به گزارش سرویس ترجمه پردیسان آنلاین، بحران آب در قرن بیستویکم به یکی از جدیترین چالشهای جهانی تبدیل شده است و شهرها، بهعنوان مراکز اصلی جمعیت، اقتصاد و فرهنگ، بیش از هر جای دیگر تحت فشار کمبود آب قرار دارند. رشد سریع جمعیت شهری، تغییرات اقلیمی، سدسازی بیرویه و برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، عواملی هستند که منابع آب را بهشدت تحت فشار قرار دادهاند. در بسیاری از نقاط جهان، این فشارها به بحرانهای واقعی تبدیل شدهاند که نهتنها زندگی روزمره شهروندان را مختل کردهاند، بلکه زیرساختها، امنیت غذایی و ثبات اجتماعی را تهدید میکنند.
بحران آب شهری پدیدهای چندوجهی است که ریشه در ترکیب عوامل طبیعی و انسانی دارد. برای مثال در مکزیکوسیتی، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و زیرساخت فرسوده، شهر را به مرز فروپاشی رسانده و در امان، کمبود منابع تجدیدپذیر و فشار جمعیتی ناشی از پناهندگان، بحران را تشدید کرده است. بحران آب یک مسئله محلی نیست، بلکه چالشی جهانی است که نیازمند همکاری بینالمللی و تغییر بنیادین در رویکرد مدیریت منابع آب است. راهکارها باید فراتر از پروژههای زیرساختی صرف باشند و اصلاح الگوهای مصرف، سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، تقویت سازمانهای محلی و مشارکت شهروندان را در بگیرند. شهرها بهعنوان مراکز اصلی جمعیت و اقتصاد، میتوانند نقش پیشرو در این تغییر ایفا کنند.

بحران آب در دوران کنونی، نهتنها چالشی زیستمحیطی، بلکه تهدیدی برای عدالت اجتماعی و ثبات سیاسی است. دسترسی به آب بهطور مستقیم با نابرابری اجتماعی، مهاجرت، امنیت غذایی و صلح و امنیت جهانی گره خورده است. اگر شهرها و دولتها نتوانند راهکارهای پایدار و عادلانهای برای مدیریت منابع آب ارائه دهند، آینده بسیاری از جوامع در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت.
شهری که در زمین فرو میرود، مکزیکوسیتی | مکزیک
مکزیکوسیتی، یکی از بزرگترین کلانشهرهای جهان با جمعیتی بیش از ۲۰ میلیون نفر، امروز درگیر بحرانی است که بسیاری آن را یکی از شدیدترین بحرانهای آب شهری در جهان میدانند. این شهر بهشدت به سامانه مخازن کوتزامالا وابسته است که در سالهای اخیر بهدلیل خشکسالیهای مکرر و تغییرات اقلیمی به سطحی خطرناک کاهش پیدا کرده است. در سال ۲۰۲۵، سطح آب بعضی از مخازن اصلی به کمتر از سی درصد ظرفیت خود رسیده و دولت ناچار شده است سهمیهبندی آب را اعمال کند و طرحهای اضطراری همچون ساخت تصفیهخانههای جدید برای مناطق فقیرنشین را به اجرا بگذارد.
مشکل مکزیکوسیتی فقط کمبود آب سطحی نیست؛ دههها برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی موجب فرونشست زمین شده و زیرساختهای شهری را در معرض تخریب قرار داده است. این پدیده در بعضی مناطق بهحدی شدید بوده است که ساختمانها بهطور محسوسی کج شدهاند و شبکههای حملونقل عمومی همچون مترو با اختلال روبهرو شدهاند. خیابانها ترک برداشتهاند، لولههای آب شکستهاند و خطر سیلاب هنگام بارندگی افزایش پیدا کرده است.

این فرونشست نهتنها ساختمانها و جادهها را تهدید میکند، بلکه بهطور مستقیم بر شبکه آبرسانی نیز اثر گذاشته و میزان هدررفت آب را افزایش داده است. برآوردها نشان میدهد که حدود ۴۰ درصد آب شبکه بهدلیل نشتی و هدررفت از دست میرود که رقمی فاجعهبار در شرایط بحران است. افزون بر این، هزینههای تعمیر و نگهداری زیرساختها بهشدت افزایش پیدا کرده و دولت ناچار است بخش بزرگی از بودجه شهری را صرف مقابله با پیامدهای فرونشست کند. در حالی که این بودجه میتوانست برای توسعه منابع جایگزین و بهبود کارایی شبکه مصرف شود.
در این میان، شهروندان فقیر بیشترین آسیب را دیدهاند؛ بسیاری از خانوادهها تا یکچهارم درآمد خود را صرف خرید آب میکنند. این وضعیت نابرابری اجتماعی را تشدید کرده و دسترسی به آب را به یک مسئله طبقاتی تبدیل کرده است. در محلات ثروتمند، تانکرهای خصوصی آب را تأمین میکنند، اما در مناطق فقیرنشین، مردم مجبورند ساعتها در صفهای طولانی بایستند و هزینههای سنگین بپردازند. بحران مکزیکوسیتی نشان میدهد که ترکیب مدیریت ناکارآمد، زیرساخت فرسوده و فشار اقلیمی چگونه میتواند یک شهر را به مرز فروپاشی برساند.

زندگی در آستانه فقر آبی، امان | اردن
امان، پایتخت اردن، در مرکز یکی از خشکترین کشورهای جهان قرار دارد و سالهاست با بحران کمآبی دستوپنجه نرم میکند. منابع اصلی آب همچون آبخوانهای دیسی و ازرق، بهسرعت در حال خالی شدن هستند و برداشت بیرویه برای کشاورزی و مصرف شهری این روند را تشدید کرده است. تغییرات اقلیمی نیز با کاهش بارندگی و افزایش دما، منابع سطحی را محدودتر کرده و فشار مضاعفی بر منابع زیرزمینی وارد آورده است.
ورود میلیونها پناهنده از سوریه و عراق تقاضا را بهطور چشمگیری افزایش داده و سرانه آب در اردن را به کمتر از ۱۰۰ مترمکعب در سال رسانده است که بسیار پایینتر از آستانه فقر آبی جهانی است. در چنین شرایطی، دولت «پروژه ملی انتقال آب» را آغاز کرده است تا آب شیرینشده از خلیج عقبه را به سمت امان و شهرهای مرکزی انتقال دهد و بخشی از بحران را کاهش دهد. در مسیر این خط لوله، ایستگاههای پمپاژ و مخازن ذخیرهسازی طراحی شدهاند تا بتوانند حجم بالای آب را بهطور پایدار منتقل کنند. این طرح قرار است سالانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب به امان و دیگر شهرها برساند. اردن برای اجرای این پروژه نیازمند همکاریهای منطقهای و سرمایهگذاری بینالمللی است.
با وجود این اقدامات، بحران آب در امان همچنان یکی از جدیترین تهدیدهای اجتماعی و اقتصادی کشور باقی مانده است. کشاورزی سنتی در بسیاری از مناطق غیرقابل ادامه شده و نابرابری در دسترسی به آب میان مناطق شهری و روستایی افزایش پیدا کرده است. دولت تلاش میکند با نوسازی شبکههای فرسوده، استفاده از فناوری تشخیص نشتی و مقابله با چاههای غیرمجاز، بخشی از مشکل را حل کند، اما فشار جمعیتی و اقلیمی آنقدر شدید است که بسیاری از کارشناسان آینده منابع آب اردن را نگرانکننده میدانند.

بحران در قلب آمریکا، فینیکس و لاسوگاس | ایالات متحده
جنوبغرب آمریکا با بحران آبی روبهروست که ریشه در وابستگی شدید به رودخانه کلرادو دارد. این رودخانه آب آشامیدنی ۴۰ میلیون نفر را تأمین میکند و بخش بزرگی از کشاورزی ایالات متحده به آن وابسته است، اما خشکسالیهای طولانی، تغییرات اقلیمی و برداشت بیش از حد، مخازن اصلی یعنی دریاچههای مید و پاول را به یکسوم ظرفیت رسانده است.
پیامد این وضعیت تنها محدود به کمبود آب شهری نیست؛ کشاورزی در ایالتهای غربی با تهدید جدی روبهرو شده و امنیت غذایی کشور در معرض خطر قرار گرفته است. علاوهبر آن، خشکی گسترده زمینها خطر آتشسوزیهای جنگلی را افزایش داده است و زیرساختهای برقآبی نیز با کاهش تولید روبهرو شدهاند. در این شرایط، ایالتهای جنوبغربی آمریکا ناچار شدهاند درباره کاهش سهمیه برداشت از رودخانه کلرادو مذاکره کنند و همزمان سرمایهگذاری در بازیافت آب، استفاده از آب شور و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را در دستور کار قرار دهند.
بحران فینیکس و لاسوگاس نشان میدهد که حتی در کشوری با منابع مالی و فناوری گسترده، مدیریت ناپایدار آب میتواند به تهدیدی ملی تبدیل شود. این بحران همچنین پرسشهای جدی درباره آینده توسعه شهری در مناطق خشک مطرح کرده است که پاسخ به آنها نیازمند تغییر بنیادین در الگوهای مصرف و سیاستهای مدیریت منابع آب است.

شهری که در حال غرق شدن است، جاکارتا | اندونزی
جاکارتا یکی از سریعترین نرخهای فرونشست زمین را در جهان تجربه میکند و دلیل اصلی آن برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است. بسیاری از مناطق شهری شبکه آبرسانی ندارند و مردم برای تأمین نیازهای روزانه به چاههای خصوصی وابستهاند. این وابستگی موجب شده است زمینهای آبرفتی شهر بهشدت فشرده شوند و بخشهای وسیعی از شمال جاکارتا سالانه تا ۲۵ سانتیمتر نشست کند.
پیامد این روند، افزایش خطر سیلاب و تخریب زیرساختهای حیاتی همچون جادهها، پلها و ساختمانهاست. کارشناسان هشدار دادهاند که اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، تا یک دهه آینده یکچهارم شهر زیر آب خواهد رفت. در کنار برداشت بیرویه، شهرنشینی بیبرنامه و کمبود فضای سبز نیز مشکل را تشدید کرده است؛ گسترش بیرویه ساختمانها و خیابانهای آسفالتی در جاکارتا سطح زمین را بهطور گسترده پوشانده و چرخه طبیعی نفوذ آب باران را مختل کرده است.
در شرایط طبیعی، بارش باران بهتدریج در خاک نفوذ میکند و سفرههای زیرزمینی دوباره پر میشوند، اما در جاکارتا آب باران بهصورت رواناب سطحی در شهر جریان پیدا میکند و فرصت بازسازی منابع زیرزمینی از بین میرود. این مسئله نهتنها بحران کمآبی را تشدید کرده، بلکه خطر سیلابهای ناگهانی را نیز افزایش داده است. دولت اندونزی برای کاهش فشار بر جاکارتا، طرح انتقال پایتخت به شهر جدید «نوسانتارا» را آغاز کرده است و همزمان پروژههایی برای کاهش برداشت آب زیرزمینی و توسعه شبکه آبرسانی نیز در جریان است.

فاجعه سدهای بیرویه، درنه | لیبی
شهر درنه در سپتامبر ۲۰۲۳ شاهد یکی از مرگبارترین فجایع آبی جهان بود که نهتنها بهعنوان یک بحران محلی بلکه بهعنوان هشداری جهانی درباره خطرات سدسازی بیرویه و مدیریت ناکارآمد منابع آب شناخته شد. در پی بارشهای شدید ناشی از طوفان دانیال، دو سد خاکی در بالادست شهر شکستند و سیلابی عظیم بهسرعت به سمت مناطق مسکونی سرازیر شد. این سیلاب بخشهای وسیعی از شهر را نابود کرد، هزاران نفر جان خود را از دست دادند و زیرساختهای حیاتی از جمله پلها، جادهها و شبکههای آب و برق بهطور کامل تخریب شدند.
این فاجعه فقط نتیجه شرایط اقلیمی نبود؛ بررسیها نشان داد که طراحی سدها ضعیف بوده و هیچگونه ارزیابی دقیق خطر پیش از ساخت انجام نشده بود. علاوهبر آن، سالها بیتوجهی به تعمیر و نگهداری سدها، آسیبپذیری آنها را افزایش داده بود. در کشوری همچون لیبی که سالها درگیر جنگ داخلی و ضعف سازمانی بوده است، مدیریت منابع آب و زیرساختهای حیاتی در اولویت قرار نگرفته و همین امر زمینهساز چنین فاجعهای شده است.
بازسازی شهر نیازمند سرمایهگذاری گسترده و تغییر بنیادین در رویکرد مدیریت آب در لیبی است. این حادثه هشداری برای دیگر کشورهاست که سدسازی بدون نظارت و ارزیابی دقیق میتواند پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد. درنه امروز به نمادی از خطرات سدسازی بیرویه تبدیل شده است که نشان میدهد توسعه زیرساختی بدون توجه به پایداری و ایمنی، نهتنها سودی ندارد بلکه میتواند جان هزاران نفر را به خطر اندازد.
