دوربین به‌دستانی که در خط مقدم مقاومت ایستادند

مستندسازی مقاومت، هنر ثبت رنج‌ها، تلاش‌ها و پیروزی‌های مردمی است که در برابر ظلم ایستاده‌اند؛ این عرصه، با وجود چالش‌های متعدد همچنان به‌عنوان ابزاری قدرتمند در انتقال پیام مقاومت و عدالت به جهانیان مطرح است و فعالان این عرصه با دوربین‌های خود به جای سلاح، در خط مقدم نبردهای فرهنگی ایستاده‌اند.

‌به گزارش پردیسان آنلاین، مستندسازی و به‌خصوص مستندسازی در حوزه مقاومت به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای فرهنگی و رسانه‌ای، نقش مهمی در ثبت و انتقال روایت‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی ایفا می‌کند؛ این نوع مستندها نه تنها وقایع مهمی مانند جنگ‌ها، انقلاب‌ها و مقاومت‌های مردمی را به تصویر می‌کشد، بلکه با نشان دادن رنج‌ها، تلاش‌ها و پیروزی‌های مردم، الهام‌بخش نسل‌های آینده هستند.

مستندسازی مقاومت به ویژه در جوامعی که تحت ستم یا اشغال قرار گرفته‌اند، می‌تواند صدای مظلومان را به گوش جهانیان برساند و افکار عمومی را نسبت به ظلم و بی‌عدالتی آگاه کند و در این مسیر این آثار به عنوان سندهای تاریخی، حافظه جمعی ملت‌ها را شکل می‌دهند و از تحریف حقایق جلوگیری می‌کنند؛ با این حال، این مسیر با چالش‌های متعددی همراه است.

اولین و مهم‌ترین چالش، خطرات جانی و امنیتی است که مستندسازان در مناطق جنگی و بحرانی با آن روبه‌رو هستند. حضور در میدان‌های نبرد، ثبت واقعیت‌ها از نزدیک و مواجهه با نیروهای متخاصم، مستندسازان را به هدفی برای تهدیدات فیزیکی و روانی تبدیل می‌کند؛ علاوه بر این، محدودیت‌های مالی و نبود حمایت‌های دولتی یا غیردولتی، تولید این نوع مستندها را با دشواری‌های زیادی مواجه می‌سازد؛ چالش دیگر، مدیریت نادرست و نبود برنامه‌ریزی کلان در حوزه مستندسازی است. در بسیاری از موارد، سوژه‌های مهم و ارزشمند به دلیل توجه نداشتن برخی مدیران مورد غفلت قرار می‌گیرند.

از سوی دیگر، ورود تکنولوژی‌های نوین مانند هوش مصنوعی اگرچه می‌تواند به بهبود کیفیت و کاهش هزینه‌ها کمک کند، اما نیازمند آموزش و مدیریت صحیح است تا از تحریف حقایق و دور شدن از اصل مستند بودن آثار جلوگیری شود؛ در این مسیر باید گفت که مستندسازی مقاومت نه تنها نیازمند شجاعت و تعهد مستندسازان است، بلکه حمایت نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای را می‌طلبد تا بتواند به عنوان ابزاری قدرتمند در خدمت انتقال پیام مقاومت و عدالت به جهانیان قرار گیرد.

دغدغه‌ای که یک مستندساز را به عراق و افغانستان کشاند

بر این اساس سهیل کریمی روزنامه‌نگار، مستندساز و فعال حوزه رسانه در گفت‌وگو با پردیسان آنلاین با بیان اینکه من از اوایل دهه ۷۰ کار روزنامه‌نگاری می‌کردم، اظهار می‌کند: روزنامه‌نگاری برای من ریشه در دغدغه‌های شخصی داشت؛ در این مسیر چیزهایی که در جامعه می‌دیدم را سعی می‌کردم روی کاغذ بیاورم و برای مطبوعات مختلف ارسال می‌کردم و در ادامه برخی از نشریات از من دعوت کردند و رسماً در این حوزه مشغول شدم و عملاً وارد روزنامه‌نگاری بحران شدم، یعنی موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که به نوعی با بحران همراه بودند، خصوصاً در موضوعات اجتماعی، خودم را درگیر کردم و به معضلات جامعه پرداختم.

وی با یادآوری اینکه کارهای من در روزنامه‌نگاری مورد توجه برخی از دوستانی قرار گرفت که در حوزه مستندسازی فعالیت می‌کردند، می‌افزاید: در اواخر دهه ۷۰، این گروه‌ها از من دعوت کردند تا منابعی که برای نوشتن گزارش‌هایم از مناطق مختلف مانند شرق کشور، افغانستان، عراق، سیستان و بلوچستان و خوزستان جمع‌آوری کرده بودم، به شکل تصویری ارائه دهم.

دوربین به‌دستانی که در خط مقدم مقاومت ایستادند

این مستندساز عنوان می‌کند: این گزارش‌ها بسیار عینی و تصویری بودند و از من خواسته شد تا این مطالب را به شکل مستند درآورم. به این ترتیب، خود به خود وارد عرصه مستندسازی شدم چراکه از من خواسته شد که هم محقق باشم، هم راوی و هم نویسنده متن؛ به تدریج، نوشتن و اجرای گفتار متن هم به من سپرده شد و عملاً وارد حوزه مستند شدم.

کریمی با اشاره به ورود خود به موضوع مقاومت تصریح می‌کند: دغدغه اصلی من انقلاب اسلامی بود و این دغدغه‌ها من را به سمت موضوع مقاومت سوق داد؛ مقاومتی که در سرلوحه رفتارهای انقلاب اسلامی قرار داشت و در مواجهه با جامعه جهانی خود را نشان می‌داد.

اسارتی که مسئولیت را سنگین‌تر کرد

وی یادآوری می‌کند: اولین نقاطی که من وارد این عرصه شدم، عراق و افغانستان بود. خصوصاً در عراق، با موضوع انقلاب اسلامی و مقاومت مردم عراق در مواجهه با اشغالگران آمریکایی آشنا شدم؛ در بهار سال ۸۲ وارد عراق شدم و حدود ۲۰ روز کار مستندسازی انجام دادم، اما توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شدم و حدود چهار تا پنج ماه در اسارت بودم که این تجربه باعث شد تا فعالیت‌های رسانه‌ای من در حوزه مستندسازی بحران و مقاومت، سنگین‌تر از کار روزنامه‌نگاری شود و بیشتر روی این ژانر متمرکز شوم.

این مستندساز با تاکید بر اینکه من معتقدم کار تصویری و دیداری بسیار مؤثرتر از کار نوشتاری است، تصریح می‌کند: این باور من بود و به همین دلیل بیشتر به سمت مستندسازی گرایش پیدا کردم؛ در این مسیر دغدغه‌های شخصی خود بنده، انقلاب اسلامی بود و انقلاب اسلامی نیز در گسترش و گستراندن این فرهنگ و باور به جهان، نیاز داشت که قلوب مردم را فتح کند.

کریمی بیان می‌کند: برعکس آنچه که در انقلاب‌های جهانی، مثلاً انقلاب فرانسه یا انقلاب بلشویک‌ها در روسیه اتفاق افتاد، که با حمله نظامی، اشغال و تحمیل آن باورها به دولت‌ها همراه بود، انقلاب اسلامی شیوه‌اش این بود که توسط مردم، خصوصاً مردم مستضعف، پذیرفته می‌شد و آن‌ها بودند که انقلاب را در ممالک و بلاد خودشان اشاعه می‌دادند و این باور را می‌پذیرفتند و باعث می‌شدند که در مقابل ظلم مقاومت کنند.

وی تاکید می‌کند: از آن‌جا که این موضوع جزو دغدغه‌های شخصی من بود، برای ورود به این دغدغه نیاز داشتم که در میادین و میدان‌های مقاومت حضور پیدا کنم و به این موضوع متصل شدم؛ در این مسیر باید بگویم که همه عرصه‌های مربوط به انقلاب اسلامی قطعاً سخت است یعنی اگر من خودم را یک شیعه بدانم، نه به اسم، بلکه در عمل و به رسم، این است که همه تبعات مربوط به تشیع را باید بپذیرم، تفاوت تشیع با دیگر باورها و مکاتب این است که شما راضی به ظلم ظالم نباشید، حق را فریاد بزنید و بر اساس آموزه‌های اهل بیت، زمینه را برای ظهور حضرت حجت (عج) فراهم کنید.

این مستندساز با تاکید بر اینکه در این مسیر، انقلاب اسلامی عینی‌ترین و معتبرترین عرصه است، می‌افزاید: پیروزی انقلاب اسلامی به این علت بود که حضرت امام (ره) بر اساس همان آموزه‌های اهل بیت، آمدند تا حاکمیت اسلامی را به منظور زمینه‌سازی برای ظهور حضرت حجت (عج) برپا دارند؛ من به‌عنوان یک شیعه و یک حزب‌اللهی، وقتی می‌خواهم اولین قدم را در این راه بردارم، یعنی برای گسترش همین فکر و تفکر باید جلو بروم.

رزمنده‌ای که سلاحش دوربین است

کریمی می‌گوید: وقتی درگیر رسانه می‌شوم، آن خاکریز اولیه را باید ببینم و این خاکریز اول، سنگر و آن جناح خط‌شکن و پیش‌قراول، در کشورهایی بود که با رژیم صهیونیستی و سرزمین‌های اشغالی فلسطین همسایه بودند و طبیعتاً سختی‌های خاص خودش را هم داشت اما چون من به آن «بله» تشیع جواب مثبت داده بودم، به همه بلاهای این مسیر هم باید رضایت می‌دادم و این جزو افتخارات من بوده که وارد این عرصه شدم.

وی با اشاره به اینکه مستندسازی در حوزه مقاومت بسیار چالش‌برانگیز است، توضیح می‌دهد: وقتی وارد این عرصه می‌شوی، همه تبعات یک رزمنده را می‌پذیری؛ با این تفاوت که رزمنده سلاح گرم دارد، اما من به‌عنوان مستندساز، سلاح من دوربین است؛ دوربین من نه برای دفاع از خودم است و نه برای حمله به دشمن، بلکه برای ثبت حقایق و اشاعه آن در جوامعی است که از این میدان دور هستند.

دوربین به‌دستانی که در خط مقدم مقاومت ایستادند

گنجی که داریم و قدرش را نمی‌دانیم

این مستندساز تصریح می‌کند: در این مسیر، من هدف دشمن هستم؛ در جبهه‌های مختلف مانند موصل، سوریه و لبنان، تک تیراندازها من را هدف قرار می‌دادند، چون من با دوربینم حضور داشتم و این حضور برای آن‌ها خطرناک بود. این چالش‌ها بسیار بزرگ‌تر از چالش‌های دیگر حوزه‌هاست، اما من به عنوان یک رزمنده عرصه فرهنگی و رسانه‌ای، همه این تبعات را پذیرفتم و تلاش کردم پیامم را به درستی برسانم.

کریمی با اشاره به چالش‌های موجود در مسیر مستندسازی مقاومت بیان می‌کند: موضوع دفاع مقدس و مقاومت در رسانه‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ از سال‌های پیش معتقد بودم که این موضوع در انحصار عده‌ای خاص قرار گرفته است. برخی جریانات مافیای رسانه، این عرصه را برای خودشان تعریف کرده‌اند و فقط خودشان اجازه دارند در این حوزه فیلم بسازند، تهیه‌کننده باشند و حتی جشنواره‌هایی برگزار کنند که به خودشان جایزه بدهند؛ من به عنوان یک فیلمساز مستقل و روزنامه‌نگار آزاد، همیشه در این عرصه حضور داشتم، اما حمایت لازم از ما نمی‌شد.

وی ادامه می‌دهد: چیزی که به نظر من مغفول مانده، این است که دفاع مقدس ما مانند گنجی است که می‌توان از آن بهره‌های بسیاری برد، اما این گنج به درستی معرفی نشده است. رهبر انقلاب بارها تاکید کرده‌اند که دفاع مقدس ما گنجی است که می‌توان از آن برای فرهنگ‌سازی و ساختن نسل‌های آینده استفاده کرد، اما بسیاری از مسئولان این اهمیت را درک نمی‌کنند.

این مستندساز و فعال رسانه با تاکید بر اینکه ما اول از همه نیاز به فرماندهان و ژنرال‌های عرصه رسانه داریم که خودشان رسانه را بفهمند، ادامه می‌دهد: بزرگترین مشکل ما این است که تصمیم‌گیرندگان و تصمیم‌سازان این عرصه، خودشان اهل رسانه و فرهنگ نیستند. اگر هم خودشان را اهل رسانه می‌دانند، فهم درستی از این عرصه ندارند؛ این عدم فهم باعث شده که ما هزاران مشکل داشته باشیم. برای مثال، یک مستندساز اسرائیلی با هزینه‌های کلان مستندهایی می‌سازد که تأثیرگذار هستند، چون نگاه درستی به رسانه دارند و می‌دانند چه نتیجه‌ای می‌خواهند بگیرند. اما در کشور ما، تصمیم‌گیرندگان رسانه را نمی‌فهمند و برنامه‌ای برای آن ندارند. این بزرگترین چالش ماست.

کریمی در پایان با اشاره به ورود هوش مصنوعی به عرصه مستندسازی توضیح می‌دهد: تکنولوژی و هوش مصنوعی می‌توانند در مستندسازی بسیار مفید باشند. هوش مصنوعی ممکن است برخی چیزها را تحت تأثیر قرار دهد، مثلاً تصاویر یا صداهایی که واقعی نیستند، اما این موارد توسط متخصصین قابل تشخیص هستند. اگر قرار باشد جعلیات در مستندسازی استفاده شود، دیر یا زود لو می‌رود و اعتبار سازنده از بین می‌رود. اما می‌تواند در بازسازی صحنه‌ها و کاهش هزینه‌ها بسیار مفید باشد. من می‌توانم بخش‌هایی از کارم را به هوش مصنوعی بسپارم و آن را به شکل بهتری ارائه دهم، اما مستند بودن کارم همچنان حفظ می‌شود. هوش مصنوعی می‌تواند به ما کمک کند تا مستندهای بهتری بسازیم، بدون اینکه از اصل موضوع دور شویم.

از مشکلات مالی تا نحوه روایت و توزیع

محسن اردستانی، مستند ساز حوزه مقاومت نیز به خبرنگار پردیسان آنلاین اظهار می‌کند: در بحث چالش‌های مستندسازی مسائل متعددی وجود دارد که یکی از آن‌ها، موضوعات مالی و حمایت از مستندسازان به صورت دولتی و غیر دولتی است؛ وقتی یک بازیگر، مدت‌ها روی صحنه نمی‌آید، حتی روزهای نبودش مورد بررسی قرار می‌گیرد اما در حوزه مستندسازی اگر ماه‌ها هم فعالیت کنیم، این اتفاق برای ما نمی‌افتد.

وی می‌افزاید: موضوع دیگر، انتخاب سوژه و نوع روایت است، اینکه نگاه ما به روایت، به صورت سوم شخص، دانای کل، راوی محور یا جان بخشی باشد، روی محتوای ما تأثیر می‌گذارد، متأسفانه گاهی با سوژه‌های بسیارعالی مواجه می‌شویم که به دلیل پرداخت نامناسب، مورد توجه قرار گرفته نشده است؛ درباره سوژه باید گفت که افراد حوزه فعالیت خود را با شروع به کار، مشخص می‌کنند و بعد از مدتی تنفس در فضای حرفه‌ای به وسیله ارتباطات مختلف، این سوژه‌ها هستند که به سمت ما می‌آیند، طوری که باید از میان چندین سوژه، یکی را انتخاب کنیم.

دوربین به‌دستانی که در خط مقدم مقاومت ایستادند

این مستندساز خاطر نشان می‌کند: در کنار این مسائل، چالش توزیع هم وجود دارد به این معنا که همکاران ما کارهای فاخر زیادی را تولید کرده‌اند که یا آرشیو شده و یا در زمان مناسبی پخش نشده است؛ این موضوع نیازمند یک متولی است که این محتواها را تحت نظر داشته باشد و پخش کند، این در حالی است که بعضی آثار مستندسازان ایرانی می‌تواند بازار توزیع خارج از ایران هم داشته باشد.

اردستانی می‌گوید: حوزه مقاومت‌، در هر زمان محورهای متفاوتی وجود دارد، با این حال بعد از مدتی آتش برخی رسانه‌ها در قضایای مختلف مانند مدافعان حرم و… رخ می‌داد، خاموش شد در حالی که فضاهای اجتماعی پس از جنگ نیز بسیار قابل توجه است و امروز پرداختن به آوارگان سوری و لبنانی و…مسائلی است که می‌توان به آن پرداخت اما این کار صورت نمی‌گیرد.

وی ادامه می‌دهد: صدای بمباران در حد خبر، بسیار شنیده می‌شود اما پس از گذشت زمان، انگار که تمام آن اتفاقات از اذهان پاک می‌شود، برای مثال بعد از جنایتی که در بیمارستان المعمدانی رخ داد، بلافاصله خبرهای زیادی پخش شد و حتی تظاهرات‌های گسترده‌ای صورت گرفت اما بعد آن دیگر به آن صورت به این موضوع پرداخته نشد و انگار که از آن جنایت، تنها اعداد و ارقام باقی ماند که این ضعف مدیریت رسانه را می‌رساند.

نیازسنجی، نیاز اصلی حوزه مستندسازی در ایران!

مستند ساز بیان می‌کند: رسانه باید موضوعاتی را تعیین کند و مستندسازانی را حتی اگر قرار نیست به این زودی‌ها پخش شود، به انجام آن سوق دهد، در زمان حاج قاسم، به این نیاز، لبیکی گفته شد و حتی از سمت خود ایشان سوژه‌هایی برای پرداختن دریافت کردیم که متأسفانه بنا به دلایلی عملی نشد در حالی که می‌توانست فرصت بسیار خوبی باشد.

اردستانی عنوان می‌کند: به طور کلی به دلیل اینکه نیازسنجی صورت نمی‌گیرد و هرکس از زاویه‌دید خودش به مسائل نگاه می‌کند، به برخی سوژه‌ها چندین بار پرداخته می‌شود و برخی کاملاً مورد غفلت قرار می‌گیرند؛ این در حالی است که ظرفیت تولید خوبی وجود دارد اما مدیریت خوب، نه!

وی با بیان اینکه انسان باید با فرزندان زمانه خود همراه شود و برخی روش‌های خود را به‌روز کند، می‌گوید: اگر امروز می‌خواهیم برای نسل جدید در حوزه‌هایی مانند دفاع مقدس سخن بگوییم و به تصویر بکشیم، باید شیوه‌های جدیدی را به کار بگیریم زیرا دیدن محتوای کُند و طولانی یک مستند برای برخی جوانان امروزی، خوشایند نیست، بنابراین ورود به فضاهای محتوایی و فرمی مناسب می‌تواند در این موضوع مؤثر باشد.

مستندساز با اشاره به اهمیت هوش مصنوعی در ساخت مستند ادامه می‌دهد: هوش مصنوعی در آینده در حوزه تدوین و نوشتن سناریو، بسیار کمک کننده‌تر خواهد بود؛ البته به این معنا نیست که کاملاً به آن متکی باشیم.

به گزارش پردیسان آنلاین، مستندسازی مقاومت به‌عنوان ابزاری قدرتمند در ثبت و انتقال روایت‌های تاریخی و اجتماعی، نقش بی‌بدیلی در آگاهی‌بخشی و الهام‌دهی به نسل‌های آینده ایفا می‌کند؛ این مسیر پرچالش، با خطرات جانی، محدودیت‌های مالی و نبود حمایت‌های لازم همراه است، اما مستندسازان با شجاعت و تعهد خود، توانسته‌اند حقایق را به تصویر بکشند و صدای مظلومان را به گوش جهانیان برسانند. برای پیشرفت در این عرصه، نیاز به مدیریت صحیح، حمایت‌های مالی و استفاده هوشمندانه از تکنولوژی‌های نوین احساس می‌شود تا بتوان گنجینه‌های فرهنگی و تاریخی را حفظ کرد و پیام مقاومت و عدالت را در جهان گسترش داد.

لینک کوتاه خبر:

pardysanonline.ir/?p=316188

Leave your thought here

آخرین اخبار

تصویر روز: