نگاهی به تاریخچه مراسم محرم در دوره صفویه به ما نشان می‌دهد که چگونه تعهد دینی از طریق نمادها و نمایش‌ها می‌تواند بروز عمومی پیدا کند. اما مهم‌تر از آن، تطور این مراسم نیز نشان می‌دهد که می‌توان ردپای عمومیت پیدا کردن مراسم محرم در ایران امروز را در تاریخ صفویه پی‌گرفت.

به گزارش خبرنگار پردیسان آنلاین، عزاداری محرم بافرهنگ و آداب شهرهای مختلف درهم‌آمیخته شده است. هر یک از مناطق کشورمان هم سبک و سیاق خود را در عزاداری و برپایی مراسم سوگواری دارند. از سوی دیگر در بسیاری از سنت‌های عزاداری شهرهای مختلف، شباهت‌های فراوانی وجود دارد. برپایی دسته‌های عزاداری، تعزیه، گرداندن علم و نخل و تهیه غذای نذری ازجمله مراسمی است که در شهرهای کشور برپا می‌شود. گاهی این سنت‌ها به‌اندازه‌ای جالب‌توجه است که مردم را نه‌تنها از سراسر کشور بلکه از کشورهای دیگر به تماشا دعوت می‌کنند.

خبرگزاری پردیسان آنلاین در سلسله مطالبی تا پایان دهه اول محرم در گفت‌وگو با صاحب‌نظران حوزه آیینی و تاریخ محلی به بررسی آئین‌های ماه محرم و صفر در محله‌های شهر اصفهان می‌پردازد.

مراسم محرم در دوره صفویه

مهرداد موسوی خوانساری تاریخ‌شناس در گفت‌وگو با خبرنگار پردیسان آنلاین اظهار کرد: مراسم محرم در دوره صفویه با وقایع سیاسی و همگانی مهمی تطور پیدا کرد. با اینکه این مراسم از سال ۹۶۳ م یلادی و در دوره حکمرانی عزالدین بویه، پادشاه آل‌بویه در ایران انجام می‌گرفت، اما با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل در سال ۱۵۰۱ میلادی و اعلام تشیع به‌عنوان مذهب رسمی این امپراتوری تازه‌تأسیس، مراسم محرم شاهد عمومیت پیدا کردن بیشتر در شهرهای اصفهان، تبریز و شیراز بود.

وی ادامه داد: در بیشتر بخش‌ها، شاهان صفوی نه‌تنها مراسم محرم را برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود در برابر رقبای اهل سنت خویش ترویج دادند، بلکه به تبدیل آن‌ها به بروز دراماتیک جدید هم کمک کردند. هدف آن‌ها از این امر رسیدن به‌نوعی هویت سلطنتی یکپارچه، مبتنی بر دین عامه‌پسند بود.

این تاریخ‌دان تصریح کرد: گسترش مهمی در این مراسم در دوره حکومت شاه‌عباس صفویه به وقوع پیوست. در این زمان برنامه‌های محرم دارای جزئیات بیشتر شد و عمومیت آن‌ها، با ورود شماری از نمایش‌های پرشکوه و اعمال نمادین به‌صورت اساسی گسترش پیدا کرد. در دوره سلطنت شاه‌طهماسب و سلطان حسین دو شاه پایانی صفوی، این مراسم به دسته‌گردانی‌های عمومی و تئاتری عامه‌پسندی تبدیل شد و زمینه‌های پیدایش تعزیه در قرن هجدهم میلادی را فراهم آورد.

وی گفت: داده‌های تاریخی موجود درباره مراسم محرم در دوره صفویه به زبان‌های اروپایی و نیز فارسی و ترکی است. در زبان فارسی توصیف‌های کوتاهی از این مراسم در کتاب تاریخ عالم‌آرای عباسی نوشته اسکندربیگ منشی و تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال نوشته ملأ جلال‌الدین منجم وجود دارد که به این مراسم در دوره حکومت شاه‌عباس صفوی اشاره دارند. همچنین به همان‌گونه گزارش جهانگرد اهل عثمانی، اولیا چلبی تنها گزارش یک مسلمان سنی از این مراسم در دوره صفویه است. اما تنها با گزارش‌ها جهانگردان اروپایی است که فهمی مفصل و همراه با جزئیات از این مراسم پیدا می‌کنیم و کیفیت تطور آن‌ها به وقایع همگانی عمده و دارای اهمیت سیاسی در دوره حکومت شاه‌عباس را درمی‌یابیم.

این تاریخ‌دان ادامه داد: در همین زمان به‌صورت اتفاقی، شمار روبه‌افزایشی از جهانگردان اروپایی که در مسیر سفرشان از ایران می‌گذشتند یا در ایران ساکن بودند، این مراسم را در میدان‌های عمومی اصلی و کاخ‌ها، به چشم خود دیده‌اند. در میان بیست‌وسه گزارش باقی‌مانده از این دوران، مفصل‌ترین گزارش متعلق به پترو دلاویه (Pietro Dell Valle)، رافائل دومانس (Raphaël Du Mans) و ژان شاردن (Jean Chardin) است. این سفرنامه‌ها جذاب‌ترین اطلاعات مردم‌نگارانه را از مراسم محرم در این دوره در اختیار ما قرار می‌دهند.

وی اضافه کرد: ازآنجاکه نشانه‌ای از وجود اسناد در دوره شاه اسماعیل، در اوایل دوران حکومت صفویه در دست نیست، از وسعت و شیوع این مراسم در دوره شاه اسماعیل، اطلاعی نداریم. حتی در نوشته‌های مورخان ایرانی یا جهانگردان اروپایی چون جووان ماروی آنگروللو (Giovan Mario Angrollelo) در سال ۱۵۲۴ میلادی و سفیر ونیز در ایران به نام وینچنتو دآلساندری (Vincentio D’Alessandri) در سال ۱۵۲۷ میلادی به مراسم محرم اشاره نشده است؛ با اینکه می‌دانیم در این زمان که مصادف با ایام حکومت شاه‌طهماسب صفوی است، بعضی اعمال عبادی و فرهنگی شیعی مورد حمایت وی قرار گرفت.

دلیل کمبود اطلاعات از مراسم محرم در دوره شاه اسماعیل

موسوی اظهار کرد: کمبود گزارش‌ها از این مراسم در قرن شانزدهم میلادی به معنای کم‌مقدار جلوه‌دادن بروز مذهبی همگانی و محتمل این مراسم در دوران شاه‌اسماعیل و (در اوایل دوره حکومت) شاه‌طهماسب نیست. کمبود این اطلاعات به این معناست که این مراسم توسط طرفداران شیعی شاهان صفوی که نسبت به اکثریت سنی‌مذهب جمعیت ایران در اقلیت بودند، برگزار می‌شده است.

وی ادامه داد: سفرنامه دیپلمات ونیزی به نام میکله مامبره (Michele Membré) اولین شاهد مکتوب از این مراسم در دوره صفویه است که در زمان سلطنت شاه‌طهماسب به نگارش درآمده است. وی این مراسم را چنین توصیف می‌کند: «در ماه مه آن‌ها مصائب فرزند علی (ع) که امام حسین (ع) نامیده می‌شود را اجرا می‌کنند. امام حسین (ع) با یکی دیگر از اعراب که آن‌ها یزید می‌نامند، جنگید و در این راه سرش از تن جدا شد.آن‌ها برای شهادت وی این مصائب را به مدت ۱۰ روز انجام می‌دهند و به آن سبب همه سیاه می‌پوشند، با پارچه‌هایی مشکی سرخود را می‌بندند و لباس‌های مشکی به تن می‌کنند. در این ۱۰ روز شاه از خانه خود خارج نمی‌شود. از عصر تا ساعت یک‌شب گروه‌های مردمی شهر را طی می‌کنند و در مساجد به فارسی مصائب آنکه امام حسین (ع) می‌نامند را فریاد می‌زنند. آنان نام این واقعه را عاشورا نهاده‌اند. عاشورا از اول تا دهم ماه مه طول می‌کشد. من مردان جوانی را دیدم که بدن‌های خود را سیاه کرده بودند و عریان راه می‌رفتند. چیز دیگری نیز دیدم و آن چیزی بود که آن را بگم می‌نامیدند. کسی چاله‌ای شبیه چاه در زمین حفر کرده بود و خود درون آن رفته بود؛ به صورتی که تنها سرش از زمین بالاتر قرار داشت. او تا گلوی خود را با خاک پوشانده بود و این کار را برای آن مصیبت انجام می‌داد. این چیزی بود که من به چشم خودم دیدم. هنگام عصر زنان همه خود را به مساجد می‌رساندند. خطیبی، مصیبت فرزند مذکور علی [ع] را می‌خواند و زنان به‌صورت محزونی گریه می‌کردند.»

این تاریخ‌دان اضافه کرد: این توصیف روشنگر نگاه اجمالی و نادری از گسترشی جدید در تاریخ مراسم محرم را نشان می‌دهد. اول اینکه خواننده باید به عنصر قوی و گسترش یابنده خودزنی به شکل مراسم بگم که شامل شبه دفن یک نفر به هدف ابراز حزن و اندوه برای شهادت امام حسین (ع) است، توجه داشته باشد. گونه‌های مفصل متفاوتی از عملکردهای شدید فیزیکی و نمادین در دوره حکومت شاه‌طهماسب صفوی در این مراسم به‌عنوان بخش مهم‌تری از مراسم عزاداری حسینی رخ داد.

وی اظهار کرد: عنصر دیگر در عزاداری این دوره غیبت پادشاه در بروز همگانی این مراسم است. این ویژگی بعدها در دوره شاه‌عباس صفوی و جانشینانش به‌ویژه شاه‌عباس دوم تغییر کرد؛ شاه‌عباس دوم به‌صورت فعالی در این مراسم شرکت می‌کرد. اما آنچه اشاره بدان مهم به نظر می‌رسد این نکته است که شاه‌طهماسب یکی از حامیان اصلی این مراسم بود. حمایت وی از محرم باید در کنار تلاش‌هایش برای بازسازی مساجد، موقوفات و حرم‌های متبرکه اردبیل، قم و مشهد دیده شود. این مراسم و علاوه بر آن ترویجی که او از دیگر اعمال مناسکی همچون مداحی، مرثیه‌خوانی برای امامان شیعه و مراسم تبرائیان، لعن سه خلیفه اول انجام داد، باید به‌عنوان سیاست تغییر مذهبی جمعیت سنی در نظر گرفته شود.

موسوی افزود: با مرگ شاه‌طهماسب در سال ۱۵۶۷ میلادی امپراتوری صفویه شاهد دوره‌ای از هرج‌ومرج بود که به جنگ داخلی مهمی منتهی شد. تا حد زیادی به سبب این بی‌ثباتی سیاسی است که ما شاهد هیچ گزارشی از مراسم محرم در این دوره نیستیم. اما با به قدرت رسیدن شاه‌عباس در سال ۱۵۸۷ م.، فهم ما از محرم شروع به تغییر می‌کند. در سال‌های ۱۶۰۲ میلادی تا ۱۶۰۴ میلادی هم‌زمان با ساخت اولین بخش از میدان نقش‌جهان جدید در اصفهان (میدان امام)، جهانگرد پرتغالی به نام آنتونیو دِگُوی (António de Gouvea) اولین توصیف از عزاداری‌های همگانی از شیراز را ارائه می‌دهد.

توصیفات مستشرقان خارجی درباره آیین محرم در اصفهان

وی گفت: بر اساس توصیفات او اولین برنامه عاشورا که وی آن را «عاشور» می‌نامد، در میدان این شهر برگزار می‌شد. در این میدان حاکم سوار بر اسب در میان دسته‌های عزادار حرکت می‌کرد. دسته‌های عزادار شامل مردمانی بود که صداهای بلندی از خود بروز می‌دادند و موسیقی عزا نیز ناهماهنگ با صداهای آن‌ها نواخته می‌شد. در ۱۰ روز اول ماه محرم مردم روزه می‌گرفتند، دست از کار می‌کشیدند، زنان و مردان در میدان جمع می‌شدند و دسته‌جمعی به‌سوی مسجد جامع به راه می‌افتادند. این دسته عزاداری شامل بازنمایی‌های نمادین از شخصیت‌های حاضر درنبرد کربلا بود. از جمله آن‌ها می‌توان به زنان و کودکانی اشاره کرد که روی اسب نشانده شده بودند، شیون می‌کردند و می‌گریستند. در کنار آن‌ها، عده‌ای با خونین کردن سروصورت خود، وقایع روز عاشورا را به‌صورت واقعی بازنمایی می‌کردند.

این تاریخ‌دان اظهار کرد: مردان عزادار در حالی‌که تکه‌چوب‌هایی رنگ‌شده در دست داشتند، در جنگی مناسکی شرکت می‌کرد. در جریان این جنگ‌های مناسکی، آن‌ها (به‌صورت نمادین) تا سر حد مرگ می‌جنگیدند و جسد آن‌ها در میدان می‌افتاد. برخی اجراهای دراماتیک دیگر نیز به نمایش درمی‌آمد. ازجمله آن‌ها می‌توان به آتش‌افکنی‌های مداوم توسط شماری از عزاداران مرد که در جلوی تابوت‌های خالی رژه می‌رفتند، اشاره کرد. در گزارش دِگُوی، همچنان به مراسم دفن خویشتن در مراسم سال‌های ۱۶۰۲ میلادی تا ۱۶۰۴ میلادی اشاره شده است.

وی ادامه داد: بعد از گزارش دِگُوی، مهم‌ترین گزارش سفر از متعلق به دلاواله است. در این گزارش که سال‌های ۱۶۱۸ میلادی تا ۱۶۱۹ میلادی اصفهان را توصیف می‌کند، با جزئیات مراسم محرم توضیح داده شده است. آنچه در ادامه می‌آید، بخشی از این گزارش چنین است: «مردم در میدان جمع می‌شوند و ظهر هرروز خطیب درباره حسین (ع) سخنرانی می‌کند. وی مطالبی در تمجید از او می‌گوید و کشته شدن وی را توصیف می‌نماید. این سخنرانی توسط یکی از سادات انجام می‌شود. (او مانند فرزندان محمد (ص) در قسطنطنیه «امیر» یا در مصر «شریف» نامیده نمی‌شود، بلکه ایرانیان او را «سید» می‌نامند که در عربی به معنای آقا است. او عمامه‌ای سبز به سر دارد که من تاکنون مانند را ندیده‌ام (برخلاف ترکیه که سادات در آنجا همواره مانند مردم لباس می‌پوشند.) این سخنران بر منبری که قدری از زمین بلندتر است می‌نشیند و مردم از زنان و مردان دور او حلقه می‌زنند. برخی نشسته‌اند، برخی ایستاده‌اند و برخی روی نیمکت‌های کوتاه جا گرفته‌اند. او گاه و بی‌گاه نقاشی‌هایی مشتمل بر برخی حوادث تاریخی را به مردم نشان می‌دهد. این تصاویر مضمونی مطابق گفته‌های او دارد. خلاصه کنم که او از هیچ تلاشی برای گریاندن مردم فروگذار نمی‌کند. هرروز دهه محرم می‌توان این سخنرانی را در مساجد شنید. شب‌ها این مراسم در خیابان‌های عمومی در برخی مناطق شناخته‌شده برگزار می‌گردد. مردم عامدانه این مناطق را با چراغ‌های بسیار و وسایل مرتبط با دفن اموات تزئین می‌کنند. شنوندگان این مراسم به‌خصوص زنان با ناله و زاری سخنران را همراهی می‌کنند. آنان به سینه خود می‌کوبند و حرکات جان‌گدازی از خود نشان می‌دهند. آنان اغلب به‌صورت مصیبت‌زده‌ای جواب سخنران را می‌دهند و در پایان عباراتی که می‌گویند «وای حسین! شاه حسین!» را تکرار می‌کنند.»

موسوی گفت: دلاواله گزارش خود را با توصیفی از روزهای پایانی مراسم محرم که به‌روز عاشورا منتهی می‌شود ادامه می‌دهد. او همچون دگوی درباره مراسم مختلف ستیز نمادین میان عزاداران می‌نویسد. لازم به ذکر است که در همین ایام، مطابق نوشته ابراهیم بیگ منشی، سربازان صفوی نیز قبل از جنگ با قوای عثمانی مراسم محرم را اجرا کردند. بنابراین به نظر می‌رسد در دوره سلطنت شاه‌عباس صفوی، نوعی ارتباط میان محرم و فرهنگ نظامی وجود داشته است. اما، در سال‌های ۱۶۱۸ میلادی تا ۱۶۱۹ میلادی به نظر می‌رسد مراسم محرم نمایشی‌تر شده باشد. این امر را می‌توان در بروز نمادین یعنی در شکل علم‌ها، سلاح‌های تشریفاتی، نمایش پرشکوه تابوت‌ها و تعداد زیاد اجساد شهدای کربلا مشاهده کرد.

وی ادامه داد: با این وجود دیپلمات اسپانیایی به نام گارسیا دسیلوا یه فیگروئا (Garcia de Silva y Figueroa) در اصفهان (۱۶۱۸-۱۶۱۹ میلادی) گزارشی متفاوت ارائه می‌دهد که نوعی گسترش جدید در مراسم محرم را به تصویر می‌کشد. این گسترش مراسم قربانی شتر است. وی طی توضیح مراسم مذهبی در اوج قدرت شاه‌عباس صفوی، اشاره می‌کند که یک شتر به‌صورت مناسکی به خارج از شهر برده می‌شود و روز عاشورا قربانی می‌شود.

این تاریخ‌دان اضافه کرد: در وهله اول زیباترین و پروارترین شتر ماده که با گل و گیاه، حلقه‌هایی ساخته شده است با برگ گیاهان، پارچه‌های ابریشمی، پلاک‌هایی از جنس طلا، زنگوله و قالیچه تزئین شده دور شهر گردانده می‌شود. در همان هنگام که عزاداران به شدت سینه‌زنی می‌کنند، داروغه (رئیس پلیس) اصفهان و دیگر مقامات دولتی، همراه با دسته‌ای از مردمان مسلح که صداهایی از خود درمی‌آورند، در دشت وسیعی نزدیک رودخانه خارج شهر تجمع می‌کنند. آن‌ها حلقه‌وار دور شتر جمع می‌شوند. شتر را به زمین می‌خوابانند و پاهای او را می‌بندند. سپس داروغه شمشیری را وارد بدن شتر می‌کند و آن را نحر می‌کند. جمعیت به هیجان می‌آید و به سرعت با شمشیرهای تیز، شتر را قطعه‌قطعه می‌کند. عزاداران برای به دست آوردن گوشت شتر با هم درگیر می‌شوند و برخی کشته و شماری زخمی می‌شوند. برخی کسانی که گوشت این شتر را به دست آورده‌اند، آن را به گورستان می‌برند؛ درحالی‌که جمعی دیگر به‌سوی شهر می‌دوند، به سینه‌های خود می‌زنند، فریاد می‌کشند و می‌گریند. تکاپو و هیجان مردم چنان شدید است که داروغه و نیروهای او نمی‌توانند مردم را کنترل کنند. سپس هرج‌ومرج و غوغا در شهر آزاد می‌شود و مراسم به شور و هیجان شدیدی منتهی می‌شود. این مراسم در این مرحله به انتها می‌رسد.

وی اضافه کرد: در دوره شاه صفی (حکمرانی ۱۶۲۹-۱۶۴۲ میلادی) مراسم محرم عمومیت بیشتری پیدا می‌کند. این امر به سبب جلوه‌های تماشایی متفاوتی است که مردمان شهر و روستا را تحت تأثیر قرار داده است. با این وجود همان‌گونه که آدام اولیئنریوس و دیگران گزارش داده‌اند، روضه‌خوانی به ویژگی اصلی دسته‌گردانی‌های سوگوارانه تبدیل می‌شود و در میان عزاداران حاضر در این مراسم عمومیت پیدا می‌کند.

موسوی اظهار کرد: کتاب روضه‌الشهدا نوشته حسین واعظ کاشفی (درگذشت ۹۰۸ ق ./۱۵۰۲ م.) به‌عنوان مهم‌ترین متن برای روضه‌خوانی‌های دوره صفویه مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کتاب گزارشی بسیار گرامیداشتی و احساسی از وقایع غم‌بار کربلا را برای ارادتمندان امام شهید بیان می‌دارد. براساس سفرنامه ژان شاردن (Jean Chardin)، در دوره شاه‌عباس دوم صفوی (حکمرانی ۱۶۴۲-۱۶۶۶ میلادی)، گونه‌های اولیه شبیه‌خوانی در دربار سلطنتی با تالار طویله در اصفهان به روی صحنه می‌رفت. از آن مکان که به‌عنوان قصر، مورد استفاده قرار می‌گرفت، برای اجرای آن مراسم و نیز جشن‌های مجلل استفاده می‌شد.

وی ادامه داد: بعدها در دوره قاجار (۱۷۹۶-۱۹۲۵ میلادی) روضه‌خوانی به‌گونه‌ای مراسم پیچیده‌تر که تعزیه‌خوانی نامیده می‌شود، تطور پیدا کرد. در این زمان بود که تعزیه‌خوانی نه‌تنها موردحمایت شاه قرار گرفت، بلکه گروه‌های مختلف مردم از جمله اصناف و بازاریان نیز روی خوش به آن نشان دادند.

اواخر تاریخ صفویه و مراسم محرم

این تاریخ‌دان افزود: در اواخر تاریخ صفویه، مراسم محرم تحت حمایت شاه سلیمان و سلطان حسین پیچیده‌تر شد. جذاب‌ترین توصیف از این مراسم را جهانگرد هلندی، کورنلیس دبروین (Cornelis De Bruyn) (1704 م.) ارائه داده است. او مراسم عمومی که به گونه‌ای دراماتیک (نمایشی) برگزار می‌شد را توصیف کرده است. این گزارش‌های متأخر همچنین افزایش شکوه و رفتارهای تئاترگونه این مراسم را اثبات می‌کنند. بر اساس این گزارش‌ها عزاداران ماجرای غم‌بار کربلا را برای روی سکوهای ثابت و سیار اجرا می‌کردند. اجراهای دراماتیک (نمایشی) کاملاً استادانه ساخته می‌شدند؛ به صورتی که برخی بازیگران بدن‌های خود را برای تمثیل جراحات حاضران درنبرد کربلا، به رنگ‌های قرمز و سیاه در می‌آوردند. بااین‌وجود پیتر ج. چلکووسکی (Peter J. Chelkowski)، استاد تاریخ فرهنگی شیعه در دانشگاه نیویورک، معتقد است که این نمایش‌ها، تعزیه، به معنایی که اکنون در ذهن داریم نبوده است.

وی اظهار کرد: وی فقدان مدیحه‌سرایی و متون مشتمل بر اشعار بزمی که جز جدائی‌ناپذیر نمایش‌های تئاتری مصائب است را دلیل مدعای خود می‌داند. با سفرنامه مبلغ یسوعی، تادئوش کروسنسکی (Tadeusz Krusinski) (۱۷۱۴ میلادی) به آخرین گزارش از مراسم محرم در دوره صفویه می‌رسیم. گزارش او کاملاً تطور دسته‌گردانی‌ها به نمایش‌های تئاتری محبوب میان توده‌های مردم در شهرهای ایران را تأیید می‌کند. محرم در آن زمان به یک برنامه مهم سلطنتی تبدیل شده و در زندگی دینی فصلی ایرانیان دوره صفویه به‌طور عمیق نفوذ کرده بود.

موسوی اضافه کرد: تاریخ مراسم محرم در دوره صفویه به ما نشان می‌دهد که چگونه تعهد دینی از طریق نمادها و نمایش‌ها می‌تواند بروز گوناگون عمومی پیدا کند. اما مهم‌تر از آن، تطور این مراسم همچنین نشان می‌دهد که می‌توان ردپای عمومیت پیدا کردن مراسم محرم در ایران امروز را در تاریخ صفویه پی‌گرفت. این امر میراثی از تاریخ فرهنگی ایرانی است که مردمان بسیاری در خاورمیانه از جنوب لبنان تا شمال هند در آن سهیم هستند.