فیلم «نگهبان شب» به تازگی اکرانش را در سینماهای کشور آغاز کرده و منتقدان درباره این فیلم می‌گویند: «میرکریمی به دنبال به رخ کشیدن تصویر یا نما‌های عجیب و غریب نیست».

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی پردیسان آنلاین، طی ماه‌های اخیر در بیشتر نقدهایی که درباره فیلم‌های «سینمایی»، سریال‌های «نمایش خانگی» و یا سریال‌های «تلویزیون» نوشته و منتشر کرده‌ایم، عموما نگاهی انتقادی را دنبال کرده‌ایم. البته این نگاه بیشتر منفی انتخاب ما نبوده است، بلکه سیل آثار سخیف، بی‌محتوا و پیش پا افتاده ما را ناچار به سمت رویکرد انتقادی کشاند.

با این همه همواره رویکردمان این بوده که «نقد» را در معنای علمی آن در نظر گرفته و تلاش کنیم، حدود و امکان‌های آثار هنری (سینما و سریال‌) را دقیق‌تر بشناسیم. هرچند در بسیاری از آثار نمی‌توان زمینه‌های شکل‌گیری اثر هنری و یا رمزگان (نشانه‌ها) آن را نادیده گرفت؛ اما «نقد» در معنای مورد نظر، معطوف به اصول زیبایی‌شناسی از یک سو و از سوی دیگر شناسایی «حدود اثر هنری» است. از این رو نور تاباندن بر اینکه آثار سینمایی تا کجا موفق بوده و در چه موقعیت‌هایی سپر انداخته‌ و نتوانسته‌اند پیش بروند، همواره از اهداف اصلی ما بوده است.

 در رمان شناخته شده «سلینجر» در جایی که شخصیت اصلی در مقابل این پرسش قرار می‌گیرد که شغل آرمانی‌اش چیست؟ پاسخ می‌دهد، من آرزو دارم «ناتور دشت» شوم. تا از کودکانی که در حال بازی هستند نگهبانی کنم، تا از سر بی‌حواسی در دره نیفتند. آشکارا سینمای امروز کشور، بیش از هر زمان دیگر به ناتورها و نگهبان‌ها نیاز دارد. تا از افتادن کاملش در دام «بساز بفروش‌ها» نجات یابد. 

در زمانه فیلم‌هایی چون «خط استوا» و «بخارست»، در روزگار «فسیل»ها و «آهنگ‌های دو نفره»، حضور فیلمی چون «نگهبان شب» در سبد اکران سینمای کشور نشان می‌دهد، هنوز فیلم‌هایی هست که بر اساس نگاه هنری و انسانی به سینما و جهان ساخته شوند و نگاه تجاری و بازاری تنها نگاه جاری در این عرصه نیست.

دو سال پیش در چهلمین جشنواره فیلم فجر برای اولین بار «نگهبان شب» رضا میرکریمی به نمایش درآمد، فیلمی که به تازگی نمایش عمومی‌اش در سینماهای کشور آغاز شده است. 

میرکریمی در این فیلم با دقت در جزئیات، نشان می‌دهد که از نماد گرایی‌های سطحی و معمول در سینمای جشنواره‌ای دهه ۹۰ ایران عبور کرده و سعی می‌کند از این حد فراتر برود؛ بنابراین در این فیلم بیننده با شخصیت‌هایی رو به رو است که می‌تواند در لحظاتی به آن‌ها نزدیک شود و ابعاد مختلفی از درونیات آن‌ها را درک کند. شخصیت‌هایی به مثابه «انسان»؛ یعنی دارای ویژگی‌های شخصیتی مثبت و منفی همزمان، نه کاریکاتورهای اغراق شده فیلم‌های سیاه نما.

میرکریمی بدون اینکه درگیر توضیحات اضافه شود، مخاطب را به سمت بینا سطور یا نانوشته‌های متن می‌کشاند، روایت‌هایی که تازه پس از اتمام فیلم در ذهن مخاطب آغاز می‌شوند و ادامه پیدا می‌کنند.

نگهبان شب داستان رسول پسر مهاجری است که از مناطق خشک و کم برخوردار خراسان جنوبی به تهران آمده است و یک مهندس انبوه‌سازی او را به پروژه‌ای ساختمانی می‌برد که در آنجا با شخصیتی به نام دایی که سرکارگر است، آشنا می‌شود و از اینجا داستان رسول شکل می‌گیرد.

رضا میرکریمی درباره «نگهبان شب»گفت: «جهان فیلم روایت منطبق بر نگاه شخصیت اصلی فیلم است و همه ماجرا‌های فیلم داستان‌هایی است که شخصیت اصلی از آن می‌گذرد و هدف اصلی فیلم شخصیت‌های آن بودند. شخصیت فیلم از نظر من واقعی است و مشکل من با برخی از فیلم‌سازان این است که شخصیت‌های فیلم‌های خود را به رسمیت نمی‌شناسند. تجربه دانشگاهی من در گرافیک باعث می‌شود که در فیلم‌هایم از رنگ و نور استفاده کنم و این برای من یک دل‌مشغولی بزرگ است. نگهبان شب یک شرح حال و تبادل احساس به مسائل جامعه است و من نام آن را نقد نمی‌گذارم.»

کاظمی پور درباره این فیلم گفت: «نگهبان شب قطعا برگ برنده‌اش شخصیت‌پردازی اثر است، چیزی که به‌شدت فقدان آن در فیلمنامه‌نویسی سینمای ایران احساس می‌شود. کاراکتر‌ها تک بعدی و تک رنگ نیستند و لایه لایه شکل می‌گیرند و انسجام می‌بخشند.»

 از نظر این منتقد «هویت اصلی در نگهبان شب کاراکتر‌های آن هستند و این جذابیت آنهاست که مخاطب را همراه می‌سازد، وگرنه قصه آن چیزی نیست که موقعیت خاصی را خلق کند. میرکریمی در نگهبان شب نشان داده است که هنوز مفاهیم انسانی در آثارش حرف اول را می‌زند و دنبال به رخ کشیدن تصویر یا نما‌های عجیب و غریب نیست.»

مجید اسلامی درباره «نگهبان شب» گفت: «فیلم میرکریمی عملا شبیه هیچ فیلمی نیست، نه فیلم‌های موسوم به واقع‌گرای اجتماعی و نه فیلم‌های قبلی خودش. یک جور عزم راسخ در شکل‌گیری این فیلم دیده می‌شود که در انتخاب بازیگرانش نمایان است، مانند شخصیت اصلی که معصومیتی شگفت‌انگیز دارد و دختر که کاملا مثل نابازیگرهاست و البته پیرمرد. در استراتژی فیلم که نمی‌خواهد زیادی دراماتیک باشد و نمی‌خواهد مثل خیلی‌ها با فقر کاسبی کند، از تغزلی شدن در دل واقع‌گرایی نمی‌ترسد و تا می‌تواند بر جزئیات متمرکز می‌شود. این اوج مهارت و پختگی میرکریمی در مواجهه با موضوع‌های بسیار معمولی و مقابل دید است و چه خوب که از تجربه کردن ابایی ندارد. از فیلم‌های پیشینش می‌آموزد؛ ولی خودش را تکرار نمی‌کند. ترکیب عجیبی از صمیمیت «کودک و سرباز»، جسارت «به همین سادگی» و تغزل «یه حبه قند».»

یکی دیگر از منتقدان درباره این فیلم گفته است: «فیلم تصویری است از فقر و اختلاف طبقاتی بدون آن‌که بخواهد غم را توی چشم مخاطب کند و بدون آنکه علیه اختلاف طبقاتی شعار بدهد. بدون آنکه بخواهد فقر را تلطیف کند و زیبا جلوه بدهد و بدون آنکه درباره احتمال تغییر امید واهی بدهد.»

حرف آخر اینکه فیلم «نگهبان شب» همچون فیلم «قصر شیرین» روایت ساده و خطی‌ای دارد و چندان از قواعد نرم سینما پیروی نمی‌کند، بلکه بیشتر تلاشی است برای رسیدن به زبانی شخصی که بتواند معطوف به زمینه‌های فرهنگی -اجتماعی به میانجی تصویر و کلمه، تاثیری حسی و زیبایی‌شناسانه بر مخاطب داشته باشد.