سایه سنگین توسعه شهری بر میراث ناملموس / در حصار برج‌ها، آیین‌ها جان باختند

در هیاهوی توسعه‌های بی‌وقفه شهری، جایی میان بلوارهای عریض و برج‌های بی‌روح، صدای آیین‌هایی که زمانی از دل کوچه‌ها می‌جوشید، به نجواهایی کم‌رمق بدل شده است، سنت‌هایی که در سایه بلند ساخت‌وسازها و تغییر سبک زندگی، آرام آرام به حاشیه رفته و اکنون در آستانه فراموشی ایستاده‌اند.

به گزارش پردیسان آنلاین از گلستان، در دل بافت‌های قدیمی شهرها، کوچه‌هایی تنگ و پیچ‌درپیچ هنوز نفس می‌کشند، دیوارهایی با خشت‌های فرسوده اما زنده که بوی خاطره و صمیمیت از آن‌ها برمی‌خیزد، پشت پنجره‌های چوبی، خانه‌هایی نشسته‌اند که روزگاری با دست‌های مردم و از دل باورها و اعتقاداتشان ساخته شدند، خانه‌هایی با حیاط‌های پرنور، حوضی کوچک در میانه و صدای اذانی که از مسجد محله برمی‌خاست و در دل کوچه می‌پیچید.

در بافت تاریخی هر کوچه نشانی از یک زندگی جمعی است، جایی که معماری نه فقط کالبد، بلکه امتداد روح انسان‌ها بود اما در لابه‌لای توسعه بی‌محابای شهری، این همدلی و آرامش به حاشیه رانده شد و حاصل آن امروز دیوارهای سرد و خاموشی است که در لابه‌لای کوچه و خیابان‌های شهر گم شده جای خودش را در هیاهوی این توسعه شتاب‌زده به خیابان‌های عریض، ساختمان‌های آسمان خراش و بی‌احساس داده است، در حالی که در گذشته کوچه و محلات شاهد عروسی و عزدارای‌هایی بود که بوی اتحاد و همدلی آن تمام محل را پر می‌کرد.

هرچند هنوز در برخی شهرهای کوچک و روستاهای استان آئین‌هایی همچون لعله‌خوانی، نوروزخانه و خاله‌خاله زنده مانده و تلاش برای جاودانی می‌کنند اما بسیاری از محلات به واسطه توسعه شهرها کارکرد فرهنگی، اجتماعی و هویت جمعی خودش را از دست داده است.

سایه سنگین توسعه شهری بر میراث ناملموس / در حصار برج‌ها، آیین‌ها جان باختند

میراث‌هایی که به کوچه‌ها گره خورده بود

مریم منصوری، کارشناس ثبت میراث ناملموس استان گلستان در این رابطه به خبرنگار پردیسان آنلاین می‌گوید: آئین‌های کوچه‌محور در مراسم عروسی، نوروز و مناسبت‌های اجتماعی که در گذشته بسیار رواج داشت و امروزه رنگ باخته، در روستاهای فارسی زبان و محله‌های ترکمن‌نشین همچنان زنده است.

وی با تاکید بر اینکه چنین مناسبت‌هایی روح همبستگی و شادی جمعی را در میان مردم حفظ می‌کرد، می‌افزاید: در میان ترکمن‌ها، هنگام برگزاری مراسم عروسی، آئینی با نام لعله‌خوانی برگزار می‌شود که در آن، زنان سالخورده و بانوان محله در کوچه‌ها گرد هم می‌آیند و اشعاری را در وصف عروس و وداع او با خانه پدری می‌خوانند، مضمون این اشعار معمولاً سرشار از احساسات لطیف مادری و اندوه جدا شدن دختر از آغوش خانواده است، در این هنگام، فضای محله رنگی از غم و شادی توأمان می‌گیرد و زنان با خواندن لحن‌های خاص محلی، آئینی عمیق و معنوی را اجرا می‌کنند.

وی ادامه می‌دهد: در مراسم تعیین مهریه نیز ریش‌سفیدان و بزرگان فامیل در کوچه‌ها یا زیر چادرهایی که در مقابل خانه عروس برپا می‌شود، گرد هم می‌آیند تا درباره مهریه و توافقات ازدواج گفت‌وگو کنند، این گردهمایی‌ها علاوه بر جنبه سنتی و خانوادگی، نمادی از احترام به خرد جمعی و نقش محله در تحکیم پیوندهای اجتماعی است، هنوز در برخی روستاهای ترکمن‌نشین گلستان این آئین با همان اصالت گذشته برگزار می‌شود و مردم آن را بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ خود می‌دانند.

منصوری با اشاره به حضور آئین‌های مشابه در میان سایر اقوام استان می‌افزاید: در مناطق فارس‌نشین و قزلباش‌های گرگان، علی‌آباد و روستاهای اطراف نیز بخشی از مراسم عروسی به کوچه و خیابان کشیده می‌شد، در آیین‌هایی همچون حنابندان یا بردن عروس به خانه داماد، زنان و مردان در مسیر حرکت عروس اشعار سنتی می‌خواندند، رقص دستمال اجرا می‌کردند و با سینی‌های حنا و هدایای عروسی فضای محله را سرشار از شور و شادی می‌کردند، در گذشته، این آئین‌ها به‌قدری مردمی و کوچه‌محور بود که همسایگان و رهگذران نیز در شادی خانواده‌ها سهیم می‌شدند و بخشی از مراسم در خانه‌های همسایه برگزار می‌شد.

سایه سنگین توسعه شهری بر میراث ناملموس / در حصار برج‌ها، آیین‌ها جان باختند

اجرای رسم کهن نوروزخانه در کوچه‌های قدیمی گلستان

وی با بیان اینکه آئین‌های کوچه‌ای تنها به عروسی‌ها محدود نبود، می‌افزاید: در آستانه نوروز، رسم کهن نوروزخانه در محله‌ها و کوچه‌های شهرها و روستاهای گلستان اجرا می‌شد، گروهی از مردان و نوجوانان با خواندن اشعار شاد نوروزی، کوچه به کوچه و خانه به خانه می‌رفتند و در وصف اهل هر خانه دعا و مدح می‌خواندند، نوروزخان‌ها معمولاً از اهالی همان محله بودند و خانواده‌ها را می‌شناختند و از فرزندانشان یاد می‌کردند، برایشان آرزوی برکت و تندرستی داشتند و در ازای این اشعار و دعاها، از صاحب‌خانه تخم‌مرغ یا هدیه‌ای کوچک دریافت می‌کردند.

این کارشناس میراث فرهنگی می‌افزاید: در فارسیان نیز آئینی با نام خاله‌خاله رواج داشته که در روزهای پیش از نوروز برگزار می‌شد، در این مراسم، کودکان و نوجوانان در کوچه‌ها و محله‌ها به راه می‌افتادند، با خواندن اشعار مخصوص خاله‌خاله در خانه‌ها را می‌زدند و تخم‌مرغ جمع‌آوری می‌کردند.

وی معتقد است که وجه مشترک همه این آئین‌ها، حضور مردم در کوچه و محله و مشارکت جمعی در شادی و آئین‌های زندگی است، در واقع، کوچه در فرهنگ بومی مردم گلستان نه فقط معبری برای عبور، بلکه فضایی برای زندگی اجتماعی، مشارکت، آواز و شادی بوده است.

سنت‌های بومی، بخش جدایی‌ناپذیر هویت فرهنگی هر منطقه هستند

جاوید ایمانیان، کارشناس مسئول مرمت بناهای تاریخی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان با اشاره به اهمیت میراث شفاهی و آئین‌های سنتی در ساختار اجتماعی و کالبدی گذشته به خبرنگار پردیسان آنلاین می‌گوید: اگر ساختارهای اجتماعی گذشته را با امروز مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که تغییر در نوع نگرش و سبک زندگی، یکی از دلایل اصلی دگرگونی در کالبد معماری، شهرسازی و حتی در میراث معنوی جوامع بوده است.

وی با تاکید بر اینکه در گذشته، حس همبستگی و همیاری میان مردم بسیار پررنگ‌تر از امروز بود، می‌افزاید: این همیاری نه‌تنها در ساخت معماری‌ها بلکه در برگزاری آئین‌ها و مناسک اجتماعی همچون مراسم عروسی یا عزاداری نیز دیده می‌شد، در گذشته مردم بدون چشم‌داشت مالی، برای ساخت خانه‌ها یا برگزاری مراسم‌ها به کمک یکدیگر می‌شتافتند و این روح جمعی، پایه‌گذار بسیاری از ساختارهای کالبدی و فرهنگی ما بود.

ایمانیان با بیان اینکه در بافت‌های تاریخی شهرها و روستاهای قدیمی، ارتباط میان خانه‌ها و فضاهای عمومی بر پایه تعامل اجتماعی شکل می‌گرفت، می‌افزاید: بسیاری از خانه‌ها به‌گونه‌ای طراحی می‌شدند که ارتباط همسایگان از طریق ایوان‌ها، تراس‌ها یا کوچه‌های باریک برقرار باشد، این طراحی‌ها بازتابی از همان روح مشارکت و تعامل اجتماعی در معماری سنتی ایران است.

سایه سنگین توسعه شهری بر میراث ناملموس / در حصار برج‌ها، آیین‌ها جان باختند

وقتی معماری دیگر عامل پیوند انسان‌ها نیست

وی با بیان اینکه آئین‌ها و سنت‌های بومی، بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت فرهنگی هر منطقه هستند، خاطرنشان می‌کند: در بسیاری از محله‌ها، فضاهایی چون تکایا، مساجد یا آب‌انبارها به عنوان مراکز تجمع و پاتوق‌های اجتماعی شناخته می‌شدند، این مکان‌ها نقش مهمی در حفظ و انتقال میراث شفاهی، آداب و رسوم و ارزش‌های فرهنگی بین نسل‌ها ایفا می‌کردند.

به باور ایمانیان، درک پیوند میان کالبد معماری و میراث معنوی به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چگونه سبک زندگی و روابط اجتماعی گذشته در شکل‌گیری شهرها و روستاهای تاریخی ما اثرگذار بوده‌اند، با این حال رفتارهای امروزی در حوزه شهرسازی با بافت‌های تاریخی، نوعی بی‌احترامی است، زیرا وقتی توسعه شهری بدون شناخت، ضابطه و درک ارزش‌های فرهنگی صورت گیرد، در حقیقت به ریشه‌های تمدنی خود سیلی زده‌ایم.

وی با اشاره به نقش اجتماعی معماری می‌افزاید: در گذشته، معماری و شهرسازی عامل پیوند انسان‌ها بود، هر کوچه و محله مکانی برای ارتباط، گفت‌وگو و همدلی بود. اما امروز توسعه‌های شهری نه‌تنها انسان را از طبیعت، بلکه از یکدیگر نیز جدا کرده است.

کارشناس مسئول مرمت بناهای تاریخی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان با تاکید بر اینکه معماری و شهرسازی، ملموس‌ترین جلوه فرهنگ هر ملت است، اضافه می‌کند: از لحظه بیدار شدن تا زمان خواب، انسان با فضای معماری در ارتباط است، اگر این فضا ناسالم و بی‌هویت باشد، تأثیر مستقیم بر روح و روان مردم می‌گذارد، باید بپذیریم که بخش مهمی از ناآرامی‌های شهری امروز، نتیجه بی‌توجهی به همین هویت فرهنگی در طراحی و توسعه شهرهاست.

به گزارش پردیسان آنلاین، آئین‌ها و سنت‌های محله‌ای و روستایی گلستان، جلوه‌ای از میراث معنوی و هویت فرهنگی مردم این استان هستند که پیوند میان زندگی اجتماعی، همبستگی جمعی و معماری سنتی را نشان می‌دهند اما با گذر زمان و تغییر سبک زندگی برخی این آئین‌ها کم‌رنگ شده‌اند، از این رو به نظر می‌رسد با توجه به حفظ هویت شهری نیاز است تا سنت‌ها وارزش فرهنگی به پایه‌ای برای تقویت روح جمعی و هویت اجتماعی جامعه امروز تبدیل شود.

لینک کوتاه خبر:

pardysanonline.ir/?p=331816

Leave your thought here

آخرین اخبار

تصویر روز: