مهرداد نجفی در گفتوگو با خبرنگار پردیسان آنلاین با اشاره به فعال شدن مکانیسم ماشه اظهار کرد: آنچه اهمیت داشت، نه خودِ تحریمها بلکه معلق ماندنشان در سازمان ملل بود؛ چراکه این وضعیت، برای ایران حکم فرصتی راهبردی داشت.
وی افزود: ایران در این مسیر تمام توانش را بهکار گرفت و پیشنهاداتی سخاوتمندانه به اروپاییها و آمریکاییها ارائه کرد، اما نپذیرفتنِ آن پیشنهادات از سوی غرب، بهویژه آمریکا، نشانه روشنی است از اینکه در این برهه، هدف آنها نه مذاکره، بلکه تغییر نظم منطقه غرب آسیاست.
نجفی ادامه داد: آنان تصمیم گرفتهاند با فشار حداکثری، به سراغ بازچینی سیاسی و امنیتی منطقه بروند. دیگر نه از جنگ نرم خبری است و نه از گفتوگوهای دیپلماتیک. امروز اساس کارشان «فشار حداکثری برای تغییر حداکثریِ نظم منطقه» است و تا هرجا که بتوانند پیش میروند؛ چه با تحریم، چه با تعرفه و حتی با جنگ.
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: اکنون که تعلیق تحریمها پایان یافته، باید دید اگر قرار بود ادامه پیدا کند، چگونه و با چه مدتی ادامه پیدا میکرد. اگر این تعلیق برای مثال سهماهه یا چهارماهه بود، بهسان شمشیری بر فراز اقتصاد کشور آویزان میماند و تأثیری روانی دائمی بر بازارها میگذاشت، اما با پایان یافتن آن، فشار روانی نیز فروکش کرد؛ بازار طلا و ارز عقب نشست و بورس جان تازهای گرفت. همین نشان میدهد که آن التهابهای قبلی، بیشتر زاییده ذهن و فضای روانی بود تا واقعیت اقتصادی. از این پس، تغییرات اقتصادی دیگر چندان محسوس نخواهد بود؛ نه برای مردم، نه برای دولت.
نجفی ادامه داد: پیشنهادات غرب برای تمدید تعلیق، در عمل بیارزش بود. آنها خواهان تعلیقی بسیار کوتاهمدت و بیثمر بودند؛ چیزی که نه ارزش بررسی داشت و نه دستاوردی واقعی. از همین رو رد شد.
وی افزود: با این حال، ایران از پیمان NPT خارج نخواهد شد، زیرا خروج از انپیتی یعنی ورود به مسیر ساخت بمب اتمی؛ هر کشوری که چنین قصدی داشته باشد، ناچار از خروج است، اما خروج صرف، بدون آنکه تصمیمی برای ساخت بمب وجود داشته باشد، چیزی جز «آش نخورده و دهان سوخته» نیست.
سکوت و انفعال در حوزه هستهای، تنها طرف مقابل را جسورتر میکند
این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: با اینهمه میتوان همکاریهای فراتر از انپیتی، همچون اجرای پادمانها و دسترسیهای ویژه، را به حالت تعلیق درآورد. این حداقل کاری است که باید انجام شود؛ زیرا اگر چنین نکنیم، هزینه رفتار خصمانه اروپاییها و آمریکاییها پایین میماند و شدت فشارشان افزایش پیدا میکند. سکوت و انفعال در حوزه هستهای، تنها طرف مقابل را جسورتر میکند.
نجفی تأکید کرد: تعریف یک اقدام هستهای جدید، نه انتخابی اختیاری بلکه ضرورتی منطقی است. این موضوع انتقام نیست؛ استدلالی استوار پشت آن است. با این حال نمیتوان از سایه جنگ و ناامنی در منطقه غافل شد. مسئولان کشور باید با دقت بسنجند که آیا ابهام هستهای به سود کشور است یا به زیان آن. چنین تصمیمی نیازمند درک عمیق نظامی و امنیتی است تا مشخص شود اقدام هستهای تازه، در این مقطع، مقرونبهصرفه و ایمن است یا نه.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه به ساختار تحریمها پرداخت و گفت: تحریمهای آمریکا الزامپذیرند، زیرا واشنگتن یک نظام تحریمهای اشاعهای دارد؛ به این معنا که هر کشور یا شرکتی که با ایران تعامل کند، مستقیم یا غیرمستقیم تنبیه میشود. برای مثال اگر پالایشگاهی از ایران نفت بخرد، آمریکا همان پالایشگاه را تحریم میکند، اگر شرکتی با ایران تجارت کند، باید میان بازار ایران و بازار آمریکا یکی را انتخاب کند. طبیعی است که شرکتهای بزرگی همچون سامسونگ یا الجی، بازار آمریکا را ترجیح دهند؛ چون حجم تجارتشان با آن کشور دهها برابر ایران است. این همان اهرم فشاری است که تحریمهای آمریکا را اجرایی میکند.
وی افزود: اما در سازمان ملل چنین سازوکاری وجود ندارد. نظام بینالملل سلسلهمراتبی نیست که سازمان ملل در رأس قرار داشته باشد و فرمان دهد و کشورها اطاعت کنند. نقش این سازمان، بیشتر هماهنگکننده و حداقلی است. حتی احکام دادگاههای بینالمللی نیز در بسیاری از موارد اجرا نمیشود، بنابراین نباید وزن بیش از حدی برای این نهادها قائل شد؛ هرچند ممکن است ابزار تبلیغاتی و حقوقی برای آمریکا و غرب فراهم کنند.
نجفی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه نظامی هم، تجربه ثابت کرده که آمریکا و رژیم صهیونیستی حتی بدون مجوز سازمان ملل علیه ایران اقدام کردهاند. از این رو سازمان ملل را باید بیشتر ابزاری برای فشار روانی و جنگ رسانهای دانست تا نهادی برای اجرای عدالت یا صلح. آنچه تا امروز بر ایران تحمیل شده، نه تصمیمات سازمان ملل، بلکه همان سیاست فشار حداکثری و تلاش مستمر برای تضعیف انسجام اجتماعی و روانی ملت ایران بوده است.