نقی نقی زاده ساکن خلخال بوده و در ۹۶ سالگی و نزدیکی به عمر یک سدهای خود همچنان میل و اشتیاق به حضور بر سر کلاس درس دارد.
این معلم پیشکسوت میگوید: آن زمان که دانش آموز بودیم شهرستان خلخال بیشتر از پنج هزار نفر جمعیت نداشت، مدرسه ناصری خلخال شاید دومین مدرسهای بود که در در سال ۱۲۸۷شمسی قمری و ۱۲ سال پس از مدرسه رشدیه تبریز در منطقه آذربایجان تاسیس شده بود.
آن دوران هنوز خلخال ادارهای به نام آموزش و پرورش نداشت ، مدرسه ناصری توسط زنده یاد “ناصر دفتر روایی” تاسیس شده بود، در واقع این مدرسه بخشی از خانه مسکونی این معلم فداکار بود که به خاطر علاقه به فرهنگ و ادب دیار و زادگاه و کودکان این مرز و بوم تعدادی از اتاقهای آن به کلاس درس تبدیل شده بود.
به گفته وی، تا زمان آغاز فعالیت اداره فرهنگ و معارف خلخال حقوق اموزگاران و هزینههای مدرسه ناصری توسط مرحوم دفتر روایی تامین میشد.
او با بیان سختیهای دوران دانشآموزی در ان روزگار افزود: زمستانهای خلخال در گذشته بسیار سخت و سوزناک بود و دانش آموزان مدرسه برای گرم کردن کلاس درس هیزمها را شکسته و در بخاری قرار میدادیم و هیزم شکنی در واقع بخشی از کار روزانه ما در کنار تحصیل علم و دانش بود.
نقی زاده میگوید: تحصیلات ابتدایی خود را از سال ۱۳۱۰ در مدرسه ناصری شروع و گواهی پایان تحصیلات ششم ابتدایی را نیز در آن گرفته و پس از پس از مدتی به عنوان آموزگار در روستاها و همین مدرسه مشغول علمآموزی به کودکان دیارش شده است .
به گفته وی، آموزگاران دهه ۳۰ و پس از آن نقش مهمی در رشد و ترقی فرهنگ شهرستان خلخال داشتهاند و در گذشته و هماکنون بسیاری از فارغ التحصیلان مدرسه ناصری به موقعیتهای خوبی در زندگی دست یافته و به مدراج علمی و پست و مقامهای مهم کشوری دست یافتهاند.
او همچنین از روزهایی میگوید که بعنوان آموزگار روانه روستاهای خلخال میشد و به کودکان و بزرگسالان روستایی علم و دانش میآموخت؛ روستای بلوکانلو در آن روزگار فاقد راه ارتباطی بوده و نقی زاده پیاده مسیر ۳۰ کیلوکتری از خلخال را طی میکرد و به کودکان و نیز بزرگسالان این روستا و روستاهای همجوار تدریس میکرد.
به گفته وی، ۱۲۰ دانش آموز که ۸۰ نفر آنها لازم التعلیم روستاهای بلوکانلو، میل آقاردان و آرپاچای بودند در ۲ نوبت صبح و بعد از ظهر مشغول تحصیل بودند و ۴۰ دانشآموز بزرگسال نیز شبانه در مدرسه این روستا مشغول سوادآموری توسط او بودند.
او با گرامیداشت یاد و نام همکاران فرهنگی خود میگوید: تا همین دو سال پیش تعدادی از آموزگاران مدرسه ناصری زنده بوده و در سال ۹۷ به همراه مرحومان میرزا رفیع صدر طهوری و خیرالله روایی با حضور در این مدرسه مورد تجلیل قرار گرفته اند.
نقی زاده با حسرت میگوید: از آن قافله علم و فرهنگ تنها او و انبوهی از خاطرات باقی مانده است. علم و تجربه پیشکسوتان همواره راهگشای مسائل تعلیم و تربیتی بوده و تلاشآنها در اعتلای فرهنگی منطقه و معرفی صبغه علمی و فرهنگی خلخال وصف ناپذیر است.
این پیشکسوت فرهنگی با افتخار از مدرسه ناصری خلخال یاد کرده و می افزاید : خیلی لذتبخش است که این مدرسه هنوز پابرجا و فعال بوده و هماکنون با ۲۲۰ دانش آموز در مقطع ابتدایی فعال بوده و بعنوان برترین مدرسه در استان اردبیل نیز برگزیده شده است.
معلم سالهای دور خلخال با اشاره به دانش و آگاهی بیشتر دبیران امروزی نبت به دوران گذشته به آنها توصیه میکند که دلسوز فرزندان این دیار بوده و با کسب هر چه بیشتر دانش روز، آموختههای خود را به آنها بیاموزند که آینده این کشور در دستان همین کودکان امروزی است، پیشکستوتان فرهنگی گذشته میدان مبارزه با جهل و عقب ماندگی را به نوبت تحویل جوانها داده اند و اکنون بر معلمان امروزی است که زمینهساز تربیت آینده سازان ایران باشد.
نقیزاده به شیوع بیماری کرونا اشاره کرده و میگوید: اکنون که امکان حضور دانشآموزان در کلاس های درس نیست ، نباید علم و دانشآموزی تعطیل شود، دبیران به دانشآموزان خود باید همانند فرزندان خود نگاه کرده و و تا حدامکان تا عادی شدن شرایط جامعه با استفاده از فضای مجازی و رسانهجمعی امروزی به رشد علمی آنها کمک کنند.
او به دانش آموزان نیز توصیه میکند که قدر دوران کودکی و نوجوانی خود را دانسته و از لحظه لحظه عمر خود برای کسب و دانش استفاده کنند زیرا که آینده توسط انسانهای دانشمند و کاردان ساخته می شود.
به گفته وی، روزگار کرونا نیز بزودی به سر آمده و بازگشت روزهای امید بخش نزدیک است، مدارس و کلاسهای درس باز از سر و صدای دانش آموزان پر شده و نشاط و سرزندگی به این دیار باز خواهد آمد .
او میگوید که هنوز در اشتیاق معلمی است و اگر نیازی باشد حاضر به حضور در کلاس درس و آموزش نونهالان این سرزمین است.
نقی زاده با زمزمه این اشعار حافظ گفتو گوی خود با پردیسان نوین را به پایان میبرد:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفتهاند این بود که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود به دست آور که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند