لیلی رشیدی، بازیگر، صداپیشه و مدرس تئاتر کودک، این روزها در اپلیکیشن آی قصه، برای کودکان قصه میگوید، آی قصه داستان یک شهر خیالی است که سینا و مینا، شخصیتهای اصلی آن هستند و یک دایناسور به نام داینا ماینا، یک کرگدن به نام کرگدن، یک آدم فضایی به نام آدام فاضایا، یک سگ به نام هاپهاپ و گربههای زیادی که یکی از آنها گربه شماره ۶ است، قصههایی برای کودکان میسازند.
رشیدی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی پردیسان نوین، درباره همکاریهایش با کارهای کودک گفت: سابقه کاری من در زمینه کار کودک زیاد نیست، یکی قصههای تابهتاست و دیگری هم فیلم دربهدرها ولی چون قصههای تا به تا خیلی محبوب بود و مخاطبان بسیاری داشت، به یاد همه مانده است، وقتی صحبت از کارهای من میشود، همه تابهتا را به یاد میآورند و فکر می کنند من کارهای زیادی انجام داده ام، من هم دوست دارم که زیاد کار کرده باشم اما متاسفانه از یک دورهای دیگر کار خوبی در تلویزیون درست نشد که من را وسوسه کند که برای بچه ها کار کنم. در تئاتر البته کارهای زیادی برای بچه ها انجام دادهام و همین حالا هم کلاس های آموزش تئاتر برای کودکان دارم. البته سریال آب پریا هم بود که مخاطب آن خانواده است اما بچهها هم از تماشای آن لذت بردند.
این بازیگر در پاسخ به این که چرا روایت آی قصه را پذیرفت، چنین گفت: پوریا عالمی، روایت آی قصه را پیشنهاد داد و من همیشه کار کردن برای بچهها را دوست داشتم و دارم و این کار هم بسیار خوب بود. هر زمان پیشنهاد خوبی برای کار کودک داشته باشم حتما آن را میپذیرم.
وی افزود: با شناختی که از عالمی داشتم و صحبتهایی که شد، میدانستم او کارش را درست انجام میدهد، بنابراین با کمال میل این پیشنهاد را قبل کردم. از سوی دیگر آی قصه به نظرم کار تازه و جالبی بود که شبیه آن را ندیده و نشنیده بودم. کسانی که در این مجموعه مشغول بودند، دلیل دیگری برای پذیرش این پیشنهاد بودند، چون همه اینها باعث شد به نظرم بیاید که نتیجه کار خوب خواهد شد.
رشیدی قصههای قرنطینه و قصههای سیل را از بهترین قصههای آی قصه دانست و ادامه داد: این دو قصه، خیلی خوب بودند، ما این کار را از قبل ضبط نمیکنیم و این مساله خیلی خوب است چون ماجراهای روز هم در کار ما اثرگذار است، مخصوصا ماجراهایی که بچهها هم به نوعی با آن درگیر هستند. به نظرم به روز بودن امتیازی است که بر اساس آن هم با بچهها ارتباط بهتری میگیریم و هم میتوانیم کارآمدتر باشیم.
راوی آیقصه درباره واکنشهایی که در این مدت گرفته است، اظهار داشت: یکی از جذابیتهای کار کودک این است که عکسالعمل را از بچهها میگیریم و بچهها بسیار قشنگ و بدون غرض نظرشان را میگویند، از این نظر کار برای کودک، شیرینی خاصی دارد.
این مدرس تئاتر کودک، در پاسخ به این که یک کار جدید چقدر برای او نگران کننده یا ترسناک بوده است، گفت: من نترسیدم، چون با گروهی کار را آغاز کردم که همگی حرفهای بودند و در کار خودشان موفق هستند. گروه صدا، نوشتهها، خود تصویرسازی و کارهای دیگر، همه موارد در کنار هم به من میگفت که گروه خوبی هستیم و کار خوب پیش میرود، به همین دلیل با اطمنیان پیش رفتم.
رشیدی با بیان این که تجربه روایت آی قصه، شبیه هیچ یک از تجربههای قبلی نیست، ادامه داد: ما داستانگوهای حرفهای زیادی داریم اما برای من که قصهگوی حرفهای نیستم، روایتگری کاری حسی است، بیشتر مثل حرف زدن با یک بچه است، نه دلم میخواهد دانای کل باشم، نه دلم میخواهد به او بگویم که نمیفهمد و فقط من میفهمم، نه دلم میخواهد معلمش باشم.
در روایت یا داستانگویی برای بچهها مهم است که بچه احساس نکند، من خیلی داناترم و فقط من میتوانم تفاوت خوب و بد را بگویم. کودک باید حس کند که منم مثل او هستم، گاهی اشتباه میکنم. من هم شک دارم، من هم فکر میکنم. این رفتار، وجه صداقتی به راوی میدهد که باعث میشود، بچهها از شنیدن قصه خوششان بیاید و لذت بیشتری ببرند.
رشیدی، تصورات غلط در ارتباط با کودکان را آسیب زننده دانست و گفت: این تصور غلط در برنامههایی که برای بچههاست یا در عموم ما وجود دارد که برای صحبت کردن با بچهها صدایمان را به خیال خودمان کودکانه میکنیم، به نظرم این از اشتباهات بزرگ است، تصور غلطی است که فکر میکنیم آنها این کار را دوست دارند. گاهی هم خودمان را پراشتباه نشان میدهیم که مثلا من نمیفهمم اما بهترین حالت این است که با بچهها صادقانه برخورد کنیم.
این بازیگر و صداپیشه، با بیان این که «شناخت دنیای کودکان ممکن نیست اما باید برای درک آن تلاش کنیم»، ادامه داد: من برای درک دنیای بچهها، مطالعه میکنم، با بچهها کلاس تئاتر دارم و همیشه با آنها در ارتباط هستم اما باز هم میدانم که شناخت دنیای بچهها سخت است، نمیتوان خیلی زود وارد آن شد و به سادگی درباره آن نظر داد و قضاوت کرد. باید احتیاط کرد، چه در ارتباط با بچهها، چه در نظر دادن درباره بچهها، چون خیلی ساده ممکن است به بیراهه برویم.
لیلی رشیدی، فرزند مرحوم داوود رشیدی بازیگر و احترام برومند، از نویسندگان و قصهگویان کودک است، او در پاسخ به این که فرزند احترام برومند بودن چه تاثیری روی کارش گذاشته است، چنین گفت: قطعا این موضوع روی من اثر دارد، نمیتوانم بگویم ندارد اما من قصهگوی حرفهای نیستم و آی قصه، اولین تجربه طولانیام بوده است، من قبلا قصههای کوتاهتری برای بچهها خواندهام ولی آی قصه تجربه جدیدی است که حتی نمیدانم چقدر موفق یا چقدر درست بوده است.
او ادامه داد: چیزی که از مادرم به یاد دارم و بر اساس شنیدههایم از دیگران، فکر میکنم چیزی که باعث موفقیت مادرم به عنوان مجری برنامههای کودک یا گوینده کاستهای قصهگویی برای کودکان بوده، این نکته است که وقتی برای بچهها قصه میگفته، خودش را عوض نکرده و خاله نشده است! از روزی که نام خاله روی این قصهگوها یا مجریان میآید، همه فکر میکنند که باید، صمیمیت داشته باشند یا زیادی شیطنت کنند و در کل خود واقعیشان نباشند.
رشیدی بیان کرد: من در کلاس لیلی هستم حتی در یکی از قصهها که نام خاله لیلی آمد، خواهش کردیم که این جمله را عوض کنند، چون این ماجرای خاله و عمو، آدم را به اشتباه میاندازد و ناخودآگاه روی آدم اثر میگذارد. علت موفقیتی که مادرم داشته است، این است که آن زمان خانم برومند بوده است، شخصیت خودش را داشته و مدل خودش بوده است. همان طوری که با یک بزرگتر صحبت میکرده، همان گونه هم با بچهها صحبت می کرده است. نمیخواسته به زور صمیمی باشد یا آنها را وادار کند که دوستش داشته باشند، به خاطر این پیشوند خاله ممکن است رفتار بچهها مصنوعی شود اما وقتی قصهگو خود واقعیاش باشد، صمیمیت و محبت کمکم پیدا میشود و شاید حتی نیاز نباشد با یک قصهگو اینقدر صمیمی شد.
این بازیگر، آزمون و خطا در دنیای کودکان را خطا دانست و سخنانش را اینگونه به پایان برد: دنیای بچهها، جایی است که هنوز ناشناخته است، نمیتوانیم در آن آزمون و خطا کنیم، چون خطا سخت است و بهترین کار این است که از کلیشهها جلوگیری کنیم.