به گزارش سرویس ترجمه پردیسان آنلاین، در عصر شهرنشینی شتابزده، طراحی شهری فراتر از زیبایی بصری و کاربریهای عملکردی، به ابزاری حیاتی برای ارتقای امنیت عمومی، سلامت روانی و کاهش آسیبهای اجتماعی تبدیل شده است. با گسترش شهرها و افزایش تراکم جمعیت، نحوه سازماندهی فضاهای شهری از اتصال خیابانها تا چیدمان کاربریها، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری رفتارهای فردی و جمعی ایفا میکند. شهرها نهتنها محل سکونت، بلکه بستر تعامل، نظارت و شکلگیری هویت اجتماعی هستند.
پژوهشهای جدید در حوزه طراحی شهری نشان میدهند که نحوه شکلگیری فضاهای شهری از چیدمان خیابانها و ساختمانها گرفته تا نوع کاربریها و دسترسیها، نقش مستقیمی در رفتارهای اجتماعی شهروندان دارد و میتواند زمینهساز بروز رفتارهای پرخطر همچون جرم و اعتیاد باشد یا با ایجاد محیطی امن و فعال، از آنها جلوگیری کند.

بر اساس نظریه «فعالیتهای روزمره» و «الگوهای جرم»، وقوع جرم زمانی محتملتر است که سه عامل فردی با انگیزه ارتکاب جرم، هدفی آسیبپذیر (مانند فرد تنها یا مکان خلوت) و نبود نظارت مؤثر در یک مکان و زمان با هم تلاقی کنند. طراحی شهری میتواند این تلاقی را کنترل کند؛ برای مثال، خیابانهای خلوت و تاریک با دید محدود، احتمال وقوع جرم را افزایش میدهند، در حالیکه فضاهای عمومی پررفتوآمد با دید باز و حضور مستمر مردم، مانع طبیعی در برابر رفتارهای مجرمانه ایجاد میکنند.
در این چهارچوب، طراحی شهری بهعنوان یک ابزار مداخلهگر عمل میکند. با ایجاد فضاهایی که مردم در آن حضور فعال دارند همچون پیادهروهای مناسب، پارکهای قابلدسترس و کاربریهای متنوع در طبقات همکف، امکان نظارت غیررسمی یا همان «چشمهای خیابان» افزایش پیدا میکند. این نظارت طبیعی بدون نیاز به دوربین یا پلیس، موجب میشود افراد احساس امنیت بیشتری داشته باشند و مجرمان بالقوه از اقدام خود منصرف شوند.

از سوی دیگر، نظریه «فشار عمومی» بر نقش استرسهای محیطی، انزوا و محرومیت اقتصادی در شکلگیری رفتارهای آسیبزا تأکید دارد. محیطهای شهری که دسترسی مناسب به خدمات، فضاهای عمومی و تعامل اجتماعی ندارند، زمینهساز بروز احساسات منفی، افسردگی و گرایش به مصرف مواد میشوند. در مقابل، فضاهای متراکم، متصل و متنوع، با تسهیل ارتباطات انسانی و ارتقای حس تعلق، نقش محافظتی در برابر آسیبهای روانی و اجتماعی ایفا میکنند.
نظریه «پیچیدگی» نیز بهعنوان رویکردی نوین، بر اهمیت فرمهای شهری انعطافپذیر، متنوع و متصل تأکید دارد. این نظریه معتقد است که شهرهایی با ساختار پیچیده شامل تنوع کاربری، شبکه خیابانی ریزدانه و فضاهای عمومی فعال، تابآوری اجتماعی بیشتری در برابر بحرانها، نابرابریها و آسیبهای رفتاری دارند. چنین محیطهایی با افزایش تعامل، نظارت غیررسمی و دسترسی به منابع حمایتی، میتوانند بهطور مؤثر در کاهش جرم و اعتیاد نقشآفرینی کنند.

شیکاگو؛ پیچیدگی فضایی و کاهش جرم
پیچیدگی فضایی در طراحی شهری به معنای تنوع کاربریها، اتصال خیابانی بالا، نفوذپذیری بصری و جذابیت محیطی است. این ویژگیها موجب افزایش حضور شهروندان در فضاهای عمومی، تقویت نظارت طبیعی و ارتقای «اثربخشی جمعی» میشوند. در پژوهشی که در دوران همهگیری کرونا در شیکاگو انجام شد، محققان با استفاده از مدلهای آماری «سریهای زمانی ساختاری بیزی» و «رگرسیون لجستیک»، تأثیر تغییرات در فعالیتهای روزمره بر نرخ جرم را در ۷۷ محله شهری بررسی کردند.
نتایج این مطالعه نشان داد که محلههایی با تراکم جمعیتی بالا، اتصال خیابانی قوی و تنوع کاربریها، کاهش چشمگیری در جرایمی همچون سرقت، حمله، جرایم مواد مخدر و زورگیری داشتند. برای مثال، محلههای لینکلن پارک و لیکویو که دارای شبکه خیابانی متراکم، بلوکهای کوچک و حضور جامعه فعال در طبقات همکف هستند، نسبت به محلههای کمتراکم و پراکنده، کاهش بیشتری در نرخ جرم تجربه کردند. این تفاوت بهویژه در دورههایی برجستهتر شد که محدودیتهای رفتوآمد اعمال شده بود.

این نوع طراحی موجب میشود مسیرهای پیادهروی کوتاهتر و متنوعتر باشند، دسترسی به مغازهها، خدمات و فضاهای عمومی راحتتر باشد، حضور مردم در خیابان بیشتر باشد و در نتیجه امنیت افزایش و جرم کاهش پیدا کند. این ویژگیها موجب توزیع فعالیتهای انسانی در طول روز، افزایش تعامل اجتماعی و کاهش فرصتهای جرم میشوند. طراحی چنین محیطهایی، بهویژه در مناطق آسیبپذیر، میتواند بهعنوان راهبردی مؤثر در پیشگیری از جرم و اعتیاد بهکار گرفته شود.

ساوت اند؛ طراحی مبتنی بر حملونقل عمومی و ارتقای تحرک اجتماعی
اگر زیرساختهای حملونقل عمومی با طراحی شهری مناسب همراه باشند، میتوانند نقش مهمی در کاهش انزوا، افزایش دسترسی به خدمات و تضعیف تمرکز آسیبهای اجتماعی ایفا کنند. طراحی پیادهمحور، کاربریهای مختلط و دسترسی آسان به ایستگاههای حملونقل، از جمله عناصر کلیدی در این راهکار هستند.
در مطالعهای تطبیقی میان منطقه ساوت اند در شارلوت و منطقه آوندیل در چاتانوگا، مشخص شد که افزایش استفاده از اتوبوس در محیطهای متراکم و قابلپیادهروی، منجر به کاهش ۱۰.۱۸ درصد در آلایندگی روزانه و ۱۲.۰۶ درصد در ترافیک شد. این کاهش نهتنها به بهبود کیفیت هوا کمک کرد، بلکه با افزایش حضور شهروندان در فضاهای عمومی، احتمال وقوع جرم و فعالیتهای مرتبط با مواد مخدر را کاهش داد.

منطقه ساوت اند که پیشتر یک ناحیه صنعتی و کمتحرک بود، طی دو دهه گذشته با سرمایهگذاری هدفمند در حملونقل عمومی و طراحی شهری، به یکی از محلههای پویا و امن شهر شارلوت تبدیل شده است. توسعه خطوط قطار سبک شهری با ایستگاههایی در فاصلههای مناسب، مسیرهای پیادهروی ایمن و جذاب و ترکیب کاربریهای تجاری، مسکونی و فرهنگی در مجاورت ایستگاهها، موجب افزایش تحرک اجتماعی و کاهش وابستگی به خودرو شده است.

خیابانهای ساوت اند با عرض مناسب برای عبور همزمان خودرو، دوچرخه و عابر پیاده طراحی شدهاند. نورپردازی شبانه در مسیرهای پیادهروی، نصب نیمکتها و مبلمان شهری و حضور فعال فروشگاهها و کافهها در طبقات همکف، به ارتقای حس تعلق و مالکیت اجتماعی کمک کردهاند. این ویژگیها موجب شدهاند که شهروندان از حملونقل عمومی استفاده کنند و در فضاهای عمومی حضور مستمر داشته باشند که نتیجه مستقیمی در کاهش جرم و اعتیاد دارد.

آیندهوون؛ پیادهرویپذیری و ارتقای سلامت روانی
محلههای قابلپیادهروی، با اتصال خیابانی بالا، فضای سبز، کاربریهای متنوع و زیرساختهای مناسب برای عابران، نقش مهمی در ارتقای سلامت روانی و کاهش رفتارهای پرخطر دارند. این محیطها با افزایش تعامل اجتماعی، فعالیت بدنی و نظارت طبیعی، از عوامل محافظتکننده در برابر اعتیاد و جرم محسوب میشوند.
پژوهش انجامشده در هلند، یکی از مطالعات پیشرو در بررسی تأثیر طراحی شهری بر سلامت روانی از طریق شبیهسازی واقعیت مجازی است. این مطالعه توسط تیمی از پژوهشگران در سال ۲۰۲۴ انجام شد و هدف آن، سنجش واکنشهای روانی افراد نسبت به محیطهای شهری با ویژگیهای متفاوت بود. بهجای استفاده از نقشههای دوبعدی یا مدلهای فیزیکی، این پژوهش از فناوری واقعیت مجازی (VR) بهره گرفت تا شرکتکنندگان بتوانند بهصورت غوطهور در فضاهای شهری طراحیشده قدم بزنند و احساسات خود را نسبت به آنها بیان کنند.

در این آزمایش، محیطهای شهری با ترکیبهای مختلفی از عناصر طراحی همچون میزان فضای باز، پوشش گیاهی، عرض خیابان، اتصال بلوکها و تنوع کاربریها، شبیهسازی شدند. شرکتکنندگان از شهر آیندهوون انتخاب شدند و در محیطهای مجازی قدم زدند، سپس احساسات خود را در قالب شاخصهایی همچون امنیت، آرامش، تعاملپذیری و جذابیت محیطی ارزیابی کردند. نتایج نشان داد که محیطهایی با اتصال خیابانی بالا، فضای سبز گسترده و فضاهای عمومی باز، بیشترین امتیاز را در شاخصهای روانی دریافت کردند.
محیطهایی که بلوکهای شهری کوچکتر، مسیرهای پیادهروی با پوشش گیاهی و دید باز به اطراف داشتند، منجر به افزایش احساس امنیت و کاهش اضطراب شدند، همچنین وجود کاربریهای متنوع در طبقات همکف همچون کافهها، فروشگاهها و مراکز خدماتی موجب شد که شرکتکنندگان محیط را فعالتر، اجتماعیتر و دوستانهتر ارزیابی کنند. این ویژگیها با افزایش تعامل اجتماعی و نظارت طبیعی، بهعنوان عوامل محافظتکننده در برابر رفتارهای پرخطر همچون اعتیاد و جرم شناخته شدند.
این پژوهش نشان داد که طراحی شهری، فراتر از جنبههای کالبدی، تأثیر مستقیمی بر سلامت روانی و رفتارهای اجتماعی دارد. استفاده از واقعیت مجازی بهعنوان ابزار ارزیابی، امکان سنجش دقیقتر واکنشهای انسانی را فراهم کرد و نشان داد که افزایش قابلیت پیادهروی، نهتنها یک ویژگی فیزیکی، بلکه یک راهبرد پیشگیرانه در برابر آسیبهای اجتماعی است.

آندورا لاولا؛ طراحی مشارکتی و سازگار با نیازهای محلی
فرایند طراحی شهری، اگر بهصورت مشارکتی و تطبیقی انجام شود، میتواند به شناسایی دقیقتر مشکلات محلی و خلق راهحلهای مؤثرتر منجر شود. ابزار «سیتیاسکوپ ایآر (CityScopeAR)» یکی از نوآورانهترین فناوریهای مشارکتی در حوزه طراحی شهری است که توسط گروه علوم شهری مؤسسه فناوری ماساچوست توسعه یافته است. این پلتفرم ترکیبی از واقعیت افزوده (AR)، مدلسازی فیزیکی و تحلیل دادههای شهری را در قالبی تعاملی و قابلفهم برای عموم ارائه میدهد تا فرایند تصمیمگیری شهری را از حالت بالا به پایین به یک تجربه مشارکتی و شفاف تبدیل کند.
سیتیاسکوپ ایآر از یک میز تعاملی فیزیکی تشکیل شده است که روی آن ماژولهای رنگی یا بلوکهایی قرار میگیرند. این بلوکها نمایانگر عناصر مختلف شهری همچون ساختمانها، فضاهای سبز، ایستگاههای حملونقل، یا کاربریهای خاص هستند. دوربینها و حسگرهای نصبشده در اطراف میز، موقعیت و ویژگیهای این بلوکها را بهصورت لحظهای ثبت میکنند، سپس با استفاده از فناوری واقعیت افزوده و الگوریتمهای تحلیلی، اطلاعات مربوط به سناریوهای مختلف طراحی همچون تغییر در تراکم، دسترسی، یا نورپردازی بهصورت بصری و تعاملی روی میز نمایش داده میشود.

یکی از مهمترین مزایای این ابزار، توانایی آن در تسهیل گفتوگو میان گروههای مختلف ذینفع است. شهروندان، برنامهریزان، معماران و تصمیمگیران میتوانند بهصورت همزمان در یک فضای فیزیکی گرد هم آیند، سناریوهای مختلف را آزمایش کنند و پیامدهای تصمیمات خود را در لحظه مشاهده کنند. این فرایند، بهویژه در جوامعی با تنوع فرهنگی یا چالشهای اجتماعی، به شفافسازی مسائل، شناسایی اولویتهای محلی و افزایش اعتماد عمومی به تصمیمگیریهای شهری کمک میکند.

این ابزار در شهر آندورا لاولای کشور آندورا در قالب جلسات عمومی برای بازطراحی مرکز شهر بهکار گرفته شد. صدها شهروند در این جلسات شرکت کردند و با جابهجایی ماژولها، پیشنهادهایی درباره بهبود نورپردازی، افزایش دید در فضاهای عمومی و ارتقای دسترسی برای گروههای آسیبپذیر ارائه دادند. دادههای حاصل از این مشارکت، بهصورت مستقیم در طراحی نهایی لحاظ شد و به خلق فضاهایی منجر شد که هم از نظر زیباییشناسی و هم از نظر ایمنی اجتماعی، پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه بودند.

بارسلونا؛ سنجش و استانداردسازی پیچیدگی در فرم شهری
در طراحی شهری نوین، «پیچیدگی فضایی» به مجموعهای از ویژگیهای کالبدی و عملکردی گفته میشود که موجب میشود یک محله یا شهر، پویا، قابلزیست، ایمن و انعطافپذیر باشد. این پیچیدگی اگر بهصورت علمی سنجیده و در استانداردهای طراحی شهری لحاظ شود، میتواند به پیشبینی بهتر رفتارهای اجتماعی، افزایش تابآوری در برابر بحرانها و ارتقای کیفیت زندگی شهری کمک کند. هرچه یک محیط شهری متنوعتر، متصلتر و قابلدسترسیتر باشد، احتمال بروز آسیبهای اجتماعی همچون جرم و اعتیاد در آن کمتر خواهد بود.
برای سنجش این پیچیدگی، پژوهشگران از شاخصهایی تخصصی همچون «هندسه فراکتال»، «نظریه شبکه» و «تنوع کاربری» استفاده میکنند. این ابزارها به طراحان شهری کمک میکنند تا فرمهای شهری را علاوهبر زیباییشناسی، از منظر عملکرد اجتماعی و ایمنی تحلیل و بهینهسازی کنند.

شهر بارسلونا و بهویژه منطقه «ایشامپل» نمونهای برجسته از کاربرد عملی پیچیدگی فضایی در طراحی شهری است. این منطقه با شبکه خیابانی منظم، بلوکهای مربعی با ابعاد ۱۱۳×۱۱۳ متر و گوشههای پخ در تقاطعها طراحی شده است. این ویژگیها موجب میشوند که دید در خیابانها افزایش پیدا کند، تهویه طبیعی بهتر انجام شود و دسترسی به خدمات شهری آسانتر باشد. ترکیب کاربریهای مسکونی، تجاری و خدماتی در بلوکهای این منطقه، موجب شده است فعالیتهای انسانی در طول روز بهصورت یکنواخت توزیع شوند و خیابانها همیشه زنده و فعال باقی بمانند.
از نظر اجتماعی، این نوع طراحی موجب افزایش تعامل میان ساکنان، تقویت حس تعلق به محله و ارتقای نظارت طبیعی در فضاهای عمومی شده است. گوشههای پخ در تقاطعها، علاوهبر زیبایی بصری، امکان دید بهتر برای عابران و رانندگان را فراهم کرده و به کاهش تصادفات و جرایم کمک کردهاند. سبک زندگی فعال، حضور مستمر مردم در خیابانها و تنوع عملکردی محیط، همه از عواملی هستند که منطقه ایشامپل را به الگویی موفق در کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی شهری تبدیل کردهاند.
