به گزارش پردیسان آنلاین، در سالگرد شهادت سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، بازخوانی شخصیت، سیره و خطمشی سیاسی اجتماعی او ضرورتی دوچندان مییابد. نصرالله نهتنها یک فرمانده میدانی و سیاستمدار برجسته بود، بلکه به الگویی از رهبری بروز، جذبکننده و ولایتمدار تبدیل شد که توانست میان اقوام، مذاهب و جریانهای مختلف پل بزند. او از «مکتب مقاومت» چهرهای ساخت که هم بر عقلانیت سیاسی استوار بود و هم بر ایمان دینی و مردمی. این مکتب، با الهام از آموزههای امام موسی صدر و همافق با راهبردهای حاج قاسم سلیمانی، اصل «جذب حداکثری و دفع حداقلی» را سرلوحه خود قرار داد و بدینگونه به جریان الهامبخش فراتر از مرزهای لبنان بدل شد.
امروز حزبالله و جریان مقاومت در برابر پیچهای تاریخی تازهای قرار گرفتهاند؛ شرایطی که برخی آن را «فتنه اکبر» مینامند. اما میراث نصرالله از ولایتشناسی و تصمیمگیری لحظهای تا جوانگرایی، مشورتپذیری و نگاه نتیجهگرا همچنان چراغ راه آینده است.
در همین راستا گفتوگویی با وحید مردانه، کارشناس مسائل منطقه و مقاومت انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
پردیسان آنلاین: به نظر شما وجه تمایز راهبری سید حسن نصرالله در حزبالله چه بود و چه خصوصیاتی داشت که او را از دیگر رهبران مقاومتی متمایز میکرد؟
مردانه: از برجستهترین ویژگیهای الهامبخش سیدحسن نصرالله، روحیهای سرشار از روزآمدی و آگاهی نسبت به شرایط زمان، عشق به همه اقشار و جریانها، بهرهگیری هوشمندانه از تمامی ظرفیتها، مشورتپذیری همراه با میدان دادن به نسل جوان، نتیجهگرایی فراتر از آمار و بیلان، و نگاه حرفهای به عرصه مبارزه با دشمن است.
در میان این خصال، ولایتمداری و ولایتشناسی جایگاهی ممتاز دارد؛ ویژگیای که راز پویایی و اثرگذاری رهبری اوست. فرماندهی در محور مقاومت، آن هم در بستر تحولات پیچیده و شتابان محلی، منطقهای و جهانی، جز با شناخت دقیق مشی ولایت و ترجمان عملی آن ممکن نیست. در غیر این صورت، خطر گرفتار شدن در دام بروکراسی و فرصتسوزی وجود دارد؛ همان آفتی که او خود در مصاحبهای، با اشاره به نحوه کسب تکلیف از رهبر معظم انقلاب، از آن برحذر داشته است. نصرالله در آن روایت، بهجای توقف در تردید و تعلل، الگویی روشن ارائه میدهد: الگویی که نشان میدهد چگونه میتوان در پرتو ولایت، راه را یافت، تصمیم گرفت و بههنگام عمل کرد.
پردیسان آنلاین: چطور میتوان گفت که «مکتب نصرالله» فراتر از یک فرد بود؟ در چه مختصاتی (استراتژی نظامی، سیاست داخلی، روابط منطقهای، دیپلماسی) مسیر او ممکن است ادامه یابد یا دچار تغییر شود؟
مردانه: مهمترین وجه فرماندهی سیدحسن نصرالله که احتمالاً تا چند نسل در بین فرماندهان مقاومت لبنان ادامه خواهد یافت این است که او نماد فرماندهان بروز جبهه مقاومت بود. کسیکه همچون حاج قاسم سلیمانی، راهبرد «جذب حداکثری و دفع حداقلی» را ذاتاً در خود داشت و از اجرای آن ابایی نداشت و در دام احتیاطگرایی نیفتاد. به همین دلیل هم در عمل جواب گرفته بود. او به دلیل زیست مسالمت آمیز بین اقوام و مذاهب مختلف، به یک درک بالایی از تکثرگرایی رسیده بود. سیدحسن ادامه دهنده راه امام موسی صدر بود که معقتد بود: «امام موسی صدر میگوید: «ما اسرائیل را شرّ مطلق میدانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند، ما در کنار شیطان میایستیم. اگر اسرائیل با چپ بجنگد، ما درکنار چپ خواهیم ایستاد.»
این یعنی باید از همه ظرفیتهای ممکن علیه شیطان بزرگ انسی یعنی صهیونیسم استفاده کرد. همین ویژگی باعث شده بود تا مغناطیس سیدحسن نصرالله، جذب کننده همه نوع انسان در عصر حاضر و حتی در آینده خواهد بود. حتماً یادمان باشد که سیدحسن ادا نبود وگرنه مغناطیسش کار نمیکرد.
او عمیقاً میدانست که برای کبریایی شدن باید نه کبر داشت نه ریا. به همین خاطر بود که سیدمقاومت در اوج کشمکشها و شلوغیها، از کنار انصراف یک نوجوان ورزشکار از مسابقه با یک اسرائیلی هم نمیگذشت و لابه لای صحبتهای امنیتی-نظامی و سیاسی، به یکباره از این مجاهدان ورزشی هم یاد میکرد. نوجوانانی همچون مارک ابودیب، شطرنج باز مسیحی-لبنانی و قاسم فواز، دیگر شطرنج باز نوجوان لبنانی از جمله کسانی بودند که سیدحسن شخصاً از آنها تشکر کرد تا به نوعی به آنها و سایر ورزشکاران جهان این پیام را برساند که اگر یک سرباز تا انتها دوام بیاورد، وزیر دلها میشود. این خط ادراکی و فرماندهی سیدحسن نصرالله حداقل در لبنان زنده خواهد ماند و سایر فرماندهان محور مقاومت هم اگر میخواهند شش دانگ شوند باید خود را به این شاخصه مجهز کنند.
پردیسان آنلاین: اگر بخواهید سناریوی محتمل برای وضعیت حزبالله و لبنان در ده سال آینده ترسیم کنید، چه خواهند بود؟
مردانه: حزب الله اکنون در یک فتنه اکبر و پیچ تاریخی سختی قرار گرفته است که البته از بیرون تحمیل شده است. حزب الله اکنون مجبور است بین راهبرد امامحسن علیهالسلام و امامحسین علیهالسلام -که البته هر دو در یک سپهر مصلحت الهی انجام گرفته- یکی را انتخاب کند و این ممکن است باعث اختلافاتی در بین فرماندهان حزب الله شود. موضوع خلع سلاح حزبالله و انزوای آن در لبنان یک طرح پیچیده است. اگر حزبالله در برابر فشارهای دولت لبنان مقاومت کند ممکن است کار به اتخاذ سیاست عاشورایی یعنی درگیری داخلی بکشد که بنظر این با ماهیت و مرام ملی درازمدت حزبالله همخوانی ندارد؛ زیرا دشمنان اقدام به کشتهسازی هدفمند نموده و همچون فتنه ترور رفیق حریری، تا سالها اینگونه تبلیغ خواهد شد که حزب الله برای حفظ جایگاه خود بروی مردم لبنان تیغ کشید. از طرفی نمیتواند سلاح را تحویل دهد زیرا میداند این یعنی سوریه سازی لبنان. درواقع حزب الله در همان موقعیتی قرار دارد که کیان ایرانی در فیلم مختار قبل از شهادتش قرار گرفت.
یعنی شاید حزب الله نهایتاً مجبور شود برای اثبات حقانیت خود برای آیندگان، مجبور به تن دادن به صلح تحمیلی و نرمش قهرمانانه از منظر تعدیل موقعیت شبهنظامی شود و بیشتر به سمت نقش سیاسی و دولت سازی رود تا بلکه این شکست موقت، باعث زایش قویتر در آینده شود. البته واقعاً امیدواریم که مردم لبنان زودتر آگاه شوند و در این تله تاریخی گیر نکنند تا حزب الله مجبور به تکرار تاریخ جام زهر یا عاشورا نشود.