به گزارش پردیسان آنلاین، فیلم سینمایی فرمانروای آب داستانی جنگی را روایت میکند. داستان با ماجرای درگیری نیروهای ایرانی با داعش و دخالت قدرتهای خارجی همچون آمریکا و عراق شروع میشود. گروگانگیری، عملیات نجات و ماجرای دختری که مجبور میشود کمربند انفجاری به تن کند، از مهمترین بخشهای داستان است. فیلم با صحنههای پرتحرک و تلاش برای ایجاد تعلیق جلو میرود، اما پایان آن سرنوشت شخصیتها را ناتمام و مبهم رها میکند و پرسشهایی مانند اینکه قهرمان اصلی زنده مانده یا نه، بیپاسخ میمانند.
تلاش برای تولید محتوای بومی در ژانر کودک و نوجوان
مهمترین امتیاز «فرمانروای آب» همین جسارت ورود به حوزهای است که سالها در سینمای ایران کمرنگ بوده است. کودکان و نوجوانان ما معمولاً با آثار خارجی، بهویژه انیمیشنهای هالیوودی و ژاپنی بزرگ شدهاند. ساخت فیلمی ایرانی که بر موضوعات ملی و منطقهای تمرکز کند، میتواند گام مهمی برای پر کردن این شکاف فرهنگی باشد.
پرداختن به مفاهیم ارزشی و ملی
فیلم سعی کرده با محوریت موضوع دفاع از وطن، مبارزه با تروریسم و افشای همپیمانی قدرتهای خارجی با گروههای افراطی، مفاهیمی مهم را به نوجوانان منتقل کند. این مفاهیم در شرایطی که بسیاری از کودکان از طریق رسانههای خارجی پیامهای متضاد دریافت میکنند، اهمیت دوچندان پیدا میکند.
جلوههای ویژه و صحنهه ای پرتحرک
با وجود ضعف در ساختار کلی، برخی صحنههای اکشن و جلوههای تصویری فیلم توانستهاند برای تماشاگر خردسال و نوجوان جذابیت ایجاد کنند. همین موضوع باعث شده که برخی مخاطبان، بهویژه کودکان ۹ تا ۱۲ سال، با فیلم همراه شوند و آن را تا پایان تماشا کنند.
ایجاد هیجان و تعلیق برای گروه هدف
هرچند داستان پیچیده و گیجکننده است، اما در سطح ظاهری، پرشهای ناگهانی و صحنههای تعقیب و گریز تا حدی هیجانانگیز جلوه میکنند و همین باعث میشود مخاطب خردسال احساس کند با فیلمی متفاوت و پرتنش روبهرو است.
با وجود نکات مثبت، فیلمنامه آشفته و فاقد انسجام منطقی نتیجه کار را آنطور که مورد انتظار است جلو نمیبرد؛ بزرگترین ضعف «فرمانروای آب» در بخش فیلمنامه است. روایت خطی و منسجم وجود ندارد، بسیاری از گرهها و گرهگشاییها غیرمنطقیاند و وقایع بدون زمینهسازی رخ میدهند. همین باعث میشود تماشاگر، بهویژه نوجوان، نتواند داستان را دنبال کند یا ارتباط معناداری بین صحنهها برقرار کند.
شخصیتپردازی سطحی و غیرقابل باور
بیشتر شخصیتها در حد تیپ باقی ماندهاند و به شخصیت کامل تبدیل نمیشوند. قهرمان اصلی، دشمنان و حتی شخصیتهای فرعی، همگی بهگونهای پرداخت شدهاند که تماشاگر نمیتواند با آنها همذاتپنداری کند. برای نمونه، دختر گروگانگرفتهشده فقط نقش ابزاری برای پیش بردن داستان دارد و عمق شخصیتی پیدا نمیکند.
پایان مبهم و ناتمام
یکی از اصلیترین نقدها به فیلم، پایان آن است. سرنوشت شخصیتها روشن نمیشود و بسیاری از پرسشها بیپاسخ میمانند. این نوع پایانبندی اگر آگاهانه و در قالب یک ساختار پیچیده هنری باشد، میتواند مخاطب را به فکر وادارد، اما در «فرمانروای آب» بیشتر بهصورت رهاشدگی و بیتوجهی به انسجام داستانی جلوه میکند.
پیچیدگی نامناسب برای گروه سنی هدف
فیلم با پرشهای مداوم بین صحنهها و روایتهای همزمان، سطحی از پیچیدگی ایجاد میکند که حتی نوجوانان بالای ۱۰ سال هم بارها از فهم داستان بازمیمانند، بنابراین کودکان کوچکتر تقریباً نمیتوانند با روایت ارتباط برقرار کنند. این موضوع در گفتوگو با نوجوانان تماشاگر هم بهوضوح دیده شد.
ضعف در کیفیت بصری و طراحی شخصیتها
برخی مخاطبان نوجوان کیفیت بصری فیلم را «شبیه به بازیهای ویدئویی ابتدایی» توصیف کردند. شخصیتها حرکتهای طبیعی ندارند و انیمیشنها باورپذیر نیستند. در نتیجه، به جای آنکه جهان فیلم برای مخاطب واقعی جلوه کند، بیشتر حالت مصنوعی و بازیگونه پیدا کرده است.
عدم تناسب محتوا با رده سنی اعلامشده
اگرچه فیلم برای «۹ سال به بالا» معرفی شده، اما برخی صحنههای انفجار و خشونت آن میتواند برای این سنین نامناسب باشد. این عدم تطابق، خود یک ضعف اساسی در طراحی و برنامهریزی فیلم به شمار میآید.
از آنجا که «فرمانروای آب» برای کودکان و نوجوانان ساخته شده، بهترین معیار قضاوت خودِ همین گروه سنی هستند. بعد از اکران فیلم، با دو نوجوان که در سالن حضور داشتند گفتوگو کردم.
نوجوان اول بیشتر نگاهش به کلیت داستان و پایانبندی فیلم بود؛ او با لحنی صریح گفت: «فیلم خیلی پیچیده بود، نصفش رو فهمیدم. آخرش هم که ماریا افتاد تو آب و بمب منفجر شد، اصلاً معلوم نشد چطور زنده موند. سرباز ایرانی هم رفت نجاتش بده ولی تهش نفهمیدیم چی شد. خیلی جاها یهویی از یه صحنه به صحنه دیگه میپرید.»
این جملهها نشان میدهد مهمترین ضعف فیلم، یعنی روایت چندپاره و پایان مبهم، حتی برای مخاطب نوجوان هم کاملاً مشهود بوده است. با این حال همین نوجوان ادامه میدهد: «ولی جلوههای ویژهاش قشنگ بود و همین باعث شد که تا آخر ببینم. به نظرم برای بچههای ۹ سال به بالا خوبه، چون بچههای کوچیکتر که با ما بودن، خیلی چیزاش رو نفهمیدن و گیج شدن.»
اینجا روشن میشود که جلوههای بصری توانسته بخشی از مخاطب را نگه دارد، اما درک روایت همچنان مسئله اصلی است. او در بخش دیگری اضافه کرد: «بعضی وقتا شخصیتها انقدر شبیه هم بودن که قاطی میکردیم کی به کیه. من خودم همهشو دیدم ولی بعضی از دوستام وسطش حواسشون پرت شد.» این نقد نشان میدهد که طراحی شخصیتها نتوانسته برای نوجوان جذابیت یا تمایز کافی ایجاد کند.
نوجوان دوم برداشت متفاوتی داشت و بیشتر روی مضمون سیاسی-جنگی فیلم تمرکز کرد. او توضیح داد: «فیلم نشون میداد داعشیا با آمریکاییا و عراقیا دست به یکی کردن. سه تا گروگان میگیرن، یه دختر و یه مرد، و به دختر کمربند انفجاری میبندن. آخرش دختر خودش رو تو آب پرت میکنه که کسی آسیب نبینه، ولی نشون نداد آخرش چی شد. من واقعاً تهش نفهمیدم دختر زنده موند یا نه.»
این نگاه دوباره بر همان مشکل پایانبندی مبهم صحه میگذارد. نوجوان دوم به کیفیت بصری هم توجه داشت: «به نظرم فیلم بیشتر شبیه بازی ماینکرافت بود تا انیمیشن واقعی. شخصیتها درست درنیومده بودن و حرکتها طبیعی نبود.»
این مقایسه جالب است؛ چون نوجوان امروز با بازیهای ویدئویی بزرگ میشود و بهخوبی مرز میان کیفیت حرفهای و سطحی را میشناسد. همین مقایسه نشان میدهد که استاندارد مورد انتظار نوجوانان، بسیار بالاتر از چیزی است که «فرمانروای آب» عرضه کرده است. او در پایان به مسئله رده سنی اشاره کرد: «نوشته بودن برای ۹ سال به بالا، ولی فکر میکنم بعضی صحنهها مثل انفجارها برای این سن خیلی سنگین بود.»
به گزارش پردیسان آنلاین، اگرچه فرمانروای آب تلاشی ارزشمند در مسیر تولید محتوای بومی برای نوجوانان است، اما کاستیهای فراوان در بخش فیلمنامه، شخصیتپردازی و پایانبندی، باعث شده این فیلم بیشتر شبیه یک تجربه ناتمام باشد. سینمای کودک و نوجوان ایران بیش از هر چیز به آثاری نیاز دارد که در کنار مفاهیم ارزشی، ساختاری روان، ساده و در عین حال عمیق داشته باشند؛ آثاری که نهتنها خلأ محتوای بومی را پر کنند، بلکه بتوانند با آثار بینالمللی رقابت کنند.