به گزارش پردیسان آنلاین، صبح زود پای در مسیر پیادهروی میگذارم و هوا هنوز کمی خنک است. خیابان اصلی که برای پیادهروی مشخص شده است از جمعیتی که آرامآرام به سمت میدان بزرگ حرکت میکنند، در حال پر شدن است. صدای پرچمها که در باد تکان میخورد، با نوای «لبیک یا حسین» درهم میآمیزد و این حس را القا میکند که این جمعیت یک مقصد دارد، حتی اگر جغرافیا آنها را از کربلا دور کرده باشد.
کنارم پسربچهای هفتساله با پرچمی در دست ایستاده که دست دیگرش در دست پدرش است؛ وقتی از پدر میپرسم چرا امروز در مسیر پیادهروی حاضر شده است، تأملی میکند و میگوید: «حسین ما را صدا زده، حتی اگر نتوانیم برویم کربلا، اینجا همقدم با زائرانش قدم میزنیم.» این جمله ساده، شاید خلاصه فلسفه پیادهروی جاماندگان است، اتصال قلبی به راهی که در آن، ایمان و اراده در هم تنیده میشود.
در همان لحظه، ذهنم میرود به جاده نجف تا کربلا. آنجا هم میلیونها نفر با پای پیاده، از پیرمردی عصا در دست گرفته تا جوانی که از اروپا آمده، همه در یک مسیر هستند. این همایش عظیم، فقط یک تجمع مذهبی یا نمادین نیست، بلکه یک نمایش بینظیر از همبستگی انسانی است که مرزهای ملی، زبانی و مذهبی را درنوردیده و از این رو است که مردم از ملل مختلف با ویژگیها و ظاهر مختلف و حتی عقایدی متفاوت برای شرکت در آن حاضر میشوند.
به یاد سخن مقام معظم رهبری میافتم که در سال ۱۳۹۸ در یکی از سخنرانیهای خود با اشاره به تأثیر و اهمیت پیادهروی اربعین حسینی فرمودند: «راهپیمایی اربعین حادثه بینظیری است؛ ما نه فقط در دوران خودمان در دنیا، بلکه در تاریخ هم سراغ نداریم یک چنین اجتماعی را هر سال، و هر سال گرمتر از سال قبل اتّفاق بیفتد.»
برای برخی از افراد، این پیادهروی سفری شخصی و درونی است، به این معنا که فرصتی برای تأمل و معرفتافزایی فراهم میشود تا انسان بیش از پیش و با دقت بیشتر بر پیامهای واقعه عاشورا فکر کند و مسیر خود و جامعه را تا ظهور ترسیم نماید. زائری میگوید: «هر قدمم را برای بخشش گناهان گذشته برمیدارم.» دیگری میگوید: «اینجا انگار خودت را پیدا میکنی. انگار هر قدم، یک لایه غبار از روحت پاک میکند.» این مسیر، فرصتی است برای خلوت با خود، مرور گذشته، و تصمیم برای آیندهای متفاوت.
البته این حرکت دسته جمعی، فقط جنبه فردی ندارد و وقتی در میان موکبها قدم میزنی و میبینی مردی که خودش درآمد اندکی دارد، با لبخند ظرف غذا را به دست زائر امام حسین (ع) میدهد که حتی زبانش را نمیفهمد، معنای واقعی ایثار را لمس میکنی. در مسیر مشایه، همبستگی زنده است. هیچکس به دیگری به چشم بیگانه نگاه نمیکند و ملیتها رنگ میبازند و هویت جمعی «زائر حسینی» جایشان را میگیرد.
در ایران نیز در همین پیادهروی جاماندگان، همین حس تکرار میشود. جوانی به پیرزن کمک میکند که از میان جمعیت عبور کند. موکبداران با انواع خوراکیها و نوشیدنیها از مردم پذیرایی میکنند و خانوادهها با بچههای کوچک آمدهاند، تا فرزندانشان از همین حالا طعم حضور در یک حرکت جمعی و ارزشمحور را بچشند.
اربعین حسینی، نمادی از همدلی و مقاومت / اربعین، تجلی همبستگی با قیام عاشورا و استمرار راه آن است
در واقع اربعین حسینی یک بیانیه جهانی است. حضور میلیونی مردم، بدون فراخوان رسمی نشان میدهد که اتحاد میتواند خارج از ساختارهای قدرت شکل بگیرد. این اجتماع، پیامی روشن برای جهان دارد که فریاد میزند «ما با ظلم کنار نمیآییم.»
وقتی در این روزها، خبر بمباران خانهها و مدارس در غزه به گوش میرسد، پیادهروی اربعین تبدیل به نمادی از همدلی و مقاومت میشود. برخی زائران با پرچمهای فلسطین در کنار پرچمهای یا حسین (ع) قدم میزنند. این ترکیب، به دنیا یادآوری میکند که آرمان آزادی و عدالت، مرزی نمیشناسد. به واقع اربعین حسینی و واقعه عاشورا نیز درسی مهم از استکبارستیزی و ایستادگی در برابر ظلم به جهانیان در طول تاریخ میدهد که این درس تنها مختص افراد با عقاید خاصی نیست، بلکه مقاومت در برابر ظلم و ستم، تکلیفی به زبان انسانیت است که تنها آزادگان بدان توجه میکنند.
سردار مجتبی فدا، فرمانده سپاه صاحبالزمان (عج) استان اصفهان درباره تأثیر پیادهروی اربعین در عرصه بینالملل این گونه به خبرنگار پردیسان آنلاین میگوید: اربعین، تجلی همبستگی با قیام عاشورا و استمرار راه آن است؛ اربعین نماد مبارزه با دشمن تا واپسین نفس و آخرین قطره خون است. اربعین، مظهر صبر، استقامت و پایداری در پاسداشت پیام شهیدان است؛ اربعین، یعنی همراهی با حسین (ع) و اربعین یعنی ایران حسین تا ابد پیروز است.
حسین (ع)، همه را در زیر بیرق خود جای داده است
چه در مسیر پیادهروی در کشور عراق و چه در راهپیمایی سراسری جاماندگان اربعین، آنچه که در نگاه نخست به چشم میخورد حضور پرشور و گسترده مردم و خانوادهها است؛ دلیل این حضور عظیم را باید در چند لایه جستوجو کرد. لایه نخست، عشق و ارادت قلبی به امام حسین (ع) است و لایه دوم، تجربه عملی همبستگی اجتماعی است؛ جایی که مردم یاد میگیرند فارغ از مذهب و قومیت، در کنار هم حرکتی جمعی داشته باشند و لایه سوم، پیام اعتراضی به بیعدالتیهای جهان است؛ همان پیامی که از کربلا آغاز شد و هنوز زنده است، پیامی که همواره در طول تاریخ و در کشورهای مختلف جریان دارد.
علی شجاعی، مجری و فعال رسانه، حافظ کل قرآن، فعال فرهنگی و تربیتی و کارشناس علوم، قرآن و حدیث به خبرنگار پردیسان آنلاین میگوید: یکی از پیامهای مهمی را که میتوان از مکتب امام حسین (ع) استنباط کرد، این است که در دستگاه ایشان جا برای همه هست و فرقی نمیکند که چه پوششی داری، چه دینی داری، سیاه باشی یا سفید، خردسال باشی یا پیر، غلام باشی یا آزاد؛ همه میتوانند در مکتب سیدالشهدا (ع) نقش داشته باشند و در راه خدا فداکاری کنند.
وی میافزاید: در صحنه کربلا نیز دیدیم که از نوزاد شش ماهه تا پیرمرد، از برده تا آزاد، از عرب و عجم همه کنار هم بودند و در راه حق ایستادند و این یعنی مکتب عاشورا مکتب همبستگی، برادری و عدالت است.
این فعال فرهنگی و اجتماعی ادامه میدهد: امام حسین (ع) به همه دعوت میدهد که بیایند و همراه شوند، حتی حر که در نخست گناهکار بود، در پایان مسیرش تغییر کرد و به امام پیوست؛ حتی امام به حبیب گفت «تو دوست منی» و این نشان میدهد که هر کسی که دلش برای حق بتپد، جایگاهی نزد امام دارد و این پیامی بسیار ارزشمند است چون به افراد میگوید بدون توجه به پیشینه و ظاهر میتوانند در مسیر مقاومت و ایستادگی باشند، البته باید توجه داشت که رعایت حرمتها و ارزشها هم لازم است تا اتحاد واقعی شکل بگیرد.
شجاعی با اشاره به یکی از اصول کلیدی واقعه عاشورا عنوان میکند: امر به معروف و نهی از منکر، یکی از اصول کلیدی مکتب عاشورا و اساس قیام امام حسین (ع) است، همانطور که ایشان در وصیتنامهاش به محمد بن حنیفه به وضوح اعلام میکنند که هدف از قیامش اصلاح جامعه و احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر است.
وی با بیان اینکه وقتی جامعهای از حق و حقیقت و ارزشهای الهی دور شود و منکرات و ظلمها گسترش پیدا کند، آن جامعه به ذلت و سقوط نزدیک میشود، اضافه میکند: هر نوجوان و جوانی باید بداند که نهی از منکر فقط یک وظیفه دینی نیست، بلکه وظیفه انسانی و اجتماعی ماست که اگر آن را کنار بگذاریم، مسیر زندگیمان منحرف میشود. قیام امام حسین نشان میدهد که ایستادگی برای اصلاح و مقابله با فساد و ظلم، کاری سخت و پرهزینه است، اما بسیار ضروری است و موجب بقا جامعه میشود و این یکی از بهترین نقاط اتصال افراد به مکتب عاشورا است، چون به آنها میآموزد که نه فقط در جنگ و خونریزی، بلکه در زندگی روزمره، باید به حق و درست بودن پایبند باشند و در برابر هر ناعدالتی یا فساد بایستند.
در نجف اشرف، وقتی زائران به ستونهای آخر نزدیک میشوند، اشکها بیاختیار جاری میشود. در ایران، جاماندگان وقتی به محل اختتام پیادهروی میرسند و تمام گروهها در محل تجمع پیدا میکنند، همان حس اتصال را میتوان تجربه کرد؛ حس اینکه راه، هرچند کوتاهتر و بی گنبد بوده، اما قلبها مسیر را تا آخر پیمودهاند.
اربعین، چه در عراق و چه در خیابانهای ایران، به مردم یاد میدهد که اتحاد واقعی، از ایمان و ارزشهای مشترک میآید، نه از شعارها و صرف قراردادهای سیاسی. این مسیر، مدرسهای است که درسهایش از کتاب و کلاس نمیآید؛ از قدمهای خسته اما پرامید مردمی میآید که باور دارند حقیقت، حتی اگر در کربلا به خون کشیده شود، در نهایت پیروز خواهد شد و حالا که جمعیت آرامآرام مسیر پیادهروی را طی میکند، به این فکر میکنم که اربعین فقط یک رویداد سالانه نیست بلکه یک جریان زنده است که هر سال در دل میلیونها نفر جاری میشود. جریانی که هرساله زودتر از موعد دل عاشقان حسینی را میلزاند و محرکی برای حرکت آنها میشود، جریانی از کوچههای شهر ما تا جادههای عراق که پیامش را تکرار میکند «راه حسین، راه آزادگی و ایستادگی است، تا همیشه.»