سه شرط رهبر انقلاب، دکترین عزت در برابر سلطه غرب

سه شرط رهبر انقلاب برای مذاکره با آمریکا، تنها واکنشی سیاسی نیست، بلکه بازتعریف دکترین عزت در برابر سلطه غرب است. این شروط مرز گفت‌وگو را نه بر اساس ضعف و امتیازدهی، بلکه بر پایه اقتدار، استقلال و تجربه تاریخی ملت ایران ترسیم می‌کند که امتداد همان منطق انقلاب اسلامی است.

به گزارش پردیسان آنلاین، سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان، بار دیگر مسیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را با شفافیت و صراحتی مثال‌زدنی ترسیم کرد. ایشان با اعلام سه شرط مشخص برای هرگونه همکاری با آمریکا قطع حمایت از رژیم صهیونیستی، جمع‌آوری پایگاه‌های نظامی از منطقه و پایان مداخلات در امور داخلی کشورهای غرب آسیا، نه‌تنها چارچوب گفت‌وگو را تعیین کردند، بلکه واقعیتی بزرگ‌تر را نیز آشکار ساختند؛ اینکه دوران انحصار آمریکا در تصمیم‌سازی‌های منطقه به پایان رسیده است.

این سه شرط، تنها پاسخ به لفاظی‌ها و فشارهای واشنگتن نیست، بلکه نشانه‌ای از تداوم همان منطق عزت‌طلبانه‌ای است که انقلاب اسلامی از نخستین روز شکل‌گیری خود بر آن استوار بوده است. منطقی که در برابر هر قدرت سلطه‌گر می‌ایستد و همکاری را نه در سایه ضعف، بلکه بر پایه احترام متقابل تعریف می‌کند.

پس از نبرد دوازده‌روزه و ناکامی آمریکا در تحقق اهدافش از طریق ابزار نظامی، تلاش واشنگتن برای جبران شکست از مسیر مذاکره شدت گرفته است، اما همان‌طور که رهبر انقلاب تأکید کردند، ایران نه با فشار و تهدید، بلکه تنها در شرایط عزت و استقلال تصمیم خواهد گرفت. حتی در صورت تحقق شروط سه‌گانه نیز، بررسی هرگونه همکاری با آمریکا به‌سرعت انجام نخواهد شد، زیرا جمهوری اسلامی به مرحله‌ای از بلوغ سیاسی رسیده که هیچ نیازی به شتاب در برابر خواسته‌های غرب ندارد.

سه شرط رهبر انقلاب، دکترین عزت در برابر سلطه غرب

برای واکاوی لایه‌های پنهان و پیامدهای راهبردی این موضع، سراغ کاظم انبارلویی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی رفتیم؛ تحلیلگری که سال‌ها در متن تحولات سیاسی ایران و منطقه حضور داشته و از نزدیک منطق رفتاری جبهه استکبار در رویارویی با جمهوری اسلامی را دنبال کرده است. گفت‌وگوی پیش‌رو، نگاهی عمیق به ریشه‌های تقابل تاریخی ایران و آمریکا، معنای واقعی سه شرط رهبر انقلاب و جایگاه این موضع در هندسه جدید قدرت جهانی دارد؛ تحلیلی که بیش از آنکه تنها واکنشی سیاسی باشد، بازخوانی یک دکترین استراتژیک در برابر سیاست سلطه‌محور غرب است.

پردیسان آنلاین: رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با صدها تن از دانش‌آموزان و دانشجویان، در آستانه سالگرد ۱۳ آبان، سه شرط را برای مذاکره با آمریکا مشخص کردند، از نظر شما این شروط چه اهمیتی برای آینده روابط ایران و آمریکا دارد و چرا ایشان تأکید کردند که حتی در صورت تحقق این شروط، همکاری با آمریکا بلافاصله آغاز نخواهد شد؟

انبارلویی: آمریکایی‌ها چه پیش از نبرد دوازده‌روزه و چه پس از آن، همواره موضعی تکراری و متکبرانه در قبال ایران گرفته‌اند، آن‌ها می‌گویند تهران باید غنی‌سازی اورانیوم را به صفر برساند، فعالیت‌های هسته‌ای خود را متوقف کند، از حمایت جبهه مقاومت دست بردارد و در نهایت روابط عادی با رژیم صهیونیستی برقرار کند. سپس در همان چارچوب، پیشنهاد می‌دهند برای امضای توافقی تازه پای میز مذاکره بنشینیم.

در برابر چنین زیاده‌خواهی و جسارتی، طبیعی بود که جمهوری اسلامی نیز شروطی قاطع در پاسخ تعیین کند، از جمله اینکه آمریکا باید حمایت کامل خود از رژیم صهیونیستی را متوقف سازد، پایگاه‌های نظامی‌اش را از منطقه خارج کند و از مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه دست بردارد. این شروط، پاسخی منطقی و عزتمندانه به لفاظی‌ها و تهدیدات آمریکاست و در عمل بیانگر تغییر توازن قدرت به نفع ایران است.

آمریکا در نبرد دوازده‌روزه به هیچ‌یک از اهداف خود دست نیافت و اکنون می‌کوشد همان اهداف را از مسیر مذاکره دنبال کند. این رفتار مسبوق به سابقه است. در دوران امام خمینی (ره) نیز زمانی که دولت کارتر تلاش داشت از طریق میانجی‌ها با امام دیدار کند، ایشان به‌صراحت فرمودند تا زمانی که آمریکا شاه را به ایران بازنگرداند و لانه جاسوسی خود را جمع نکند، هیچ مذاکره‌ای در کار نخواهد بود. بنابراین آنچه رهبر انقلاب در دیدار با دانش آموزان مطرح کردند، امتداد همان منطق تاریخی انقلاب اسلامی است؛ منطقی که بر حفظ عزت ملی و نفی سلطه استوار است.

پردیسان آنلاین: رهبر انقلاب فرمودند مشکل ما با آمریکا «ذاتی» است، نه «تاکتیکی». این تعبیر به چه معناست و نشان‌دهنده چه نوع رابطه‌ای میان دو کشور است؟

انبارلویی: این جمله خلاصه‌ای از هفتاد سال تاریخ پرتنش ایران و آمریکاست. جمهوری اسلامی به‌ذات با آمریکا مشکلی ندارد، بلکه این آمریکاست که از ابتدای قرن گذشته با ملت ایران دشمنی ورزیده است. تاریخ معاصر گواهی روشن است بر این دشمنی سازمان‌یافته: از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و غارت منابع ملی گرفته تا حمایت از رژیم دیکتاتوری پهلوی، سرکوب خونین مردم در ۱۵ خرداد و تحمیل انواع قراردادهای استعماری.

پس از پیروزی انقلاب نیز دشمنی‌ها پایان نیافت. آمریکا از هیچ اقدامی علیه ملت ایران فروگذار نکرد: حمایت از گروهک‌های تروریستی، تحریم‌های فلج‌کننده، طراحی کودتاها، جنگ روانی، جنگ اقتصادی و عملیات شناختی در فتنه‌های سال‌های ۷۸، ۸۸، ۹۸ و ۱۴۰۱. این دشمنی‌ها ریشه در تضاد ماهوی دارد، نه در اختلاف منافع مقطعی یا اقتصادی.

آمریکا با استقلال، هویت دینی، عدالت‌خواهی و عزت ملی ملت ایران مخالف است. آن‌ها می‌خواهند ایران را کشوری تابع، ضعیف و وابسته ببینند تا بتوانند بر منابع و تصمیم‌هایش مسلط شوند. در حالی‌که ملت ایران برای رهایی از همین سلطه انقلاب کرد. از این منظر، رابطه جمهوری اسلامی با آمریکا هیچ‌گاه بر اساس سوءتفاهم یا اختلاف تاکتیکی نبوده، بلکه بر پایه دو منطق متقابل شکل گرفته است: منطق سلطه و منطق مقاومت.

نبرد دوازده‌روزه اخیر که به شکست طرح مشترک آمریکا و اسرائیل انجامید، نشان داد ایران امروز دیگر در جایگاه دفاع انفعالی نیست، بلکه ابتکار عمل در میدان و سیاست منطقه‌ای را در دست دارد. از همین رو است که رهبر انقلاب تأکید دارند اختلاف ما با آمریکا ذاتی است؛ زیرا ریشه در ماهیت دو جهان‌بینی دارد: یکی برپایه ظلم و سلطه و دیگری بر استقلال و کرامت انسان.

پردیسان آنلاین: رهبر انقلاب تأکید کردند که «علاج در قوی شدن است». از نگاه شما این قوی شدن باید در چه عرصه‌هایی تحقق پیدا کند؟ آیا تنها ناظر بر قدرت نظامی است یا ابعاد دیگری هم دارد؟

انبارلویی: قدرت جمهوری اسلامی از آغاز تا امروز روندی صعودی داشته است و این پیشرفت، تنها در حوزه نظامی خلاصه نمی‌شود. قدرت در نگاه انقلاب اسلامی، مفهومی جامع و چندبعدی است. یک بخش آن، اقتدار دفاعی و بازدارندگی موشکی است که امروز دشمنان نیز به آن اذعان دارند، اما بخش مهم‌تر، قدرت علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است.

پیشرفت‌های بزرگ در عرصه نانو، بیوتکنولوژی، انرژی، سلول‌های بنیادی و فناوری فضایی نشان می‌دهد ایران در حال تبدیل شدن به قدرتی علمی در تراز جهانی است. از سوی دیگر، مقاومت اقتصادی و گسترش تولید دانش‌بنیان در سال‌های اخیر، پایه‌های استقلال ملی را تقویت کرده است. این همان «قوی شدن درون‌زا» ست که رهبر انقلاب بر آن تأکید دارند.

در مقابل، بسیاری از قدرت‌های جهانی که روزگاری خود را «ابرقدرت» می‌نامیدند، امروز با بحران‌های داخلی، فروپاشی اجتماعی و بی‌اعتمادی عمومی روبه‌رو هستند. تحلیلگران غربی خود اذعان می‌کنند که آمریکا در حال از دست دادن نفوذ جهانی و مشروعیت اخلاقی است. شورش‌های خیابانی، بحران نژادی و فروپاشی خانواده در آن کشور، نشانه‌هایی از ضعف تمدنی غرب است.

در ایران اما ملت با وجود فشارها، تحریم‌ها و تهدیدها، روحیه‌ای مقاوم و امیدی رو به آینده دارد. حضور میلیونی مردم در مناسبت‌های همچون ۱۳ آبان و راهپیمایی اربعین، نشانه‌ای از زنده بودن آرمان انقلاب است. این حضور مردمی، بزرگ‌ترین پشتوانه‌ی قدرت ایران است.

به بیان دیگر، «قوی شدن» در اندیشه رهبر انقلاب، یعنی اتکا به ظرفیت‌های داخلی، حفظ ایمان، وحدت ملی و تولید قدرت نرم و سخت به‌صورت توأمان. چنین قدرتی است که می‌تواند ضامن پیشرفت کشور و ناکامی دشمنان در هر عرصه‌ای باشد.

لینک کوتاه خبر:

pardysanonline.ir/?p=333016

Leave your thought here

آخرین اخبار

تصویر روز: