به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، سید غلام حسنین کِنتوری ملقب به «علامه کِنتوری» در ۱۷ ربیع الاوّل سال ۱۲۴۷ ھ.ق در «کِنتور» از توابع ایالت اوتار پرادش هند چشم به جهان گشود.
او در سال ۱۲۵۴ھ.ق عازم «لکنهو» گردیده و در مدرسه شاهی کتابهای مقطع ابتدایی را خوانده و در ھشت سالگی قرآن کریم را به اتمام رساند.
علامه کنتوری، داماد «مفتی محمد قلی خان» بود، او در سال ۱۲۶۲ ھ.ق ازدواج کرد. بنابر عللی تحصیل را ترک نموده و به «کنتور» برگشت و در آنجا در علم موسیقی مهارت پیدا نمود. مهارت او شگفتی اساتید این فن را برانگیخته بود تا جایی که خود را فروتر میپنداشتند.
وی در محضر علمای بزرگی چون آیت الله سید حسین (علیین مکان) فرزند آیت الله سید دلدار علی (غفرانمآب)، آیت الله سید محمد تقی (ممتاز العلماء) فرزند آیت الله سید حسین و مولانا سید احمد علی محمد آبادی زانوی ادب زده و به تلمذ پرداخت.
علامه اجازه اجتهاد خود را از دست آیت الله سید حسین و آیت الله سید محمد (سلطان العلماء) اخذ نمود.
او سپس در مدرسه سلطانیه به عنوان داروغه (مسئول امنیت) تعیین گشته و در سال ۱۸۶۱میلادی مأمور ثبت آمار بازار لکهنو شد و به خوبی از عهده آن بر آمده و جوایز نفیسی به او داده شد.
این عالم هندی در سال ۱۸۶۲میلادی مبتلا فلج گردید به گونهای که نمیتوانست راه برود و یا بنشیند. شبی در عالم رؤیا دید که دو زن از مسیحیان آمدند و میگفتند که ما شما را معالجه میکنیم ولی یک شرط داریم که نخست دین مسیحیت را قبول کنید!، وقتی او این حرفھا را شنید بسیار عصبانی شد تا جایی که اعضای بدنش به رعشه افتاد و چون از خواب پرید اثری از بیماری در خود ندید.
غلام حسنین با اینکه مال و ثروت زیادی نداشت ولی اجرتی بابت اقامه نماز جماعت نمیگرفت.
ذکاوت وی قابل ستایش بود۔ او در علم جفر مھارت داشت و ھمچنین اگر ساعتش خراب میشد پیش ساعت سازی نمیرفت بلکه خودش آن را تعمیر میکرد.
یکی از کسانی که از او تمجید کرده است «مولانا احمد علی محمدآبادی» است که برای آگاهی بیشتر میتوان به کتاب نجوم الهدایه ، جلد اوّل، صفحه ۱۸۵مراجعه کرد.
علامه مدرسهای را در شهر لکنهو بنا نهاد . این مدرسه در «حسینیه ممتاز العلماء » شروع به کار کرد و سپس با زحمات فراوان او پیشرفت زیادی نمود و وقتی که دید مدرسهاش رو به پایان است، کارخانه ساعت سازی و صابون سازی را افتتاح کرد، از طرف دیگر در مدرسه ھم تدریس مینمود۔ وی کارخانهای را نیز در «ککرولی» از توابع مظفرنگر بنیان نهاد.
در ھمان زمان، علامه کتاب تفسیر قرآن از ممتاز العلماء را چاپ و منتشر نمود۔ او خودش چاپخانه نیز داشت و کتابها را در جهت تبلیغ دین و علوم، چاپ نموده و منتشر میکرد. وی مطبهای متعددی در شهرهای جودھپور، بهرتپور، آگره، گوالیر، کشمیر، میروت و مظفر نگر و دیگر شهرها تأسیس نمود۔ خودش نیز در معالجه اساسی بیماریهای مزمن و درمان آن به مردم خدمت میکرد.
علامه در شصت و چهار علم از جمله فقه، طب، فلسفه، جفر، کیمیا، منطق، کلام، حدیث، تفسیر، علوم قرآن، ادبیات عرب، نحو، صرف، نجوم، هیپنوتیزم (خواب مصنوعی)، کالبد شکافی و طبیعیات مهارت داشت.
وی آثار علمی فراوانی از خود به جا گذاشته است؛ حاشیه شرح کبیر، حاشیه مغنی اللبیب، شرح اعجاز خسروی، رساله شیخ نواب، جوابی از رساله شواھد، رساله نور العینین، شرح زیارت ناحیه، الفیه به زبان اردو، حسینیه قرآنیه و پاسخ به غیر مسلمانان از جمله این آثار است.
علامه، مناظراتی با علمای اھل سنت نیز داشت که مناظره برگزار شده در سال ۱۸۹۴ میلادی در« بهره سادات مظفرنگر» از یادگاریھای او است۔ او نه تنها در این مناظره بلکه در مناظرات دیگر نیز پیروز گردید و بدینوسیله در دلهای علما و خواص اھل سنت جای گرفت.
او قائل به اتحاد بین مسلمانان بود و ھر کاری را با ھمراھی علمای اھل سنت انجام میداد؛ حتی آقای «شبلی نعمانی» را در ساختار “ندوۃ العلماء” ھمراهی کرد۔
علامه گر چه ظاھر سادهای داشت امّا ھمه کارھای او عالمانه بود و ھمیشه از دین مبین اسلام دفاع میکرد۔
این محور تلاش و مرکز علوم و فنون در ۱۳ ربیع الاوّل سال ۱۳۲۷ ھ.ق در شھر «فیض آباد»، چشم از جهان فرو بست و به دیدار پروردگار خود شتافت و دیدگان علاقهمندان به خود را در حسرت وجودش گریان نمود.
منبع: نجوم الهدایه اثر سید غافر رضوی فلک چهلوسی و سید رضی زیدی پهندیروی ج ۱، ص ۱۸۲