معماری و ادبیات، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند؛ ارتباطی که اصالت و تاریخ یک ملت را به نمایش می‌گذارد. واژه‌ها، مفاهیم مشترک، نقش‌ها، رنگ‌ها و نمادها، همi نشان از این دارد که این دو هنر، پیوندی ناگسستنی‌ با یکدیگر دارند.

به گزارش پردیسان آنلاین، معماری یا مهرازی، شامل طراحی و ساخت بناهای مختلف است؛ در واقع تلاقی علم و هنر را می‌توان در معماری خلاصه کرد؛ هنر ظریف خلق آثار پر مفهوم از طرح و نقش‌ها، با ادبیات، رابطه‌ای عمیق دارد؛ ادبیات یکی از گونه‌های هنر است و کلمات، مصالح و موادی هستند که شاعر و نویسنده با بهره‌گیری از عواطف و تخیلات خود، آن‌ها را به کار می‌گیرد.

در آثار ادبی، نویسنده و شاعر تلاش می‌کند آنچه در ذهن دارد را با کلمات و آرایه‌ها بیاراید و چنان بچیند که خواننده را به وجد آورد؛ معمار نیز در معماری می‌کوشد تا آجر به آجر را طوری کنار هم قرار دهد تا بنای مورد نظر، علاوه بر جذابیت بصری، محتوایی ارزشمند برای ارائه داشته باشد.

ادبیات در معماری جاری است

محبوبه عشوریان، مدرس دانشگاه و کارشناس پژوهش هنر در معماری به خبرنگار پردیسان آنلاین با بیان اینکه نیروی ماورا شعر و ادبیات به علم و هنر ناب معماری، قدرت بیشتر می‌بخشد، اظهار می‌کند: ادبیات و معماری به شدت روی یکدیگر تأثیر می‌گذارند و این روابط تنگاتنگ، روی جامعه و افراد آن نیز اثر خواهد گذاشت؛ ادبیات در معماری جاری است و اگر ادبیات را یک روایت در نظر بگیریم معماری بدون روایت مفهومی نخواهد داشت.

وی می‌افزاید: از گذشته تا امروز، ادبیات و شعر در معماری، جایگاه خاصی داشته و این جایگاه همچنان حفظ شده است؛ هر فضا و مکان، حاصل هنر شعر و معماری است و تجلی این دو، فضای ایجاد شده را زیباتر می‌کند؛ شعر فضای بی روح را غنا می‌بخشد و حالت عرفانی، خیالی و حس ملموس‌تری را به بنا می‌بخشد؛ مثلاً کلمه‌هایی همچون دریچه، پنجره و چهارچوب، کلمات کاربردی در معماری و کلمات روح‌بخش در ادبیات تلقی می‌شود.

نقش ادبیات بر خشت به خشت‌ معماری ایران

مدرس دانشگاه و کارشناس پژوهش هنر در معماری با اشاره به اینکه در حوزه نظری ادبیات، معماری با فرهنگ و طبیعت ارتباط دارد که فرهنگ ساخته بشر و طبیعت وجود ازلی داشته است، پس معماری می‌تواند یک نسخه کوچک از جهان باشد، عنوان می‌کند: معماری استعاره‌ای از ساختار و چارچوب‌های شناخته شده و درک انسان است؛ طوری که بنا به نظریه هایدگر، خانه را یک جهان کوچک تلقی می‌کند؛ در کل در نقد ادبی جهان خیالی، یک جهان یا فضا یا بنای داستانی است و فضاسازی ادبیات با استفاده از معماری شکل داده می‌شوند.

معماری تجلی از ادبیات است

عشوریون ادامه می‌دهد: ادبیات، تجسم بخشیدن و ملموس کردن ایده انتزاعی معماری را بر عهده دارد؛ فضا در ادبیات نقطه وصل و فصل میان دنیای درونی و بیرونی است که با استفاده از معماری می‌توان به‌راحتی درباره آن صحبت کرد؛ فضاها بازتاب یا تقلیدی از یک داستان خواهند بود، مثل رمان‌های بالزاک در پاریس و نوشته‌های پولاستر، همچنین کتاب‌هایی از قبیل آلیس در سرزمین عجایب که معماری آن الهام گرفته از ادبیات و برحسب آثار ادبی ساخته شده است و گاهی می‌توان گفت معمارها آثار معماری خود را بر اساس آثار ادبی ساخته‌اند و شخصیت بخشیده‌اند.

وی خاطرنشان می‌کند: به نظرم وقتی طرح‌ریزی یک بنا انجام می‌شود متن ادبی را با خود به همراه می‌آورد، به‌طوری که فضا به دل بیننده می‌نشیند و حس آرامش مطلق به خود می‌گیرد که این نکته همان حرکت، تحول و سفر باطنی یا سیر آفاق و انفس ایجاد می‌شود که در معماری غنی ایرانی، بارها تجربه و حس این مسئله را داشته‌ایم؛ جالب توجه است که ادبیات و شعر در دوره‌های گوناگون متناسب با فضای ساخته شده روی ابنیه و مکان‌ها نوشته شده است؛ در کل ادبیات و معماری هدف یکسانی دارند و با هم در تعامل هستند و به هم معنا و مفهوم می‌بخشند اگرچه معماری از طرح، خشت و هنر نشئت می‌گیرد و در مقابل ادبیات از واژه، کلمه و روح تجلی می‌یابد.

نقش ادبیات بر خشت به خشت‌ معماری ایران

مدرس دانشگاه و کارشناس پژوهش هنر در معماری با اشاره به نوع اشعار استفاده شده در معماری می‌گوید: همان‌طور که گفته‌شد، ادبیات برحسب فضای ایجادی، پا به فضا می‌گذارد؛ مثال زیبای آن در مسجد جامع عتیق اصفهان در ضلع غربی (صفه استاد) اشعار زیبایی را استاد محمد امین اصفهانی با تکنیک خاص در بناها قرار داده‌اند که به شرح زیر است:
چون نامه جور ما به هم پیچیدند
بردن و به میزان عمل سنجیدن
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبت علی بخشیدن

همچنین شعر دیگری از سعدی با مضمون زیر:

غرض نقشی است کز ما باز ماند
که هستی را نمی‌بینم بقایی
مگر صاحب دلی از روی رحمت
کند در حق مسکینان دعایی

نقش ادبیات بر خشت به خشت‌ معماری ایران

اجتناب از بیهوده‌گویی، وجه اشتراک ادبیات و معماری

ایمان عشقی‌نژاد، معمار و استاد دانشگاه نیز به خبرنگار پردیسان آنلاین اظهار می‌کند: برای تعریف هر داستان، نیازمند فضاسازی هستیم و فضا، همان نیروی ماورایی معماری است؛ ادبیات و معماری یا به اصطلاح شاعر و معمار، از گذشته تا کنون، نقطه نظرهای مشترکی داشتند و با یکدیگر نقش پیدا می‌کردند؛ در واقع تعریف فضا، همان شعر است، چرا که فضا، خیال است و خیال هم یک نوع فضا به حساب می‌آید.

وی ادامه می‌دهد: در واقع فضا، جایی است که در آن قدم می‌گذاریم، زندگی می‌کنیم و در خیال خود آن را پرورش می‌دهیم؛ فضا به‌عنوان یک عنصر غیرمادی، وسیله‌ای جهت انتقال عواطف و اندیشه‌های هر انسان به افراد دیگر است؛ طوری که اشیا، بدون فضا معنایی ندارند.

استاد دانشگاه با بیان اینکه زیبایی در معماری و ادبیات در پی ایجاد مکانی رویایی یا حقیقی برای خلق آسایش انسان‌هاست، می‌گوید: معماری اصیل از بیهوده‌گویی اجتناب می‌کند، همان‌طور که در معماری مساجد قدیمی، معماری اصیل ایرانی بناهای اصفهان آن را مشاهده می‌کنیم، پس همان‌طور که معماری اصیل از بیهوده‌گویی اجتناب می‌کند، در ادبیات غنی ایران نیز خبری از بیهوده‌گویی نیست و این یکی از ارتباطات میان ادبیات و معماری است.

نقش ادبیات بر خشت به خشت‌ معماری ایران

عشقی‌نژاد ادامه می‌دهد: در واقع می‌توان گفت بین شعر، داستان و معماری از گذشته تا کنون رابطه تنگاتنگی وجود داشته است؛ تا جایی که بررسی معماری یک کشور بدون در نظر گرفتن ادبیات، دچار انزوال و کاستی می‌شود و نمونه‌های آن در مساجد، میدان‌ها، کتیبه‌ها و فضاهای اجتماع پیداست.

ادبیات عبرت نهفته معماری را آشکار می‌کند

وی با اشاره به رابطه استوار معماری با ادبیات و فلسفه هنر می‌افزاید: شعر به‌عنوان بخشی عظیمی از ادبیات ایران، نقش زیادی در معماری ایران ایفا می‌کند؛ در مقابل معماری هم جایگاه ویژه‌ای در ادبیات دارد، شعر در بسیاری از بناها و آثار معماری بازمانده وجود دارد و عبرت پنهان، آنچه نهفته است آشکار می‌سازد؛ در واقع عبارت‌های با عبرت در بناهای معماری به‌راحتی مشهود است؛ معماری و ادبیات می‌تواند در تجزیه و تحلیل یک ساختمان، توجهی به مفهوم فرهنگ و اصالت بنا داشته باشد و یا نگاه عاشقانه و عارفانه در آثار شاعران و نویسندگان را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه معماری با فرهنگ، ادبیات و اعتقادات مردم، پیوند عمیقی دارد که منشأ آن از ادبیات سرزمینمان معماری اساطیری ایران است، خاطرنشان می‌کند: معماری از همه تحولات تاریخی و فرهنگی در دوره‌های مختلف تاریخ تأثیر پذیرفته و این یعنی بررسی میزان تأثیر اشعار بر معماری و برعکس، مورد پژوهش قرار گرفته‌است.

عشقی‌نژاد با بیان اینکه معماری و ادبیات به عنوان دو شاخه از هنر در ابعاد مختلف دارای معنا و تشابهات زیادی هستند که به طور ویژه در کاربرد لفظی واژگان و اصطلاحات نمود پیدا می‌کند، توضیح می‌دهد: به‌طور کلی ارتباط میان ادبیات و معماری از سه جنبه قابل بررسی است؛ یکی از آن‌ها کاربرد اصلاحات معماری در ادبیات است؛ شاعران و نویسندگان از کاروانسرا خانه و طاق استفاده می‌کردند تا مفاهیم ذهنی، حکمی و عبرت‌آمیز را ملموس‌تر کنند و در این راستا از آرایه‌های مختلف ادبیاتی مثل تشبیه و استعاره استفاده کردند تا بر تأثیرگذاری کلام خود بیفزایند؛ طوری که برخی از آن‌ها به عنوان ضرب‌المثل به کار می‌رود که آثار سعدی و شاهنامه فردوسی از مثال‌های آن است، حماسه و اسلوبه با آثار حماسی فردوسی به اوج می‌رسد و کلیات سعدی، دریایی است که می‌توان برای پژوهش در تمام شاخه‌های هنری و ادبی از آن استفاده کرد.

وی ادامه می‌دهد: مورد دوم اشاره به بناها و ساختمان‌هایی است که ضمن داستان‌ها آمده است و با خواندن این آثار با شیوه معماری در دوره‌های مختلف آشنا می‌شویم؛ حتی از نحوه کار معماران به عنوان افراد هنرمند آگاهی پیدا می‌کنیم، طوری که گوشه مبهمی از تاریخ معماری ایران از طریق آن آشکار می‌شود؛ مورد سوم، استفاده از اشعار و جملات زیبا در کاشی‌کاری‌ها و گچ‌بری‌های سر در عمارت‌ها و ورودی گنبدها است که توانسته است جلوه ادبیات در معماری را به اوج خود برساند.

نقش ادبیات بر خشت به خشت‌ معماری ایران

به گزارش پردیسان آنلاین، معماری و ادبیات، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند؛ ارتباطی که اصالت و تاریخ یک ملت را به نمایش می‌گذارد. واژه‌ها، مفاهیم مشترک، نقش‌ها، رنگ‌ها و نمادها، همه نشان از این دارد که این دو هنر، پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند.

گزارش از: مریم چلونگر