کنش‌ها و تصمیمات فردی که به عنوان نهمین رئیس جمهور آینده ایران برگزیده می‌شود تنها محدود به مرزهای داخلی ایران نیست و باید توجه داشت که او در شرایط بسیار خاص منطقه‌ای و بین‌المللی این مسئولیت خطیر را عهده دار خواهد شد، موضوعی که تا به امروز در فضای سیاسی کشور کمتر سخن از آن به میان آمده است.

به گزارش پردیسان آنلاین، تنها ۴ روز دیگر تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فرصت باقی است و به فرض تک مرحله‌ای بودن انتخابات، کمتر از یک هفته دیگر مشخص می‌شود چه شخصی با رأی مردم راهی پاستور خواهد شد. اما کنش‌ها و تصمیمات فردی که به عنوان نهمین رئیس جمهور آینده ایران برگزیده می‌شود تنها محدود به مرزهای داخلی ایران نیست و باید توجه داشت که در شرایط بسیار خاص منطقه‌ای و بین‌المللی این مسئولیت خطیر را عهده دار خواهد شد. موضوعی که تا به امروز در فضای سیاسی کشور کمتر سخن از آن به میان آمده است.

برای مثال، در یکسال پیش رو احتمال افزایش درگیری و تنش میان اسرائیل و لبنان، و به تبع آن ایران و اسرائیل وجود دارد، وضعیت جنگ غزه در حالت نامعلومی گرفته است، در پاییز پیش رو ممکن است شاهد روی کار آمدن مجدد ترامپ در ایالات متحده به عنوان یکی از اصلی‌ترین دشمنان جمهوری اسلامی باشیم، سررسید بند غروب برجام نزدیک می‌شود و احتمال فعال شدن مکانیزم ماشه وجود دارد، احتمال کنترل تنش ژئوپلیتیک تایوان و افزایش جنگ اقتصادی ترامپ و چین و بازی متفاوت چین با اعراب و بازی متفاوت اعراب با ترامپ وجود دارد و چالش‌های متعدد بسیاری از این دست هست که رئیس جمهور آینده ایران به عنوان سکاندار سیاست خارجی کشور، باید برای هریک از آنان آماده باشد تا بتواند منافع و امنیت کشور را تضمین کند.

در همین راستا مناظره چهارم ۶ نامزد چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری، امشب از ساعت ۲۰ در همین رابطه برگزار خواهد شد و نامزدهای محترم باید به تشریح دیدگاه‌های خود در این حیطه بپردازند، حیطه‌ای که قطعاً تنها محدود به موضوع «مذاکره با آمریکا و برجام» نمی‌شود و به دلایلی که ذکر شد، در صورت نداشتن اطلاعات کافی در حوزه سیاست خارجی، و یا حتی بدتر از آن، گره زدن آینده ایران به مذاکره با غرب، آسیب‌ها و ضررهای زیادی را متوجه کشورمان خواهد کرد.

پرسش‌هایی از سکاندار آینده سیاست خارجی ایران در طوفان چالش‌های بین المللی

باید توجه داشت که پتانسیل رفتار در کلاس جهانی صرفاً یک ژست سیاسی نیست، بلکه استطاعت و قابلیت یک رئیس‌جمهور در سطح جهانی را می‌طلبد. کوچک‌ترین اشتباه در عرصه جهانی و تعلل در تصمیم‌گیری، عواقب ویرانگری خواهد داشت که تا چند دهه گریبانگیر جامعه خواهد بود. مصادیق اشتباهات برخی رؤسای جمهوری که ایران را در شرایطی منفعل قرار داد، کم نیست، همچنین مهم است که رئیس‌جمهوری آینده بتواند ظرفیت کافی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در سطح بین‌المللی داشته باشد. این مهم می‌تواند از طریق بررسی تحولات پیش رو و مقایسه آن با برنامه‌های کاندیداهای ریاست‌جمهوری حاصل شود. در همین راستا به بررسی مهمترین چالش‌های پیش روی رئیس جمهور آینده ایران می‌پردازیم و سوالاتی را مطرح می‌کنیم که مردم باید برای پاسخ گرفتن درباره آنها به سیاست‌های اعلامی، رزومه و توانمندی هریک از نامزدها توجه کنند.

۱- قطعنامه شورای حکام: شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ (۵ ژوئن ۲۰۲۴) قطعنامه‌ای علیه ایران تصویب کرد. این قطعنامه با بازیگری برجسته سه دولت اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) و پشتیبانی آمریکا به تصویب رسید. از ۳۵ عضو شورای حکام، ۲۰ عضو به آن رأی موافق، ۲ عضو (چین و روسیه) رأی مخالف و ۱۲ عضو عضو به آن رأی ممتنع دادند و این سومین قطعنامه شورای حکام پس از امضای برجام علیه ایران بود. صدور این قطعنامه نشان می‌دهد غربی‌ها خود را برای موج تازه ای از فشار بر ایران آماده می‌کنند و هدف از صدور این قطعنامه‌ها افزایش فشار بر ایران بود. در این قطعنامه سخنی از بازگرداندن پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت نشده است اما به نظر می‌رسد این قطعنامه آغاز یک پروژه برای افزایش فشار بر ایران با هدف مهار استراتژیک برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی باشد، زیرا تصویب این قطعنامه به ادعاها، اتهامات و فشارهای آنها علیه ایران مشروعیت بین‌المللی می‌دهد. از طرفی راهبرد کلان آمریکا و همپیمانان غربی آن همواره این بوده است که به پرونده سازی امنیتی علیه رقبا و دشمنان خود دست بزنند و با درگیر کردن آنها در بحران‌های امنیتی (شورای حکام، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، پیمان NPT، شورای امنیت و…) آن دولت را مهار کنند و صدور این قطعنامه نیز در همین راستا است. بنابراین نگاه خوش‌بینانه و ساده‌انگارانه به مذاکره با آمریکا آن هم در شرایطی که احتمال روی کار آمدن ترامپ وجود دارد، بسیار سطحی و آسیب‌زا خواهد بود. در چنین شرایطی رئیس جمهور آینده ایران در برابر این تهدید چه برنامه‌ای دارد؟

پرسش‌هایی از سکاندار آینده سیاست خارجی ایران در طوفان چالش‌های بین المللی

۲- فعال شدن مکانیسم ماشه: پرونده برجام (قطعنامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران) در اکتبر ۲۰۲۵ باید مختومه شود، از طرفی غربی‌ها نمی‌خواهند این پرونده با وضعیت کنونی بسته شود زیرا در این صورت برنامه هسته‌ای ایران با هیچ محدودیتی روبرو نخواهد بود و آنها یک ابزار کلیدی فشار بر ایران را از دست خواهند داد. بنابراین غربی‌ها به دنبال توافق تازه ای هستند که محدودیت‌های بسیار بیشتری از برجام را بر ایران بار کنند تا عملاً کشور را خلع سلاح کرده و ابزارهای بازدارندگی را از دست ایران بگیرند. اما ایران زیر بار این موضوع نرفته است و بعید است که زیر بار برود. آمریکایی‌ها نمی‌خواهند پرونده هسته‌ای ایران در شورای امنیت مختومه شود، در نتیجه ایران در ماه‌های آینده به احتمال بسیار زیاد با بحران روبرو خواهد شد. در شرایط فعلی غربی‌ها فرصت زیادی ندارند بنابراین آنها نیازمند بحران سازی هستند تا با افزایش فشار، ایران را وادار به پذیرش برجام ۲ کنند یا با فعال کردن مکانیسم ماشه همه قطعنامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت را علیه ایرن بازگردانند. با توجه به این مسئله بسیار مهم است که رئیس جمهور آینده ایران در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت چگونه اقتصاد ایران را مدیریت خواهد کرد و واکنش او به فعال شدن مکانیسم بازگشت تحریم‌ها چه خواهد بود؟ آیا قرار است با رویکرد «بستن با کدخدا» دوباره کشور در تله‌ی تفکر مذاکره به عنوان تنها راه نجات ایران قرار بگیرد و از ابزارهای قدرت خود دست بکشد و یا آنقدر جسور و خردمند هست که برای چنین وضعیتی راه‌های جایگزین و منابع حمایتی جایگزینی مانند استفاده از ظرفیت کشورهای منطقه و همسو را در نظر گرفته باشد؟

پرسش‌هایی از سکاندار آینده سیاست خارجی ایران در طوفان چالش‌های بین المللی

۳- حمله احتمالی اسرائیل به لبنان: طبق نظر کارشناسان احتمال این وجود دارد که در تابستان امسال و در هفته‌های پیش رو اسرائیل به لبنان حمله کند و ارتش اسرائیل نهایی شدن «طرح های عملیاتی» برای حمله به لبنان را تأیید کرده است. حمله به لبنان درواقع حمله به عمق استراتژیک ایران خواهد بود، عمق استراتژیکی که جنگ میان ایران و اسرائیل سپر محافظ مهمی برای ایران بوده است و تا به امروز توانسته اسرائیل را تا حد زیادی مهار کند، بنابراین جمهوری اسلامی نخواهد توانست در صورت وقوع حمله به لبنان در برابر آن متفاوت بماند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، حمله احتمالی اسرائیل به حزب الله امنیت ملی ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد. دولت‌ها برای اطمینان از بقای خود ناچارند تحولات آتی قدرت در نظام بین‌الملل را پیش‌بینی کنند و سپس به دنبال راه کارهایی خردمندانه برای افزایش قدرت بازدارندگی باشند تا از تهدیدها علیه خود بکاهند. در چنین شرایطی باید پرسید راهکارهای رئیس جمهور آینده ایران چه خواهد بود؟

پرسش‌هایی از سکاندار آینده سیاست خارجی ایران در طوفان چالش‌های بین المللی

۴- احتمال روی کار آمدن ترامپ: این احتمال وجود دارد که «دونالد ترامپ» ۱۵ آبان ۱۴۰۳ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود. ترامپ سال ۲۰۲۵ به احتمال زیاد تندتر، وحشی‌تر و غیرقابل پیش‌بینی تر از ترامپ سال ۲۰۱۷ خواهد بود. از طرفی واضح است که با ترامپ نمی‌توان توافق کرد زیرا: او کسی بود که از برجام خارج شد، دستور مستقیم به شهادت رساندن سردار سلیمانی را صادر کرد، به هیچ قرارداد بین‌المللی دیگری پایبند نبوده است و افراد رادیکال و ضد ایرانی مثل روبیو، کاتن، گراهام و پمپئو در اطراف او حضور دارند که حتی طرح بمباران اتمی ایران را در ذهن دارند. در نتیجه طرح این پرسش از نامزدهای طرفدار رویکرد «مذاکره با آمریکا» ضروری است که برنامه شما برای توافق با دولت ترامپ چیست؟ شما که خودتان هم معتقد هستید و قبلاً اعلام کرده‌اید که ترامپ عهدشکن است و نمی‌شود با او مذاکره کرد به چه دلیلی از ابتدای حضور در رقابت‌های انتخاباتی وعده توافق می‌دهید؟ به طور کلی نیز باید از نامزدهای ریاست جمهوری پرسید که چه برنامه‌ای برای مهار و مدیریت رفتارهای ترامپ خواهند داشت؟

پرسش‌هایی از سکاندار آینده سیاست خارجی ایران در طوفان چالش‌های بین المللی

۵- تنش زدایی یا تهدید زدایی؟ تنش زدایی و تعامل با جهان در روابط بین‌الملل نگاهی خردمندانه است اما روابط بین‌الملل بر پایه قدرت است. تنش زدایی یک‌طرفه رخ نمی‌دهد و اگر یکسویه باشد هرگز به سرانجام نمی‌رسد، زیرا به اراده هردو سو بستگی دارد. تنش زدایی زمانی اتفاق می‌افتد که هردو طرف خواهان آن باشند بنابراین ایران نمی‌تواند یک‌طرفه تنش زدایی کند زیرا نه تنها سودی نخواهد داشت بلکه به زیاد ایران خواهد بود. چرا؟ زیرا طرف مقابل (به ویژه اگر قدرتمندتر باشد) به تنش زایی و اقدامات خصمانه روی می‌آورد تا شمار را وادار کند امتیاز بیشتری بدهید یا شما را وادار کند سرانجام تسلیم شوید. اما از سوی دیگر تهدید زدایی راه کاستن از تنش‌ها است. راه تنش زدایی افزایش قدرت بازدارندگی است و همانطور که در عملیات وعده صادق مشاهده کردیم، با بالا رفتن قدرت بازدارندگی شما، طرف مقابل از اقدامات خصمانه خود خواهد کاست و تنش زدایی خود به خود رخ خواهد داد. تنش زدایی یک‌طرفه نیست اما تهدید زدایی یک‌طرفه اتفاق می‌افتد و فرمان آن در دست خود شماست. بنابراین راه دستیابی به تنش زدایی تولید قدرت است. باید یادآوری کنیم که در دولت یازدهم و دوازدهم، وزیر امور خارجه وقت در فاصله سال‌های ۹۲ تا ۱۴۰۰، ۵ بار به بهانه‌های مختلف تقاضای استعفا کرد، بهانه‌هایی مانند حضور بشار اسد در ایران، ساخت موشک و… که مصداق بارز ناهماهنگی میان میدان و دیپلماسی بود. حال فرض کنید با حضور چنین شخصی ایران مجدداً در شرایطی مانند وضعیت حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق قرار بگیرد. در این صورت احتمالاً این شخص سعی خواهد کرد تا این اقدام را به عنوان تله جنگ معرفی کند و ایران را در وضعیت انفعال قرار بدهد. این تفکر به احتمال قوی در عملیاتی مشابه وعده صادق با نیروهای مسلح دچار چالش جدی خواهد شد و در نهایت به امنیت ایران صدمه خواهد زد. با توجه به این مسئله باید پرسید در صورت روی کار آمدن دولتی که اعتقاد دارد «موشک های ایران سبب کارشکنی در مذاکرات هستند» و رویکرد تقابل دیپلماسی و میدان را دنبال می‌کند، تهدید زدایی چطور امکان تحقق خواهد داشت؟

پرسش‌هایی از سکاندار آینده سیاست خارجی ایران در طوفان چالش‌های بین المللی

علاوه بر موضوعات فوق، مدیریت شرایط پیش روی جهان و توان جایابی مناسب برای ایران از آن دست موضوعاتی است که رئیس‌جمهوری خلاق و پویا را طلب می‌کند. افرادی که تصور می‌کنند ایران جامعه‌ای عقب‌مانده است که در هیچ شرایطی قله را تجربه نکرده است، نمی‌توانند جایگاه ایران را در سطح جهانی مشخص کنند. برخی کاندیداها به گونه‌ای سخن می‌گویند که گویی ما از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شرایط فلاکت و بیچارگی را تجربه کرده‌ایم. این افراد آن گزینه‌هایی نیستند که بتوانند در سطح جهانی فکر کنند. همچنین باید توجه داشت که محدود کردن سیاست خارجی به برجام و دادن وعده‌های غیرواقع‌بینانه درباره توافق با غرب، کشور را در موضع انفعال و در خطر تهدیدات جدی قرار خواهد داد. آنچه در این گزارش بدان پرداخته شد، موضوعات و تحولات بین‌المللی است که کاندیداها یا کمتر نسبت به آن اعلام موضع کرده‌اند یا اینکه توجه لازم را بدان نداشته‌اند. بنابراین در انتخاب روز هشتم تیر، دو گزینه در پیش رو داریم؛ ادامه مسیر در «دولت دوم رئیسی» یا «دولت سوم روحانی» با توصیفی که از آن در ذهن داریم.