حجت الاسلام مهدی زاده با اشاره به اینکه با نگاه بسیار سطحی به شبکه ملی اطلاعات نگاه می شود، تصریح کرد: شبکه ملی اطلاعات در وضعیت فعلی، شرایط خوبی ندارد.
اشاره: شبکه ملی اطلاعات در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران با پشتیبانی کامل از دیگر اقدامات آموزشی، حقوقی و قضایی به نحو مطلوب و مطمئن تامینکننده نیازهای ارتباطی برای انواع ذینفعانی که حداقل یکی از آنها در داخل کشور قرار دارد، است و امکان ارائه انواع خدمات و محتواهای فضای مجازی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و دفاعی را در کشور فراهم میکند.
همچنین در سند ضرورت تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات، بر ایجاد شبکهای با قابلیت برقراری ارتباطات امن و پایدار میان دستگاهها و مراکز حیاتی کشور و میزبانی داخلی در صورت نبود شبکه جهانی اینترنت تاکید شده است.
از همین رو خبرنگار پردیسان آنلاین؛گفت و گویی را با حجت الاسلام حسین مهدیزاده پژوهشگر فقه حکومتی و مسئول میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم انجام داده است که در ادامه می خوانید:
رسا – شبکه ملی اطلاعات چیست؟
شبکه ملی اطلاعات بستری است که مالکیت و حکمرانی و دسترسی به اطلاعات و ارتباطات دیجیتالی ملتها را تحت اراده حاکمیت سیاسی (یعنی دولت منتخب و اراده سیاسی) آن ملت نگه می دارد.
در این شبکه، فضای شبکه ای فعالیت های دیجیتال ملت ها به وسیله خود آنها و درون مرزهای سیاسی آنها قرار می گیرد.
رسا – اهمیت شبکه ملی اطلاعات تا چه میزان است؟
نکته مهم درباره فضای شبکه ای مجازی که اکنون در حال توسعه در جهان است، این است که این شبکه به صورت جهانی و توسط شرکت های خصوصی چند ملیتی و فراملیتی و کارتل های بزرگ اقتصادی جهان در حال خلق و توسعه هستند و دولت های موثر و تاثیرگذار اصلی جهان امروز است.
مشکل اصلی این است که این شبکه، فراتر از اراده سیاسی ملتها، در حال توسعه است و مردم را، همزمان که عضوی از یک جامعه ملی هستند، عضوی از یک دهکده جهانی می کند. این هویت جهانی آن هم بصورت مستقیم و بدون دخالت هویت ملی، اساسا چیز جدید و بی سابقه است.
تحت کنترل ابرشرکت های هدایتگر آن، به جنگ هویت های ملی افراد رفته است و کمر به نابودی آن بسته است. در این موقعیت، ملت هایی که عقب تر هستنند و یا ملت هایی که مثل ما، به وضعیت جهانی انتقاد دارند، در معرض تجاوز به هویت، حکمرانی و حتی دسترسی به اطلاعات خود هستند.
البته درست است که ملت هایی که مالک و خالق این شبکه جهانی هستند، فعلا احساس پیروزی می کنند اما آنها نیز به مرور متوجه خواهند شد که این تغییر به مرور زندگی آنها را نیز به لرزه در خواهد آورد که توضیح داده خواهد شد.
در فضای مجازی که به وسیله شبکه های اطلاعات، ارتباطات خلق می شوند حداقل پنج بازیگر حضور دارند؛ یکی مردم به عنوان مصرف کنندگان و دومی تولید کنندگان محتوا که مردم برای استفاده از تولیدات آنها به شبکه ها می آیند و در مقابل به آنها دستمزد می دهند. از پول حقیقی تا دیجیتال، تا حمایت و لایک و کامنت و سیو مجموعه اینها، کالاهای واسطی است که با آن در فضای مجازی، دستمزد تولید کننده محتوا با آن پرداخت می شود.
سومین بازیگر پلتفرم ها که بستر ارتباط بین مصرف کننده و تولید کننده محتوا را خلق می کنند. از فیس بوک تا اینساگرام تا تلگرام تا اوبر(اسنپ و تپسی ایرانی) تا آمازون (شبیه به دیجی کالای ایرانی) همه پلتفرم هایی هستند که تولید کننده را به سبک خاصی که حکمرانی پذیر برای جهان مدرن باشد به هم وصل میکند.
چهارمین بازیگر، اپراتورها که زیرساخت متناسب با این ارتباطات را ایجاد و توسعه می دهد و در نهایت پنجمین بازیگر، حکمران که حدود و گستره و آینده این شبکه ها را مدیریت می کند و همانطور که می بینید این روند یک جامعه و حکومت کامل را تشکیل داده است و با کنترل جهانی که شرکت های بزرگ چند ملیتی بر آنها پیدا کرده اند، در ورای کشورهایی که جامعه بین الملل را ساخته اند، یک جامعه نامرئی که درون فضای مجازی زندگی می کنند را توسعه داده و حدس آنها این است که به مرور تا قبل از پایان قرن بیست و یکم، اساسا این نوع حکومت جای حکومت های سیاسی و ملی را بگیرد و ما از حکومت سیاسی بی نیاز شویم و از این پس به جای دولت، ملت؛ منطقه و شرکت هایی داشته باشیم و مردم در این منطقه هایی که ابرشرکت ها آن را مدریت می کنند، زندگی کنند.
فارغ از اینکه آیا این نقشه به نتیجه می رسد یا نه، اما باید بدانیم که نقشه ای با این حد از تغییر و تحول شروع شده است و ما بیش از بیست سال از آن را طی کرده ایم. امروز واقعا بخشی از زندگی ما در فضای خانه و محله و خیابان و شهر در جریان است و بخشی دیگر از آن در فضای مجازی!
حالا مساله ای که شبکه ملی اطلاعات را معنا داده است، این است که مردم به وسیله حکومت ملی خود، در مقابل حکمرانی جهانی بر فضای مجازی مقاومت کنند و اجازه ندهند که هویت ملی آنها درون این هویت جهانی جدید هضم شود! مخصوصا ما که به اسلام متعهد هستیم و می خواهیم درون آن زندگی کنیم، بیشتر از بقیه این مساله برایمان اهمیت دارد.
رسا – آیا نباید این شبکه سال های گذشته افتتاح می شد؟
ما در شبکه ملی اطلاعات با دو مشکل مواجه هستیم. اول اینکه با تحولات تکنولوژی که ابرشرکت های جهانی ایجاد کرده اند، ورود به این عرصه دیگر دیر شده باشد و یا اینکه حداقل به اندازه ای که شروع آن در حدود ۲۰ سال پیش می توانست موثر باشد، امروز دیگر این تاثیر را نداشته باشد!
علت چیست؟ علت این است که در سالهای اخیر و با توسعه تکنولوژی ارتباطاتی، در سالهای پیش رو، این ابرشرکت ها به رقابت سخت با حکومت های ملی، در ارائه زیرساخت اینترنت بروند و در کمتر از ۱۰ سال آینده آنها را از میدان خارج کنند. این پیش بینی، هم اکنون در شرکت های زیرساخت اینترنت ایران هم به عنوان پیش بینی های آینده پژوهی بازار، مورد توجه است و ظاهرا حتی پذیرفته شده است! به تعبیری اگر حکومت های ملی، هنوز می توانند بر زندگی مجازی ملت خود حکمرانی کنند، به علت تسلط آنها بر زیرساختهای ملی خودشان است. اما اینترنت ماهواره ای، دولت های ملی را دور خواهد زد و آنها را از این رقابت بیرون خواهد راند.
مشکل دوم در لایه پلتفرم هاست. رشد پلتفرمهای جهانیِ فضای مجازی و خدماتی آنها به تولید کنندگان محتوا می دهند، آنقدر وسوسه بر انگیز است که همه تولید کنندگان محتوا(که در اصل رهبران مستقیم مردم برای انتخاب پلتفرم ها هستند) را به سوی خود جلب می کنند.
توضیح اینکه متاسفانه در ایران اهمیت رابطه ای که پلتفرم با تولید کنندگان محتوا باید برقرار کنند درک نشده است. پلتفرمهای متوجه نیستند که آنها رهبران باواسطه مصرف کنندگان هستند و باید در تعامل مدام با تولید کنندگان محتوا باشند، لذا سعی می کنند به صورت گله ای مردم را به درون خود جلب کنند و با حداقل ارتباط و خدمترسانی به تولید کنندگان محتوا، جامعه شبکه ای مجازی درون خود بسازند. این تفکر غلط باعث شده است که بخش بزرگی از سرمایه گذاری حکومتی ما و جریان معتقد به انقلاب، در حوزه فضای مجازی، به درهای بسته اقبال عمومی بخورد و نتواند از آن عبور کند.
مشکل سوم هم این است که اکوسیستم نوآوری که با هزینه کرد میلیاردها دلار تاسیس شد تا از تولید محتوا تا ساخت پلتفرم و زیرساخت، به توسعه ایران خدمت کند، اساسا درون رویای مدرن به نوآوری دست می زند و این هم یعنی نیروی انسانی درون ایران، اساسا برای زیست در شبکه ملی مجازی خودش را توسعه نمی دهد و در رویا دیگری سیر می کند. البته اصلاح این موضوع هم بیشتر از اینکه به قانونگذاری احتیاج داشته باشد، نیاز به رمان و فیلم و سینما دارد تا رویای آینده فضای مجازی ملی ایران را به رویای مطلوب جوانها بدل کند و البته می دانیم که جای این قطعه در فضای فرهنگی ایران بالکل خالی است و نسبت به آن کوتاهی بزرگی در جریان است!
رسا – آیا تاخیر در افتتاح این شبکه باعث لطمه های سیاسی و فرهنگی نشد؟
بله به نظر می رسد که ما امروز در یک وضعیت خطرناک قرار گرفتیم و تاخیری که در شکل گیری این شبکه ایجاد کرد، ما را در موضع ضعف قرار داده است و امروز نیاز به طراحی یک راهبرد جدید و یک سناریو مقاومت و تهاجم جدید داریم و امیدواریم که اینبار طراحی این سناریو به دست کسانی که قدیمی فکر می کنند یا هیجانی عمل می کنند و یا مخالف ایده پردازی های بلندمدت هستند نیفتد!
رسا – رسالت فعالان حوزوی در خصوص این شبکه چیست؟
حوزه اولا باید این شکل از درگیری را خوب تصور کند. بازی های ضعیف تر از آنچه گفته شد، حوزه را به موضع گیری های ضعیف وادار می کند. اجزاء این درگیری را باید به خوبی تصور کند و بازیگران آن را به اسم بشناسد و گفتگو از آنها و سیاست های آنها را مثل آنچه در فضای سیاسی رایج کردیم، رواج دهیم.
ثانیا باید هر چه زودتر موضع آینده نگرانه شیعه و ایران را پیشنهاد بدهد. ایده آینده نگرانه، در هیچ نهاد علمی و حکومتی در ایران نمی تواند با دقت تولید شود که در حوزه علمیه قم می تواند! اما به شرطی که سطح آگاهی و آشنایی ما با این فضا به اندازه کافی رشد کند والا حرفهای فانتزی، جای حرفهای آینده ساز را به سرعت اشغال خواهند کرد.
سوما اینکه حوزه در شناخت موضوعات کلان فضای مجازی نباید خود را مقلد کارشناسان بداند. نظام کارشناسی امروز ما خود به طیف وسیعی از نگرانها و خوش بینها قابل تقسیم است! حوزه می خواهد کدام یک از اینها را کارشناسی و قول سدید بداند؟ موضوع فضای مجازی و شبکه شدن جهان، در عصر اینترنت و پسااینترنت، چیزی نیست که حوزه بتواند اجازه دهد که دیگران موضوع شناس آن باشند و او فقط حکم آن را بدهد!
رسا – حوزه چگونه می تواند به همراهی با این شبکه کمک کرده و جامعه را با آن همراه کند؟
حوزه در ارتباط با مردم کارهای زیادی می تواند انجام دهد چرا که هیچ نهادی هم چون حوزه علمیه، در ایران شبکه ارتباطات مردمی و ابزار گفتگو با مردم ندارد. اما شاید مهمترین کار در این موضوع این باشد که نهاد روحانیت باید در ساخت زیست بوم نوآوری به نفع رویای آینده انقلاب اسلامی پیشگام شود و به مردم کمک کند که در خلاقیت خود را در جهت توسعه رویای انقلاب اسلامی بیازمایند و آنها را به خطراتی که آینده مدرن در حال رقم زدن آن است آگاه کنند تا مردم از نوآوری فرزندان خود در این جهان حمایت نکنند و به آنها در این باره آگاهی بدهند.
رسا – آیا حوزه می تواند با تولید محتوای مناسب کمکی به شبکه ملی اطلاعات کند؟
همانطور که در بالا توضیح دادم بله! البته مراقب باشیم که منظورمان از تولید محتوا، فقط یکی از پنج مرحله ای که در بالا گفته شد نباشد، حوزه در همه مراحل دوم تا پنجم باید حاضر باشد و حلقه اتصال فرهنگ دینی، به انقلاب اسلامی باشد.
رسا – آینده شبکه ملی اطلاعات را چگونه ارزیابی می کنید و آیا حوزه در این آینده نقش قابل توجهی دارد؟
شبکه ملی اطلاعات فعلا وضعیت خوبی ندارد و با نگاهی بسیار سطحی به آن نگریسته می شود و لذا همانطور که در بالا گفته شد با این رویکرد، امید چندانی به آن نیست، اما طرفداران آتش به اختیار انقلاب اسلامی، از جمله طلاب جوان، آنقدر باید در تحلیل شرایط حرف بزنند و میدان های مبارزه را برای مردم و مسئولین بازروایت کنند تا تغییری در این شرایط ایجاد شود.
Friday, 22 November , 2024