به گزارش پردیسان آنلاین، حافظ نهتنها یکی از قلههای شعر فارسی است، بلکه بهمثابه صدای ضمیر ناخودآگاه جمعی ایرانیان در فرهنگ عامه جایگاهی منحصربهفرد دارد. در تاریخ معاصر، دیوان او چنان در زندگی مردم حضور یافته که از مرز ادبیات کلاسیک فراتر رفته و به بخشی از آئینها، باورها و سنتهای اجتماعی تبدیل شده است. فالگرفتن با دیوان حافظ یکی از جلوههای برجسته این پیوند است که در شب یلدا و مناسبتهای خانوادگی، نقش آئینی و فرهنگی یافته و بیانگر اعتماد مردم به سخن و بینش شاعر است.
زبان پررمز و راز، عرفانی و درعینحال ملموس اشعار حافظ، موجب شده تا هر نسل ایرانی معنایی تازه و شخصی از آن دریافت کند. همین ویژگی باعث شده است که شعر او میان نخبگان و مردم فاصلهای نگذارد و درک و لذت از کلامش همگانی شود. در میان شاعران فارسیزبان، کمتر کسی چون حافظ توانسته است چنین گسترهای از تأثیرگذاری را در همه سطوح فرهنگی و اجتماعی رقم بزند.
دیوان حافظ در نظام آموزشی، موسیقی سنتی، فرهنگ شفاهی، هنر خوشنویسی، و حتی در سیاست و رسانه حضوری زنده دارد. بسیاری از سخنان روزمره و تعبیرهای فرهنگی ما ریشه در اشعار او دارند. این پیوستگی تاریخی نشان میدهد که حافظ در ناخودآگاه جمعی ایرانیان تنها یک شاعر نیست، بلکه راهنمایی معنوی و زبان وجدان تاریخی ملت بهشمار میآید. او توانسته است میان سنت و زندگی روزمره پلی برقرار کند و از دل قرنها، هنوز با انسان ایرانی امروز سخن بگوید.
خرمشاهی: حافظ در غزل فارسی انقلاب کرد
در این خصوص، بهاالدین خرمشاهی، نویسنده، مترجم و حافظپژوه برجسته کشور در سخنانی با اشاره به بیش از چهار دهه فعالیت در حوزه حافظپژوهی، اظهار کرد: با وجود سالها مطالعه و تحقیق، هنوز جرأت ندارم خودم را حافظشناس بنامم؛ بلکه خود را «حافظپژوه» میدانم، چرا که همچنان در حال تحقیق، بازخوانی و کشف مفاهیم جدید از دیوان حافظ هستم.
وی با بیان اینکه «بازخوانی» بهتر از «بسیارخوانی» است، افزود: در مقالهای نوشته بودم که قدما با تعداد محدودی کتاب به بلوغ علمی میرسیدند، اما ما با وجود کتابخانههای عظیم و انقلاب دیجیتال، هنوز به بار ننشستهایم.
این نویسنده با تقدیر از تلاشهای کوروش کمالی سروستانی، دکتر کاووس کمالی، آقای سازگارنژاد و دیگر فعالان مرکز حافظشناسی در نهادینهکردن بیستم مهر به عنوان «روز حافظ»، بیان کرد: بیستم مهر برای حافظ و روز اول اردیبهشت برای سعدی، مناسبتهای فرهنگی تثبیتشدهای هستند که در آینده میتوان مناسبتهایی مشابه برای فردوسی و خیام نیز تعریف کرد.
خرمشاهی در ادامه، یکی از نکات کلیدی در پژوهشهای خود را تفاوت «معنا» و «مضمون» در اشعار حافظ بیان کرد و معتقد است: «برخلاف دیدگاه رایج که معنا و مضمون را مترادف میداند، من معتقدم این دو تفاوتهای بنیادینی دارند. مضمون بیشتر بیان شاعرانه و زیباشناسانه یک تصویر یا حس است، در حالیکه معنا، لایههای عمیقتری از تفکر، اندیشه یا عرفان را منتقل میکند.
وی با خواندن غزلی از حافظ، تفاوت بین معنا و مضمون را در ابیات آن تشریح کرد و بیت «خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت / به قصد جان من زار ناتوان انداخت» را دارای مضمون دانست و در مقابل، بیت «نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود / زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت» را حاوی معنا عنوان کرد.
این پژوهشگر افزود: حافظ از مضمونهای تکراری گل و بلبل فراتر رفت و به سراغ مفاهیم جاودانهای مانند عرفان، عشق، رندی و حتی مسائل اجتماعی زمانهاش رفت. این همان انقلاب حافظ در غزل فارسی است؛ تحولی که حتی بزرگانی چون سلمان ساوجی، استاد و رقیب جدی حافظ، به آن دست نیافتند.
خرمشاهی با تاکید بر اینکه حافظ نهتنها شاعر بلکه متفکری ژرفاندیش و زیبااندیش بوده است، اظهار کرد: اگر ابنسینا ژرف میاندیشید، حافظ ژرف و زیبا میاندیشید. او توانست اندیشههای ناب را در قالبی شاعرانه و گاه طنزآمیز ارائه کند و همین ویژگی، دیوان حافظ را به یکی از زیباترین میراثهای فرهنگی ایرانیان تبدیل کرده است.
وی تاکید کرد: تا زمانی که انسان ایرانی زنده است، دیوان حافظ هم زنده خواهد بود. مطالعه مکرر اشعار حافظ، همچنان میتواند نکات جدیدی از معنا و مضمون به ما بیاموزد. این رمز جاودانگی اوست.
آیتالله خامنهای: شعر، حافظِ هویت ملی است
رهبر فرزانهی انقلاب از شخصیتهای برجستهای است که جایگاه حافظ را مورد بررسی قرار دادهاند و در تبیین اهمیت شعر و کارکرد اجتماعی آن میفرمایند: «شعر، حافظِ هویت ملی است، حافظ هویت ملی. هویت ملتها عبارت است از مشخصههای فرهنگی آنها و مزیتهای فرهنگی آنها. این هویت فرهنگی یک ملت را تشکیل میدهد. این هویت فرهنگی، اصل است. اگر چنانچه این از یک ملتی گرفته بشود، این ملت هضم خواهد شد؛ یعنی در واقع بهمعنای حقیقی کلمه نابود خواهد شد. حالا در یک مشخصهی جغرافیایی قرار میگیرد، اما چیزی نیست؛ هست، اما بودن او مثل نبودن است. هویت فرهنگی، همهی حیات یک مجموعه و یک ملت است. شعر میتواند این هویت فرهنگی را هم تقویت کند و غنی کند و تغذیه کند؛ که در باب هویت فرهنگی هم باز به شعرای تاریخ خودمان که نگاه میکنیم (زبانآوران بزرگ)، میبینیم پیامهای اینها خیلی باارزش است: پیام توحید است، پیام خداباوری است، پیام درستکاری است. […] انصافاً شعر فارسی (بوستان سعدی، شاهنامهی فردوسی، خمسهی نظامی، دیوان حافظ، مثنوی مولوی) پر از حکمت است. […] اینها توانسته یک هویتی برای ملت ما تعریف کند و این را هم به شما عرض بکنم: ما هرچه امتیاز داریم، ناشی از همین هویت فرهنگی است»
حافظ، انسانی وارسته
ایشان در ادامه میافزایند: درک این جایگاه از هویت فرهنگی، ادبیات و شعر، مسئولیتی را در قبال پیام و شخصیت شاعران بزرگ و قلههای شعر و زبان فارسی و بهطور ویژه، خواجه شمسالدین محمدبنبهاءالدین حافظ شیرازی ایجاب میکند. بدیهی است با تأمل و تعمق در اشعار شاعرانی چون حافظ، علاوه بر ایجاد درک درست از او و پیامش، زمینهی فزونی بر معرفت جامعهی خود و فرهنگ کشورمان نیز فراهم میشود.
شاعری که رهبر انقلاب برای معرفی شخصیت برجستهی او میفرمایند: «منظور من از حافظ، آن شخصیتی است که از حافظ در تاریخ ماندگار است؛ یعنی آن بخش اصلی و عمدهی عمر حافظ که بخش پایانی عمر اوست. […] حافظ در اقلاً ثلث آخر زندگیاش، یک انسان وارسته و والاست. اولاً یک عالم زمانه است؛ یعنی درسخوانده و تحصیلکرده و مدرسهرفته است. فقه و حدیث و کلام و تفسیر و ادب فارسی و ادب عربی را آموخته. حتی آنچنانکه حدس زده میشود، از اصطلاحاتی که در نجوم و غیره به کار رفته، در این علوم هم دستی داشته و تحصیلی کرده، یک عالم است. این عالم، بساط علمفروشی و زهدفروشی و دینفروشی را هرگز نگسترده، که آن روز چنین بساطهایی رواج داشته. این عالم در بخش عمدهای از عمرش، راه سلوک و عرفان را هم پیموده. در اینکه وابستهی به فرقهای از متصوفه هم نیست، شاید شکی نباشد. یعنی هیچیک از فرق متصوفه، نمیتوانند ادعا کنند که حافظ جز سلسلهی آنهاست، زیرا که برای او هیچ مرشدی، شیخی، قطبی بیان نشده»
به گزارش پردیسان آنلاین، بازخوانی و پرداختن به حافظ، نهتنها یک فعالیت ادبی، بلکه ضرورتی فرهنگی و هویتی برای ایرانیان به شمار میرود. حافظ، با زبان رمزآلود و ژرفای اندیشهاش، آینهای از روح ایرانی و تجلیگاه تاریخ، عرفان، اخلاق، و زیباشناسی این سرزمین است. دیوان او، گنجینهای از ارزشهای انسانی، عشق، آزادی، انتقاد از ریا، و ستایش راستی است که هنوز نیز در دل جامعه طنینانداز است.
در روزگار معاصر، که هویت ملی و فرهنگی جوامع در معرض چالشهای گوناگون قرار گرفته، بازخوانی حافظ میتواند پلی باشد میان گذشته و حال؛ پیونددهنده نسلها با ریشههای فکری و فرهنگیشان باشد. پرداختن به حافظ یعنی زنده نگهداشتن زبان فارسی، تقویت تفکر انتقادی، و ترویج بینشهای انسانی و عرفانی.
او تنها یک شاعر نیست، بلکه صدای جمعی یک ملت در طول قرون است. بنابراین، ضرورت دارد که آثار او نهفقط در کتابخانهها، بلکه در ذهن، زبان، و زندگی روزمره ما جاری باشد تا این میراث گرانبها، همچون چراغی در مسیر آینده، روشنیبخش راهمان باقی بماند.