به گزارش پردیسان آنلاین، همه ما «نیاز به سرعت» را احساس میکنیم، دنیای امروز با سرعتی سرسامآور در حرکت است و برای بسیاری از ما، همگام شدن با این سرعت، چالشبرانگیز و طاقتفرساست؛ کارهای زیادی داریم که باید انجام شوند و به نظر میرسد همه آنها باید دیروز تمام میشدند.
روزها کوتاه هستند و شبها به سختی فرصتی برای استراحت میدهند؛ هشدارهای پی در پی، پیامها، ضربالاجلها و تصمیمات بیپایان، صفحههای نمایش که چشمک میزنند و گوشیهایی که مدام زنگ میخورند، حسابی ما را درگیر خود کردهاند؛ در چنین شرایطی، به نظر میرسد تنها راه برای عقب نماندن، سریعتر دویدن است، اما حقیقت این است که حتی اگر با تمام توان هم بدویم، باز هم احساس میکنیم از قافله عقبیم، اما آیا واقعاً سرعت، راهحل است؟ شاید پاسخ برعکس چیزی باشد که فکر میکنیم: کُند شدن، شاید سختترین اما ضروریترین مهارتی است که میتوانیم امروز در خود پرورش دهیم.
بهرهوری واقعی با آرامش آغاز میشود؛ عجله و شتابزدگی، اغلب اوقات ما را از مسیر اصلی منحرف میکند و موجب میشود کیفیت کارمان پایین بیاید؛ وقتی با ذهن آشفته و در حال دویدن کار میکنیم، نه تنها بهرهوریمان کاهش مییابد، بلکه خلاقیت، دقت و توانایی حل مسئله نیز از ما گرفته میشود.
بهرهوری واقعی با «توجهی آرام» آغاز میشود؛ این یعنی به جای اینکه درگیر حجم زیاد کارها شویم و تلاش کنیم همه چیز را به سرعت به پایان برسانیم، بر روی یک کار در هر زمان تمرکز کنیم و با آرامش و دقت به آن بپردازیم؛ وقتی ذهنمان آرام و متمرکز باشد، میتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم، راهحلهای خلاقانهتری پیدا کنیم و کارهایمان را با کیفیت بالاتری انجام دهیم.
هم علوم اعصاب مدرن و هم حکمتهای باستانی، بر اهمیت تمرکز و آرامش برای رسیدن به رضایت و کامیابی تاکید دارند؛ مطالعات علمی نشان میدهند که مغز ما برای تمرکز عمیق و پایدار، نیاز به آرامش دارد؛ در مقابل، شلوغی اطلاعاتی و عجله مداوم، توانایی مغز را برای پردازش اطلاعات و تمرکز کاهش میدهد و منجر به خستگی ذهنی و کاهش بهرهوری میشود.
از سوی دیگر، مکاتب فکری باستانی، مانند ذن و یوگا، هزاران سال است که بر اهمیت حضور در لحظه و تمرین آرامش ذهنی برای دستیابی به وضوح و آرامش درونی تاکید کردهاند؛ آنها معتقدند که تنها با آرام کردن ذهن میتوان به بینشهای عمیق دست یافت و زندگی را با رضایت بیشتری تجربه کرد.
کُند شدن، راهی برای بازیابی وضوح و ارتباط است؛ وقتی سرعت خود را کم میکنیم، فرصتی پیدا میکنیم تا وضوح را بازیابیم، از شلوغی ذهن فاصله بگیریم و به آنچه واقعاً مهم است، توجه کنیم؛ ارتباط را تقویت کنیم، هم با خودمان (از طریق درک بهتر نیازها و احساساتمان) و هم با دنیای اطرافمان (از طریق تعاملات عمیقتر و معنادارتر).
در نهایت، «توهم سرعت» به ما این باور غلط را میدهد که هرچه سریعتر باشیم، موفقتریم؛ اما حقیقت این است که قدرت واقعی نه در سرعت، بلکه در سکون و تمرکز نهفته است؛ یادگیری کُند شدن در این دنیای پرشتاب، نه تنها به ما کمک میکند تا بهرهورتر باشیم، بلکه زندگی آرامتر و رضایتبخشتری را برایمان به ارمغان میآورد. آیا شما هم با این «توهم سرعت» دست و پنجه نرم میکنید؟ به نظر شما چگونه میتوانیم در زندگی روزمره خود، آگاهانه سرعت خود را کم کنیم؟
مغز ما برای انجام چند کار همزمان طراحی شده است؟
فاطمه خدادادی، روانشناس بالینی، در گفتوگو با خبرنگار پردیسان آنلاین در خصوص معضل چندوظیفگی در دنیای پرشتاب امروز اظهار کرد: در مواجهه با انبوهی از کارها و کمبود زمان، واکنش طبیعی بسیاری از ما روی آوردن به چندوظیفگی است؛ در حالی که مشغول آماده کردن یک ارائه هستیم، به سرعت به ایمیلها پاسخ میدهیم؛ همزمان با یک تماس تصویری، پیامی را در واتساپ ارسال میکنیم و ضمن گوش دادن به یک پادکست، مقالهای را که باید برای جلسهای بخوانیم، مرور میکنیم؛ این رویکرد به ما این احساس را میدهد که میتوانیم چندین مورد از لیست کارهایمان را به طور همزمان به سرانجام برسانیم و با انجام کارهای بیشتر در یک زمان، گویی زمان بیشتری را به دست آوردهایم.
وی ادامه داد: اما این تصور اشتباهی است؛ تحقیقات به طور مداوم نشان میدهند که چندوظیفگی به طور قابل توجهی بهرهوری ما را کاهش میدهد؛ برای نمونه، یک مطالعه در سال ۲۰۱۱ نشان داد که افرادی که مجبور به انجام چند وظیفه به طور همزمان هستند، به طور قابل توجهی عملکرد بدتری نسبت به کسانی دارند که مجبور به کار متوالی هستند.
کارشناس روانشناسی بالینی کودک و نوجوان با اشاره به اینکه مغز ما تنها قادر به پردازش تعداد محدودی از محرکها به طور همزمان است، تصریح کرد: این یافته کاملاً منطقی است؛ به عنوان نمونه، حافظه فعال – تعداد اطلاعاتی که میتوانیم همزمان با انجام یک کار در ذهن خود نگه داریم – به شدت محدود است؛ در حالی که محققان قبلاً تصور میکردند که میتوانیم حدود هفت مورد را مدیریت کنیم، اجماع کنونی بر این است که این تعداد در واقع فقط سه تا پنج مورد است؛ وقتی به طور مداوم مغز خود را با محرکهای بیشتر و چیزهای بیشتری برای به خاطر سپردن بمباران میکنیم، نتیجه آن کاهش عملکرد شناختی ماست.
وی افزود: زمانی که سعی میکنیم کارهای زیادی را به طور همزمان یا خیلی سریع انجام دهیم، هیچ کاری را به خوبی انجام نمیدهیم؛ و جالب اینکه، حتی با سرعت کمتری نیز آن را انجام میدهیم.
خدادادی با بیان اینکه ما به آنچه میتوان «توجه آهسته» نامید، نیاز داریم، خاطرنشان کرد: این یعنی تمرین تمرکز کامل بر روی یک کار، یک لحظه و یک نفس در هر زمان؛ این تمرین حضور کامل در کاری است که انجام میدهیم.
وی گفت: هنگامی که با درخواستهای طاقتفرسا، هشدارهای پیاپی و ادعاهای متعدد و رقابتی بر انرژی و توجه ما مواجه میشویم، بهترین و کارآمدترین راه پاسخگویی، کاهش سرعت است؛ به جای تلاش برای انجام ۱۰ کار به طور همزمان، بهتر است یک کار را در هر زمان انجام دهیم و لیست کارهایمان را به صورت متوالی پیش ببریم.
کارشناس روانشناسی بالینی تاکید کرد: همانطور که در مقاله «بودا درست میگفت: ذهن را آرام کن تا بهرهوری افزایش یابد» آمده است، تمرینات کهن ذهنآگاهی، به ویژه از سنت بودایی، مدتهاست بر این نکته تأکید دارند که آرامش است که شفافیت واقعی را آزاد میکند؛ بودا «ذهن میمونی» را به عنوان ذهنی که دائماً حواسپرت و ناآرام است، توصیف میکرد؛ راه حل او سبقت گرفتن از آن نبود، بلکه آرام کردن آن بود؛ وقتی ذهن آرام باشد، بهرهوری افزایش مییابد؛ به نقل قولی معروف اشاره میکنم: «آهسته، روان است؛ و روان، سریع است.»، بنابراین اگر میخواهید سریعتر پیش بروید، باید سرعت خود را کم کنید.
ترس از عقب افتادن ما را وادار میکند ادامه دهیم
خدادادی در خصوص لزوم آهسته کردن روند زندگی اظهار کرد: تاکنون درباره مزایای کارآمدی کند کردن سرعت صحبت کردهام که واقعی و قابل توجه هستند؛ شما واقعاً اگر کارها را آهستهتر انجام دهید، بسیار بیشتر به نتیجه خواهید رسید.
وی ادامه داد: اما چیزی بسیار مهمتر در خطر است و آن انسانیت ماست؛ وقتی با سرعت سرسامآور در زندگی پیش میرویم، چیزی فراتر از تواناییهای شناختی یا عملکرد مغزی را از دست میدهیم؛ ما ارتباط خود را با خویشتن از دست میدهیم؛ به جای اینکه در لحظه حال و در کنار احساسات و تجربیاتمان باشیم، در دریایی از عوامل حواسپرتی و ضربالاجلها غرق میشویم.
کارشناس روانشناسی بالینی با اشاره به اینکه شتابزدگی ما را به سمت زندگی واکنشی سوق میدهد، تصریح کرد: وقتی در طول روز عجله میکنیم، به جای اینکه آگاهانه زندگی کنیم، واکنشی عمل میکنیم؛ اجازه میدهیم دنیا برنامههایش را به ما دیکته کند، به جای اینکه خودمان انتخاب کنیم چگونه زمان بسیار محدودمان را سپری کنیم.
وی افزود: ما نیاز داریم سرعت را کم کنیم تا بتوانیم در لحظه حال حضور داشته باشیم؛ و حضور داشتن – حضوری واقعی و نه نمایشی – شیوه ارتباط ما با خودمان و دیگران را متحول میکند؛ این حضور به گوش دادن عمیقتر، تعامل اصیلتر و همدلی بیشتر کمک میکند؛ ما دست از نمایش برمیداریم و شروع به برقراری ارتباط واقعی میکنیم.
خدادای با بیان اینکه کند کردن سرعت دشوار است، خاطرنشان کرد: فرهنگ ما مشغولیت را با ارزش برابر میداند و متأسفانه بسیاری از ما یاد گرفتهایم که ارزش خود را با عملکردمان برابر بدانیم؛ علاوه بر این، ترس از عقب افتادن، از کافی نبودن، ما را وادار میکند که ادامه دهیم، حتی زمانی که سلامت روانمان در حال آسیب دیدن است.
وی گفت: اما آهسته کردن سرعت تحولآفرین است؛ و در حالی که دشوار به نظر میرسد، مهارتی است که هر یک از ما میتوانیم آن را بسازیم، با انتخابی در هر لحظه.
کارشناس روانشناسی بالینی تاکید کرد: آهسته کردن سرعت، گامی مهم برای بازپسگیری زندگی و بازیابی خویشتن واقعی ماست؛ با تمرین و آگاهی، میتوانیم این مهارت را در خود پرورش دهیم و به سمت زندگی باکیفیتتر و معنادارتر حرکت کنیم.
فریب سرعت بیشتر را نخوریم!
خدادادی در خصوص کاهش سرعت در زندگی پرشتاب امروزی و حرکت به سوی آرامش و معنا اظهار کرد: در دنیای مدرن که سرعت و شتاب به عنوان ارزشهایی بیبدیل تلقی میشوند، افراد ناخواسته در گرداب استرس و اضطراب گرفتار میشوند؛ با این حال، میتوان با انتخابهای آگاهانه، سرعت زندگی را کاهش داد و به سوی آرامش و رضایت حرکت کرد.
وی ادامه داد: اولین گام در این مسیر، مکث هدفمند است؛ کافی است روزانه پنج دقیقه را به تنفس عمیق یا اسکن بدنتان اختصاص دهید؛ این تمرین ساده به سیستم عصبی شما کمک میکند از حالت «جنگ یا گریز» خارج شده و به سمت آرامشی آگاهانه حرکت کند.
کارشناس روانشناسی بالینی با اشاره به اینکه استفاده از مانتراها (تکرار عبارات تأکیدی) میتواند لنگرگاه ذهن در دریای متلاطم استرس باشد، تصریح کرد: عباراتی مانند «من کافی هستم» یا «حضور بر فشار ترجیح دارد» نه تنها جملات تأکیدی ساده نیستند، بلکه به مغز شما پیام امنیت و آرامش میدهند و در لحظات پرفشار، به شما کمک میکنند تا کنترل خود را حفظ کنید.
وی افزود: انجام آگاهانه یک کار در هر زمان، راهکار دیگری برای کاهش بار شناختی و افزایش حس رضایت است؛ در این روش، به جای درگیر شدن همزمان با چندین کار، تمام تمرکز خود را به یک فعالیت واحد معطوف میکنید.
خدادای با بیان اینکه چندوظیفگی (Multitasking) تنها به سردرگمی و کاهش کیفیت کار منجر میشود، خاطرنشان کرد: تمرکز بر یک وظیفه، بهرهوری واقعی را افزایش میدهد.
وی گفت: تأمل روزانه نیز نقش مهمی در همراستا کردن اقدامات با ارزشها دارد؛ کافی است چند دقیقه از روز را به نوشتن در دفترچه خاطرات یا صرفاً پرسیدن این سوال از خودتان اختصاص دهید: «امروز چه چیزی برایم بیشترین اهمیت را داشت؟» این خوداندیشی به شما کمک میکند تا اهداف و اولویتهایتان را شفافتر ببینید.
کارشناس روانشناسی بالینی تاکید کرد: در نهایت، محدود کردن «نویز» دیجیتال از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ با بیصدا کردن اعلانهای غیرضروری، برنامهریزی برای زمانهای بدون صفحه نمایش، و محافظت از فضاهای مقدس برای ارتباطات حضوری، میتوانید ذهن خود را از بمباران اطلاعاتی نجات دهید و فضایی برای آرامش و ارتباط عمیقتر ایجاد کنید.
وی افزود: دنیا به سرعت به حرکت خود ادامه خواهد داد، اما این ما هستیم که میتوانیم سرعت حرکت خود را انتخاب کنیم؛ اگر میخواهیم سازمانها، روابط و زندگیهایی بسازیم که معنادار و منعطف باشند، باید این باور غلط را که «سریعتر برابر با بهتر است» را رد کنیم؛ بهرهوری واقعی در انجام بیشتر نیست، بلکه در انجام آنچه اهمیت دارد، با وضوح، آرامش و توجه است.
باور رایج مبنی بر اینکه سرعت بیشتر به معنای موفقیت بیشتر است، یک مغالطه است؛ بهرهوری واقعی نه در چندوظیفگی و شتابزدگی، بلکه در تمرکز عمیق، آرامش ذهنی و حضور کامل در لحظه نهفته است. شواهد علمی و حکمتهای باستانی هر دو تأیید میکنند که مغز انسان برای پردازش اطلاعات، تصمیمگیریهای هوشمندانه و حل مسائل پیچیده، نیازمند محیطی آرام و متمرکز است؛ کند شدن به ما فرصت میدهد تا از آشفتگی ذهنی فاصله بگیریم، ارتباطمان را با خود و دیگران تقویت کنیم و زندگی آگاهانهتری را تجربه کنیم.
در نهایت نپذیرفتن توهم سرعت و انتخاب آگاهانه آرامش، نه تنها موجب افزایش بهرهوری میشود، بلکه مسیر را برای بازپسگیری انسانیت ما، زندگی معنادارتر و رضایتبخشتر هموار میسازد. در جهانی که به نظر میرسد همه چیز در حال شتاب گرفتن است، قدرت واقعی در انتخاب سرعت خودمان نهفته است.