به گزارش پردیسان آنلاین، چند ماه پس از تحمیل جنگ دوازدهروزه به ایران، نخستوزیر رژیم صهیونیستی همچنان امید به ایجاد آشوب و بیثباتی در کشور دارد و از این طریق برای پیشبرد اهداف خود فراخوان میدهد. تکرار پیامهای ویدئویی نتانیاهو که پیشتر با همین ابزار امید داشت بتواند پازل جنگ را تکمیل کرده و بر ایران فشار بیاورد، نشان میدهد ضرورت حفظ انسجام ملی و تقویت اهرمهای دفاعی کشور امری حیاتی و غیرقابل اجتناب است.
برخی جریانها و چهرههای سیاسی اما هنوز ظرفیت درک این ضرورت را ندارند؛ یک روز علیه متحدان کشور در عرصه جهانی مصاحبه میکنند و روز دیگر با انتشار تیتر و عکسهای تحریکآمیز، تلاش میکنند انسجام ملی را هدف بگیرند. دبیر شورایعالی امنیت ملی در سخنانی که هفتم آبان در دیدار با اصحاب علوم انسانی مطرح کرد، با اشاره به حساسیت وضعیت کنونی گفت: «برخی از زعمای سیاسی کشور هنوز خطیر بودن موقعیت فعلی را درک نکردهاند و به راحتی با یکدیگر جدال میکنند.» وی تأکید کرد که عبور از اختلافات و تلاش برای تقویت انسجام ملی، اولویت کشور در شرایط فعلی است.
انسجام ملی، البته به معنای لاپوشانی اشتباهها یا ضعفها نیست؛ بلکه ظرفیت مدیریت صحیح انتقادات سازنده در چارچوب تقویت منافع ملی است. جریانهایی که انتقاد سازنده را بهانهای برای اختلافآفرینی قرار میدهند بهطور عملی به سود دشمن خارجی عمل میکنند. چنین اقداماتی، همانطور که تاریخ نشان داده، تنها فضا را برای اعمال فشار دشمنان بازتر میکند و به جای حل مشکلات، آنها را تشدید میکند.
انتقاد سازنده یا ابزار اختلافآفرینی؟
یکی از نکات مهم در فضای سیاسی ایران، مرزبندی میان انتقاد سازنده و اقدامات مخرب است. جریانهای سیاسی که کوچکترین انتقادی به چهرههای محبوب خود را برنمیتابند، این انتقادات را به نفع آشوبآفرینی و دوقطبیسازی تفسیر میکنند. در این میان، برخی رسانهها و چهرههای سیاسی، با هدف تقابل و تحریک جامعه، ادبیاتی رادیکال و تنشآفرین منتشر میکنند که بهطور عملی وحدت ملی را نشانه میگیرد.
نمونه روشن این اقدام، انتشار ادبیات رادیکال از سوی چهرههای سیاسی تاریخمصرفگذشتهای همچون مهدی کروبی است. کروبی که در زمان حیات سیاسی خود حتی کمتر از آرای باطله رأی کسب کرده بود، ناگهان به جمع مدعیان تقلب پیوست و تلاش کرد ناکامیهای شخصی خود را به دوش حاکمیت بیندازد. این رفتار، نمونهای آشکار از سوءاستفاده از ناکامی شخصی برای ایجاد آشوب سیاسی بود. امروز نیز تکرار این ادبیات رادیکال، حتی پس از سالها، همان هدف قدیمی را دنبال میکند: دوقطبی کردن جامعه و ایجاد التهاب در شرایط حساس کشور.
با گذشت یک سال از آغاز دولت پزشکیان، ایده مرکزی دولت بر همگرایی میان نهادها و قوا شکل گرفته است. مفهوم وفاق ملی در کاربردیترین شکل خود به معنای پذیرش تفاوت نظرات و تمرکز بر مشترکات برای بهکارگیری تصمیمهای اساسی است. تصمیمهای کلان و اصلاح رویهها بدون همراهی و وفاق میان قوا امکانپذیر نیست.
رئیس مجلس در سخنان خود توضیح داد که وفاق به معنای لاپوشانی اشتباهها و ضعفها نیست، بلکه همراهی برای بهکارگیری تصمیمهای درست و پرچالش است. این تصمیمها باید با کمترین هزینه اجتماعی و اقتصادی اجرا شوند و هیچ قوه یا جریان سیاسی نباید با مانعتراشی، مسیر تصمیمگیری را منحرف کند. امر ملی در چنین شرایطی همواره بر امر جناحی مقدم است و تحقق نفع ملی، اولویت اصلی تصمیمگیران است.
مثال عملی: انحلال بانک آینده
نمونه روشن کاربرد وفاق ملی، پرونده انحلال بانک آینده است. این تصمیم نیازمند اراده جمعی و همراهی تمام قوا بود. تنها تکیه بر قانون و رسانه کافی نبود؛ تنها با همکاری و اجماع عملی، مسیر انحلال بانک با کمترین هزینه اجتماعی و اقتصادی طی شد. این تجربه نشان داد که وفاق ملی نه یک شعار، بلکه ابزار عملی برای تحقق منافع کشور است.
در مقابل، جریانهایی که با کوچکترین اختلاف نظر، این وفاق را مورد هدف قرار میدهند، در عمل به دشمن خارجی کمک میکنند. تاریخ نشان داده است که هرگونه تلاش برای ایجاد دوقطبی در کشور، به نفع دشمن و به ضرر انسجام ملی است. نمونههای تاریخی همچون آبان ۹۸ نیز یادآور تبعات جدی وفاق نداشتن و انسجام ملی در شرایط حساس است.
جریانهای آشوبآفرین و ابزار رسانه
در سطح اجتماعی نیز جریانهایی که به بهانه انتقاد، فضای دوقطبی و تنشآفرینی ایجاد میکنند، نقش مهمی در آسیب رساندن به انسجام دارند. نمونهای از این اقدامات، انتشار تصویر تحریکآمیز توسط رسانهها است که جامعه را به دو قطب متضاد تقسیم میکند. این اقدامها در شرایطی که کشور نیازمند وحدت برای مقابله با تهدیدات خارجی است، به شدت خطرناک و غیرمسئولانه محسوب میشوند.
همزمان، تکرار اظهارات و ادبیات رادیکال چهرههای سیاسی تاریخمصرفگذشته، همچون کروبی، تنها موجب تشدید دوقطبی و آشوب اجتماعی میشود و بههیچوجه منافع ملی را دنبال نمیکند. این اقدامات، در واقع، به سود دشمنان خارجی ایران عمل میکند و فضا را برای سوءاستفاده آنها باز میکند.
روابط راهبردی و ضرورت تقویت اهرمهای دفاعی
پس از جنگ تحمیلی دوازدهروزه با اسرائیل و متحدان غربی آن، ایران نیاز مبرم به تقویت روابط با قدرتهای غیرغربی و توسعه اهرمهای دفاعی دارد. عقل سلیم حکم میکند که هر اقدامی که موجب افزایش توان دفاعی و رزم ایران شود، در اولویت قرار گیرد. در این راستا، هرگونه انتقاد یا فشار داخلی که انسجام ملی را هدف بگیرد، نهتنها کارآمد نیست بلکه خطرناک است.
برخی منتقدان که کوچکترین انتقاد به چهرههای محبوب خود را نمیپذیرند، مواضع مسئولان را علیه وفاق تفسیر میکنند. این در حالی است که انتقاد سازنده باید در چارچوب افزایش توان ملی و تقویت روابط راهبردی با شرکای مهم همچون روسیه و چین، مورد توجه قرار گیرد. هرگونه انحراف در این مسیر میتواند موجب تشدید انزوای ایران در صحنه جهانی شود.
ضربه به وفاق از مسیر رسانهای
نمونه بارز ضربه به وفاق ملی از طریق رسانهها، انتشار مطالب تحریکآمیز با هدف ایجاد دو قطبی در جامعه است. این اقدامات نهتنها وحدت ملی را تهدید میکنند، بلکه شرایط کشور را برای دشمنان خارجی مناسبتر میسازند. جریانهایی که با کوچکترین بهانه اقدام به ایجاد اختلاف میکنند، بهطور عملی به نفع دشمن عمل میکنند و زمینه آشوب اجتماعی را فراهم میآورند.
مثال تاریخی: نقش مهدی کروبی در دوقطبیسازی
تجربه تاریخی نشان میدهد که استفاده از ناکامیهای شخصی برای ایجاد آشوب و دوقطبی، نتیجهای جز شکست نخواهد داشت. مهدی کروبی در سال ۸۸ با ادعای تقلب و پیوستن به جریان مدعی تقلب، سعی کرد ناکامی خود را از دوش خود بردارد و به دوش حاکمیت بیندازد. این اقدام نهتنها ناکامی فردی او را پنهان نکرد، بلکه فضای سیاسی کشور را تنشآلود و دوقطبی کرد. امروز نیز تکرار این ادبیات رادیکال، نتیجهای جز تشدید اختلاف و کاهش انسجام ملی ندارد.
همراهی برای تصمیمهای پرچالش
پس از یک سال از آغاز دولت پزشکیان، مشخص شده است که وفاق ملی در عمل به معنای تمرکز بر مشترکات و همراهی برای به کارگیری تصمیمهای اساسی است. تصمیمهای مهم باید با کمترین هزینه اجتماعی و اقتصادی گرفته شوند و هیچ قوه یا جریان سیاسی نباید با مانعتراشی مسیر تصمیمگیری را منحرف کند. امر ملی باید همواره بر امور جناحی مقدم باشد.
نمونه عملی این رویکرد، پرونده انحلال بانک آینده بود که با همراهی تمام قوا و اجماع عملی، بدون هزینه اضافی برای جامعه انجام شد. این تجربه نشان میدهد که وفاق ملی، ابزار واقعی برای تحقق منافع کشور است و تنها در صورت همراهی قوا میتوان تصمیمهای اساسی و پرچالش را به درستی اجرا کرد.
پایانی بر آشوبآفرینی
در شرایطی که دشمنان خارجی دندان تیز کرده و تهدیدات جدی برای ایران ایجاد کردهاند، انسجام ملی تنها سدی استوار در برابر نقشههای آنها. هرگونه تلاش داخلی برای ایجاد دوقطبی یا ضربه زدن به وفاق ملی، در واقع به نفع دشمن و به ضرر کشور است. تجربه تاریخی نشان داده است که وحدت ملی و همراهی قوا، مهمترین ابزار برای حفظ امنیت، ثبات و پیشرفت کشور است.
ایران امروز نیازمند یک وفاق واقعی است؛ وفاقی که نه به معنای لاپوشانی اشتباهها، بلکه به معنای همراهی برای بهکارگیری تصمیمهای درست و پرچالش باشد. این وفاق، همراه با تقویت روابط راهبردی با شرکای خارجی و توسعه اهرمهای دفاعی، تنها راه مقابله با تهدیدات خارجی و تضمین امنیت ملی است. دشمنان خارجی و جریانهای آشوبآفرین داخلی باید بدانند که هرگونه تلاش برای ایجاد تنش، در نهایت نهتنها به هدف نمیرسد، بلکه موجب تقویت انسجام ملی و هوشیاری کشور خواهد شد.