غرب دو راه بیشتر ندارد؛ حذف تحریم روسیه و ایران یا تحمل زمستانی با گرانترین هزینه ها که ممکن است با جنگ در غرب آسیا به جهش قیمت ها هم منجر شود.

پردیسان آنلاین، گروه بین الملل: جهان دارای سه منبع عظیم نفت و گاز در سیبری، خلیج فارس و دریای کارائیب است. آمریکا ابتدا ایران، سپس ونزوئلا و سرانجام روسیه را تحریم کرد. همچنین حمله عربستان، و امارات به یمن موجب شد تا صادرات نفت از خلیج فارس در معرض تهدید جدی جنگ قرار گیرد. انرژی که رابطه‌ای مستقیم با تورم و رکود یا شکوفایی اقتصادی کشورهای جهان دارند در معرض بیشترین آسیب قرار گرفت اما اصل ماجرا چیست و چه تاثیری بر بلوک غرب دارد؟

تا سال قبل روسیه ۴۰ درصد گاز مصرفی اروپا را تامین می‌کرد و با ساخت خط لوله نورد استریم ۲ قصد داشت صادرات گاز بیشتری داشته باشد که با مخالفت جدی آمریکا مواجه بود. مسکو هیچ اقدامی علیه اروپا انجام نداده بود در مقابل گسترش ناتو و انقلاب‌های مخملی در کشورهای همسود را هم تحمل می‌کرد. پس چرا آمریکا به دنبال تقویت نئونازی‌ها در اوکراین بود؟

راهبردنگاران ایالات متحده برای کاهش سرعت افول جهانی آمریکا و به تعویق انداختن استقرار نظام چند قطبی متوازن، تلاش کردند همزمان روسیه و چین را تحت فشار قرار دهند و غرب آسیا را با واگرایی تحت سیطره خود درآورند. از منظر آنان روسیه غیر از قدرت نظامی خود، برگ برنده‌ای نداشت که بتواند اقتصاد آمریکا را تحت فشار قرار دهد پس تصور کردند با تحمیل شرایط تحریم اقتصادی بر روسیه، خواهند توانست مانع کسب درآمد آن شده و زمینه فروپاشی یا تغییر نظام سیاسی در مسکو را فراهم سازند. با این راهبرد هم رقیب حذف می‌شد هم دسترسی به منابع عظیم انرژی آن میسر می‌گردید.

دقیقاً برعکس آن راهبرد را برای چین طراحی کردند که یک هزار و ۹۰ میلیارد دلار اوراق بدهی خزانه آمریکا را خریداری کرده (و از این منظر رتبه دوم را در جهان دارد) و با فروش آن می‌تواند توفانی در ارزش دلار و سپس اقتصاد آمریکا ایجاد کند. بنابراین واشنگتن در مقابل قدرت اقتصادی چین سعی کرد با قدرت نظامی خود، پکن را تحت فشار قرار دهد و وضعیت یک «شبه محاصره دریایی» را بر چین برنامه ریزی کرد. اما واشنگتن خیلی دیر دست به کار شده بود و تقریباً برگ برنده‌ای در اختیار نداشت.

سلاحی که وارونه شلیک کرد

آمریکا با تبدیل دلار به یک سلاح اقتصادی برای مداخلات سیاسی، بزرگترین آسیب را به مهمترین مولفه قدرت خود درجهان زد چرا که تحریم ۱۰ سال قبل ایران به معنای هشداری بود برای دیگر کشورها که وابستگی خود را به دلار به عنوان ارز رایج جهانی کم کنند و به دلار و سامانه پیام رسان بانکی (سوئیفت) دیگر اعتماد نداشته باشند. از این رو برای شرایط مشابه از مدت‌ها قبل آماده شدند؛

«سامانه پیام رسان مالی روسیه» ( SPFS) و نوعی چینی آن ( CIPS) برای مقابله با خطر قطع دسترسی بانک‌های روسیه به سامانه سوئیفت طراحی شد. اتصال آنها به سپام ( SEPAM) ایرانی و در یک گام بسیار بزرگ‌تر از آن، فعال شدن سامانه پیام رسان مالی کشورهای بریکس تلاش موثری برای بی اثر کردن دلار است. روسیه بلافاصله پس از تحریم شدن توسط غرب، فروش انرژی به روبل را اعلام کرد. ارزش روبل بالا رفت و آمریکا و اروپا با فشار اقتصادی مواجه شدند. ضمن اینکه اقتصادهای بزرگی مانند چین، هند، افریقای جنوبی و آرژانتین که نیازمند انرژی هستند حاضر به تحریم مسکو نشدند. مشتریان آفریقایی و آسیایی مانند قبل از روسیه سلاح و غلات می خرند. حتی در مجموعه ناتو هم ترکیه و مجارستان اروپایی حاضر به تحریم روسیه و همکاری با آمریکا نشدند. مسکو به کاخ سفید رودست زد.

تحریم آمریکا علیه روسیه نتیجه وارونه داد و با افزایش قیمت انرژی در جهان، کشورهای ایران، ونزوئلا و روسیه در اقدامی ارزشمند دست به مدیریت راهبردی مدیریت صادرات انرژی زدند.

واردات نفت چین از ایران همچنین واردات هند از روسیه افزایش یافت. در مقابل اروپا نفت و گاز گرانتری از مسیر دورتری نسبت به روسیه، خریداری می‌کند که تضمینی هم برای استمرار آن نیست. آمریکا نیز دست به دامان عربستان برای افزایش روزانه ۵ میلیون بشکه نفت در آینده شد آن هم در شرایطی که عربستان به اشغال یمن خاتمه نداده و آتش بس شکننده هر لحظه ممکن است پایان یابد و عربستان زیر آتش انتقام دولت صنعا قرار گیرد. واشنگتن دیگر اهرم فشار موثری برای مدیریت اقتصادی جهان ندارد.

صعود قیمت‌ها و زمستان پیش رو

واشنگتن می‌خواست گاز (LNG) ایالات متحده به اروپا صادر شود اما آنچه کاخ سفید پیش بینی نمی‌کرد این بود که با تحریم روسیه و کاهش میزان عرضه انرژی به اروپا، قیمت نفت و گاز سپس برق و بنزین در جهان افزایش می‌یابد و پیامد آن افزایش نرخ تورم و کاهش شدید قدرت خرید مردم در غرب از جمله خود آمریکا خواهد شد. این وضعیت اکنون در زندگی آنها کاملاً مشهود است.

«گزارش وزارت کار آمریکا نشان می‌دهد که شاخص قیمت مصرف کننده، سریع‌تر از حد انتظار رشد کرده که بخش مهمی از آن به دلیل افزایش قیمت بنزین است. افزایش ۹.۱ درصدی تورم آمریکا طی ۱۲ ماه گذشته منتهی به ژوئن ۲۰۲۲، سریع‌ترین افزایش از نوامبر ۱۹۸۱ بوده است و قیمت بنزین در ایالات متحده به ۶ دلار در هر گالن رسید.»

قیمت هرمگاوات ساعت برق در آلمان (که خود شاخصی برای اروپاست) از ۸۳ دلار در سال ۲۰۲۱ به ۳۳۴ دلار در ابتدای تابستان ۲۰۲۲ رسید و در فرانسه از این هم بیشتر و به ۳۷۷ دلار در هر مگاوات رسید و این روند رو به افزایش است. این نرخ، بالاترین هزینه برق در تاریخ این قاره است که در زمستان که مصارف گرمایشی منازل هم افزوده می‌شود باید انتظار افزایش شدید قیمت‌های انرژی را داشت.

در سال ۲۰۲۲، قیمت میانگین هر بشکه نفت خام برنت به عنوان معیار کلیدی بین‌المللی بیش از ۱۰۴ دلار است که به نسبت ۷۰.۸۹ دلار سال ۲۰۲۱ و تنها ۴۱.۶۹ دلار سال ۲۰۲۰ افزایش چشمگیری داشته است. این روند ممکن است در پاییز و زمستان سیر صعودی داشته باشد به ویژه آنکه احتمال رخ دادن اتفاقاتی که در صدور انرژی از خلیج فارس تاثیر منفی بگذارد هم جدا وجود دارد.

همه اینها در حالیست که اروپا نمی‌تواند به دلیل فرسودگی برخی از نیروگاه‌های اتمی امید چندانی به برق اتمی داشته باشد. هر چند ۴۰ درصد تولید اورانیوم جهان باز هم در اختیار قزاقستان است که از متحدان روسیه طبقه بندی می‌شود.

آیا اتحاد اروپا با آمریکا پایان می‌یابد؟

این افزایش قیمت‌ها در حالی است که کشورهای قاره اروپا مانند فرانسه، انگلیس و آلمان هم سلاح رایگان برای اوکراین ارسال کردند هم مجبور شدند بودجه نظامی خود را از ترس انتقام احتمالی مسکو افزایش دهند که این موارد در کنار افزایش قیمت حامل‌های انرژی سپس تورم ناشی از آن به کاهش بودجه رفاهی مردم و نیز افزایش هزینه‌های زندگی آنان در کل قاره منجر شده است.

قسمت سخت ماجرا این است که رهبران غربی نمی‌توانند مردم را قانع کنند همه این هزینه‌ها و خسارت‌ها برای چه بوده است. به نوشته دیلی میرور بوریس جانسون خطاب به مردم انگلیس همچنان می‌گوید «رشد قیمت‌ها را تحمل کنید تا بتوانیم پوتین را شکست دهیم.»

مردم غرب تاوان اقداماتی را می‌دهند که در وزارتخانه‌های دفاع و خزانه داری آمریکا طراحی شده است. پیامد این روند اشتباه، سقوط دولت‌های انگلیس و ایتالیا، وضعیت بد سایر دولت‌های اروپایی و امکان درگیری‌های خیابانی در زمستان سرد در بلوک غرب است.

اروپا تلاش کرد تا بدون دادن امتیازی اول ونزوئلا را به بازار انرژی بازگرداند سپس واردات نفت و گاز از هر کشوری به هر مقداری هر چند ناچیز را در اولویت قرار داد. تلاش بورل برای برای موفقیت مذاکرات هسته‌ای با ایران و نیز خرید نفت و گاز یمن از عریستان!! توسط فرانسه مصادیقی از این موارد است.

امید اتحادیه اروپا به عربستان بود که در بهترین شرایط نمی‌تواند برای امسال جایگزین انرژی وارداتی اروپا از روسیه باشد. صنعت نفت ونزوئلا هم به دلیل سال‌ها تعطیلی توان تولید موثری در بازار را نخواهد داشت جدای از اینکه دولت این کشور در شراکت راهبردی با ایران و روسیه است و سابقه فشار واشنگتن و بروکسل را به یاد دارد.

در نهایت غرب دو راه بیشتر ندارد؛ حذف تحریم روسیه و ایران یا تحمل زمستانی با گران‌ترین هزینه‌ها که ممکن است با جنگ در غرب آسیا به جهش قیمت‌ها هم منجر شود.

محمدپارسا نجفی، کارشناس مسائل بین الملل