کارگردان فیلم سینمایی «علف‌زار» می‌گوید در طول روند دریافت پروانه نمایش برای این فیلم سینمایی قوه قضائیه همکاری خوبی با عوامل این فیلم داشته است.

پردیسان آنلاین-گروه هنر-نیوشا روزبان: فیلم سینمایی «علف زار» به کارگردانی کاظم دانشی مدتی است که در سینماهای کشور روی پرده رفته است، این فیلم اولین پروژه سینمایی این کارگردان به شمار می‌رود و تهیه‌کنندگی آن را بهرام رادان بازیگر شناخته شده سینما برعهده داشته است که طی سال‌های اخیر حرفه تهیه کنندگی را به صورت جدی دنبال می‌کند.

داستان این فیلم درباره یکی از خبرسازترین پرونده‌های تجاوز گروهی در کشور است که نزدیک به ۱۰ سال پیش در خمینی شهر رخ داده است. البته کاظم دانشی می‌گوید که فیلم ارتباط مستقیم به این پرونده نداشته و داستان اصلی و خرده روایت‌های آن برگرفته از چندین پرونده در نقاط مختلف کشور است.

«علف زار» در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با نامزد شدن در ۱۳ رشته مختلف توانست سیمرغ بهترین صداگذاری، بهترین تدوین، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین فیلمنامه را دریافت کند.

هرچند این اثر سینمایی با استقبال خوبی در جشنواره فیلم فجر همراه بود، اما زمانی که برای پروانه نمایش و اکران نوروزی اقدام کرد، با مشکلات و حواشی مواجه شد که اکران این اثر سینمایی را تعویق انداخت. از جمله مواردی که مانع دریافت پروانه نمایش این اثر سینمایی شده بود، اختلاف نظر با قوه قضائیه برسر برخی از سکانس‌ها بود که در نهایت با همکاری این نهاد و سازمان سینمایی این مشکلات برطرف شده و فیلم روانه سینماها شد.

با کاظم دانشی کارگردان فیلم سینمایی «علف زار» درباره روند تحقیق، تولید و رفع موانع اکران این فیلم گفتگو کردیم.

* یکی از مهمترین حواشی که می‌توان برای «علف زار» به آن اشاره کرد، مساله تأخیر در صدور پروانه نمایش بود، مسأله‌ای که باعث شد اکران نوروزی که یکی از مهمترین اکران‌های سینمای ایران به شمار می‌رود را از دست بدهید.

هرچند در صدور پروانه نمایش با تأخیر مواجه شدیم اما در نهایت این اتفاق رخ داد. می‌توان گفت در طول پروسه دریافت پروانه نمایش برای «علف زار» هم سازمان سینمایی و هم قوه قضائیه همکاری و تعامل خوبی با من داشتند، البته نمی‌توانم بگویم این همکاری و تعامل‌ها عالی بوده اما در آخر این تعامل رخ داد و می‌توان گفت آخر این ماجرا خوب تمام شد. در واقع آقای ابراهیمی معاون فرهنگی قوه قضائیه خیلی به ما لطف داشت، در ابتدا ما با بخش‌های مختلف قوه قضائیه بحث داشتیم. نظرات مختلفی درباره فیلم وجود داشت، یک بخش از قوه قضائیه از فیلم خوششان می‌آمد، بخش دیگر ایراداتی به آن می‌گرفت، اما زمانی که آقای ابراهیمی فیلم را دید چند نکته را متذکر شد و من نیز آن را پذیرفتم، نکته‌های مورد نظر اعمال شد و قوه قضائیه تأیید نهایی را اعلام کرد.

* نکات مورد نظر قوه قضائیه چه بود و تا چه اندازه در فیلم تأثیرگذار بود؟

اصلاحاتی که قوه مدنظر داشت اصلاحات بنیادین در «علف زار» نبود و بیشتر مباحث حقوقی را مورد توجه قرار می‌دادند. بزرگترین مسأله‌ای که درباره این فیلم وجود داشت این بود که ما در سال ۹۹ برای دریافت پروانه ساخت اقدام کردیم، در واقع در این سال همچنان دولت قبل مستقر بود و آقای رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه فعالیت می‌کرد. در آن زمان ما از دولت آقای روحانی و قوه قضائیه آقای رئیسی پروانه ساخت دریافت کردیم. سال ۱۴۰۰ فیلم آماده نمایش شد و برای حضور در جشنواره فیلم فجر درخواست پروانه نمایش دادیم، دولت جدید و مدیران جدید روی کار آمدند و این به معنای روز از نو و روزی از نو بود. تیم قوه قضائیه و وزارت ارشاد و سازمان سینمایی کاملاً عوض شده بودند به همین دلیل ما با نقطه نظرات جدیدی نسبت به «علف زار» مواجه شدیم.

اختلاف نظرهای بسیار جدی در مورد فیلم وجود داشت. البته با توجه به شرایط فکر می‌کردم در قوه قضائیه مشکل خواهیم داشت و چندان به تعامل قابل توجهی با آنها نرسیم چرا که شغل آن‌ها سینما نبوده و حالا که بحث پیش آمده نسبت به آن واکنش سختی داشته باشند اما در طول کار با چنین مشکلاتی مواجه نشدیم، درست است که نظرات مختلفی از داخل قوه به ما منتقل می‌شد اما در نهایت معاونت فرهنگی قوه قضائیه به قول معروف وسط اختلاف نظرها را گرفت و مشکل حل شد.

*و این اختلاف نظرها در مورد کدام بخش فیلم بود؟

مساله اصلی مطرح شدن اتفاقی بود که در فیلم به آن اشاره شده بود.

مشکل قوه قضائیه با «علف‌زار» چه بود و چگونه حل شد؟

* یعنی با مطرح شدن بحث تجاوز گروهی در فیلم مخالف بودند؟

بله یکی از مهمترین دلایل مخالفت همین مساله بود. البته نکته دیگری که روی آن انگشت گذاشته بودند به تصویر کشیدن دادستانی بود که کمی مصلحت‌اندیش است و کار خلاف قانونی را در فیلم انجام می‌دهد، در مقابل این دادستان یک بازپرس قرار دارد که به دنبال حقیقت است. به همین دلیل بسیاری نمی‌توانستند این بخش را قبول کنند که چنین اتفاقی در فیلم رخ دهد.

البته این را هم باید بگویم که در کنار مخالفت‌ها نسبت به این کاراکترها، موافقان بسیاری نیز وجود داشتند که موافق به تصویر کشیدن این نوع از مسائل بودند. ما سعی کردیم در فیلم یک بازپرس قهرمان و با شرافت داشته باشیم که زیربار حرف زور نمی‌رود و از طرف دیگر دادستانی داریم که چندان پایبند به اخلاقیات نیست و به خاطر یک شهردار مصلحت اندیشی می‌کند.

در نهایت با پادرمیانی آقای ابراهیمی معاونت فرهنگی قوه قضائیه و موافقت اکثریت وزارت ارشاد مشکل نمایش فیلم برطرف شد. لازم است تاکید کنم که در سازمان سینمایی آقای خزاعی رئیس سازمان سینمایی، آقای ایل‌بیگی و دیگر دوستان با فیلم موافق بودند، البته مخالفانی نیز در شورای پروانه نمایش وجود داشتند اما با مشکل چندانی مواجه نشدیم. یادآور می‌شوم که یک بخش از فیلم به پیشنهاد شورای پروانه نمایش از فیلم حذف شد که شامل پایان بندی فیلم بود، البته این تغییر قبل از حضور «علف زار» در جشنواره بود، نسخه‌ای هم که برای اکران عمومی در نظر گرفته شد، شاید نزدیک به ۳۰ ثانیه کم شده باشد.

* پایان بندی که در ابتدا برای فیلم در نظر گرفته شده بود، چه چیز بود؟

در واقع پایان‌بندی که برای فیلم در نظر گرفته بودم یک سکانس ۹ دقیقه‌ای از اعدام بود که حذف شد. البته یک پایان بندی دیگری هم برای آن در نظر گرفته بودم که البته ترجیح می‌دهم درباره آن صحبت نکنم.

* حالا که به حذف پایان‌بندی اشاره کردید، می‌خواهم این سوال را بپرسم که طی سال‌های اخیر بسیاری از کارگردانان سعی کردند معضلات و مشکلات جامعه را به تصویر بکشند که شامل موارد مختلفی است، اما خیلی وقت‌ها به این آثار لقب سیاه نما داده‌اند و کارگردان را سیاه نماساز خوانده‌اند. فیلم «علف زار» هرچند داستان متفاوتی را دنبال می‌کند اما چنین انگ‌هایی به آن زده نشده است.

البته، برخی از رسانه‌ها نیز گفتند که در «علف زار» سیاه نمایی وجود دارد، پیش از این و در جشنواره فیلم فجر گفته بودم که من به دنبال ساخت یک فیلم جنایی بودم و فیلم‌هایی از این دست، تلخی‌های خود را دارد، چرا که مبتنی بر جنایت است و قتل؛ تجاوز، گروگانگیری به خودی خود تلخ است. به همین دلیل فیلم‌هایی از این دست معمولاً با فیلم‌های اجتماعی تفاوت‌هایی دارد. یعنی زمانی که کارگردان در فیلم خود از تجاوز حرف می‌زند، بالاخره برای مخاطب چنین روایتی تلخ است. با این حجم از تلخی که می‌توانست در «علف زار» وجود داشته باشد، سعی کردم امیدهایی نیز در فیلم داشته باشم و تلاش خود را کردیم حتی در لحظاتی از مخاطب خنده بگیریم و یا نشان دهیم آدم‌هایی هستند که شرف دارند و قهرمان هستند و می‌توانند حق افراد را بگیرند؛ کسانی که همچنان در دستگاه قضائی و یا در جامعه وجود دارند. این نگاه من برای ساخت چنین فیلمی بود و کسانی که می‌خواهند با فکر باز «علف زار» را ببینند چنین نگاهی را متوجه می‌شوند اما در این میان برخی از افراد نیز چنین نگاهی را نمی‌پذیرند و شاید بهتر بگویم که این نوع از نگاه سلیقه آن‌ها نیست و دوست ندارند چنین مواردی در سینما و یا عرصه فرهنگ مطرح شود.

* فکر نمی‌کنید حفظ سکانس پایانی می‌توانست برای نتیجه‌گیری مخاطب از فیلم تأثیرگذار باشد؟

یکی از مباحثی که در زمینه اعدام باید مورد توجه قرار گیرد، برخی جوسازی‌ها در حوزه حقوق بشر و اعتراضاتی است که نسبت به اصل اعدام وجود دارد، اما مسأله‌ای که قانونگذار به آن فکر می‌کند و در حوزه جنایی رخ می‌دهد مساله بازدارندگی است؛ در واقع موافقان اعدام بر این قائل هستند که وجود اعدام و یا حکم‌های سنگینی از این دست، باعث بازدارندگی از جرم می‌شود. در میان متهمان و مجرمان قتل و جنایت، با افرادی مواجه می‌شویم که نمی‌توان نام انسان را روی آنها گذاشت و اگر این اعدام‌ها و یا حبس‌های سنگین حذف شود، بازدارندگی جرم در جامعه کاهش پیدا کرده و دیگر نمی‌توان آن را کنترل کرد.

برخی نیز بر این باورند که با حذف اعدام‌ها، تعداد جرم در جامعه بیشتر می‌شود. برای ساخت فیلم «علف زار» تحقیقاتی درباره جرم شناسی داشتم و به این نتیجه رسیده‌ام که همه این مؤلفه‌ها در جرم‌شناسی تأثیرگذار است. ما مجرمانی داریم که با پررویی از جرمشان حرف می‌زنند و حتی در دادگاه نسبت به جرمی که کرده‌اند پشیمان نیستند چرا که از نظر فکری بر این باورند که کار درستی کرده‌اند، که سعی کردم بخشی از این رضایت را در «علف زار» نشان دهم. این گروه از افراد اگر یک باگ از طرف مقابل بگیرند، فرد را تهدید کرده تا بتوانند از آن شرایط نجات پیدا کنند. حتی در تحقیقاتم به مواردی برخورد کرده‌ام که مجرم اگر هم از شرایط نجات پیدا کند، باز هم به کار خود ادامه می‌دهد، یعنی تعدد خلاف و اعمال جرم بسیار زیاد است.

البته نکته دیگری که روی آن انگشت گذاشته بودند به تصویر کشیدن دادستانی بود که کمی مصلحت‌اندیش است و کار خلاف قانونی را در فیلم انجام می‌دهد، در مقابل این دادستان یک بازپرس قرار دارد که به دنبال حقیقت است. به همین دلیل بسیاری نمی‌توانستند این بخش را قبول کنند که چنین اتفاقی در فیلم رخ دهد مساله تجاوز جزو دغدغه‌های من به شمار می‌رفت و بیشتر به دنبال مساله سکوت نکردن در چنین جرایمی بودم. در واقع ۹۰ تا ۹۲ درصد از پرونده‌های جنایی در زمینه تجاوز اصلاً به شکایت هم نمی‌رسد، چرا که قربانی به دلیل ترس از آبرو اصلاً به فکر شکایت نمی‌افتد. اگر به عنوان مثال یک راننده تاکسی ۳۵ مورد شکایت دارد، به این دلیل است که شاکی سی و پنجم نسبت به تعرض آن راننده شکایت کرده و پرونده باز شده است. همین پرونده عکاسی که ۳۰۰ مورد تجاوز در پرونده خود دارد، تنها ۲۷ شاکی روی پرونده است و دیگر موارد اصلاً شکایت نکرده‌اند و مجبور هستند تا سال‌ها چنین دردی را به جان خود حمل کنند. من در «علف زار» تمام تلاش خود را کرده‌ام تا به مخاطب بگویم اگر خدایی نکرده چنین اتفاقی برای فردی افتاد، از ترس آبرو و یا خانواده یا جامعه سکوت نکنند، چرا که با شکایت آن‌ها جلوی وقوع جرم‌های بعدی گرفته می‌شود.

اما درباره حذف سکانس اعدام باید بگویم که گفتند بهتر است این سکانس حذف شود و ما هم حرف آخر را زدیم و گفتیم چشم! در واقع این پیشنهاد از سوی دوستان ارشاد بود.

* پیش از اینکه بخواهید «علف زار» را جلوی دوربین ببرید، به واسطه تولیدات قبلی خود تعاملاتی را با نیروی انتظامی و قوه قضائیه داشتید، این تعاملات برای پیش رفت پروژه تا چه اندازه به شما کمک کرد؟

در واقع باید بگویم که روابطی که داشتم اصلاً به کمکم نیامد! چرا که تیم مدیرانی که در حوزه‌های مختلف با آن‌ها کار می‌کردم تغییر کرده بود و زمانی که قرار شد «علف زار» نمایش داده شود، تیم دیگری روی کار آمده بود و ما با مشکلاتی در زمینه دریافت پروانه نمایش مواجه شدیم. در واقع خودم را آماده کرده بودم که مسیر طولانی را برای حل مشکل «علف زار» طی کنم، در این راه جلسات بسیاری را چه قبل و چه بعد از جشنواره فیلم فجر با معاونت فرهنگی قوه قضائیه، دادستانی، معاون اجتماعی قوه داشتیم تا در نهایت به تعاملی برای آماده کردن نسخه فعلی «علف زار» رسیدیم.

زمانی که از با قوه قضائیه به تعامل لازم رسیدیم، با مشکلات دیگری مواجه شدیم، قرار بود این فیلم نوروز اکران شود که متأسفانه موفق به دریافت پروانه نمایش نشدیم که البته ترجیح دادیم در این زمینه سکوت کرده و جار و جنجال رسانه‌ای ایجاد نکنیم تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم. بعد از دریافت پروانه نمایش گفتیم دیگر مشکلات حل شده و حالا می‌توانیم برای تبلیغات اکران با صداوسیما و شهرداری وارد مذاکره شویم، نهادهایی که معتقد بودم که این نهادها سینما را می‌شناسند و همکاری لازم را با ما خواهند داشت. در این میان حتی به تلویزیون پیشنهاد دادیم که تیزرهایی با توجه به شرایط و قوانین تلویزیون تولید می‌کنیم که شامل حجاب و حذف برخی دیالوگ‌ها مانند فحش در تیزر بود. تلویزیون در ابتدا رقم‌های نجومی به ما پیشنهاد داد که شامل ثانیه‌ای ۳۰۰ میلیون تومان بود که با چنین هزینه‌ای ما می‌توانستیم یک بار دیگر «علف زار» را جلوی دوربین ببریم، بعد گفتند به شما تخفیف می‌دهیم و ثانیه‌ای ۲۵۰ میلیون تومان پرداخت کنید که این رقم‌ها نیز برای ما امکان پذیر نبود، متأسفانه تلویزیون با ما همکاری نکرد و تیزرهای فیلم از رسانه ملی پخش نشد، مساله این است که از یک جایی به بعد گفتند اصلاً تیزرهای «علف زار» را پخش نمی‌کنیم حتی شنیده‌ام به فیلم من می‌گویند «لجن زار»!!

این برخوردها به گونه‌ای است که گویا من پروانه نمایش فیلم را از جای دیگری به غیر از وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران دریافت کرده‌ام. البته شهرداری هم یک قول‌هایی به ما داده است اما هنوز خبری در این زمینه نشده است، البته تعدادی بیلبورد برای تبلیغ فیلم گرفته‌ایم که برای تک تک این بیلبوردها پول پرداخت کرده‌ایم.

* در سینمای ایران، گاهی فیلم‌هایی با موضوع تجاوز ساخته شده که معمولاً در زمان اکران با مشکلاتی مواجه شده‌اند، «علف زار» از یک پرونده بزرگ تجاوز گروهی ساخته شده است، به تصویر کشیدن مساله تجاوز در سینمای ایران معمولاً با خط قرمزهایی همراه است، اما ساخت فیلمی که تجاوز گروهی را به تصویر می‌کشد خود یک ریسک بزرگ به شمار می‌رود.

در واقع برای نگارش «علف زار» از ۱۵ پرونده مختلف با چنین موضوعی استفاده کرده‌ام، البته برای تحقیقات خود نزدیک به ۳۰۰ پرونده جنایی را مطالعه کرده بودم. این را هم باید بگویم اصل پرونده تجاوز گروهی خمینی شهر نزدیک به ۶ هزار صفحه است، البته در فیلم اصلاً به پرونده خمینی شهر اشاره نکرده‌ام چرا که یک پرونده مشابه خمینی شهر در استان فارس نیز داشتیم، البته این راهم باید بگویم متأسفانه چنین پرونده‌هایی کم نیست، حتی پرونده‌های مشابه دیگری نیز در قزوین و یا استان‌های شمالی کشور زیاد داشته‌ایم. اما پرونده‌ای که رسانه‌ای شد و مانند بمب صدا کرد پرونده خمینی شهر است. البته داستانک هایی نیز در فیلم آمده است که از پرونده‌های دیگر گرفته شده است که شامل پرونده تجاوزهای گروهی، خیانت، یا پرونده خانواده یک مسئول شهری بوده است. حتی پرونده دادستانی که می‌خواهد به خاطر یک مدیر شهری پرونده‌ای را مختومه اعلام کند.

باگ‌هایی که جنبش «می‌تو» را به انحراف می‌کشاند

به هر حال، هدف اصلی «علف زار» سکوت نکردن در برابر چنین جرم‌هایی است که جالب است که با شکل‌گیری جنبش Me to در فضای مجازی همزمان شده است. البته به عنوان یک فیلمساز پیشنهاد داده‌ام که در بستر قانونی می‌توان چنین مسائلی را پیگیری کرد. شاید در این فیلم به خوبی توانسته باشم اهمیت سکوت نکردن را بیان کنم شاید هم در این زمینه موفق نبوده‌ام. اما حرف اصلی این است که از طریق مجاری قانونی می‌توان جلوی وقوع جرم‌های دیگر را گرفت.

*جنبش ME to نیز ادعا می‌کند که می‌خواهد به قربانیان بگوید سکوت نکنید، شما نیز در «علف زار» به دنبال شکستن سکوت در برابر چنین جرم‌هایی هستید، حتی در فیلم خود زمان طلایی برای شکایت علیه تجاوزهای جنسی را یادآور می‌شوید، از نظر شما روش‌های معترضانه در فضای مجازی می‌تواند تأثیر گذار باشد و یا شکایت در فضای قضائی؟

از نظر من بی شک روند شکایت‌های قضائی تأثیر بیشتری دارد. معتقدم برخی از این جرم‌ها تکرار می‌شود و معمولاً در جنبش Me to از یک فرد روایت‌های مختلفی منتشر می‌شود و اگر نفر اول به صورت قانونی از این اتفاق شکایت می‌کرد، چنین مواردی رخ نمی‌داد، چرا که معمولاً متهمان بحث تعرض و تجاوز معمولاً یک بار چنین جرمی را مرتکب نمی‌شوند بلکه قربانی‌های مختلفی را دارند. اینکه چنین اتفاقاتی در فضای مجازی منتشر شود می‌تواند آسیب‌های مختلفی را به همراه داشته باشد، اول اینکه در چنین روایت‌هایی گاهی انتقام‌های شخصی نیز همراه می‌شود، یعنی امکان دارد چنین جنبشی به بازی گرفته شود و یا تبدیل به بستری شود که انتقام‌ها و اختلاف‌های شخصی افراد نیز به میان آید.

تاکید می‌کنم بی شک همه آقایان که در سینمای ایران فعالیت می‌کنند، امیدوارند بستری فراهم شود تا خانم‌ها در فضای امن فعالیت کنند. در واقع کسی که ذره‌ای شرف داشته باشد بی شک با اصل چنین جنبشی مشکل ندارد، اما بیان چنین امری در بستر عمومی کاری به جایی نمی‌برد اما اگر چنین جرمی در بستر قانونی دنبال شود می‌تواند تأثیرگذار باشد.

بی شک دستگاه قضائی نسبت به پرونده‌هایی مانند قتل و تجاوز با هیچ فردی شوخی ندارد، تا جایی که می‌دانم هیچکدام از دوستانی که قربانی تجاوز از طریق چهره‌های شناخته شده‌اند و روایت خود را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند، شکایت قضائی نداشته‌اند که به نتیجه‌ای هم نرسیده باشند.

* در طول مدت تحقیق خود درباره پرونده‌های تجاوز، آیا با پرونده و یا شکایتی نسبت به یک سلبریتی مواجه شده‌اید؟

در این مورد، با چنین پرونده‌هایی مواجه نشده‌ام. البته شاید در این زمینه من اطلاعی ندارم و یا به من پرونده‌ای در این زمینه ارائه نکرده‌اند.

* در روند تحقیق برای نگارش این فیلمنامه، تا چه اندازه با افرادی که درگیر چنین پرونده‌هایی بودند چه به عنوان مجرم و چه به‌عنوان قربانی دسترسی داشتید؟

در واقع دسترسی به این افراد برای انجام تحقیقات بسیار سخت بود، حتی در برخی از موارد مجبور بودم برای اینکه بتوانم به پرونده دسترسی پیدا کنم وکیل پرونده را دیده‌ام و گاهی نیز به شهرهای مختلف سفر کرده تا با قربانی‌ها صحبت کنم. به نظر می‌رسد دوستانی که موافق «علف زار» بودند این بخش از دغدغه و تحقیقات و البته مساله اصلی فیلم را فهمیده و درک کرده‌اند و کمتر به جنبه سیاه نمایی که ممکن است برداشت کنند، فکر کرده‌اند. به نظر در فیلم‌های جنایی و بحث جرم شناسی در این فیلم‌ها باید نگاه متفاوتی داشت، یعنی باید دید فیلم چه پیشنهاد قضائی را به مخاطب پیشنهاد می‌دهد.

* در سینمای ایران، فیلم‌هایی مانند «متری شیش و نیم» را داشتیم که درباره یک فردی است که در کار قاچاق مواد مخدر بوده و در نهایت اعدام می‌شود، همین فیلم از نظر برخی به عنوان یک اثر سیاه نما خوانده شد، اما فیلم شما البته با هوشمندی و با حذف سکانس پایانی برچسب سیاه نمایی دریافت نکرد.

البته «متری شیش و نیم» هم چندان با مشکلاتی از سوی وزارت ارشاد مواجه نشد، بلکه مساله اصلی آن به تصویر کشیدن چهره پلیس بود و همین اتفاق باعث شد که با نیروی انتظامی دچار مشکل شوند. البته بعد از مدتی سکانس‌هایی که از فیلم حذف شده بود در فضای مجازی منتشر شد.

البته به من هم می‌گویند که «علف زار» به نوعی سیاه نمایی است. «متری شیش و نیم» یک فیلم پلیسی است که در آن مجرمی وجود دارد و چنین فیلم‌هایی فضای متفاوتی دارد. چنین فیلم‌هایی جنایی هستند و فیلم‌های جنایی نیز متهمی می‌خواهد که جرمی مرتکب شده باشد. متأسفانه این روزها برخی از افراد از یک سری فیلم‌ها و یا آدم‌هایی که خوششان نمی‌آید، برای آن‌ها از واژه سیاه‌نما استفاده می‌کنند و از نظر من این نوع نگاه کاملاً سلیقه‌ای است. معتقدم سینما ژانرهای مختلفی دارد و نمی‌توان انتظار داشت که فیلمسازان به دنبال ژانرهای مختلف نروند.

ادامه دارد…