به گزارش پردیسان آنلاین، تاریخ این سرزمین پر است از روزهایی که آتش، دود و آوار، زندگی مردم را در هم پیچید. روزهایی که همه چشمها به سوی مردانی دوخته شد که لباس قرمز بر تن داشتند، نه برای نمایش، بلکه برای عهدی ناگفته با جان انسانها. در روزهای جنگ تحمیلی، آتشنشانان درست در همان نقطهای ایستادند که خط مقدم زندگی بود. آنها در میان آوارها و بمبارانها، بیآنکه سلاحی داشته باشند، با دستان خالی اما با قلبی پر از ایمان، برای نجات مردم میدویدند.
در جنگ ۱۲ روزه، میان شعلههای سرکش و آوارهای سنگین، دستهای زخمی آتشنشانان به جای سلاح، طناب امیدی برای مردمی شد که میان مرگ و زندگی گرفتار بودند. امروز نیز، در دل بحرانها، همین قهرمانان بیادعا با کمترین امکانات اما با بیشترین غیرت، جان خود را سپر میکنند تا مردم از مهلکه حوادث نجات یابند. روایت جنگ ۱۲ روزه یکی از درخشانترین برگهای کتاب رشادتهای آتشنشانان است. سید جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در گفتوگو با خبرنگار پردیسان آنلاین این روزها را چنین به یاد میآورد: در قسمت جنوبی زندان اوین مشغول عملیات بودیم. هفت نفر را زنده از زیر آوار بیرون کشیدیم. یکی از آنها بیش از هشت ساعت زیر آوار مانده بود و فقط انگشتانش بیرون بود. او را زنده بیرون آوردیم. این تصویر، فراتر از یک خاطره است. این حکایت، تجسمی از اراده انسانهایی است که حتی در میان مرگ، زندگی را جستوجو میکنند. مردم در آن روزها نه فقط شاهد شجاعت آتشنشانان، بلکه همراه و همدل آنان بودند.
این آتشنشان جسور و شجاع میگوید: مردم در دوران جنگ تحمیلی همراهی و همکاری خوبی داشتند و آگاه بودند. همین همدلی، سرمایهای شد که تا امروز در دل بحرانها همچنان به چشم میآید.
بحرانها تمام نمیشود، اما امید و همدلی ادامه دارد
ملکی آتش نشان بودن را این گونه روایت میکند: آتشنشان بودن یعنی همیشه آماده بودن برای لحظهای که هیچکس انتظارش را ندارد. یک انفجار ناگهانی، ریزش ساختمانی قدیمی، آتشسوزی در بازار شلوغ یا زلزلهای که شبانه شهری را تکان میدهد. هر بار که زنگ خطر به صدا در میآید، آتشنشانان نخستین کسانی هستند که دل به آتش میزنند.
وی معتقد است که عبور از بحران تنها با شجاعت فردی ممکن نیست؛ بلکه هماهنگی و تعامل دستگاههای امدادی ضروری است. او میگوید: یکی از مشکلاتی که در شهرستانها به وفور وجود دارد و مشهود است، نبود تعامل دستگاههای امدادی با یکدیگر است. در پایتخت این تعامل وجود دارد، اما در شهرستانها به این موضوع باید بیشتر توجه شود.
به گفته ملکی پیش از وقوع بحران باید جلسات و مانورهای مشترک برگزار شود. تنها در این صورت است که هنگام حادثه، نیروها میتوانند کنار هم بایستند و بهجای هدر دادن زمان برای هماهنگی، همه توانشان را برای نجات جان مردم به کار گیرند.
تجهیزات و آموزش؛ پازل تکمیلکننده غلبه بر بحرانها / یافتن راهی در میان دود و تاریکی برای غلبه بر بحرانها
این آتشنشان همیشه همراه ادامه میدهد: بحرانها تنها با نیروی انسانی قابل مهار نیستند. آتشنشانان به تجهیزاتی نیاز دارند که متناسب با شرایط هر حادثه طراحی شده باشد، تجهیزات باید متناسب با بحران فراهم شود. لوازمی که در شرایط مختلف مورد نیاز است، با یکدیگر تفاوت دارد و امکانات در بحرانها بسیار حائز اهمیت است، اما داشتن ابزار کافی پایان ماجرا نیست. آموزش استفاده از این ابزارها، خود مسئلهای حیاتی است. آتشنشان باید علاوه بر استفاده از تجهیزات، مدیریت بحران، فرماندهی عملیات و اتخاذ تدابیری عملیاتی و بخشبندی را نیز بیاموزد تا بتواند پیروز میدان در شرایط دشوار باشد، به بیان دیگر آتشنشان تنها یک کاربر ابزار نیست؛ او باید رهبر لحظههای بحرانی باشد، تصمیم بگیرد، هدایت کند و در میان دود و تاریکی راه را پیدا کند.
ملکی با تأکید بر اهمیت آمادگی بدنی آتشنشانان میگوید: کمتر کسی از خود میپرسد که آتشنشانان چگونه میتوانند ساعتها زیر بار آوار یا در دل شعلهها دوام بیاورند. پاسخ این پرسش، در تواناییهای جسمانی نهفته است. برای افزایش توانایی فیزیکی آتشنشانان باید ورزش کنند. اگر فرد توانایی جسمی نداشته باشد، نمیتواند در شرایط سخت فعالیت کند و وظایف خود را به درستی انجام دهد. این موضوع شاید بدیهی به نظر برسد، اما در عمل تفاوت میان نجات جان یک انسان و شکست عملیات را رقم میزند. تصور کنید آتشنشانی که باید چندین طبقه را با تجهیزات سنگین بالا برود، یا فردی را از زیر آوار خارج کند، اما به دلیل ضعف بدنی ناتوان بماند. در چنین شرایطی، جان انسانها به خطر میافتد.
او عنوان میکند: آموزش، یکی از ستونهای اصلی توانمندی آتشنشانان است و در تهران، وضعیت آموزشها مطلوب است، در پایتخت آموزشها و دورههایی که نیروها سپری کردهاند کافی است و میتوانند بحرانها را مدیریت کنند، اما در بسیاری از شهرستانها، این شرایط وجود ندارد.
این آتشنشان جوان و غیور خاطرنشان میکند: در شهرهای دیگر مرکز آموزش برای آتشنشانان باید تقویت شود و امکان گذراندن دورههای تخصصی بیشتری برای آنها فراهم شود، آموزشهای مجازی هم اگرچه دروس نظری را منتقل میکند، اما در عملیات واقعی چندان کاربرد ندارد، بنابراین برای عملیاتها فرد باید از آموزشهای حضوری استفاده کند. باید بدانیم بحرانها تنها به تهران محدود نیستند. هر شهر و روستایی میتواند روزی با حادثهای غیرمنتظره روبهرو شود، بنابراین نبود آموزش کافی یعنی کاهش توان عملیاتی و افزایش خطر برای جان مردم و حتی خود آتشنشانان.
تجربههای گذشته؛ چراغ راه آینده
ملکی با لحنی پر از دغدغه میگوید: قهرمانی آتشنشانان، چیزی نیست که کسی بتواند انکار کند. اما این قشر برای ادامه مسیر نیازمند انگیزه و پشتیبانی هستند و مهم است که به اوضاع معیشتی آتشنشانان بیش از پیش توجه شود، زیرا آنها برای فعالیت باید انگیزه داشته باشند و بهتر است به این قشر بیشتر توجه شود، آتشنشانان در حالی که جان خود را برای نجات دیگران به خطر میاندازند، نباید نگران ابتداییترین نیازهای زندگی باشند. حمایتهای مالی و اجتماعی، بخشی جداییناپذیر از امنیت روانی و انگیزه آنها است.
او با بیان اینکه حادثه بندر شهید رجایی نمونهای از رویدادهایی است که زمینهساز شناسایی کمبودها شد، عنوان میکند: آن حادثه سبب شد مشکلات و کمبودها شناسایی شود. رصد و پایش انجام شد و در صدد رفع و ترمیم کمبودها هستیم، این نگاه تحلیلی و آیندهنگر، برای ارتقای توان مدیریت بحران ضروری است، همچنین باید بدانیم در بحرانهای بزرگ، تنها راه موفقیت، همکاری شهرها و استانها با یکدیگر است.
این آتشنشان جسور با اشاره به تجربه جنگ ۱۲ روزه میگوید: این دوران باعث شد تا شناسایی و ارزیابیهای دقیقی انجام شود. فیلمها و گزارشهای آن روزها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که برخی از بخشها نیازمند توجه و تقویت بیشتری است و در صدد تقویت این موارد هستیم.
مردم؛ همراهان همیشگی آتشنشانان
ملکی ادامه میدهد: یکی از زیباترین بخشهای روایتهای آتشنشانان، حضور مردم در کنار آنها است. چه در جنگ، چه در حوادث طبیعی، مردم همیشه پشتیبان آتشنشانان بودهاند. از رساندن آب و غذا گرفته تا کمک در عملیات امداد، این همراهیها نیرویی مضاعف برای آتشنشانان ایجاد میکند، همین پیوند عاطفی میان مردم و آتشنشانان، جایگاه ویژهای برای این قشر در قلب جامعه ساخته است. روز آتشنشان، نه فقط یک روز رسمی، بلکه فرصتی است برای تجدید عهد مردم با قهرمانانی که هر روز برای نجات جان دیگران آمادهاند.
او خاطرنشان میکند: مردم در دوران جنگ تحمیلی ۱۲ روزه همراهی و همکاری چشمگیری داشتند و با آگاهی و همدلی خود، نقش مهمی در عبور از آن شرایط ایفا کردند.
امروز که از رشادتهای آتشنشانان سخن میگوییم، در واقع از مردانی حرف میزنیم که در سکوت و بیهیاهو، بزرگترین کارها را انجام میدهند. آنان هیچگاه میدان را ترک نمیکنند، حتی وقتی تجهیزات کافی نیست، آنها همان قهرمانان خاموش هستند که دل به خطر میزنند تا دیگران در امنیت باشند.
روز آتشنشان یادآور لبخندهای خستهای است که پس از ساعتها جنگیدن با آتش و آوار بر لبان سیاهشده از دود نقش میبندد. یادآور دستهایی است که با تاول و زخم، همچنان طناب نجات را محکم میفشارند. یادآور چشمهایی است که در میان دود اشک میریزند، اما به امید نجات یک انسان دیگر، باز هم ادامه میدهند. اگر امروز در شهرهایمان امنیت و آرامش داریم، بخشی از آن را مدیون همین قهرمانانیم؛ مردانی بیتردید در قلب مردم جاودانه هستند.