از روز چهارشنبه ۱۹ آبان، دادگاهی تحت عنوان «دادگاه بینالمللی مردمی آبان» در «لندن» شروع به کار کرد که ادعای «رسیدگی به دادخواهی قربانیان ایرانی و خانوادههای آنان که از عدالت محروم بودهاند» را داشت. برگزارکنندگان ادعا میکنند این دادگاه ۴ روزه در حضور «شش حقوقدان مستقل بینالمللی» و با شهادت جمعی از افرادی که به هر نحو در حوادث آبان ۹۸ حضور داشتهاند برپا شده است. هر چند جمهوری اسلامی که خود دارای دستگاه قضایی و توان برگزاری دادگاههای صالحه است، وجاهت و صلاحیتی برای این برنامه خارجی به رسمیت نمیشناسد؛ اما برگزاری این دادگاه از دو زاویه سؤالبرانگیز بود. اول، نوع پرداخت رسانهای به این موضوع و دوم، نحوه اجرای فرایند دادرسی و نوع دادهها و روایتهای مطرحشده از سوی شاهدان یا گزارشگران حقوق بشر.
به خط شدن بازوهای تحریم مردم ایران برای یک برنامه مردمی!
برنامهای که برگزارکنندگانش آن را یک دادگاه «مردمی» میخوانند، بلافاصله پس از آغاز به کار، به تیتر اول تمام رسانههایی تبدیل شد که بودجه آنها بهصورت مشخص توسط تحریمکنندگان مردم ایران تأمین میشود و همه اینسالها بازوی تبلیغاتی جنگ اقتصادی علیه مردم بودهاند. بیبیسی فارسی، ایراناینترنشنال، تلویزیون منوتو، رسانه منافقین، صدای امریکا، رادیو فردا و… به صورتی کاملاً هماهنگ، برگزاری این دادگاه را پوشش میدهند. تا جایی که هر روز و با ارائه گزارشهایی مفصل در خصوص این برنامه، به روایتگری مشروح آنچه در جلسه اتفاق افتاده میپردازند. در واقع این رسانهها طی چهار روز تلاش کردند وزن این خبر را تا جای ممکن بالا برده و آن را در صدر اخبار فارسی نگاه دارند؛ و البته موفق هم شدند. چهرههای شاخص دادگاه آبان نیز، به طور مداوم با بسیاری از رسانهها به مصاحبه اختصاصی پرداخته، از اهداف خود در برگزاری این برنامه و نتایج مورد انتظارشان سخن گفتند. بنابراین میتوان گفت ضریبدهی رسانهای به این ماجرا در نوع خود قابل توجه بود و خط دنبال شده در این مدت، نشان از یک سناریوی نوشته شده داشت.
تثبیت روایت آبان ۹۸ به کمک جعبه لایتنر
تمامی رسانههایی که طی چند روز به برجستهسازی این بسته خبری مشغول بودند، همزمان به یادآوری وقایع آبان ۹۸ و بازتولید روایت گذشته خود از آن وقایع میپرداختند. بنابراین هم برگزارکنندگان این دادگاه و هم رسانههای پوششدهنده، برای تثبیت پیام خود در ذهن مخاطب، به صورت گستردهای از «تکنیک تکرار» بهره بردند. درست به همان شیوه که جعبه لایتنر در حفظ لغات زبان موثر است، تکرار زمانبندی شده یک موضوع نیز باعث زنده ماندن آن در افکار عمومی و تمدید تاریخ انقضای آن میشود. مسئلهای که بحرینی، یکی از چهرههای دیده شده این چند روز، به صراحت آن را یکی از اهداف برگزاری دادگاه آبان عنوان میکند. این دقیقا همان هدفی است که در ماجرای حمله سایبری به جایگاههای سوخت هم در دستور کار قرار داشت؛ یعنی هک شبکه سراسری بنزین در «آبانماه» و انتشار پیامهایی بر روی یکی از بیلبوردهای شهری در اصفهان که بنا بود خاطره حوادث آبان ۹۸ را تداعی کند.
کارمندان دولت آمریکا، چهرههای اصلی یک دادگاه مردمی!
اما سوای از پوشش همهجانبه رسانهای، فیلمهایی که از نحوه برگزاری این دادگاه نمادین بیرون آمد نیز سؤالاتی را در ذهن ایجاد میکند. از حضور اپوزیسیون کارنامهداری چون مسیح علینژاد گرفته تا نوع شهادتدادن شاهدان و همچنین گزارشهای بیانشده در خلال دادگاه. مسیح علینژاد، چهره شناختهشده ضدانقلاب است که چندی پیش و با افشای برخی اسناد، تأیید شد که او رسماً کارمند دولت آمریکا بوده، تا کنون قراردادهایی به ارزش بیش از ۲۳۱ هزار دلار با این دولت امضا کرده است. همچنین تصاویر او که به جنجالسازی رسانهای نیز شهرت دارد، در کنار رضا پهلوی و مایک پمپئو (وزیر سابق امور خارجه امریکا) منتشر گشته است. حال این شخص در دادگاهی که ادعای استقلال، بیطرفی و مردمی بودن را یدک میکشد به سخنرانی میپردازد و خود را نماینده مادران داغدار معرفی میکند!
شهادتدادن افسر پلیس با چهره پتو پیچشده!
نکته دیگری که از برگزاری این دادگاه جلب توجه میکند، شیوه شهادتدادن شاهدان است. قطعه فیلمهایی در سالن جلسه پخش میشود که افرادی که شاهد معرفی شدهاند را با «صورتهای پوشیده» نشان داده و گفته میشود «صدایشان با شخص دیگری جایگزین شده» است. علت این کار نیز «حفط امنیت این افراد» ذکر میگردد. این در حالی است که هر یک از آنها به روایت داستانی میپردازد که حاوی «دادههای کاملا قابل ردگیری» است. برای مثال شاهد ۱۹۵، شخصی بود که ادعا شد «افسر نیروی انتظامی» بوده و به دلیل «ندادن دستور تیر»، به «پنج سال حبس» محکوم شده است. او توضیح داد «در ۲۳ آذر ۱۳۹۸ حدود ۶۵ نیروی امنیتی تحت فرمان به او داده شده تا در یک مدرسه در یک شهر مستقر شوند.» همچنین او گفت که «اسفندماه در محل کارش دستگیر و به سلول انفرادی منتقل گشته است.» به همین ترتیب، افراد دیگری که به عنوان شاهد معرفی میشوند هم چهره خود را پوشانده، اما اطلاعاتی را بیان میکنند که در صورت صحت، ایشان را قابل شناسایی میکند. فقط در موارد نادری است که اشخاص با هویت واقعی خود نمایش داده میشوند و آن هم در جایی است که میبایست احساسات بینندگان و شنوندگان درگیر شود؛ از جمله در قطعه فیلمی که از مادر پویا بختیاری در جلسه دادگاه به نمایش درآمد. پویا بختیاری جوانی بود که در بحبوحه حوادث آبان ماه به طرزی مشکوک به قتل رسید. اما رسانههای فارسیزبان سعی کردند در ادامه پروژه کشتهسازی، او را به نماد قربانیان آبان ۹۸ که بر اثر گلوله نیروهای امنیتی جان داده است تبدیل کنند. متاسفانه خانواده این جوان نیز، علیرغم دعوت و صحبت از سوی مسئولین با ایشان، گرفتار بازی عناصر ضدانقلاب شدند.
یک دروغ بزرگ با تم قومیتی!
از اینها گذشته، گزارشها و مستندات ارائه شده در دادگاه آبان نیز، در نوع خود جالب توجه است. به عنوان نمونه، رها بحرینی کارشناس سازمان عفوبینالملل، ضمن گزارشی که از رو میخواند بیان داشت: «در استانهای خوزستان، کردستان و کرمانشاه، صدها کودک را برای شرکت آنها در اعتراضات _که ظن میبردند یا واقعا آنها شرکت کرده بودند_ دستگیر کردند و بر اساس منابعی که در داخل و خارج ایران داشتیم، اطفال دبستانی را هم در مریوان دستگیر کردند.» خانم بحرینی در ادامه میگوید «طبق اطلاعاتی که در اختیار دارد»، «شماری از کودکان را از درون کلاس درس برده، آنها را شکنجه و به بعضی تجاوز کردهاند.» مشخصاً با بیان این موارد، ذهن هر شنوندهای ناخودآگاه به سمت حساسیتهای قومی و نژادی کشور کشیده میشود؛ و احتمالاً غرض گوینده از نام بردن از این مناطق نیز همین امر و متهم کردن نظام به برخورد خشونتآمیز با اقوام است. اما باید پرسید آیا روایت بیان شده، یعنی «دستگیری صدها طفل دبستانی و شکنجه آنها»، آن هم فقط «در چند استان خاص»، قدری عجیب و غیرقابلباور به نظر نمیرسد؟ ناگفته نماند، بحرینی کارمند عفوبینالملل است که بیبیسی فارسی بارها به گزارشهای آن در رابطه با ایران، به عنوان نهادی مستقل و معتبر استناد کرده است.
جنگ شناختی رسانههای بیگانه با کلیدواژه آبان
با افزایش ناگهانی قیمت حاملهای انرژی در آبان ۹۸، به مدت دو روز نا آرامیهایی در کشور به وجود آمد که باعث کشته شدن افرادی از گروههای مختلف و آسیب جدی به اموال عمومی شد. در این میان طبق معمول رسانههای بیگانه به انجام رسالت همیشگی خود، یعنی جهتدهی به افکار عمومی و دامن زدن هرچه بیشتر به آشوبها پرداختند. طبیعتا این رسانهها بدون کوچکترین اشارهای به واقعیتهای میدانی از جمله حمله گروههای ناشناس به نقاط حساس کشور، کشف محمولههای سنگین سلاح و تیراندازیهای مشکوک از بین جمعیت، تلاش کردند به هر نحو ممکن فضا را تندتر کرده و در نظر مردم از حکومت یک اهریمن بسازند. البته که رسانههای ضدانقلاب از هیچ شگردی برای دستیابی به این هدف چشمپوشی نکردند؛ مانند اینکه با ارائه روایتهای کذب یا گزارشهای اغراقآمیز درباره تعداد کشتهشدگان و نسبت دادن قتل معترضین به نیروهای حافظ امنیت، آبان ۹۸ را به یک کلیدواژه تبلیغاتی علیه روان جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی تبدیل کردند. این در صورتی است که نمونههای متعددی وجود دارد که شاهدی بر دروغگویی این رسانههاست؛ مانند افرادی که نامشان را در فهرست کشتهشدگان بردند اما همچنان در قید حیات هستند، داعشیهایی که به عنوان معترضین کشتهشده جا زده شدند یا کسانی که به نحوی مشکوک به قتل رسیدند اما خونشان را به گردن حاکمیت انداختند.
واضح است که ضعف اطلاعرسانی برخی نهادهای مربوطه و کمکاری رسانههای داخلی نیز، راه را برای جولان بیشتر رسانههای بیگانه باز گذاشت. اما باید خاطر نشان ساخت که این خط حمله رسانهای کماکان ادامه دارد و در این مرحله با تظاهر به مستندسازی ادعاهایش، فصل جدیدی از جنگ شناختی خود را شروع کرده است. برگزاری برنامهای تحت عنوان یک دادگاه بینالمللی مردمی که با توجه به نوع مستندات مخدوش آن، بیشتر به یک «شوی رسانهای» شباهت دارد، در این راستا ارزیابی میگردد.
انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید