به گزارش پردیسان آنلاین، با توجه به اینکه برخی محلات شهر قم دارای ارزش تاریخی بوده و بافت برخی محلات و منازل با شاخصهای اسلامی – ایرانی و با مبنا قرار دادن خانواده، از قدیمالایام شکلگرفته است، که در زمان خود، قابلیت اسکان داشته اما رفتهرفته و بهمرور این بافتها فرسودهتر شده و علاوه بر فرسودگی ابنیه، شبکه تأسیسات شهری آنها نیز به لحاظ قدمت، کارکردهای شهری خود را از دست میدهند.
اکثر این محلات، به دلیل نبود دسترسی مناسب به خدمات شهری و بهداشتی، وجود مشکلات اجتماعی و امنیتی و آسیبپذیری در برابر زلزله، سیل و آتشسوزی و نیز عدم تطابق با زندگی امروز شهری و شهرسازی مدرن دارای مشکلات رو بنایی و زیرساختی هستند؛ از طرف دیگر حفظ این بناها از جهات مختلفی ضرورت دارد، لکن هزینهبر بودن احیا، مرمت و بازسازی آن از موانع پیش رو است.
در این زمینه با حسین اسلامی رئیس شورای اسلامی شهر قم گفتوگویی داشتهایم:
نظر شما درباره بافت تاریخی شهر قم چیست؟
در رابطه با بافت تاریخی، مطلب بسیار است که به نظر میرسد تا آنجا که امکانات اجازه میدهد و بافت، دارای مفهوم ادراکی و دارای هویت است، باید حفظ شود
منظورتان از دارای هویت بودن و ادراکی بودن بافت تاریخی چیست؟
ممکن است در بدو امر تصور شود که اگر بنا و ریزدانه خاصی دارای هویت تاریخی باشد، همان بنا باید حفظ شود اما مفهوم هویت تاریخی، وسیعتر از این معنا است. در گذشته، حیاط منازل به مفهوم واقعی، حریم خصوصی بود و مشاع محسوب نمیشد و ساخت منازل بهگونهای بود که خانواده در کمال امنیت و آرامش در محوطه اختصاصی زندگی میکرد اما امروز، حیاط و راهپله و آسانسور و… همگی جزء مشاعات است.
علت اینکه هنوز مشکل بافت، حلنشده چیست؟
عوامل مختلفی در این موضوع دخیل هستند، موضوع اول و مهم این است که نگاهها تغییر پیدا کرده است؛ وقتی به گفته یکی از متخصصین، نگاه به مسکن، نگاه سرمایهای شده است و نه نگاه به معنای مسکن به مفهوم محل سکون و آرامش، وضعیت فعلی حادث میشود.
مقایسهها هم عامل فزاینده میشود یعنی مالکین میبینند که در فلان جای شهر در یک قطعه زمین میتوانند چندین طبقه احداث کنند اما در ملک واقع در بافت تاریخی، امکان بلندمرتبهسازی نیست، ضمن اینکه با وجود منسوخ شدن زیرزمین و تقریباً غیرقابل استفاده بودن آن، گفته میشود که در تجدید بنا باید زیرزمین داشته باشند، احساس غبن میکنند.
این در حالی است که آرامش و امنیت خانواده در بافت تاریخی که هیچگونه اشرافی بر محوطهها توسط املاک دیگر نیست، قابلمقایسه با آپارتماننشینی نیست.
عامل مهم دیگر، گران بودن مسکن است؛ تصور کنید، خانوادهای که در بافت زندگی میکند، حالا فرزندانشان بزرگ شدهاند و نیاز به چند واحد دارند، خوب در عمل و در فرهنگ فعلی، امکان اینکه چند خانواده در این مسکن زندگی کنند وجود ندارد، ناگزیر باید برای این خانوادههای جدید، مسکن تهیه کرد که در این گرانی مسکن، این امکان برای خیلی از خانوادهها، تقریباً غیرممکن است.
آیا موانع دیگری هم در حفظ بافت و احیای آن وجود دارد؟
عوامل مختلف و متنوعی در این مسیر وجود دارد، یکی از عوامل، بحث تردد وسایل امداد و نجات در معبرهای کمعرض این محلات است، البته شاید تصور میشود که امکان تعریض در این معابر نیست. به نظر میرسد که امکان تعریض در حد عبور وسایل امداد و نجات وجود داشته باشد و الا جان انسان اهمیت بسزایی دارد و بعید میدانم، مسئولین متولی بافت، در رابطه با تعریض در این حد، مخالفتی داشته باشند.
اما مشکل زمانی بیشتر رخ نشان میدهد که خانوادهای دارای چند اتومبیل، بخواهند به تعداد اتومبیل، پارکینگ داشته باشند یا در کوچه که محل تردد است، خودرو خودشان را در نزدیک منزلشان پارک کنند! این امکان در بافت قدیمی وجود ندارد فلذا خانوادهها ترجیح میدهند که در جای دیگری که چنین امکاناتی مهیا است، زندگی کنند.
در یکی از جلسات گفتید: معماری اسلامی فقط نما نیست! منظورتان را واضحتر بیان میکنید؟
بله درست است، نماهای ساختمان چون در مرئی و منظر هستند، بهمحض اینکه صحبت از معماری ایرانی- اسلامی میشود، بحث وجود نماهای بهاصطلاح رومی مطرح میشود درحالیکه نما، تنها بخش کوچکی از ماجرا است، اتفاقاً موضوع معماری اسلامی – ایرانی، در بافت تاریخی و نحوه معماری ساختمان بیشتر معنا پیدا میکند.
راهکار زندگی اسلامی در رابطه با مسکن را در چه میدانید؟
معماری اسلامی- ایرانی را نباید در بافت خلاصه کرد بلکه این فرهنگ اصیل باید به ایران بازگشت کند.
منظورتان را بیشتر تبیین میکنید؟
وقتی این معماری در رابطه با حفظ حریم خانه و مسکن و خانواده این همه با اهمیت است که اصرار بر آن در بافت قدیمی داریم، چرا در ضوابط طرح تفصیلی آن را به بوته فراموشی سپردهایم و فقط هر از چند گاهی صرفاً برای بافت قدیمی و نمای ساختمانها از آن استفاده میکنیم؟ چرا در اراضی تفکیکی یا الحاقی جدید، چنین ضوابطی دیده نمیشود؟ اخیراً قرار است ۵۶۰ هکتار به قم بهعنوان جهش مسکن ملی الحاق شود و در ادامه نیز قرار است انشاءالله در مجموع ۶۴ هزار مسکن تولید گردد، در کدامین ضوابط، بحث معماری ایرانی اسلامی برای این موضوع دیدهشده است؟ آیا خانواده فقط در بافت قدیمی معنا دارد و در دیگر بافتها ضرورتی به پیشبینی این ضوابط نیست؟!
آیا نمیتوآنهمزمان، امکان تعبیه پارکینگهای متعدد و بلندمرتبهسازی و شوارع عریض را جانمایی کرد و هم بهگونهای معماری را انجام داد که حریم خصوصی خانواده و نور و هوا و دیگر شاخصههای معماری اسلامی هم دیده شود؟!
نقش شهرداری در رابطه با بافت قدیمی و تاریخی چیست؟
در رابطه با نقش شهرداریها چند بحث قابلطرح است البته نیاز به پردازش دارد؛ قبل از ورود به این بحث، باید عرض کنم که بهمنظور کسب اطلاعات دقیقتر در این زمینه، به گروهی از اعضای شورای اسلامی شهر و مسئولین شهرداری اخیراً مأموریت داده شد تا از بافت تاریخی کرمان و یزد بازدید داشته باشند و با متولیان امر و مسئولین شهرداری این دو شهر مهم در بافت تاریخی، مذاکراتی داشته باشند بلکه بتوانند مواردی را که امکان وجود دارد، در بافتهای شهرمان پیادهسازی کنند که گزارش آن آمادهشده است.
تأسیس منطقه شهرداری مختص بافت تاریخی کمک بسیار مؤثری برای احیاء بافت است؛ اما نباید فراموش کرد که مالکین این بناها بنا به دلایلی که گفته شد، وقتی همکاری خواهند کرد که احساس غبن و زیان نکنند. از طرفی برای شهرداری نیز محل درآمدی در جهت تأمین هزینه کرد در این بافت را تعریف کرد و الا با صرف شعارهای جذاب نمیتوان به این ایده آلها رسید.
در اینجا بنده از متخصصین و دلسوزانی که بهحق همواره از حفظ بافت دفاع میکنند، درخواست میکنم در کنار دفاع از حفظ و احیای بافت، راهکارهای خودشان را در رابطه با محلی که بتوان هزینهی این نظریه را تأمین کند، را نیز بررسی و اعلام کنند؛ اینکه گفته شود شهرداری سر هر کوچه و محله قدیمی، پارکینگ عمومی احداث کند تا مالکین، اتومبیل خود را به جای بردن داخل کوچه و منازل در آنجا پارک کنند، در تئوری و روی نقشه امری ساده به نظر میرسد اما از شهرداری که عوارض را از مناطق دیگر دریافت میکند و در هزینههای روزمره خودش دچار مشکل است، نمیتوان چنین تکلیف بما لایطاقی را درخواست کرد.
راهحل مدنظر شما چیست؟
سؤال بسیار مشکلی است و بسیار پیچیده؛ اولاً: همانگونه که عرض کردم خانوادهها منحصر در این بافت نیستند و حریم تمام خانوادهها و در تمامی مکانها اعم از بافت و غیر بافت، باید در ضوابط طرح تفصیلی دیده شود و فعلاً آنچه در ظاهر میبینیم: در حد ضوابط ساختمانهای جنوبی ساز و شمالی ساز و درصدی حیاط که آنهم در مواردی با تخلفات ساختمانی و حکم به ابقا توسط کمیسیون ماده صد و یا دیوان عدالت اداری از بین رفته است، بسنده میشود، بنابراین معیار مسکن ایرانی- اسلامی باید از ضوابط طرح تفصیلی شروع شود.
ثانیاً: متخصصین امر در محلههای جدید، وضعیت واقعی امروزی را نیز دخالت دهند به این معنا که در عین حفظ شاخصههای معماری مسکن در اسلام، با توجه به گرانی قیمت زمین و امکان محدود توسعه اراضی به علت عدم امکان توسعه نامحدود زیرساختها و تأسیسات، ضمن ملحوظ داشتن تعبیه شوارع عریض، امکان تراکم سازی و تعبیه پارکینگهای متعدد را فراهم سازند.
ثالثاً: با تفکیک بافتهای قدیمی و فرسوده از بافتهای دارای هویت تاریخی، عرصهی ۳۱۵ هکتاری را کاهش دهند، که در این صورت، انگیزه برای حفظ بافتهای ادراکی- هویتی تاریخی بیشتر خواهد شد و در رابطه با بافتهای فاقد هویت خاص، که البته دارای هویت معماری هستند، متخصصین طرحهایی را ارائه دهند که ضمن حفظ معماری با شاخصههای اسلامی (وجود حریم اختصاصی، نور و هوا و …) امکان تعریض شوارع و ایجاد طبقات هرچند محدود (حداکثر سهطبقه) و تعبیه پارکینگ به تعداد طبقات وجود داشته باشد.
رابعاً: فرهنگسازی و اطلاعرسانی دقیق در رابطه با امکان بازسازی منازل واقع در بافت قدیمی و امکان تعریض محدود شوارع بهنحویکه امکان تردد وسایل امداد و نجات میسر باشد و نیز مزایای اقتصادی آن، نیز ضرورت دارد.
خامسا: دولت میتواند در جهت کمک به احیا، مرمت و حفظ بافت یک اقدام دوگانه (بهاصطلاح با یک تیر دو نشان) انجام دهد، به این مفهوم که: بخشی از اراضی دولتی را به این منظور اختصاص دهد تا از محل فروش آن، نسبت به احیای بافت اقدام گردد، ضمن اینکه طراحی زمین تخصیصی بهگونهای باشد که شاخصههای ساخت مسکن با شاخصهها و مؤلفههای اسلامی در آن لحاظ گردد. در چنین وضعیتی، در یک اقدام: هم در زمین جدید، شاخصههای مسکن اسلامی رعایت و فرهنگسازی شده و هم از محل آن، بافت قدیمی یا تاریخی احیاشده است.
در پایان اگر مطلبی دارید بفرمایید؟
آنچه که عرض کردم، دیدگاهی بود که تاکنون با دریافت نظریات مختلف، برداشت کردهام که قطعاً قابل نقد است که اگر نقد و نظر مستدلی باشد، باید پذیرای آن باشیم اما نظریات باید با واقعیات موجود همراه باشد در غیر این صورت در قالب نظریه زیبا باقی میماند و امکان عملی نخواهد داشت فلذا نظریهای را باید پذیرفت که توأم با راهکار و عملیاتی باشد.
و باید توجه داشت که به قول یکی از متخصصین، اسلام دارای معماری خاصی نیست بلکه از منابع اسلامی، برای مسکن یک سری شاخصهها و مؤلفههایی استخراجشده که در جهت حفظ حریم خانواده، مسائل بهداشتی مانند نحوه و مکان قرارگیری مطبخ، سرویسهای بهداشتی، هوا، نور و … در طراحیها باید از آن استفاده کرد فلذا در بناهای صرفاً قدیمی که دارای هویت خاص نیستند، امکان اجازهی بازطراحی با حفظ شاخصههای اسلامی حتی توأم با افزایش طبقات، وجود دارد که متولیان امر چنانچه در این جهت نیز تأملی داشته باشند، میتوانند به برونرفت از این مشکل کمک کنند.
منبع: پایگاه خبری رهپویان قم***