی که متعهد شد آمریکا را از جنگ‌های بی پایانش خارج کند، او حتی به قرار دادن هیلاری کلینتون در زندان اشاره کرد، اما او هرگز این موارد را پیگیری نکرد.

به عنوان مثال، حامیان دونالد ترامپ می‌توانند مخالفان سرسخت واکسن کووید -۱۹ باشند و برخی از آنها با برافراشتن پرچم‌های «ترامپ ۲۰۲۰» به تظاهرات ضد قرنطینه پرداختند. این در حالی است که ترامپ عملیات Warp Speed را برای تسریع در توزیع واکسن و تشویق مردم به واکسینه شدن آغاز کرده است. به طور مشابه، امروز حامیان کامالا هریس اقدامات او را به عنوان «پلیس ارشد» توجیه می‌کنند که سیاه‌پوستان آمریکایی را به دلیل جرایم جزئی به زندان انداخته و ادعا می‌کنند که ظاهراً برای بهترین منافع آمریکایی‌های آفریقایی تبار کار خواهد کرد.

به سادگی، بسیاری از طبقه کارگر سفیدپوست و طبقه متوسط، دونالد ترامپ را تجسم «رؤیای آمریکایی» می‌دانند و وقتی صحبت‌های ترامپ را می‌شنوند، مملو از نوستالژی «روزهای خوب گذشته» می‌شوند. به همین ترتیب، وقتی لیبرال‌ها و بسیاری از آمریکایی‌ها از جوامع اقلیت مختلف کامالا هریس را می‌بینند، یک زن سیاه پوست را می‌بینند که در حال مبارزه با یک نژادپرست زن ستیز است. برای هر دو طرف، حقایق اصلاً مهم نیست، بلکه فقط به لفاظی و ظاهر توجه می‌شود، همین!

به کدام رای می دهید،نسل‌کشی یا نسل‌کشی ملایم؟

برای مثال، بسیاری از رأی دهندگان سنتی حزب دموکرات وجود دارند که تصمیم گرفتند در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، به رئیس جمهور جو بایدن به دلیل حمایت او از نسل کشی غزه رأی ندهند، اما اکنون از حامیان سرسخت کامالا هریس هستند. چطور؟ خیلی ساده است، جو بایدن یک پیرمرد سفیدپوست و کامالا هریس یک زن سیاه پوست است! دیگر مهم نیست که یک موضع سیاسی مشخص وجود ندارد که کامالا هریس را از جو بایدن متمایز کند و اهمیتی ندارد که هریس بخشی از دولت بوده است که در نسل کشی غزه دست داشته است. حامیان هریس اغلب شعارهای خود را به جای سیاست‌های خاص، بر شعارهایی مانند «ما باید ترامپ را شکست دهیم»، «نجات دموکراسی» و «شادی» یا «امید» متمرکز می‌کنند. این به این دلیل است که آنها در شناسایی سیاست‌هایی که واقعاً در پی آن هستند، دچار مشکل هستند و معدود سیاست‌هایی هم که منطقی به نظر می‌رسد، مثل دادن خرده نان به یک مرده گرسنه است.

طبقه حاکم آمریکا اکنون یک حواس‌پرتی کامل ایجاد کرده است، زیرا اکثریت سفیدپوستان را علیه جوامع اقلیت قرار داده است و آنها را وادار می‌کنند که بر هر گروه اقلیتی که بیشترین نفرت را دارند متمرکز شوند. در حالی که از سوی دیگر، مخالفان سیاست‌های هویتی سفیدپوستان که از رسانه‌ها و نهادهای سیاسی دست راستی آلترناتیو برخاسته‌اند، بر این باورند که داشتن گروه یا نمایندگان متنوع‌تری که از لفاظی‌های صلح و عشق استفاده می‌کنند برای نجات آنها از دست ترامپ قاتل کافی است.

به کدام رای می دهید،نسل‌کشی یا نسل‌کشی ملایم؟

کامالا هریس تقریباً همان جو بایدن است، با این تفاوت اصلی که او می‌تواند یک جمله را کامل بگوید! او از موضع سیاسی جو بایدن در قبال غزه منحرف نمی‌شود و علیرغم تلاش‌ها برای نشان دادن او به عنوان یک چهره متفاوت، لفاظی‌های او تقریباً یکسان است. از سوی دیگر، دونالد ترامپ آشکارا علیه فلسطینی‌ها نژادپرستانه برخورد می‌کند و به نظر می‌رسد در حمایت از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، از این هم فراتر رفته است. ممکن است، در صورت ادامه نسل کشی تا اوایل سال آینده، ترامپ حتی بدتر از این هم بشود. مردم غزه در حال حاضر از یک واقعیت جهنمی رنج می‌برند که شبیه آن را در گذشته ندیده‌ایم.

ترامپ ممکن است حمایت خود را از نسل کشی اعلام کند و کمپین انتخاباتی او نیز توسط ثروتمندترین میلیاردر اسرائیلی، «میریام ادلسون»، که ۱۰۰ میلیون دلار برای کمک به پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری کمک مالی کرد، حمایت مالی می‌شود. با این حال، در مورد کامالا هریس هم ماجرا متفاوت نیست و بر اساس سخنرانی‌های او در آیپک در تمجید از اسرائیل، تا دست داشتن در حمایت کامل جو بایدن از نسل‌کشی جاری در غزه و پذیرش میلیون‌ها دلار کمک از سوی گروه‌های لابی حامی اسرائیل، او هم بدون تردید یک نامزد طرفدار رژیم صهیونیستی است.

در قضیه فلسطین، تفاوت ترامپ و هریس بسیار کم است. حتی در صورتی که دونالد ترامپ بخواهد جنایت‌های بدتری در فلسطین مرتکب شود، چه کاری بیشتر به جز قطع کامل همه کمک‌ها و ایجاد قحطی گسترده برای هر فلسطینی در غزه می‌تواند انجام دهد؟ موضوعی که مردم غزه همین حالا با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

به کدام رای می دهید،نسل‌کشی یا نسل‌کشی ملایم؟

در پایان، اگر قربانی نسل‌کشی هستید، واقعاً برایتان مهم نیست که فردی که این کار را انجام می‌دهد سفید باشد یا سیاه، یا از زبان نرم‌تر یا تندتری برای توجیه قتل عام عزیزانتان استفاده کند. همانطور که برای مردم عراق اهمیتی نداشت که وزیر امور خارجه آمریکا در زمان حمله دولت بوش پسر به کشورشان سیاه پوست بود، هیچ مردم مظلومی از بمباران شدن با مهمات ارسال شده توسط یک زن سیاه‌پوست مخالف یک مرد سفیدپوست احساس بهتری ندارند. وقتی مادری جسد بی سر کودک نوپایش را در دست می‌گیرد و از درد و ناباوری فریاد می‌زند، مکث نمی‌کند تا به این فکر کند که بمبی که فرزندش را به قتل رساند از دونالد ترامپ بود یا شخص دیگری.