به گزارش پردیسان آنلاین، جنگها در طول تاریخ همواره چهرهای خشن، خونآلود و ویرانگر داشتهاند، اما در عصر حاضر، نبردی نوین در حال شکلگیری است که نه با سلاح و گلوله بلکه با کلمات، تصاویر و روایتها پیش میرود. این نوع نبرد که از آن بهعنوان «جنگ رسانهای» یاد میشود، بهظاهر آرام، بهداشتی و بدون خونریزی است، اما در واقع میتواند عمیقترین تأثیرات را بر افکار عمومی و حتی سرنوشت جوامع بر جای گذارد. در این میدان تازه، آنچه تعیینکننده است نه قدرت تسلیحات نظامی، بلکه توانایی رسانهها در شکلدهی به افکار، بازنمایی واقعیتها و هدایت ذهنی مخاطبان است.
جنگ رسانهای عرصهای است که در آن مفاهیم و نمادها جایگزین تجربه مستقیم میشوند و کلیشههای ذهنی بهجای حقیقتهای عینی مینشینند؛ رسانهها با بازتولید و سازماندهی پیامها، جهانی را به تصویر میکشند که ممکن است با واقعیت فاصلهای بسیار داشته باشد، اما برای مخاطبان آنچنان واقعی جلوه کند که مبنای تصمیمگیری و کنشهای اجتماعی آنها قرار گیرد. جعل خبر، تحریف واقعیت و حتی استفاده حسابشده از اطلاعات درست در بستری متفاوت، از جمله ابزارهایی است که در این جنگ خاموش به کار گرفته میشود.
گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، ابعاد این پدیده را بیش از پیش پیچیده کرده است؛ امروزه تولید و توزیع محتوا بسیار آسانتر و کمهزینهتر از گذشته صورت میگیرد و همین امر به گروهها و جریانهای رسانهای امکان میدهد تا بدون افشای هویت واقعی خود، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهند و در چنین فضایی، اهمیت و ضرورت توجه به نقش رسانههای بیگانه و پیامدهای آنها دوچندان میشود.

جنگ رسانهای؛ جنگی بدون خونریزی و آرام
مریم خانمحمدی، دکترای تخصصی جامعهشناسی، مدرس دانشگاه و عضو انجمن جامعهشناسی ایران در گفتوگو با خبرنگار پردیسان آنلاین اظهار کرد: میتوان گفت جنگ رسانهای، جنگی بدون خونریزی، آرام و تمیز است. جنگی که در اتاق تحریریه رسانهها ساماندهی میشود و بر روی جلد مجلات و صفحات روزنامهها و میکروفن رادیوها، صفحات تلویزیونها و عدسی دوربینها و شبکههای اجتماعی جریان دارد.
وی با اشاره به هدف جنگ رسانهای افزود: در جنگ رسانهای تلاش میشود به شیوههای گوناگون فضای ذهنی گروههای هدف را در جهت اهداف و خواستههای حاکمان گروه مقابل شکل دهند؛ در واقع جهانی که رسانهها در این فضای اجتماعی ترسیم میکنند یک مجموعه سازمانیافته فرهنگی از مفاهیم کلی در راستای اهداف گروه مقابل است که در این فرایند پدیدهها و کلیشههای ذهنی اجتماع مطرح است نه تجربه و درک مستقیم از واقعیتهای جامعه.
مؤلف و پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه در جنگ رسانهای جعل و خلق اطلاعات وجود دارد، ادامه داد: جعل و خلق اطلاعات یعنی ایجاد و انتشار اطلاعات نادرست؛ همچنین بهکارگیری اطلاعات درست و صحیح، اما در مجرا و فضایی دیگر از سوی یک طراح و برنامه ریز مشخص است.
چگونه میتوان در عرصه جنگ رسانهای عملکرد مؤثری داشت؟
خانمحمدی عنوان کرد: به صورت ویژه باید به این نکته مهم توجه شود که در سالهای اخیر با توجه به گسترش فضای مجازی مفاهیم تولید و توزیع رسانهای دچار تغییرات شگرفی شدهاند که متفاوت با مدل رسانههای سنتی است، به گونهای فعالیت خبری به مراتب سهلتر و کم هزینهتر از گذشته شده است و امکان پنهان داشتن هویت واقعی و جعل خبر هم به راحتی وجود دارد؛ به همین جهت توجه به نقش و تأثیر منفی رسانههای بیگانه در جنگ رسانهای بسیار اهمیت دارد.
وی اضافه کرد: میشل فوکو معتقد است امروزه رسانهها، دستگاههایی هستند که قدرت از طریق آنها اعمال میشود؛ او معتقد است در خصوص نسبت رسانه و قدرت میتوان به سه گونه قدرت اشاره کرد که ناشی از دسترسی به منابع و امکانات رسانهای؛ قدرت ناشی از دسترسی به خود رسانه (سازمان) و قدرت گفتمانی که لازم است در دوره حساس جنگ رسانهای به این مفاهیم و تأثیرات آنها توجه ویژهای شود.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان در عرصه جنگ رسانهای عملکرد مؤثری داشت و از آن سربلند خارج شد؟ خاطرنشان کرد: لازم است تقویت نیروی انسانی آگاه به تاکتیکهای رسانهای دشمنان و مسلط به زبانهای خارجه در اولویت برنامهریزی مدیران رسانههای داخلی قرار گیرد.
خانمحمدی عنوان کرد: با توجه به اینکه رسانهها به مثابه منابعی قدرتمند برای کنترل جامعه محسوب میشوند و خود تحت کنترل نخبگان قدرت قرار دارند، اتخاذ رویکردی انتقادی در مطالعات رسانهای و کشف روابط و ساختارهای پنهان در متون رسانهای ضروری است و مدیران و برنامه ریزان رسانه باید به این مهم توجه کنند.
وی تاکید کرد: شناسایی کردن به معنای رصد کردن جریانهای رسانهای و تبلیغاتی دشمنان و شناخته شدن در داخل کشور به معنای تأثیرگذاری در جنگ رسانهای بسیار حائز اهمیت است و لازم است در برنامهریزی مدیران رسانه مورد توجه قرار گیرد.

آنچه این جنگ را خطرناکتر میکند، ماهیت نامرئی آن است. برخلاف نبردهای نظامی که آثار ویرانی آن آشکار است، آسیبهای جنگ رسانهای بهتدریج و در لایههای پنهان جامعه رسوخ میکند؛ از تغییر نگرشهای فردی گرفته تا ایجاد شکافهای فرهنگی و تضعیف همبستگی اجتماعی. در این میدان، پیروزی یا شکست نه بر خاکریزها، بلکه در ذهن و دل افراد رقم میخورد.
از اینرو، شناخت ابعاد جنگ رسانهای و تربیت نیروهای آگاه و تحلیلگر ضرورتی انکارناپذیر است. جامعهای که بتواند رسانهها را نه تنها بهعنوان ابزار اطلاعرسانی، بلکه به مثابه سازوکار قدرت و مدیریت افکار عمومی درک کند، قادر خواهد بود در این میدان پیچیده سربلند بماند. آینده متعلق به جوامعی است که علاوه بر توان نظامی و اقتصادی، قدرت روایتگری و تسلط بر رسانهها را نیز در اختیار داشته باشند.