به گزارش خبرنگار پردیسان آنلاین، در روزگار ماشینی امروز که نشان از چیرگی تکنیک و فن بر روح و روان انسانهاست، صنعتی موردنیاز است تا با دمیدن روح لطافت به این زندگی خشن و ماشینی به آن تازگی و طراوت ببخشد، چراکه انسان تا هست و زندگی میکند، لطافت را میخواهد و صنایعدستی میتواند این نیاز را برآورده کند.
صنایعدستی، بهعنوان صنعتی مستقل و بومی، شاخصترین هنر کاربردی ریشههای عمیق و استوار در فرهنگ غنی و بارور ایران اسلامی داشته است. هنر صنایعدستی در ایران که هزاران سال پیش آغازشده در دورههای مختلف تاریخی با فرازوفرودهای بسیاری همراه بوده است اما هیچگاه در ایران بهکلی از بین نرفته و همواره سهم عمدهای در اشتغال و تولید داشته است. صنایعدستی ایران ازلحاظ تنوع و گوناگونی در رأس همه کشورهای جهان قرار دارد و تنوع آن به ۱۵۰ رشته میرسد.
صنایعدستی کیسهای فروبسته است، اما لبریز از کلمات! امروز تمامی دولتمردان، با تأکید بر نقش و اهمیت صنایعدستی و هنرهای سنتی در ارتقا اقتصاد کشور، خوب میدانند: که این هنر، صنعت آبستن تحولات شگرفی است. چه، تنها در قالب واژه تأثیرگذار صنایعدستی است که میتوان زنجیر گسسته معنویت و ارتباط با گذشتگان را دوباره به هم اتصال داد و به طرزی شایسته در تمامی رشتههایش سرمایهگذاری کرد تا بهعنوان موتور محرک اقتصاد خودنمایی کند. اینکه گفته میشود، در زمانهای که تکنولوژیهای مدرن روزبهروز پیچیدهتر میشود چرا ما از صنایعدستی سخن به میان میآوریم؟ موضوعی است که پردیسان آنلاین به مناسبت هفته صنایعدستی در گفتوگو با بهمن نامورمطلق، استاد دانشگاه و معاون سابق صنایع دستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی بررسی کرده است که مشروح گفتوگو را در ذیل ازنظر میگذرانید.
پردیسان آنلاین: چرا باوجود سابقه طولانی در حوزه صنایعدستی، هنوز یک تعریف و پارادایم فکری واحد نسبت به این حوزه وجود ندارد؟
نامورمطلق: متأسفانه در حوزه صنایعدستی دچار اختلال در تصمیمگیری هستیم، البته بسیاری از حوزهها هم به همین روال و سیاق است. ما یک فرهنگ پیوستهای داریم که اگر این پیوستگی دچار اختلال در تصمیمات شود در همه بخشها اعم از اقتصاد، ورزش، هنر و غیره به اینگونه خواهد بود.
در حقیقت بهطور مشخص، تنها حوزه نابسامان در تصمیمگیری و بلاتکلیفی و اجراها صنایعدستی نیست، شاید در این حوزه به دلایل مختلف این آسیبها بیشتر باشد، اما صنایع دستی مانند دیگر حوزهها با مشکلات، آسیبها، قوتها و امتیازهای ویژه خودش دستوپنجه نرم میکند.
این سوال شما را میخواهم تا حدودی در چالش قرار دهم زیرا وضعیت صنایعدستی هم مانند دیگر حوزههاست. اما اگر بگویید چرا صنایعدستی هم مشکلاتی دارد؟ میتوانم بگویم؛ که صنایعدستی یک حوزه میان بخشی است که متأسفانه اغلب مدیران عادت نکردند که مسائل چند مجهولی را حل کنند و تنها در دورهای که بهعنوان دوره رشتههای خاص و تک تخصصی بوده با آنها کار کردهاند. مدیران و افرادی که در حوزه قانونگذاری هستند را برای حوزههای چند رشتهای تربیت نشدهاند. امروزه، دوران چند رشتهای، میان و پیش رشتهای است، دیگر مانند دوره گذشته زندگی نمیکنیم که همهچیز منوط به رشته خودش باشد و هرکسی در حیطه خود صاحبنظر باشد تا مشکلات حل شود.
اکنون در دورانی هستیم که مرزها و رشتههای مختلف از بین رفته و یا کوتاه شدند، دیوار مرزی آنها و بینرشتهای زیاد است و فردی که میخواهد بهعنوانمثال در مجلس درباره صنایعدستی تصمیم بگیرد باید به وجهه فرهنگی، اقتصادی، تکنولوژی و دیگر موارد آن توجه و اشراف داشته باشد و یا با افرادی دارای تسلط گفت و گو، مشورت و نظرخواهی کند، اما متأسفانه در حوزه قانونگذاری این افراد را نداریم که بتوانند مشکلات چندوجهی را حل کنند و در حوزه اجرا هم با چنین مشکلی روبهرو هستیم. افرادی که به این حوزه تعلق ندارند بهعنوان مدیر این بخشها بدون آشنایی و تخصص خاصی ورود پیدا میکنند. اولین رو در رویی برخی مدیران با صنایعدستی تنها هنگام کسب مسئولیت در همین حوزه بوده و چنین مسئلهای بسیار ناگوار است. یعنی هیچگونه سابقه و تجربه مدیریت در آن بخش نداشتهاند و یکدفعه در وزارت و مسئولیتهای استانی و غیره معارفه میشوند. بدون شک این مباحث آسیب جدی به حوزه صنایعدستی متحمل کرده که نتایج آن تا حدودی قابل شهود است.
پردیسان آنلاین: چه استراتژی باید در حوزه صنایعدستی اتخاذ شود؟
نامورمطلق: در مرحله نخست باید حوزه صنایعدستی را شناخته و بر آن باور، آگاهی و ایمان داشته باشیم چراکه این آگاهی و باورها میتواند تا حدود زیادی مشکلات ما را برطرف کند. حداقل این است که نیت اصلاح و پیشبرد چنین حوزهای را ایجاد کند، بنابراین باید بدانیم که صنایعدستی امروزه در دنیا یک جایگاه بسیار مهمی دارد و میتواند به اقتصاد، اشتغال، هویت زیباشناسی کشور ما کمک کند، این موارد آگاهیهایی است که باید هم مدیران و قانونگذاران بدانند و هم به این آگاهی، ایمان داشته و بخواهند برای رشد و پیشرفت این حوزه مانند دیگر حوزهها ایثار و فداکاری کنند و نخواهند از چنین بخش بااهمیت منتقل شوند و با فداکاری آن را رشد و ارتقا دهند.
اکنون درجاهای دیگر دنیا با صنایعدستی، ارزآوری بسیار مناسبی انجام میشود، کشورهایی مانند ترکیه، چین، هندوستان، ویتنام، مراکش و حتی کشورهای اروپایی که صنایعدستی را کنار گذشته بودند، امروزه بخشی از آنها وارد حوزه صنایعدستی شدند و کشورهایی که صنایعدستی نداشتهاند مثل عربستان در این حوزه به طور جدی سرمایهگذاری میکنند مانند کشور امارات، زیرا متوجه شدند برای حفظ هویت خود در کنار پیشرفتهای تکنولوژی؛ نیازمند ارتباط با زیباشناسی گذشته کشور خود هستند، بنابراین به طور قطع چنین ارتباطات، حتی اگر آن زیباشناسی؛ زیباشناسی تقریباً نادری باشد توجه به صنایعدستی آنها را احیا میکند. برای نمونه در حوزه جنوبی خلیجفارس واقعاً درگذشته یک آثار فاخر صنایعدستی و هنری بهطوری کلی نداشتیم اما اکنون در بهروزرسانی و نشان دادن اثرهای بدوی مانند شترسواری، کویرگردی، احیای و مدرن خانههای اولیه تلاش دارند چراکه میدانند اگر چنین فعالیتهای را نداشته باشند، دیگر هویت برای آنان معنا ندارد.
غنیترین صنایعدستی دنیا راداریم اما متأسفانه بسیاری از آنها را از دست میدهیم و دیگران از این موقعیت استفاده میکنند. برای مثال؛ بسیاری از کشورها در جنوب خلیجفارس، خیز برداشتهاند تا بادگیرها و معماری بومی ما را در جنوب را به نام خودشان ثبت کنند و در شمال نیز، کشور آذربایجان بسیار تمایل دارد که آثار ایرانی مانند چوگان که دارای شناسنامه در کشورمان است را بهعنوان خود به ثبت برساند. البته این موضوعات تا حدودی پیچیدگیهای خاصی دارد و باید مشاهده کرد که ثبت میراث ناملموس و غیره، چگونه انجام میشود.
بالاخره اگر آن آگاهی کامل و باور وجود داشته و مطلع باشند که صنایعدستی درگذشته در ایران مهمترین عنصر ارزآوری بوده و به اروپا و دیگر کشورها صادر داشتهایم، برای توسعه و پیشبرد صنایعدستی از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنیم. زیرا از سوی دیگر استناد تاریخی بهخوبی نشان میدهد که در دوران صفویه، قاجار، حتی بیش از این دورهها، همچنین مطابق روایتهایی که مولانا و دیگران در مثنوی برای صدور صنایعدستی، ارزآوری و بهبود وضعیت هنرمندان ما داشتهاند بهطور شفاف و واضح نشان میدهد که این صنایع چه میزانی بضاعت دارد، اما مسئولان هنوز این بضاعتها و ظرفیتها را درک نکردند و باور ندارند و تنها درپی نمایشهای نمادین، از صنایعدستی استفاده میکنند. چنین اقداماتی، مشکلات و دغدغههای حوزه صنایعدستی را رفع نمیکند زیرا نیاز با قانون پردازی در این حوزه داریم چراکه صادرات ما اکنون تقریباً تعطیلشده است.
روزی و روزگاری فرش ایران در دنیا بهعنوان نماینده زیباشناسی و هویت کشور ما در عرصههای مختلف حضورداشته است بهطوریکه در حوزههای مختلف، آمریکای شمالی، اروپا، ژاپن، شرق آسیا و کشورهای عربی افتخار میکردند که یک فرش ایرانی داشته باشند اما اکنون تقریباً صادرات فرش ایرانی نداریم، البته سایر هنرهای صنایعدستی هم به از چنین شرایطی برخوردارند. این مباحث تا حدودی به دلیل نبود وجود سیاستهای بلندمدت و میانمدت است، زیرا سیاستهای راهبردی به دلیل نبود اعتقاد به صنایعدستی و باورها است که این اتفاقات رخ میدهد. بهرغم مباحثه و گفت و گو درباره اقتصاد مقاومتی و موضوعات دیگر این مسائل عملیاتی نشده است و صنایعدستی ما دریکی از بحرانیترین وضعیت قرار دارد.
پردیسان آنلاین: از باور صحبت کردید پارامتر فکری قالب در کشور در حوزه صنایعدستی چیست؟ شما این نگرش را صحیح میدانید؟
نامورمطلق: یک نظر و دیدگاه کلی وجود دارد، زمانی که مدیران اعتقادی به فرهنگسازی، گفتمان سازی و تبلیغات نداشته باشند و در ادارات و مدارس از صنایعدستی و هویت بومی استفاده نشود بهطوریکه فرزندان ما در محیطهای پیرامون خود حتی دکوراسیون خانهها این صنایع را از نزدیک مشاهده نکنند، هنرهای صنایعدستی از جایگاهی برخوردار نخواهد بود، همچنین این اعتقادات از رسانههای تصویری به صورتهای دیگری پخش شود، برای نمونه در اکران فیلمها صنایعدستی در خانههای مخروب، قدیمی و بسیار سنتی نمایش داده میشود و بههیچوجه این صنایع در منازل مدرن جایگاهی ندارند، این توهم در ذهن بینندگان ایجاد خواهد شد که بهطور حتم ارتباطی بین صنایعدستی و عقبافتادگی و بهروز نبودن وجود دارد.
بالاخره جامعه هم تحتتأثیر همین گفتمانسازهای و فرهنگسازی است اما با این شرایط اگر بازهم میل به صنایعدستی و استقبال وجود دارد از سوی مردم بیشتر از رسانههای رسمی و حتی دولتمردان موردتوجه قرارگرفته است، چراکه دولتمردان یاد گرفتهاند که گاهی تنها در برنامهها و اتاق خود دستمالکاغذی خاتمکاری بگذارند زیرابه این صورت فکر میکنند دین خود را به صنایعدستی ادا کردند درحالیکه صنایعدستی از جایگاه والایی برخوردار است و روح صنایعدستی باید در خانهها جاری باشد.
اگر دکوراسیون خانهها با صنایع ایرانی و اسلامی تزئین شود در تربیت فرزندان خانوادهها بسیار مهم است زیرا کودکان را بهواسطه محیط و مکان زندگی، تربیت میکنیم. بنابراین محیطها بر شخصیت و هویت جوانان و نوجوانان بسیار تأثیرگذار است. بهطوریکه به بسیاری از اندیشمندان معتقدند؛ که “بگو در کدام مکان هستی تا بگویم چه هستی؟ ” بنابراین باید ببینیم در مکانها و محیطها اطراف ما اعم از خانواده، نهاد آموزشی و محلهای کار تا چه میزان از صنایعدستی بهرهمند هستیم.
خوشبختانه کلانشهر اصفهان در حوزه صنایعدستی بسیار مقاومت خوبی دارد، اما شهرهای دیگر مانند تهران، دکوراسیون و تزئینات شهری آن با نبود صنایعدستی، هویتی وجود ندارد. سوال این است که صنایعدستی در شهرهای دیگر چقدر استفاده میشود؟ شهرداریها چرا موظف نیستند که از صنایعدستی در شهرها بهرهمند شوند تا با تماشای آنها در سطح شهر هویت زیباشناسی خود را زنده نگاهداریم. لذا تا زمانی که باور و سرمایهگذاری در حوزه صنایعدستی نباشد و نهادهای و حوزههای بزرگ رسمی و عمومی در این خصوص بسیج نشوند بهطور حتم جوانان دچار انقطاع زیباشناسی میشوند.
پردیسان آنلاین: آیا مسائل اقتصادی عامل سبب دور شدن صنایعدستی از زندگی روزمره مردم شده است و یا عوامل دیگری در این حوزه دخیل هستند؟
نامورمطلق: شاید موضوع اقتصاد هم مهم باشد اما اهمیت اصلی را ندارد زیرا مردم از میزان صرف وقت برای ساخت و کار نیروها انسانی اطلاع دارند، باید باورها را اصلاح کنیم. اگر شهروندان در یک فرایند گفتمان سازی و فرهنگسازی بدانند که صنایعدستی تا چه میزان برای روح، روان و حتی تربیت فرزندان مناسب است و تا چه اندازهای به زندگی آنها معنا میدهد و ارتباط منازل و مابقی محیطها و نهادها با زیباشناسی و هویت آنان شکل میگیرد بیشازپیش، از این ارزش ملی استقبال خواهند کرد.
از سوی دیگر به دلیل نبود سرمایهگذاری در حوزه صنایعدستی، مواد اولیه و مصالح آن گران تهیه میشود. برای نمونه در ساخت برخی صنایعدستی نیازمند به رنگ یا رنگدانههای طبیعی هستیم اما کشاورزان در تهیه این مواد تشویق نشدند، یا در صنایع چوبی احتیاج به چوب مطلوب است اما در چنین زمینهای هم اقدام نشده است. همچنین نیازمند برخی سنگهای فیروزه و فلزات مانند نقره هستیم که متأسفانه سرمایهگذاری و ساماندهی نشده است. حتی بسیاری از هنرمندان در تأمین مس هم دغدغههایی دارند، بنابراین قیمت مواد اولیه گران است و تنها به دلیل دستمزدها نیست.
وقتی تولیدات صنعتی و نیمهصنعتی کشور را با کشورهایی مانند چین مقایسه میکنند؛ میگویند صنایعدستی ایرانی گران است، اما کیفیت صنایع تولیدی ما بسیار متفاوت است و باید این کیفیت برای مردم شناخته شود. از سوی دیگر هنرمندان ما مصالح را نسبت به دیگر کشورها گران تأمین میکنند و آنها با تولیدات انبوه، سریعتر و راحتتر با بازارهای جهانی مرتبط هستند. اما به دلیل از دست دادن بازارها نمیتوانیم محصولات خود را توسعه دهیم، لذا هنگامیکه تولید و فروش رشد نداشته باشد، هزینههای نیروهای انسانی و حملونقل گران میشود.
بنابراین با فرهنگسازی و گفتمان سازی به مردم باید بگویم که تهیه هرکدام از صنایعدستی دارای چه مراحلی است. برای نمونه وقتی تفاوت فرش ماشینی با دستی را بدانند اینکه در فرشهای دستبافت یک روح انسانی موج میزند بسیار بر روح و زندگی افراد تأثیرگذار است، باید ساختاری باشد که این ساختار به هنرمند کمک کند تا تولیدات خود را رونق دهد و بازارهای جهانی هم برای آنها باز شود. چرا کشوری مانند ترکیه با سودهای بالا، محصولات صنایعدستی خود را میفروشند، زیرا باوجود گردشگر، مشکلات صادرات هم ندارند.
پردیسان آنلاین: حوزه صنایعدستی را حوزه بینرشتهای معرفی کردید آیا اگر فقط به موضوع اقتصاد و ارزآوری پرداخته شود به نظر شما اینیک آسیب نیست؟
نامورمطلق: در این راستا باید واژههای تازه برای صنایعدستی ابداع کنیم. امروزه صنعت بسیار گسترده شده و تمام ابعاد زندگی ما را در برگرفته و هنر در یک جایگاه خاص و فاخر بازتولید میشود، بیشترین ضربه را متأسفانه صنایعدستی متحمل شدند بنابراین صنایعدستی نه هنر است نه صنعت؛ بلکه موضوع متفاوت با هویت دیگری است اما به دلیل نبود تحقیق، واژههای لازم را هم نداریم. زمانی که با دوستان در کشور سوئد بودیم درپی ایجاد واژههای نوین برای حوزههای مختلف صنایعدستی فرش بودیم، زیرا با ساختواژه جدید یک هویت تازه شکل میگیرد. اما یکی از دغدغهها، مدیریتهای کوتاهمدت در حوزه صنایعدستی است بهطور مثال وقتی فردی کاری را آغاز میکند تا آن را به اتمام و سرانجام برساند دیگر دوره مدیریت خودش هم به پایان میرسد. متأسفانه صنایعدستی ما مانند حوزههای دیگر بسیار سیاست زدهشده و امکان برنامهریزی بلندمدت از آن سلب شده است لذا برای پیشبرد این حوزه باید بتوانند راهکارها، قانونها و واژههای جدید ابداع کنند.