مهارت‌آموزی باید از کودکی و نوجوانی آغاز شود

ابراهیم حسینی در این یادداشت آورده‌است: آموزش فرهنگ کار، مهارت و کارآفرینی باید در دوران ابتدایی صورت گیرد تا ذهن کودک از همان ابتدا با مباحث فن و مهارت آشنا شود و در جوانی به مشکل بیکاری برنخورد و به عنوان سربار در جامعه سرگردان نباشد. 

هرچند نمی‌توان تنها علت مشکل بیکاری را بی‌مهارتی دانست اما به طور قطع  تخصص یا آشنایی نداشتن با هیچ کار و حرفه‌ای از دلایل مهم این معضل است زیرا هر مرکزی به ‌دنبال نیروهایی است که توانایی‌های حوزه مربوط خودشان را داشته باشد و از طرفی سن بیکاران به طور معمول به آنها اجازه یادگیری یک مهارت از صفر را نمی‌دهند پس برای پیشگیری از بیکاری درسنین بالا باید مسأله مهارت‌آموزی را از سنین پایین‌تر آغاز کرد که دوران نوجوانی بهترین زمان برای این کار است.

یکی از دلایل بیکاری، استفاده نکردن از دوره طلایی نوجوانی برای کسب مهارت است و به‌نظر می‌رسد وجود برنامه مهارت‌آموزی منسجم و مستمر برای دانش‌آموزان از آغاز مقطع تحصیلی متوسطه تا مرحله دریافت دیپلم می‌تواند گام بلند و مؤثری برای متخصص شدن یک نوجوان در یک مهارت باشد که در اینجا منظور از متخصص شدن، به‌طور دقیق توانایی کسب درآمد از آن مهارت است، مهارتی که می‌تواند در هر زمینه‌ای از جمله فنی و مهندسی، هنری، کامپیوتری و نرم‌افزاری باشد که در نظام آموزش فنی و حرفه‌ای کشور به بخش های خدمات، صنعت، کشاورزی، صنایع دستی و …  تقسیم می‌شود.

به بیانی دیگر اگر یک نوجوان دو امر درس و کسب مهارت را به موازات هم پیش ببرد و برای خستگی در کردن سراغ تفریح برود می‌تواند در سال‌های اول ورود به جوانی شخص مفیدی برای خود و جامعه باشد اما در زمان حاضر زندگی نوجوانان به ترازویی تبدیل شده که یک کفه‌اش درس و کفه دیگرش تفریح، بازی‌های کامپیوتری و موبایلی است و چه بسا کفه دوم سنگین‌تر از اولی باشد.

مدارس دنیا از فعالیت‌های علمی صرف به توسعه کارآفرینی روی آورده‌اند و مباحث مربوط به این زمینه را به دانش‌آموز می‌آموزند درحالی که این تحول هنوز در مدارس ایران رخ نداده‌است که البته این نقش را تا حدودی مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای در دو بخش دولتی و خصوصی به عنوان مراکز مهارت‌آموزی ایفا می‌کنند.

طرح ایده مهارت‌آموزی به نوجوانان به‌معنای گنجاندن آن در سیستم آموزش و پرورش یا دانشگاه  نیست بلکه باید از ظرفیت‌ دیگر مراکز آموزشی استفاده کرد که با سازماندهی نیروها و تشکیل واحدهای تخصصی و برگزاری دوره‌های آموزشی در زمینه‌های مختلف شرایط یادگیری و پیاده‌سازی آموخته‌ها را برای نوجوانان فراهم کنند.

هر محصلی در کنار تحصیل باید یک پیوست کارآفرینی داشته باشد؛ یعنی مهارت‌هایی را کسب کند که منجر به کارآفرینی شود و اگر این کار را از همان دوره‌های ابتدایی و متوسطه برای دانش‌آموزان کلید بزنیم و آنها را به مهارتی که هم مورد علاقه ایشان باشد و هم جامعه به آن نیاز داشته باشد سوق دهیم می‌توانیم کارآفرینی را در جامعه نهادینه کنیم و خوبی این طرح این است که اگر فرد با تحصیل و درس نتوانست به شغل مطلوبی برسد بتواند با کمک آن مهارتی که کسب کرده برای خود و جامعه مفید باشد. باید لیستی از اولویت‌های شغلی مورد نیاز جامعه تهیه و با مشاوره دادن به نوجوان او را در انتخاب مهارت صحیح کمک کنیم تا این طرح قابلیت اجرا پیدا کند.

در گذشته مبحثی به نام «غنی سازی اوقاف فراغت» وجود داشت اما نوجوان عصر حاضر دیگر چیزی به اسم اوقات فراغت ندارد بازی‌هایی که ذهن نوجوان درگیرشان است دیگر از فوتبال و گل کوچک عبور کرده به پدیده‌ای بسیار اعتیادآور و وقت گیر به اسم شبکه‌های اجتماعی موبایل رسیده‌است.

ظهور موج‌های برنامه ریزی شده غربی همچون «سلفی»، «چالش» و دابسمش نیز اولویت‌های یک نوجوان را از نشان دادن توانایی‌ها به نشان دادن تصاویر خود تغییر داده و کار را مشکل‌تر کرده‌است همچنین «لایک»، «کامنت» و «فالوئر» هایی که توسط دیگران نثارش می‌شوند را به منزله «تأیید» تلقی می‌کند و او را برای ادامه این مسیر مصمم‌تر می‌سازد.

ریشه این معضل در این است که نوجوان بیش از آنکه به معنا توجه کند، به سبک توجه می‌کند و جذابیت‌های سبک‌ها او را به‌دنبال خود می‌کشانند.

اگر همه مسئولان را متقاعد کردیم که «طرح مهارت‌آموزی» به دانش‌آموزان را در مقطع متوسطه اجرا کنند مانع بزرگ‌تری که بر سر راه قرار دارد سر به راه نشدن خود نوجوان است؛ به بیان دیگر مسأله این است که چگونه یک نوجوان را متقاعد کنیم که باید به حدود ۲۰ سالگی که رسید، درآمد مالی داشته باشد؟

یکی از این راه‌ها استفاده از ظرفیت «روحیه تقلید از همسالان» در نوجوان است این روحیه از برجسته‌ترین ویژگی‌های هر نوجوانی است؛ به‌گونه‌ای که اگر ببیند بیشتر همسالانش سراغ چیزی بروند او نیز با علاقه سراغ آن می‌رود.

بنابراین اگر بتوان با ایجاد جوی مثبت عده‌ای از نوجوانان را سمت مهارت‌آموزی سوق داد، آوردن بقیه آنها به این وادی کار آسانی خواهد بود بویژه اگر تأثیر و ثمرات آن را به‌صورت ملموس مشاهده کنند.

بر این اساس می‌توان گفت حل مشکل بیکاری در گرو نگاه ریشه‌ای به این موضوع، سرمایه‌گذاری بر نوجوانان، ایجاد ارتباط هماهنگ و تنگاتنگ بین وزارت آموزش و پرورش و سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای، تدوین برنامه‌های بلندمدت و از همه مهم‌تر توجیه خانواده‌ها و خود نوجوانان می‌تواند عامل نجات کشور از این قصه پر غصه باشد و می‌شود به داشتن چشم‌اندازی خوب برای حل معضل بیکاری در سال‌های آینده امید داشت.

مهارت‌آموزی در بازار کار می‌تواند مشکلات را از دوش نهاد دولت برداشته و این عمل باید از ریشه در مدارس به نوجوانان به‌صورت عملی آموزش داده شود.

از سویی آموزش فنی و حرفه‌ای از ارکان مهم و اساسی برای ورود افراد به بازار کار و دستیابی به مشاغل پایدار و باثبات است اما به گواه آمار و ارقام موجود اغلب مراجعان به بنگاه های اقتصادی فاقد هرگونه مهارت فنی و حرفه‌ای لازم برای حضور در بازار کار و دریافت مشاغل فنی هستند و تمایلی نیز به فراگیری این آموزش‌ها نشان نمی‌دهند به‌گونه‌ای که فرهنگ اشتغال در جامعه امروز به سمت دریافت مشاغل سهل‌الوصول پیش رفته و اغلب جوانان تحصیل‌کرده حاضر به کسب مهارت‌های فنی در کنار مدرک دانشگاهی و تحصیلی خود نیستند.

باید در جامعه ما افراد به آموزش‌ها و تخصص‌های فنی توجه کنند جوانان می‌توانند به راحتی برای خود کسب و کار ایجاد کنند زیرا صنایع ما به افراد متخصص نیاز دارد و این از مزایای رشته‌های فنی در کشور است که از بازار کار خوبی برخوردار هستند.

لینک کوتاه خبر:

pardysanonline.ir/?p=80637

Leave your thought here

آخرین اخبار

تصویر روز: