رایزنی فرهنگی ایران در لبنان پنجمین نشست تخصصی فکری وبیناری خود از مجموعه مباحث کرونایی را با عنوان «کرونا، چالشهای هویت انسانی» (رویکردی فکری درباره آثار مادی و معنوی اپیدمی کرونا بر وجدان اخلاقی و هویت انسان) را از طریق zoom meeting برگزار کرد و در آن پژوهشگرانی از کشورهای عربی و اسلامی سخنرانی کردند. […]
رایزنی فرهنگی ایران در لبنان پنجمین نشست تخصصی فکری وبیناری خود از مجموعه مباحث کرونایی را با عنوان «کرونا، چالشهای هویت انسانی» (رویکردی فکری درباره آثار مادی و معنوی اپیدمی کرونا بر وجدان اخلاقی و هویت انسان) را از طریق zoom meeting برگزار کرد و در آن پژوهشگرانی از کشورهای عربی و اسلامی سخنرانی کردند.
عباس خامهیار رایزن فرهنگی ایران در لبنان از سخنرانان این نشست مجازی بود. وی گفت: ما از ابتدا یعنی تقریباً یک ماه پیش تنها یک سمینار با موضوع کرونا برگزار کردیم و فکر نمیکردیم که بدین شکل ادامه یابد و از سطح داخلی به بینالمللی و منطقهای تبدیل شود، تاکنون سلسله نشستهایی با موضوعاتی همچون «کرونا و چالش عقل و ایمان»، «کرونا و دهکده جهانی»، «کرونا و چالش رهایی» و «کرونا و چالش شفا و دعا» برگزار و امروز ما پنجمین وبینار را برگزار کردهایم.
رایزن فرهنگی ایران در بیروت تصریح کرد: ما سلسله نشستهای مجازی کرونا را جمعه آینده برگزار نمیکنیم، زیرا در این هفته روز قدس را پیش رو داریم؛ روزی که امام خمینی(ره) آن را بنیانگذاری کرد و همچنین سالروز نکبت (سالروز اشغال فلسطین از سوی اسرائیل و سالگرد بیرون راندن صدها هزار فلسطینی از سرزمین فلسطین) و ما با موضوع این دو رویداد برنامههایی را در دستور کار قرار دادهایم.
خامهیار ادامه داد: اما نشستهای فکری کرونا پایان نمییابد و پس از عید فطر دوباره از سر گرفته خواهد شد اما این بار، نشستها در مورد تحولات و چالشهای فرهنگی حاصل از کرونا خواهد بود و ما تلاش میکنیم در ادامه این نشستها دیگر اساتید نیز دیدگاههای خود را درباره این پیامدها بیان کنند و من در اینجا از تمامی کسانی که تاکنون در مباحث ما شرکت و افرادی که برنامههای این نشست را پیگیری کردهاند و رسانههایی که آن را پوشش دادهاند، قدردانی میکنم.
کرونا؛ عامل سقوط ایدئولوژی جدید
نورالدین ابولحیه نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه الجزایر دیگر سخنران وبینار بیروت نیز در ادامه وبینار با موضوع «تأثیر کرونا بر وجدان انسانی و شرایط فردی و اجتماعی کنترل این بیماری» سخنرانی و اظهار کرد: کرونا عامل سقوط ایدئولوژیهای جدیدی بوده است که بر اندیشه بشر مسلط شدهاند؛ ایدئولوژیهایی که به ویژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر خود را نشان داد و نوعی بیدینی ایجاد کرد.
وی گفت: زمانی که از کرونا سخن میگوییم، باید به سه پرسش پاسخ دهیم، اول این که آیا بیماریهای همهگیر میتواند بر رفتار فرد و جامعه تأثیر بگذارد؟ دوم اینکه این بیماری به چه شکل تأثیرگذار است و سوم اینکه چه شروطی برای تبدیل تأثیرات بیماریهای همهگیر به تأثیراتی مثبت نیاز است. منظور من از بیماریهای همهگیر تمامی حوادث بزرگی است که در طول تاریخ، موجب دگرگونی شده و بشر را از یک مرحله به مرحلهای دیگر منتقل کردهاند.
این استاد الجزایری تصریح کرد: علمای روانشناس معتقدند که بیماریهای همهگیر در رفتار انسان، ارزشهای اخلاقی، روابط میان افراد و وجدان انسانی تأثیرگذار است؛ زمانی که از وجدان سخن میگوییم، دیدگاههای فکری و فلسفی در زمینه وجدان هم برایمان مهم است و نمیتوان تسلط این بیماری بر فرد و اجتماع را از دیدگاههایی که در این باره مطرح شده است، جدا دانست.
این پژوهشگر الجزایری با بیان این که ویروس کرونا آغازی دوباره بوده و ممکن است پس از این ویروس، بیماریهای واگیر دیگری هم بیاید، گفت: مهم این است که بشر در این بیماری به ضعف خود پی ببرد. خداوند عبرتهایی را در زندگی بشر قرار داده است، کسانی هستند که این عبرتها را دریافته و درک میکنند و افرادی هم آن را درک نمیکنند.
ابولحیه تصریح کرد: کرونا همچنین عامل سقوط ایدئولوژیهای جدیدی بوده است که بر اندیشه بشر مسلط شدهاند، ایدئولوژیهایی که به ویژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر خود را نشان داد و نوعی بیدینی ترویج کرد و افراطگرایی و سوء استفاده از اسلام را در پی داشت و این تفکر را به وجود آورد که بشر خود قادر به هر کاری است (نیاز به خدا ندارد) و علم راه حل همه مشکلات بوده و زمان بیماریهای همهگیر و خرافات گذشته و بشریت خود قدرت مطلق در جهان است.
وی ادامه داد: بشریت پیش از کرونا، بتی به نام تمدن غرب و روشنفکری را عبادت میکرد، اما این روشنفکری نیست، بلکه تفکری تاریک است که خدا در آن به حاشیه رفته و ما را به سوی تاریکی میکشاند. کرونا فرصتی برای مطرحکردن دینداری با مفاهیم زیبای آن است.
ایجاد مؤسسه و تربیت مبلغ دانشمند
شیخ «عبدالمنعم الزین» رییس مؤسسه اسلامی اجتماعی سنگال نیز در این وبینار اظهار کرد: در حقیقت بحران کنونی پیچیده بوده و سه چالش برای مسلمانان به وجود آورده است؛ چالش نخست: خود بیماری کرونا، چالش دوم فهم و درک مردم از این بحران و چالش سوم موضع دین در برابر این بیماری نوظهور است؛ اینکه آیا دین در قبال این بیماری موضعی گرفته است یا خیر؟ این سؤال برای علمای دین مطرح است. دستیابی به پاسخها و کشف حقایق در این خصوص تنها از طریق حضور متخصصان و کارشناسان امکانپذیر است. بهعنوان مثال در صورتی که بخواهیم دین را راهحلی برای بیماری کرونا معرفی کنیم؛ کارشناسان امور دینی بایستی وارد صحنه شده و راه حل ارائه دهند. در همین راستا خداوند متعال با تأکید بر کوشش برای کسب دانش، یادگیری و تفقّه در دین میفرماید: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ: سزاوار نیست که همه مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهی از ایشان دستهای کوچ نمیکنند تا در دین فقیه شوند و هنگامی که به سوی قوم خویش باز گشتند، آنان را بیم دهند تا شاید آنان (از گناه و طغیان) حذر کنند»(توبه/۱۲۲). از این آیه شریفه میفهمیم که هدف از جهاد و حضور در میدان جنگ و حمل مهمات و تجهیزات جنگی، صرفاً برای نیل به شهادت نیست، بلکه بصیرت یافتن و کشف گوهر دین هدف نهایی و غایت است.
وی افزود: غم و اندوه بر عقبماندگی حاصلی ندارد و بازگردانیدن عزت و اقتدار تمدن اسلامی نیازمند عملیات نجات و یا به تعبیری دیگر نیازمند جراحی مفصل نهضت علمی جهان اسلام است. در درجه اول باید واعظان دینی که توانایی سخنوری به زبان علم و بهروز را دارند، تربیت کنیم. منظور از استعداد سخنوری تسلط بر زبان و گویش خاصی مانند انگلیسی یا فرانسوی نیست، بلکه توانایی خطاب قرار دادن اندیشهها و جلب مخاطبان از سراسر دنیا است. هزاران واعظ و مبلغ دینی که از کشورهای اسلامی برای تبلیغ راهی دیار غرب شدهاند، چه هدفی داشتهاند؟ کارکرد آنها چگونه بوده است؟ بیشتر این مبلغان بهجای دعوت به اسلام راستین و معرفی سیمای حقیقی این دین مبین بهدنبال اهداف شخصی و حقوق و مزایا بودهاند. بنابراین چه کسانی را برای ادای این رسالت اعزام کنیم؟ یادگیری زبانهای خارجی و کسب مدارج عالیه دینی از مبلغان، واعظ سرشناس و اثرگذار نمیسازد.
الزین ادامه داد: بنابراین نیازمند ایجاد مؤسسات و مراکز آموزشی برای تربیت مبلغ اثرگذار هستیم؛ چنانچه کشورهای توسعهیافته مانند انگیس، آمریکا و سوئد مؤسسات آموزشی ویژهای را برای تعلیم و پرورش سیاستمداران ارشد دایر کردهاند و فارغالتحصیلان این مراکز آموزشی روش حکمرانی و اداره کردن امور کشوری را در این مؤسسات به نحو احسن یاد میگیرند. متأسفانه کشورهای اسلامی فاقد مراکز آموزشی برای تربیت مبلغ و واعظ دینی اثرگذار هستند، ما برای حل مشکلات خود به کادرسازی برای تربیت مبلغان دانشمند نیاز داریم؛ چراکه وجود اندیشمندان دینی حاذق برای رویارویی با روشنفکری غرب اجتنابناپذیر است. چندی پیش جوانی مسلمان با همکلاسیهای غربی خود که منکر وجود خداوند بوده و پیدایش جهان هستی را بر اثر یک افنجار توصیف میکردند؛ مباحثه داشت. اما عاجز از اثبات وجود خداوند. درحالی که باید خطاب به این خداناباوران میگفت چه کسی توانایی و قابلیت انفجار را داشته است؟ امام علی(ع) در خطبه اول نهجالبلاغه میفرمایند: «أَحَالَ اَلْأَشْیاءَ لِأَوْقَاتِهَاوَ لَأَمَ بَینَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَ، عَالِماً بِهَا قَبْلَ اِبْتِدَائِهَا مُحِیطاً بِحُدُودِهَا وَ اِنْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا: هر یک از اشیاء را به وقتی معین، محوّل و مربوط ساخت، اضداد مختلف را با هم الفت داد، طبایع را در اشیاء جایگیر کرد، (مانند فکر و هوش در بشر، و شجاعت در شیر، و ترس و مکر و حیله در روباه و غیر اینها) و هر یک از آن طبایع را ملازم آن اشیاء گردانید، در حالی که خداوند پیش از پیدایش آنها به حال هر یک از آنها دانا بود، و به انتهاء حدودشان احاطه کامل داشت، و به قرائن و چیزهای پیوسته به آنها عارف بود». خداوند متعال هر خلقتی را بر اساس سرشتی مهیا ساخته و زمین نیز از این قاعده مستثنا نبوده و بر اساس سرشت و فطرت عمل کرده و میلیونها سال است که بدون عقل و تفکر به دور خود چرخیده و شب و روز به وجود آمده است. به این جوان مسلمان گفتم چه کسی این نظام و حرکت دقیق را ایجاد کرده است؟ حتی اگر فرض کنیم اساس و مبدأ نظام هستی یک قطره آب بوده که منفجر شده است نیز نقضی با وجود خداوند ندارد زیرا انفجار، معلول بوده و به علت و سبب نیازمند است.
وی اظهار کرد: مشکل دیگر امت اسلامی ما این است که بیشتر واعظان و خطبای دینی، تدین را در امور ظاهری و رفتارهای دینی مثل بسیار نماز خواندن، بسیار صدقه دادن و بسیار قرآن خواندن خلاصه کردهاند، درحالی که ما نیازمند آگاهی و بینش دینی مناسب هستیم. روایات و احادیث زیادی در باب فضیلت تعلیم و تربیت روایت شدهاند. اقوال مشهور بزرگان دینی حاکی از این است که اطعام یک تهیدست به مراتب بر ساخت هزار مسجد برتری دارد و بنده تأکید میکنم که امروزه آموزش یک فرد بیسواد به ساخت هزار مسجد برتری دارد. زیرا ساخت مساجد بدون حضور نمازگزاران و یا با حضور نمازگزاران جاهل، بیحاصل است و حاصل نمازگزاران بیعلم در مساجد چیزی به جز عقبماندگی از عصر خود نیست. مسلمانان باید با عقبماندگی علمی مقابله کنند و ما باید دین را بهعنوان علم و قانون معرفی کنیم. امروزه تمامی جهان به دنبال کشف قانون عدالت هستند، تمامی نظامهای سیاسی و اقتصادی اعم از سوسیالیسم، کمونیسم، لیبرالیسم و غیره شکست خوردهاند. من از تمامی مراجع گرانقدر و فرهیختگان جهان اسلام میخواهم که با اصرار و پایبندی به ارزشهای اخلاقی و دینی اسلام، شریعت را با جهان امروز همراه و همگام کنند.
از میان رفتن هویت با جهانی شدن
کاردینال «میخائیل ابرص»، سراسقف مسیحیان روم کاتولیک صور لبنان نیز بیان کرد: موضوع «جهانیسازی و تأثیر آن بر هویت بشر: کرونا به عنوان یک نمونه» دارای سه محور است: اولین محور در مورد جهانیسازی به خودی خود است. مورد دوم درباره ارتباط جهانیسازی با هویت انسانی است. در محور سوم جهانیسازی را با توجه به بیماری همهگیر کرونا به عنوان نمونهای برای این رابطه بررسی میکنیم.
وی افزود: تمام کشورهای دنیا به دنبال تقویت و تثبیت وجود خود در جهان هستند و این چیزی است که ما امروز باید از آن پیروی کنیم و به عنوان ملتهای شرقی به یک اتحاد محکم دست پیدا کنیم و مانند آنها از رسانههای اجتماعی الکترونیک مدرن برای همگامی با تحولات و حمایتهای متقابل و برادری بهرهمند شویم و بر تفرقه و تحقیر غلبه کنیم اینگونه پذیرای دیگران و در همه زمینهها با پیشرفت جهانی همگام میشویم. این وظیفه ماست، در غیر این صورت با پیشرفت جهان، پسرفت خواهیم کرد.
ابرص گفت: اما دومین محور اینکه در عین حال ما باید از مسیر گسترده و آسانی که غرب به ما تحمیل میکند، اجتناب کنیم. ما به تنهایی نمیتوانیم برخلاف مسیر رودخانه شنا کنیم. همچنین باید مراقب و آگاه باشیم تا در گرداب آنها نیفتیم که میخواهند ما را با تقلید کورکورانه در آن گرداب بیاندازند. آنها میگویند: فکر نکنید ما به جای شما فکر میکنیم؛ تصمیم نگیرید ما به جای شما تصمیم میگیریم؛ انتخاب نکنید، ما به جای شما انتخاب میکنیم … و غیره.
وی اظهار کرد: به نظر میرسد که نسل جدید، فرقهگرایی را رد میکند. دین، انسانها را متحد میکند اما سیاست، تفرقه ایجاد میکند. غرب که دین را نفی میکند، به الحاد و نابودی ارزشهای دینی که اساساً ارزشهای انسانی هستند رسیده است. در بین آنها ازدواج با همجنس رواج یافته، از همکاری و دلسوزی برای یکدیگر غافل شدند و فردیت، انزواگرایی، خودخواهی و خودمحوری رواج یافته است. آنها میخواهند ما مانند آنها بدون ارزشهای اجتماعی، معنوی و مذهبی باشیم. به عنوان مثال در غرب یک فرد چندین سال در یک ساختمان زندگی میکند اما همسایه خود را نمیشناسد. رفت و آمدهای خانوادگی و اجتماعی تقریبا از بین رفته است. یکی از نشانههای این گسست اجتماعی این است که آنها سالمندان را از دستگاه تنفس مصنوعی محروم میکنند و ترجیح میدهند از آن برای جوانان استفاده کنند. در آنجا ترجیح منافع به یک قانون طلایی تبدیل شده است.
لزوم توجه به هویت بومی
ابرص یادآور شد: چرا انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شد؟ زیرا از دست رفتن تمام ویژگیهای خاص و هویتساز خود را که از سایر کشورهای اروپایی متمایز بود، احساس کرد. ما در شرق با از دست دادن هویت خود شروع به تأثیرپذیری از جهانی شدن کردهایم (مثلا شب و در هنگام گرد هم آمدن اعضای خانواده، همه سرگرم تلفن همراه هستند و از یکدیگر غافل میشوند). حتی به واسطه وابستگی ما به کسب اطلاعات سریع و آسان از برنامههای الکترونیکی مدرن مانند گوگل و غیره (حتی در عملیات ریاضی ساده و …) هوش ما نیز تحت تأثیر قرار گرفته است. دیگر جایی برای کنجکاوی و خلاقیت شخصی باقی نمانده است.
وی گفت: با جهانی شدن، هویت ما از بین رفت؛ ما در دنیایی غیر از دنیای خاص خود زندگی میکنیم، ما از پیشرفت هنری، علمی، فنی، فرهنگی و تمدنی که در غرب میبینیم (که واقعیت دارد) قدردانی میکنیم، اما نباید از میراث و سنتها و ارزش های خود بیزار باشیم و از آنها چنان غافل شویم که گویی همه آنها اشتباه هستند. سیاستهای بیگانگان برای بدتر شدن اوضاع اجتماعی، سیاسی فرهنگی، اقتصادی، معنوی و مذهبی به وجود آمد. مطمئناً با جهانی شدن، همکاری بین شرق، غرب، شمال و جنوب بسیار آسانتر شده است، اما این صددرصد صحیح نیست: در بحران شیوع کرونا، فرانسه احساس کرد که به حمایت کشورهای اروپایی نیاز دارد تا بتواند این بیماری همهگیر را کنترل کند اما متأسفانه آنها به این کشور کمک نکردند …
همکاری جهانی در مقابله با کرونا
ابرص افزود: در مورد محور سوم، یعنی موضوع همهگیری کرونا به عنوان یک نمونه میبینیم که چگونه همه کشورها برای رفع بحران همکاری کردهاند: یکی از آنها نقش مهم صندوق بینالمللی پول است که به همه کمک میکند و بسیاری از کشورها مانند خود چین هستند که به تهیه تجهیزات پزشکی به کشورهایی که نیاز دارند مانند تستهای PCR، دستگاههای تنفس مصنوعی، دستکش و ماسک کمک میکنند. حتی برخی از کشورها مانند روسیه و کوبا، به تجهیز بیمارستانهای محلی در کشورهای دیگر برای بستری بیماران کمک کردهاند. برای غلبه بر این بحران همچنین در سطح کشاورزی، صنعتی و اقتصادی کمکهایی وجود دارد. این حمایت و همکاری متقابل بین کشورها بزرگترین اثبات گسترش جهانیشدن و نقش آن در مواجهه با پیامدهای این ویروس است.
بیماریهای همهگیر و پیامدهای اخلاقی و ارزشی
ایمان شمسالدین پژوهشگر و نویسنده کویتی گفت: بحرانهای طبیعی مانند بیماریهای اپیدمی دائماً ما را به اندیشه در رابطه با پیامدهای خود بر انسانها وادار میکنند. این پیامدها تنها جنبه اقتصادی ندارند بلکه مهمترین آنها پیامدهای اخلاقی و ارزشی هستند که به انضباط فردی و اجتماعی ارتباط دارد. انضباطی که در شرایط کمرنگ شدن اجرای قانون به دلیل آشوبهای موقت ناشی از ترس مردم نسبت به بیماری، جوامع بسیار به آن احتیاج دارند. این یک قرائت نقادانه و بازنگری است که برخی فلاسفه غربی به آن پرداختهاند. قرائتی که از شکافهای اخلاقی و نحوه تعامل جوامع، نخبگان و دولتهای با بیماری، پرده بر میدارد و بیانگر جایگاه انسان و ارزش آن در سایه اپیدمیها و بیماریها است که فساد و صلاح اصول فلسفی که اندیشه بر اساس آن بنیانگذاری شده است را منعکس میکند و از کاربرد منابع شناختی و توان پاسخگویی آنها به شبهات شناختی ناشی از بیماری پرده بر میدارد. ادگار مورن فیلسوف و جامعه شناس معاصر در این باره میگوید: این بحران (ویروس کرونا) برای ما معلوم کرد، جهانیسازی یک اعتماد متقابل و بدون همبستگی است.
وی افزود: مورن با بیان این که جنبش جهانیسازی تنها به یک وحدت تکنولوژی و اقتصادی منجر شد و نتوانست تفاهم میان ملتها را تقویت کند، تصریح میکند: این ویروس ما را کاملا آگاه کرد که همه بشریت برای رسیدن به سیاست ضد بحران اجتماعی و زیستی (NEW DEAL) باید به دنبال یک مسیر جدید فارغ از اندیشه نئولیبرالی بگردند. این مسیر جدید از خدمات عمومی حمایت و آنها را تقویت میکند. مانند بیمارستانهایی در اروپا که برای سالها از تخفیفهای دیوانهوار کمک گرفتند. این مسیر جدید با ایجاد مناطقی آزاد از جهانی سازی، آثار برجای مانده از آن را تصحیح میکند و میتواند از خودکفاییهای اساسی مانند خودکفایی در غذا و بهداشت حمایت کند. مورن با بیان این که ما در جامعهای زنده میکنیم که ساختارهای همبستگی سنتی دگرگون شده است، اذعان میکند: بازگرداندن همبستگی میان همسایگان، کارگران و شهروندان یکی از مشکلات بزرگ است. با شروطی که به آن خواهیم پرداخت این همبستگی میان پدران و فرزندانی که دیگر به مدرسه نمیروند و همسایگان ایجاد خواهد شد.
به گفته شمسالدین، اهمیت اخلاق در این منظومه به دلیل ایجاد انضباط در دو بعد مطرح میشود: ۱ ـ بعد فردی به گونهای که بالهای وجودی انسان را در کنترل در آورده و او را به ارزشهای آسمانی و اخلاق الهی گره زند. این کنترل ذاتی، هستهای است که دیگر کنترلها را به دنبال دارد. بعد فردی بر میدان کمال فردی و انسانی محدود میشود. کنترل نفس و جان مبدأ کنترل اجتماعی و بیرونی است. ۲ ـ بعد اجتماعی: اینجا میدان تعامل انسانی در سیر به سوی تمام کمالات و تکامل انسانی است و محوریت اخلاق به عنوان یک ضابطه است که از وقوع فساد اجتماعی جلوگیری کرده، انسان را به سوی پیشرفت و توسعه بشری در همه زمینهها پیش میبرد. اما اخلاق چگونه میتواند با وجود منیت، یک ضابطه فردی و اجتماعی را تشکیل دهد؟
اخلاق در خدمت شناخت خداوند
وی گفت: اسلام به معنای تسلیم شدن در برابر قانون خداوند است. خداوند دو نوع قانون دارد؛ قانون نخست که آن را در فطرت همه انسانها به ودیعه قرار داده است و قانون دوم که از اولی نشئت میگیرد و آشنایی با آن تنها از طریق پیامبران و رسولان ممکن است. نوع اول از قوانین الهی اصولی کلی و برای تمام بشریت است و دومی فروعی است از آن کلیات که ویژگیهای سیر انسان در دنیا را بر اساس آنچه در فطرت او به ودیعه قرار داده شده است، ترسیم میکند. قانون اول در وجود انسان قرار دارد و او خود به آن آگاه نیست و قانون دوم نیز نیازمند درک، آگاهی و توجه است تا تسلیم در برابر قوانین الهی صورت گیرد. برای این که اخلاق به یک ضابطه فردی و اجتماعی تبدیل شود، تنها وجدان و ضمیر به عنوان منابع اخلاقی برای انسان کفایت نمیکند بلکه هدف، آن است که این قوانین فطری به قوانین رفتاری و قابل درک تبدیل شود و انسان بعد از آگاهی از آنها با اختیار خود و ارادهای که از آگاهی نشئت گرفته، در این باره تلاش میکند.
منابع قانونگذاری
شمسالدین اظهار کرد: وقتی معلوم شد که هدف از قانون، انضباط و محقق شدن عدالت است ناچار باید از مرجعی با تجربه و آگاه نسبت به انسان و روابط او با طبیعت و دیگر انسانها و چگونگی نظم این روابط به گونهای که موجب پیشرفت، تحول و توسعه پایدار شده و همه موانع درونی و اجتماعی را بردارد، صادر شود. مرجع قانونگذاری باید متصف به احاطه، شمولیت، تجرد و موضوعیت باشد تا بتواند قانونی را تدوین کند که به اهداف خود نایل آید و سلوک فردی و اجتماعی را با حفظ نوع انسانی و تحقق عدالت نظام بخشد.
وی افزود: ما در برابر دو مرجع تدوین قانون قرار داریم: ۱ ـ مرجعیت الهی شامل، آگاه و غیر محدود، مقصود ما اینجا قوانین و ضوابط عامه و بدون انکار نقش عقل است که خداوند به انسان ارزانی داشته و اصلح را برای تحقق اهداف و تطبیق حدود عامه تشخیص میدهد. ۲ ـ مرجعیت محدود انسانی که عقل محدود انسانی و وجدان نقش مهمی در تشخیص قانون ایفا میکنند. مرجعیت الهی متمثل در قرآن کریم و سنت و حدیث است، به گونهای که قرآن یک مرجع شناختی و بدون اشتباه برای دیگر منابع است و عقل نقش مهم و محوری در رسیدن به احکام خداوند ایفا میکند. اما مرجعیت انسانی متکی بر تجربه است و از موفقیت خود از تجربههای طبیعی بهره میبرد بدون این که به اختلاف عمیق و واقعی میان تجربه طبیعی، اجتماعی و انسانی و از همه مهمتر زمینه اجرا و مدت ظهور نتایج و آثار مترتب بر تجربه توجه کند.
شمسالدین اظهار کرد: مرجعیت الهی قوانین را بر اساس اصول ثابت و متغیر بر اساس زمان و مکان تنظیم میکند که اصول ثابت به عنوان یک مرجع در متغیرات بهکار گرفته میشود، به گونهای که قواعد کلی مناسب برای هر زمان و مکانی است و متغیرات در مصادیق تحقیق آن کلیات ثابت است. این به معنای نادیده گرفتن نقش عقل و منع استفاده از تجربههای اجتماعی بشر نیست چنانکه پیامبر(ص) «حلف الفضول» را که پیش از اسلام بسته شده بود، به دلیل مقاصد اجتماعی و هماهنگی آن با ارزشهای والای اسلامی پذیرفت.
در ادامه جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد که لیلی شمسالدین فعال رسانهای لبنان در این جلسه اظهار کرد: میخواهم مطلب را با سخن ادگار مورن که در کتابش پیرامون انسانیت انسان سخن میگوید و از فضیلت خاص هویت انسانی یاد میکند، ربط بدهم. وی معتقد است که انسانیت انسان نیارمند نوعی همبستگی انسانی پیرامون سرنوشت یک سیاره مشترک است.
وی گفت: ما چگونه میتوانیم این سخن را تفسیر کنیم؟ ما نیازمند ساختن جوامع یا جهانی هستیم که اخلاق و معرفت انسانی آنها را اداره میکند. در این جهان درهم تنیده از همکاریها میشنویم، در حالی که گرایشهای ما با یکدیگر در تضاد است. در دوران کرونایی که بارزترین و آشکارترین بحرانی است که اشکالات فرهنگها و نواقص وجودمان را نمایان کرد، این موضوع امر مسلّمی است که اشکالات در این دوران به صورت برهنه آشکار شوند.
شمسالدین ادامه داد: آیا ما خواهیم توانست درک جدیدی از خویشتن خویش داشته باشیم؟ به نظرم مسئولیت برعهده صاحبنظران و کارگزاران و انسانهای فرهیخته در این جوامع و جهان است تا هویت جمعی انسان را مشخص، نمایان و فعال کنند. هویتی که نمایانگر تمام انواع ریشههای اجتماعی است که ما آنها را میشناسیم و در نظام بشری نیز به ترتیب تنظیم شده است؛ همان نظامی که در دوران زندگی کنونی با یکدیگر برخورد دارد؛ نوعی هیبریداسیون(فرایند شیمیایی ترکیب اتمها) در شناسایی هویت و در همه امور.
وی افزود: لذا مسئله به انواع هویت باز میگردد و ما بیشتر درباره شرایط اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی و دینی تمام فعالیتها و در تمام سطوح فرهنگی سخن میگوییم. شرایط دینی را جدا نمیکنم و از گردونه اطلاعات و نحوه ارائه آن براساس ارزشهای انسانی خارج نمیدانم.
شمسالدین اظهار کرد: بارزترین پرسش اینکه از کدام ارزشها سخن میگوئیم؟ و به کدام ارزشها عمل خواهیم کرد؟ آیا خواهیم توانست ار فرهنگمان، هویتمان و نقشمان سخن بگوئیم؟ آیا میتوانیم این ارزشها را مشخص کنیم و آن را عمومیت ببخشیم یا اینکه عقبنشینی خواهیم کرد(و خطر همین جا نهفته است)، همان گونه که گاهی اوقات رخ میدهد و عقبنشینی ما همان نشانه ماست.
فروپاشی نظام سلامت
شیخ غالب الناصری از عراق نیز در ادامه این مطلب اظهار کرد: برخی از برادران و اساتید حاضر مانند نورالدین و هانی ادریس میدانند که کتابی دویست صفحهای و یا بیشتر درباره این اپیدمی، برداشتهای آن درباره روش به کارگیری از آن یا مدیریت آن و پساکرونا یا آینده آن نگاشتهام و شاید از نخستین کتابهایی باشد که در این باره نوشته باشم. در حقیقت مسئله نظامهای اسلامی توجه مرا به خود جلب کرده است.
وی افزود: ما بیش از بیست سال پیرامون نظامهای اسلامی نوین فعالیت میکردیم که چگونه میتوان نظامهای اسلامی را ایجاد کرد، آن هم در اقتصاد، علوم اجتماعی، علوم تربیتی و سیاست. این موضوع از همان دوران شهید محمدباقر صدر از اهمیت برخوردار بود؛ حال چگونه این نظامها در برابر یک نظام فرو پاشید؟ نظام بهداشتی است که فرو پاشیده، نظام پزشکی نتوانسته درمان و واکسن را فراهم کند. با فروپاشی این نظام، مردم به خانههای خود فرار و کارها را رها کردند و فرودگاهها تعطیل و کشتیها متوقف شده است.
الناصری ادامه داد: مردم به خانهها فرار کردند و حتی دولتها نیز دیداری با هم ندارند، بلکه دیدار آنها از طریق تکنولوژی شبکههای اجتماعی صورت میگیرد. لذا با فروپاشی یک نظامی که نمیتواند به وظایف پزشکی و بهداشتی خود با تولید واکسن و درمان عمل کند، تمام نظامها نیز فرو میریزند. بنابراین این بازی دومینو است که با افتادن یک قطعه، قطعات دیگر نیز فرو میریزند؛ این امر به نوبه خود یک طرح است مبنی بر اینکه چگونه فرو ریختن یک نظام، منجر به فرو ریختن تمام نظامها میشود.
وی تصریح کرد: حداقل باید در ساخت مجدد کشورها این موضوع مورد مطالعه قرار گرفته و این مسئله مورد تجدید نظر قرار گیرد که نظامها باید از نوعی مصونیت برخوردار باشند، نه اینکه با فروپاشی یک نظام، دیگر نظامها نیز فرو بریزند.
آشکار کردن دیدگاههای دیگر
ابراهیم سعید، از سوریه نیز گفت: باید بگویم که از خلال صحبتها متوجه شدم که توجه پژوهشگران پیرامون کرونا تحت یک عنوان گسترده آمده است و آن، اینکه آیا کرونا عاملی برای فروپاشی نظام ارزشهای اخلاقی در افراد و به طور خاص جوامع میتواند باشد؟ چرا که تأثیر کرونا گسترده بوده و بر جوانب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تأثیر گذاشته است. این موضوع همچنین بر عملیات کنترل رفتار انسانی در برابر وجود وبا و شرایط استثنایی که متعرض انسانیت شده، تأثیر گذاشته است.
وی اظهار کرد: حال چگونه این موضوع میتواند رفتار جمعی و فردی انسان را شکل داده و ایجاد کند و از منابع اخلاقی بهره ببرد. آیا تکامل و انسجام و همکاری میان جوامع بشری برای جلوگیری از وبایی که تمام بشریت را تهدید میکند وجود دارد؟ پرسشهای بسیاری مطرح میشود که باید به شکل گسترده و عمیق مورد بررسی قرار گیرد، چرا که طبق سخنان نورالدین، پساکرونا با قبل کرونا یکسان نخواهد بود، مفاهیم بسیاری وجود دارد که پیش از کرونا بحث پیرامون آنها کار بیهودهای بود، اما جوامع غربی فرو پاشیدند و دیگر سودمند نیستند.
سعید افزود: جوامع لیبرالی و ارزشهای سودرسان در جوامع غربی محوریت داشتند و بحث پیرامون آن امور، پیش از کرونا و قانع کردن آنها مبنی بر اینکه مفاهیم دیگری وجود دارد که برای انسانیت و بشریت مفید هستند، کار سختی بود. کرونا دیدگاههایی غیر از اقتصاد، سیاست و سوددهی، در رویارویی با این مشکل، نقایص و ضعفهای نظام لیبرالی و حتی دیگر نظامهایی که پیش از لیبرالی وجود داشتند را آشکار کرد.
وی گفت: میتوان ملاحظه کرد که کشورها چگونه تلاش کردند تا ابزار پزشکی را برای خود به صورت انحصاری نگاه دارند و به دیگران ندهند، حتی عملیات دزدی دریایی، سرقت، فریب و نیرنگ نسبت به یکدیگر روا داشتند. برخی کشورها را بدون ارائه کمک تنها گذاشتند تا خودشان سرنوشت خود را رقم بزنند. به عنوان مثال اتحادیه اروپا بر پایه همکاری و مقابله با مشکلات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی و نظامی استوار است، آن هم از طریق پیمان ناتو و غیر آن، اما تمام این مراحل که به وسیله آنها پیشرفت حاصل شده است، سودی برای بازگشت این جوامع به هویت ملی و یا هویت اجتماعی آنها در هر نقطه از جغرافیای این کره خاکی نداشته است.
سعید تصریح کرد: در نهایت باید مسئله همکاری، تبادل منافع و مقابله با خطرهای بزرگ مطرح میشد. میخواهم این مسئله را روشن کنم که در جوامع شرقی رفتاری جمعی و رفتاری اجتماعی وجود دارد و هویتی که میتوان به آن بازگشت کرد، هویت اسلامی، ملی، قومیتی است؛ هویتهایی که با یکدیگر در ارتباط هستند و هر کدام بر دیگری استناد کرده است، وجود خود را در جوامع شرقی به اثبات رسانده و در حد مطلوب و بگوییم زیر سطح مطلوب قرار داشتند.
وی گفت: فواید بسیار و ضوابط بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد که به جامعه منفعت رساند و اهمیت مقابله با این گونه اوضاع را نشان داد. بنابراین این همان حالت جمعی است که در شرق وجود دارد و برگرفته از دیدگاههای اخلاقی دینی و اخلاقیات انسانی است.
نقطه عطف جدید در نظام ارزشها
ادریس هانی فیلسوف مراکشی نیز گفت: اگر بخواهم از سخنان کاردینال میخائیل ابرص آغاز کنم، سخن ایشان مانند تمام کاردینالهای مبارز در چارچوب لاهوت آزادی قرار میگیرد؛ این نزاع همان نزاع ارزشهاست و اگر به روش خود بخواهم آن را تفسیر کنم باید بگویم جنگ تمدنهاست. اگر این دین براساس روش «مارسیل غوشیه» حرکت میکرد که ما را به دیدگاههای «مک سویپر» میرساند که دین خروج از دین است، در این صورت افراد به سوی آن گرایش پیدا میکردند، اما دین، داخل شدن در دین است.
وی گفت: شیخ غالب، کتاب بسیار فوقالعادهای را نوشته است. من نگاهی به آن انداختهام، از نخستین کتابهایی است که حقیقت را نگاشته است. امر مشترک بین «ادگار مورن» و«ژاک آتالی» این است که آنها همانند روش فوکویاما تلاش میکنند تا پیش روی خود را تخریب کنند، زیرا ما زمانی که آنها را به دلیل اندیشههایشان محکوم میکنیم مثل «هابرماس» که آخرین نفر از مکتب فرانکفورت است یا «آلن تورینگ» که شخصیت بسیار مهمی بود.
هانی در ادامه این مطلب اظهار کرد: همه آنها درباره خطرهای آیندهای که ما را به عقب باز میگرداند سخن گفتهاند و معتقد هستند که این تغییر در حقیقت در نتیجه تعلق بیش از اندازه به علم بوده و علم در آینده جایگزین معبود و غیر آن خواهد شد. البته جزئیات بسیاری اینجا وجود دارد، چه درباره دیدگاههای مارسیل غوشیه یا ادگار مورن که همیشه درباره تحول در مفهوم سلطه و مفهوم قدرت سخن میگفتند، اما درباره کرونا میگویند که نظام جهانی تغییری نکرده است و هرگز تغییر نخواهد کرد، به این معنا که تفاوتی وجود دارد، اما هنگامی که به مسئله سلطه و مسئله دین میرسیم، در حقیقت «لئو اشتراوس» پدر نومحافظهکاران در تاریخ فلسفه سیاسی، سلطهطلبی و پذیرش آن را با تمایل فرد ارتباط دادهاند و گویی همه چیز و تمام خواستهها را در آن جمع کردهاند.
وی گفت: همچنین آنها تلاش کردند تا حاکمیت و سلطه را مورد اعتماد قرار دهند و همه چیز را به آن باز گردانند و این امر به خود آنها باز میگردد، زیرا تمام پیشرفتهای بشری را جمع کردند و زمانی که بشر به بحث پیرامون مسئله عدالت، روی برگرداندن و انتشار پرداخته بود از انسان به عنوان فردی شهرنشین و متمدن سخن گفته شد. همه به یک حقیقت روی آوردهاند و آن اینکه کرونا نقطه عطف تازهای را در سطح نظام ارزشها ایجاد خواهد کرد.
تربیتی دوباره
عبدالمنعم الزین روحانی لبنانی نیز گفت: مثالی برای اخلاق ساختگی و اخلاق واقعی که در بحث مطرح شد ارائه میکنم. به طور مثال، من یک دعوتکننده معمولی(به دین) هستم که وارد کشور فرانسه یا آلمان میشوم. جمعی از مردم نیز میآیند و از حضورم بهره میبرند. یکی از جوانان از من میپرسد که آیا من که در این کشور خارجی به سر میبرم میتوانم از برق، تلفن یا … به صورت دزدی استفاده کنم؟ اینجا من به حکم عدم داشتن بیداری دینی، برای مثال به او میگویم که چون مالک آن معلوم نیست یا برای دولت کافر یا دولتی که به دین اعتقادی ندارد است، میتوان استفاده کرد؛ در حالی که اگر در تاریخ خودمان خوانده باشیم، خواهیم دید به طور مثال هنگامی که امام زینالعابدین(ع) زمانی که به این مضمون میگوید که اگر شمشیر ابن ملجم را به امانت به من بدهند، به او باز خواهم داد، و ما هم اکنون در سالروز شهادت امیر مؤمنان(ع) هستیم و میدانیم که وی با شمشیر ابن ملجم به شهادت رسید.
وی افزود: اگر امام شمشیر امانتی که جدش را با آن کشتند به صاحبش باز گرداند، نشان دهنده اوج اخلاق است و این همان حقیقتی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. در حق پیامبر اکرم(ص) آمده است: «وَإِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیمٍ» (تو قطعاً دارای اخلاق بزرگی هستی). سخنم را با فتاوای بسیار عالی از آیتالله العظمی سیستانی پایان میدهم. جوانی از وی پرسید: من قصد سفر به فرانسه و آلمان دارم و در این اندیشه هستم که آیا میتوانم از برق، تلفن یا … به صورت دزدی استفاده کنم؟ آیا جایز است؟ پاسخ فوقالعادهای ارائه شد؛ وی گفت: اگر با روادید وارد این کشور میشوی و روی این روادید امضای تو و کنسول وجود دارد، این به معنای پیماننامهای میان شما و او است که باید به قوانین رعایت شده در آن کشور پایبند باشی، اگر شما در درخواست ویزا به کنسول میگفتی که میخواهم از برق و تلفن کشور شما به صورت دزدی استفاده کنم، به شما روادید نمیداد. بنابراین شرط کلی وجود دارد که شما باید پایبند به آن باشید و قرآن کریم نیز از آن این گونه یاد کرده است: ای کسانی که ایمان آوردهاید، به عهد و پیمان خود وفادار باشید. حال اگر شما بدون روادید وارد کشوری شدید، نباید دین خود را معرفی کنید؛ دینی که به سرقت و دزدی از دیگران دعوت میکند، برعکس باید بگویی که دین تو همان دین اخلاق است که از اموال مردم محافظت میکند.
رییس مؤسسه اسلامی اجتماعی سنگال نیز مطرح کرد: مشکل از ادیان نیست، کل دینها همگی اخلاق هستند. ادیان پر از آموزههای ارزشمندی است که بشر را به یک انسان کامل به تمام معنای آن تبدیل میکنند. اما مشکل از اجرا و عمل کردن به آن است. به طور مثال خانم خدمتکاری که در خانه من کار میکند، روز گذشته روزهدار بود، در حالی که مسیحی است. وقتی از وی درباره علت روزه گرفتنش پرسیدیم و اینکه روزهداری شما حدود یک ماه پیش تمام شده است، گفت: پاپ در روم از تمام مسیحیان جهان خواست تا روز پنجشنبه را که برابر با شب بیست و یکم که شب قدر و شب شهادت امام علی(ع) بود، به نشانه همبستگی با مسلمانان روزه بگیرند تا نزد خداوند متعال برای رهایی از مشکل کرونا دعا کنند. من به شدت تحت تأثیر این موضوع قرار گرفتم.
وی افزود: همیشه میگویم که مشکل از متون ادیان نیست، مشکل در فهم و درک و اجرای آن است. همان گونه که امیر مؤمنان هنگامی که خوارج به ایشان گفتند: حکمی جز حکم خداوند نیست، ایشان فرمودند: بله، حکمی جز حکم خداوند نیست. انسانهایی هستند که کلام خداوند را درک و امور مردم را اداره میکنند. برای همین ما نیازمند هستیم تا همگی با هم همکاری کنیم. اگر درست بیان کرده باشم، علمای دینی تمام ادیان باید از نو در تربیت جوامع بشری بکوشند تا با اخلاق الهی هماهنگ شوند.
همبستگی در جوامع اسلامی
ایمان شمسالدین پژوهشگر و نویسنده کویتی گفت: طرح غربی در چارچوب تمدن غرب مطرح میشود و در چارچوب نظام معرفتی و فلسفهای که براساس آن عمل میکند میآید. تفکر غرب براساس فلسفه مادیگرایی است که اساس معرفت، همان حس و تجربه است و در نتیجه ساختاری که براساس آن در طول قرنهای گذشته ایجاد کرده، هم اکنون نیز همسو با آن است، حتی در شرایط بحران کرونا؛ درست است که ناقض است، اما بنا بر روش معرفتی خودش و براساس مبانی روشهای مادی نقض میکند.
وی افزود: حتی زمانی که به ما مینگرد با نگاهی برتریجویانه و نژادپرستانه و با هدف حذف طرف مقابل مینگرد. به ما به عنوان جهان سوم نگاه میکند و به دیدگاه برخی از فلاسفه آلمانی شبیه است. زمانی که از بانکداری اروپا سخن میگوید، مطرح میکند که ما جزو جهان سوم شدهایم. مسائل اخلاقی و اشتباهات اخلاقی از آنها رخ داده است و نه جوامع اسلامی و نه عربی از آن رنج نمیبرند؛ چرا که همبستگی و همکاری اجتماعی در میان ما به وجود آمد و در این جوامع ایجاد شده است؛ در حالی که بسیاری از خارجیهای حاضر در کویت، حاضر به بازگشت به انگلستان یا آمریکا نیستند و تصاویر ویدئویی مستندی وجود دارد که آنها از بازگشت به کشورشان امتناع ورزیدند، آن هم به دلیل همبستگی و همکاری که در جوامع عربی دیدهاند؛ چرا که نمیتوانند نظیر آن را در جوامع غربی ببینند.
شمسالدین یادآور شد: درباره آنچه ادریس درباره بدبینان بیان کرد، باید گفت که آنها به اندازهای که با یکدیگر در فرهنگ و فلسفه غربی و منابع معرفتی که پایه فلسفه غربی است هماهنگ هستند، بدبین نیستند. آن هم در تمام ابعاد مادی و منفعتی و نظام سرمایهداری که فلسفه غرب بر پایه آن استوار شده است. آنها از این چارچوب خارج نشدهاند. آنها به یک ضربه لحظهای و آنی دچار شدهاند که برای اندیشیدن به آن نیاز دارند تا نواقص را مورد مطالعه قرار دهند و به نظرم آنها به زمان طولانی نیاز دارند تا به نقاط ضعف و قوتی که کرونا در جسم فلسفی آنها نشان داده است پی ببرند.
ادیان ریشهدار
عباس خامهیار رایزن فرهنگی ایران در لبنان نیز گفت: مشارکت در وبینار فراتر از مرزها بود؛ از الجزایر، مراکش، کویت و سنگال و شاید یکی از فواید تغییراتی که کرونا ایجاد کرده است، این بوده که باعث شده تا نشستهای ما عمق و گسترش بیشتری در تمام جوانب دینی، جغرافیایی پیدا کند و امیدوارم تمام این پنج نشست را در کتابی جمعآوری و منتشر کنیم.
وی افزود: میخواهم به یک نکته پایانی اشاره کنم و آن پرسشی است که خضر مطرح کرد. به نظرم این موضع تمام ادیان است. ادیان ریشهدار همان گونه که کاردینال عنوان کرد، میاندیشند. این موضوع نگاه دینی به انسان است که مهم به شمار میرود. ما از اتفاقاتی که در غرب رخ میدهد هرگز خرسند نیستیم، این رنجها، رنج تمام بشریت است. در دعاهایی که شب گذشته به آسمان بلند شد و نیز از زمان شروع این وبا از عمق شهر شیعهنشین قم، تمام مراجع برای شفای بشریت و شفای انسان در هر مکان بود و بدون توجه به گرایشهای نژادی، دینی، جغرافیایی و تاریخی دعا کردند. اینها درد بشر و درد انسانی است که خلیفه خداوند به شمار میرود. هرگز خوشحالی در این باره وجود ندارد. این همان تفاوت و مرز بین ما و کسانی است که تفکر مادی دارند.
خامهیار اظهار کرد: همچنین زمانی که تعدادی از جوانان محصل در اروپا از امام خمینی(ره) پرسیدند که گفته میشود اروپاییها ثروتهای ما را در دوران شاه به غارت بردند، آیا جایز است که ما برای جبران نیازهای خود، مالیات را به نوعی پرداخت نکنیم؟ پاسخ امام به صورت دستنوشته در آن زمان و پیش از پیروزی آمد و ایشان از این کار منع کردند و فرمودند: خیر، این کار حرام است. بنابراین این اصول با جابجایی علما و نسلها تفاوتی نمیکند. اینها اصولی دینی است که به آنها باور داریم و گمان میکنم که این اصول در تمام ادیان و نزد کسانی که با اندیشه دینی و الهی عمیق فکر میکنند وجود داشته باشد.
Saturday, 23 November , 2024