گروه فارس پلاس: چند روزی است که ماجرای گوهر عشقی (مادر مرحوم ستار بهشتی) سوژه داغ رسانهها و فضای مجازی شده است و رسانههای ضدانقلاب نیز در این مدت با آبوتاب فراوان به این خبر دروغ پرداختند. ماجرا از این قرار است که در ویدئوی کوتاهی که هفته قبل منتشر شد، گوهر عشقی با صورتی کبود و زخمی رو به دوربین گفت در مسیر رفتن به مزار پسرش بوده که یک موتورسیکلت با دو سرنشین به او نزدیک شده و یکی از موتورسواران پیاده شد و او را به سمت میلگردهایی که در خیابان بوده هل داده و او پس از آن از هوش رفت و در بیمارستان به هوش آمده است. این سوزنامه چنان با آب و تاب روایت شده بود که تحریریه رسانههای فارسیزبان سوژه اصلی خود را به این خبر دروغ اختصاص دادند، آن هم بدون کسب اطلاع از صحت این خبر.
اصلاحطلبان؛ کاسه داغتر از آش!
در این میان، اصلاحطلبان نیز کاسه داغتر از آش شدند و برطبق روال سابق خود در این مورد نیز دست به انتشار پیامهایی در حمایت از گوهر عشقی در فضای مجازی زدند. آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاحطلب که به تازگی دبیرکل حزب اتحاد ملت (بخوانید بدیل حزب منحله مشارکت) شده است، در توئیتی مصدوم شدن گوهر عشقی را «زهر چشم» از یک مادر دادخواه توصیف کرد. صادق زیباکلام، مرام گذشتگان در مواجهه با زمینخوردگان را یادآوری کرده و نوشته است: نسل ما با افتخار به پیرزن داغدار میزند، گلوله ساچمهای تو تخم چشم میزند و…
مصطفی تاجزاده هم با شهید توصیف کردن ستار بهشتی، سران سه قوه را مورد خطاب قرار داده و طعنآمیز از آنها پرسیده است درباره گوهر عشقی نظری ندارند؟ عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات نیز در توئیتی کنایهآمیز و از سر طعنه از دستگاههای مسئول پرسیده بود هنوز مهاجمان و ضاربان گوهر عشقی را نیافتهاند؟ احمد زیدآبادی، روزنامهنگار اصلاحطلب، اما پا را فراتر از این اتهامات گذاشته و در کانال تلگرامی خود ابتدا خواستار شفافسازی در این باره شد و در عین حال روایت نهادهای مسئول را زیر سؤال برده و نوشت: هر گونه واکنش و تحقیق و گزارش رسمی آنها در این مورد نیز به دلیل بحران اعتماد بین دستگاههای مسئول و بخش بزرگی از مردم، زمینه داوری فیصلهبخش را برای جامعه فراهم نمیکند. او حتی فراتر از این هم رفته و مدعی شده است: طبق رسمِ تاریخی ایرانیان، این داستان هم فارغ از عوامل دخیل در آن، به پای حکومت نوشته خواهد شد.
وقتی رسانه ملی جای هیچ حرف و حدیثی باقی نمیگذارد
این اتفاق باعث شد رسانه ملی سراغ این موضوع برود و با یک گزارش تحقیقی جامع به بررسی ابعاد این ادعا بپردازد؛ گزارشی با فکتها و اطلاعات متقن که سبب اقناع افکار عمومی شد و جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نگذاشت. گزارشگر بخش خبری ۲۰:۳۰ سراغ دوربینهای مدار بسته از دو زاویه رفته بود تا قضاوت را از دریچه دوربین به خود مردم بسپارد.
دوربینهای مدار بسته، مادر ستار بهشتی را از وقتی که وارد خیابان شد تا زمانی که به دلیل برهمخوردن تعادلش روی میلگردها افتاد، نشان داد؛ گزارشگر سپس سراغ اورژانسی که آن روز به محل حادثه آمد و شاهدان عینی رفته بود. روایتگری شاهدان عینی و روایت تصویری این رویداد سبب شد جنجالسازی یکهفتهای و بدون توقف ستاد هماهنگکننده این جریان برای تولید پیامها، شایعات و دروغهای برساخته از یک مظلومنمایی بیرنگ شود و جای خود را به سکوت بدهد. دنبالههای این رسانهها در فضای مجازی نیز مشغول پاککردن پیامهای دروغ خود در فضای مجازی هستند!
چه میشود که باور میکنیم؟
این اولین دروغپردازی رسانههای ضدانقلاب نیست و آخرین آنها نیز نخواهد بود. اما چرا در این ماجراها فریب میخوریم؟ محسن مهدیان در یادداشتی در این زمینه نوشت: چه میشود که باور میکنیم؟ چرا باید از سر برانگیختگی قضاوت کنیم؟ چرا اجازه میدهیم خناسان روی خطای هیجانی ما حساب باز کنند؟
زخم روی صورت پیرزن جای سرانگشت لاشخورها داشت. اما باور کردیم چون هیجان زدهایم. چون قضاوتهای اجتماعی ما از سر تأیید اجتماعی دیگران است نه استدلالهای منطقی. یک حرف را رسانه اهریمن تکرار میکند و ما نیز به تکرار میافتیم تا از ترند روز عقب نمانیم. ماجرا پیچیده نبود. به راست و دروغش علم نداشتیم اما به سناریوهای راهزن های رسانه ای نیز سوظن نداشتیم؟ با سابقه این غدارهای مکار آشنا نبودیم؟
اینها قاتلی چون نوید افکاری را قهرمان مبارزه نکردند؟ از قاتل غزاله یک کودک معصوم نساختند؟ از صاحب آمد نیوز که علنا آموزش آدم کشی می داد و ثمره اش شهادت محمدحسین حدادیان بود اسطوره نساختند؟ اینها از نجفی همسرکش، قربانی مبارزه با پرستو روایت نکردند؟ اینها جلادهایی که ۱۱ زن و کودک را در مراسم نیروی مسلح مهاباد کشتند، تبدیل به قهرمان قیام نکردند؟ سعید ملکپور طراح سایتهای مستهجن و منتشر کننده فیلم و عکس های تجاوز به دختران ایرانی را فعال حقوق بشر نام نگذاشتند؟ از محمدثلاث درویش داعشی که جنونوار با اتوبوس به مردم حمله کرد، پیرعرفان نساختند؟ اینها سر قبر خالی ترانه موسویها در فتنه ۸۸ ننشستند و مویه نکردند؟ باز هم فهرست کنیم؟ سابقه این جریان در جلادستایی و نشاندن اوباش جای شهید روشن نبود و نیست؟ مساله اینست که هوشیار در رسانه نیستیم. جایی اگر علم نداریم، به منبع پیام توجه کنیم. هرجا که جای پای فراعنه رسانه ای بود سوءظن داشته باشیم و صبر کنیم تا حقیقت روشن شود. این سوءظن یک اصل راهبردی است.
واکنش کاربران
این ماجرا با واکنشهای فراوانی نیز در فضای مجازی از سوی کاربران شبکههای اجتماعی همراه شده است که برخی از این واکنشها در ادامه از نظرتان میگذرد.
▪️ از دروغ #گوهرعشقی تعجب کردید؟
این جماعت گریم کچاپ نوریزاده، بازی بچهگانه عاطفه امام، ترانه موسوی ساختگی و مجلس ختم برای سعیده پورآقاییِ زنده با حضور میرحسین موسوی رو در کارنامه دارن
💬 حسامالدین کاظمی
▪️ ماجرای گوهر عشقی باز هم به همه ثابت کرد که بیبیسی فارسی، رادیوی سعودی و سایر تلویزیونهای فارسی زبان در خارج از کشور رسانه نیستند، آنها ابزاری در دست دشمنان ایران برای سیاهنمایی، ایجاد حس تنفر و انزجار مردم از یکدیگرند. روایت تحریف اینگونه جای جلاد و شهید را عوض میکند!
💬 مرتضی سیمیاری
▪️ سال ۸۸ دختر نوجوان یکی از اصلاحطلبها تلفنی به خانوادهاش گفته بود دستگیر و زندانیاش کردند، حجابش را هم برداشتهاند و یک گربه هم داخل سلول انداختند!
تا چند روز تیتر یک و بحث داغ رسانهها بود.
نهایتاً معلوم شد خودش خانه را ترک کرده و از تلفن عمومی اینها را گفته…
#گوهر_عشقی
💬 علیرضا اکبری
▪️ یکی از دلایلی که اپوزیسیون هیچ وقت به نتیجه نمیرسند بنا کردن خیلی از نقشهها، تحلیلها و تصمیمگیریها بر اساس تخیلات و دروغهایی هست که خودشون ساختند تا یا ذهن مردم رو نسبت به کشور خراب یا مردم رو نسبت به کشور بدبین کنند. یکیش هم همین قضیه گوهر عشقی.
💬 سیدمهدی پیشنمازی
▪️ آنها سعی داشتند گوهر عشقی را ابزار رسانهای خود قرار دهند و با موجسواری روی خبر دروغین و ساختگیشان بهره سیاسی برده و مردم را از نظام و حاکمیت منزجر کنند که بار دیگر دست این خائنان رو و دشمنان قسم خورده ایران و پروژه حقیرانهشان با شکست مفتضحانهای روبهرو شد.
💬 حسن مافی
انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید