به گزارش پردیسان آنلاین از اردبیل، سپیده هنوز بهدرستی نگشوده است که از دل دشتهای اردبیل، نغمهای آرام و پررمز و راز به گوش میرسد، صدایی از تارهای قُوپوز، کهنهترین ساز عاشیقها، صدایی که گویی از ژرفای خاک میآید، خاکی که قرنها را دیده، جنگ و صلح را شناخته و هنوز در گوش زمان نجوا میکند.
در آن سوی افق، عاشیقی پیر نشسته است، دستهایش ترکخورده از باد و کار، اما وقتی زخمه بر ساز میزند، زمان از حرکت میایستد، صدای او نه تنها موسیقی، بلکه تاریخ و روایتی از عشق، ایمان، رنج و امید مردمان سرزمینش است.
موسیقی عاشیقلار یکی از کهنترین و مردمیترین گونههای موسیقی در جهان ترکزبان و ایرانی است، واژه «عاشیق» از ریشه عشق میآید، یعنی دلداده، عاشق، کسی که جان خود را در آتش شور انسان و خدا میسوزاند، عاشیق نه فقط نوازنده که شاعر، راوی و فیلسوفی است که با سازش سخن میگوید.
سرچشمه موسیقی عاشیقلار را باید در پیوند میان شعر و روایت مردمی جستوجو کرد، این هنر از آذربایجان ایران و قفقاز برخاسته و در گذر زمان، در ترکیه، گرجستان و جمهوری آذربایجان گسترش پیدا کرده است، از کوههای قفقاز تا دشتهای آناتولی، از تبریز تا قارص، از اردبیل تا تفلیس، هرجا که نغمهی عاشیق به گوش رسیده، مردم احساس کردهاند زبان دلشان را میشنوند.
در ایران بهویژه در استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و زنجان، موسیقی عاشیقلار نه تنها یک سنت، بلکه بخشی از زندگی روزمره است، در شادی و غم، در کوچ عشایر و در جشنهای روستا، صدای عاشیق همیشه همراه مردم بوده است.
در جمهوری آذربایجان، عاشیقها را «گنجینهی ملی» میخوانند و در ترکیه، آنان را ادامهدهندگان سنت شعرخوانی مردمی میدانند. در گرجستان نیز، موسیقی عاشیق با فرهنگ آذریهای قفقاز جنوبی پیوندی عمیق دارد، این گستره فرهنگی، موسیقی عاشیقلار را به پلی زنده میان ملتها تبدیل کرده است، پلی که بر پایه دوستی، ایمان و انسانیت بنا شده است.
عاشیق؛ هنرمند، راوی و حکیم
عاشیق تنها نوازنده نیست، او حافظِ تاریخ شفاهی مردم خویش است، پیش از آنکه کتابها تاریخ را بنویسند، عاشیقها آن را روایت کردند در نغمههایشان از دلاوریها، از عشقهای گمشده، از وفاداری، از ایمان و از حقیقت سخن گفتند. آنها در میدانهای روستا شعر میخواندند، قصه میگفتند و با ملودیهای ساده اما پرقدرت، اندیشه و اخلاق مردم را شکل میدادند.
در دل هر نغمه، روحی از عرفان جاری است، عشق در این موسیقی، تنها عشق زمینی نیست، پلی است میان انسان و خالق، میان عاشق و معشوق ازلی، بسیاری از مقامهای عاشیقی به نامهای معنوی شناخته میشوند و مضامینشان از قرآن، ادبیات عرفانی و شعر فارسی الهام گرفته است.
در میان همه شاخههای موسیقی سنتی ایران، شاید هیچ هنری چون موسیقی عاشیقلار چنین پیوند عمیقی با مردم نداشته باشد، اگر موسیقی دستگاهی در محافل هنری و درباری رشد پیدا کرد، موسیقی عاشیقی در دل ایل و در میان مردم زاده شد، عاشیقها در کنار چوپانها، کشاورزان و کاروانیان زیستهاند و با آنان نغمه گفتهاند، همین مردمبودن، رمز ماندگاری آن است.
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که برای حضور در سومین جشنواره موسیقی بینالمللی عاشیقلار به اردبیل سفر کرده بود، در جمع خبرنگاران درباره این پیوند مردمی گفت: هنر عاشیق، هنر مردم است. در تاریخ ما برخی هنرها درباری بودهاند، اما عاشیقلار همیشه در میان مردم زیستهاند، از دل مردم برآمده و به همین دلیل مانا ماندهاند.
وی همچنین در توصیف جایگاه فرهنگی این موسیقی افزود: موسیقی عاشیقلار از زیباترین جلوههای هنر ایران است، این موسیقی نه تنها یک هنر، بلکه زبان گفتوگوی ملتهاست، زبانی که با ساز سخن میگوید، نه با سلاح. هنری که ریشه در تاریخ دارد و با طوفانها هم نمیافتد.
صالحی در ادامه سخنانش با تاکید بر گستره فرهنگی و معنوی این موسیقی اضافه کرد: بخش مهمی از هویت ملت ما در هنر نهفته است و موسیقی عاشیقلار بخشی از همان ریشه عمیق است، از قفقاز تا آسیای میانه، از آذربایجان تا آناتولی، این موسیقی زبان مشترک ملتهای منطقه و حامل پیام دوستی و انسانیت است.
عاشیقها؛ حافظان فرهنگ شفاهی
در گذشته، هر روستا عاشیق خود را داشت، مردم برای شنیدن داستانهای تازه و آموختن ارزشهای انسانی به گرد او جمع میشدند، عاشیقها از مدح اهل بیت (ع) میگفتند، از اخلاق از عدالت از عشق به خدا و از مهر به انسان. در واقع، موسیقی عاشیقی نوعی مدرسهی اخلاق مردمی بود.
وزیر فرهنگ در توصیف همین وجه تاریخی و تربیتی گفت: پیش از آنکه تاریخ مکتوب در ایران منظم شود، عاشیقها بودند که با ساز و شعرشان تاریخ، اخلاق و ایمان را روایت میکردند، این موسیقی حافظ فرهنگ و باورهای ماست، از مدح اهل بیت تا مفاهیم اخلاقی و توحیدی.
اردبیل، خاستگاه نغمههای جاوید
اگر بخواهیم جغرافیای عاشیق را بر نقشه ترسیم کنیم، نقطه آغازش بیتردید اردبیل است، این سرزمین، قرنهاست که مأمن عاشیقها بوده از دل روستاهای مشکینشهر تا دشتهای مغان، هنوز هم در بسیاری از خانههای قدیمی، قُوپوز در گوشهای آویخته است؛ میراثی از پدران و پدربزرگان.
امیر رجبی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل در توصیف این خاستگاه به خبرنگار پردیسان آنلاین میگوید: اردبیل یکی از خاستگاههای مهم موسیقی عاشیقلار است، عاشیقها راویان فرهنگ و حکمت مردمی ما هستند، آنها با سازشان پیام وحدت، عشق و ایمان را منتقل میکنند.
وی میافزاید: موسیقی عاشیقلار پدیدهای فراملی است، نغمهای که در جان مردم قفقاز، آذربایجان و ایران تنیده شده و از دیرباز پلی میان دلها بوده است.
این روزها، صدای عاشیق دیگر تنها از حلق پیران نمیآید، دختران و پسران جوان نیز با شوقی کهنسالتر از عمرشان به این موسیقی روی آوردهاند، قُوپوز در دستان آنان نه تنها ساز که میراث است، میراثی زنده، همانگونه که وزیر فرهنگ گفته است: «اینکه نسل جوان به موسیقی عاشیقلار روی آورده است، نشانه حیات فرهنگی ماست، هنر وقتی زنده است که نسل جدید آن را لمس کند.
به گزارش پردیسان آنلاین، از روزگاران کهن تا امروز، عاشیقها نه تنها نگهبان نغمه که پاسداران جان و فرهنگ مردم بودهاند، پیش از آنکه کتابها تاریخ را بنویسند، آنان آن را با ساز و شعر روایت کردند، در میدانهای خاکی در کوچهای ایل و در دل شبهای زمستان.
نغمه قُوپوز از اردبیل تا قفقاز، از تبریز تا آناتولی، صدای واحدی بوده است، صدای عشق و ایمان، در جهانی که مرزها انسانها را جدا میکند، عاشیقها با موسیقیشان مرزها را در هم میشکنند، قُوپوزشان پلی است میان دلها، میان گذشته و آینده، میان انسان و خدا.
شاید راز ماندگاری این هنر همین باشد، عاشیقها برای دل مینوازند، برای حقیقتی که از دل مردم برمیخیزد تا زمانی که دستی بر تار قُوپوز میلغزد و دلی برای عشق میتپد، صدای عاشیق خاموش نخواهد شد.