به گزارش پردیسان آنلاین، از نگاه شهید سیدمرتضی آوینی، سینما هم هنر است، هم صنعت و هم در عین حال رسانه‌ای است تأثیرگذار که باید در بُعد فرم و محتوا مورد توجه و نگاه هوشمندانه قرار گیرد. این نکته کلیدی به ویژه در رابطه با هنر هفتم وطنی باید مورد توجه فیلمسازان و اهالی سینما […]

به گزارش پردیسان آنلاین، از نگاه شهید سیدمرتضی آوینی، سینما هم هنر است، هم صنعت و هم در عین حال رسانه‌ای است تأثیرگذار که باید در بُعد فرم و محتوا مورد توجه و نگاه هوشمندانه قرار گیرد.

این نکته کلیدی به ویژه در رابطه با هنر هفتم وطنی باید مورد توجه فیلمسازان و اهالی سینما باشد، چرا که بدون توجه به این سه بُعد نمی‌توان محصولی تولید و عرضه کرد که بتواند هم باعث جذب مخاطب شود و هم این که اثری فاخر و پرمحتوا به شمار رود.

از سوی دیگر مسلم است که هنر هفتم وقتی نسبتی مشخص با زمانه‌ی خویش داشته باشد و به تبع آن خود را دارای مسئولیتی مهم بداند، می‌تواند بسترساز رشد و تعالی یک جامعه باشد.

بر این اساس، از جمله انتظارات به حق از هنر متعهد که ارتباط مناسبی با مردم هم دارد آن است که ضمن پایبندی به اصل واقع گرایی، از رسالت امیدبخشی و آگاهی دهی به جامعه غفلت نکند.

این در حالی است که متأسفانه گویا برخی هنرمندان خاصه در هنر- صنعت – رسانه سینما، وظیفه خود را تلخ اندیشی و بازنمایی این نگاه تلخ و گاه سیاه در بستر هنر هفتم وطنی می‌دانند و به همین خاطر در این سال‌ها شاهد آثاری از این جنس به اسم سینمای رئال و اجتماعی هستیم.

مشکلات سینمای ایران البته منحصر به همین مساله نیست، چه آن که به تعبیر شفیع آقامحمدیان، کارگردان و تهیه کننده شناخته شده سینما، از جمله عوامل مهم ایجاد ابتذال در سینمای ایران طی سال‌های اخیر، وجود نگاه کاسب کارانه به سینما در کنار هجمه فرهنگی دشمنان بوده که ثمره آنها را در برخی فیلم‌ها به طور وضوح مشاهده می‌کنیم؛ فیلم‌هایی که گرچه بعضاً پرفروش هستند اما به راستی مشخص نیست که چه نسبتی با سینمای جمهوری اسلامی دارند!

مساله حائز اهمیت دیگر آن که در مقوله سبک زندگی ایرانی و اسلامی، هنوز کار شایسته و بایسته‌ای صورت نگرفته و یا حداقل این که اگر معدود آثاری به این مباحث توجه داشته، این امر به یک جریان متداول در ساحتِ سینما تبدیل نشده است. مع الاسف این که برخی فیلمسازان در ترسیم سبک زندگی با مشخصات اندیشه و فرهنگ غربی، بسیار مجدانه می‌کوشند و در این راستا حتی گاه از خود غربی‌ها نیز دغدغه مند تر به نظر می‌رسند.

از آن سوی قضیه نیز باید گفت که یکی از عوامل مهمی که در جهت دهی به سبک زندگی بسیار اثرگذار است، تولید و اکران فیلم‌هایی است که هم از حیث فرمی مخاطب پسند باشند و هم این که به ویژه در امر محتوا به شاخصه‌ها و مؤلفه‌های سبک زندگی ایرانی و اسلامی به شکل هنرمندانه و نه شعاری و کلیشه‌ای اهتمام بورزند.

بی شک برای تحقق چنین اهدافی، مسئولان فرهنگی دولت و بخش حاکمیت می‌بایست زمینه‌ها و بسترها این امر را فراهم نمایند که امید است در این باره در دولت سیزدهم به معنای واقعی کلمه، شاهد تحولی ارزشمند و بایسته باشیم.

سید محمدمهدی موسوی