به گزارش پردیسان آنلاین از خوزستان، از نخستین ساعات آغاز جنگ، شهر سوسنگرد در معرض یکی از شدیدترین حملات ارتش بعث قرار گرفت، این شهر که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود اهمیت راهبردی ویژهای داشت، خیلی زود زیر آتش سنگین توپخانه و یورش زرهی دشمن قرار گرفت؛ هدف نیروهای عراقی روشن بود «تصرف سوسنگرد و باز کردن مسیر پیشروی بهسوی اهواز.»
با گسترش حملات، محاصره شهر روزبهروز تنگتر و مسیرهای ارتباطی آن یکی پس از دیگری قطع شد، مدافعان شهر شامل نیروهای مردمی، سپاه و یگانهایی از ارتش در شرایطی نابرابر و با امکانات محدود مقاومت میکردند، شرایط به نحوی بود که هر ساعتِ پایداری، اهمیت حیاتی برای کل جبهه جنوب داشت.
شدت محاصره و فشار دشمن موجب شده بود خطر سقوط کامل سوسنگرد به نگرانی اصلی فرماندهان و مردم تبدیل شود، گزارشهای رسیده از داخل شهر نشان میداد که مقاومت همچنان ادامه دارد، اما توان مدافعان رو به کاهش است و عملیات نجات باید هرچه سریعتر انجام شود، همین وضعیت ضرورت یک اقدام هماهنگ و ضربتی را دوچندان کرد.
طرح عملیات آزادسازی با همکاری نیروهای ارتش و سپاه و پشتیبانی مردمی شکل گرفت، این عملیات با وجود محدودیتها و سختیهای فراوان، با سرعت و دقت قابلتوجهی اجرا شد و ورود نیروهای کمکی و شکستن خطوط محاصره، نقطه عطفی در روند نبرد بود که زمینه آزادسازی کامل شهر را فراهم کرد.
آزادسازی سوسنگرد تنها نجات یک شهر نبود، بلکه جلوگیری از پیشروی دشمن به داخل خوزستان و تثبیت خطوط دفاعی جنوب کشور را به همراه داشت، این پیروزی روحیه نیروهای مدافع را بهطور چشمگیری افزایش داد و امید تازهای در میان مردم ایجاد کرد، دشمن که انتظار چنین واکنشی را نداشت ناچار به عقبنشینی و برنامهریزیهایش با شکست روبهرو شد.
اهمیت این عملیات در تاریخ دفاع مقدس همچنان برجاست چراکه نشان داد هماهنگی میان ارتش، سپاه و مردم میتواند سرنوشت نبردها را تغییر دهد، آزادسازی سوسنگرد بهعنوان نماد مقاومت و همبستگی ملی شناخته میشود، رخدادی که مسیر بسیاری از عملیاتهای بعدی را روشنتر کرد و جایگاهی ویژه در حافظه تاریخی ملت ایران دارد.
سردار سرتیپ پاسدار محمد جعفر اسدی، از فرماندهان جنگ تحمیلی عملیات آزادسازی سوسنگرد را با نبرد بدر مقایسه و اظهار میکند: برابری نیروها، تازه شروع شدن دفاع و ایستادگی مردانه، از ویژگیهای مشترک دو جنگ بدر و سوسنگرد بودند، از آذربایجان تا مشهد و از شمال تا فارس، همه آمدند و در سوسنگرد مقاومت کردند، شهید شدند یا بازماندند تا خاطرات این حماسه را زنده نگهدارند.

وی میافزاید: عزت و بقای ایران امروز مرهون فداکاری آنهاست، همانطور که امام فرمودند: “بکشید ما را، قویتر میشویم”؛ و در جنگ ۱۲ روزه، دیدیم که خون پاک شهدا چه ثمرات بزرگی داشت.
قاسم سلطانآبادی، از پیشکسوتان آزادسازی سوسنگرد، اظهار میکند: تانکهای دشمن از همه جهات هجوم آورده بودند، مدافعان با کمبود نیرو و مهمات داخلی مقاومت کردند و بسیاری از مردم از طریق رودخانه با قایق از شهر تخلیه شدند.
وی میافزاید: روز سوم محاصره، با فرماندهان تبریزی از طریق تلفن تماس حاصل کردند و این ارتباط منجر به صدور فرمان محوری برای شکستن حصر سوسنگرد شد، این عملیات پس از ۵۵ روز از آغاز جنگ و با وجود تجهیزات محدود، به یک معجزه الهی تبدیل شد.
نصرالله شفیعی تحلیلگر مسائل سیاسی نیز با تأکید بر اینکه اهداف اشغالگرانه صدام عنوان میکند: جنگ تحمیلی در حقیقت پروژهای برای تجزیه ایران و تصاحب شهرهایی همچون سوسنگرد جزئی از نقشه بزرگ او بود، صدام با پشتیبانی قدرتهای بیگانه تصور میکرد میتواند با حملهای گسترده ایران را به تسخیر درآورد، اما مقاومت نیروهای ارتش، سپاه و مردم این خیال را بر باد داد.
احساس کردیم اگر کوتاه بیاییم، شهر از دست خواهد رفت، پس داوطلب شدیم، شبها تحویل مهمات میدادیم، چیزهایی که داشتیم را به رزمندگان میرساندیم و نترسیدیم
وی تاکید میافزاید: یکی از دلایل خودباوری صدام این بود که ارتش ایران پس از انقلاب، انسجام خود را از دست داده و برخی ضعف فرماندهی مثل عمل بنیصدر را دست کم گرفته بود، تصورِ دشمن از خلأ قدرت باعث شد پیشبینی اشتباهی بکند و دست به حمله گسترده بزند.
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اهمیت استراتژیک سوسنگرد، تاکید میکند: با تصرف این شهر، دشمن میتوانست مسیر فتح اهواز را هموار و در عمل بخش بزرگی از خوزستان را تصرف کند، اما مقاومت مردمی و فرماندهی مدبرانه مدافعان، چنین نقشهای را ناکام گذاشت.

صدای مردم سوسنگرد
ابوعبدالله از اهالی سوسنگرد به خبرنگار پردیسان آنلاین میگوید و اظهار میکند: زمان جنگ داخل شهر تقریباً کسی باقی نمانده بود؛ مردم خانههایشان را بستند و رفتند، اما بعضی از مغازهدارها حاضر شدند سوپرمارکت خودشان را باز نگه دارند تا برای مدافعان آذوقه تأمین شود.
وی میافزاید: وقتی تانکها از اطراف شهر هجوم آوردند، ما زنان و کودکان را با قایق از طریق رودخانه به مناطق امن انتقال دادیم؛ شبها صدای انفجار و گلولهباران به اندازهای نزدیک بود که نمیدانستی فردا زنده خواهی بود یا نه.
هاشم یکی دیگر از ساکنان سوسنگرد اظهار میکند: پس از محاصره، اعضای خانوادهام به قدری خسته و گرسنه بودند که مجبور شدیم از قفسههای فروشگاههای محلی آذوقه برداریم اما وقتی میگفتند این مال خودتان است، مغازهدارها با احترام پاسخ میدادند «این خانه و مغازه، بخش از این شهر است، باید کمک کنیم.»
محسن از جوانان سوسنگردی دوران جنگ، به خبرنگار پردیسان آنلاین میگوید: وقتی نیروهای سپاه و ارتش خیلی کم بودند، ما اهالی احساس کردیم اگر کوتاه بیاییم، شهر از دست خواهد رفت، پس داوطلب شدیم، شبها تحویل مهمات میدادیم، چیزهایی که داشتیم را به رزمندگان میرساندیم و نترسیدیم.
این اقدامات مردمی و خودجوش، بخش بزرگی از روح مقاومت سوسنگرد را شکل داد.

آزادسازی سوسنگرد در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ نمادی از ایثار مردمی، اتحاد نیروهای دفاعی و نقش محوری شهروندان عادی در سرنوشت جنگ بود، خاطرات فرماندهانی همچون سرداران اسدی، سلطانآبادی و تحلیلگرانی همچون شفیعی، نشان میدهد که چرا این رخداد به نقطهعطفی راهبردی تبدیل شد.
اما آن چیزی که این پیروزی را ماندگار کرد، حضور شجاعانه اهالی سوسنگرد بود که با دست خالی، در دل محاصره و خطر، همدلی و ایثار را معنا کردند، داستانهایی که از زبان مردم بازگو شده است، از باز نگهداشتن مغازهها تا انتقال خانوادهها با قایق، همه گواهی بر این است که دفاع مقدس تنها جنگ رزمندگان نبود، بلکه جنگ تمام یک جامعه بود.
امروز، بازخوانی این خاطرات برای نسل جوان، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد و این روایتها نهتنها برای قدردانی از شهدای گذشتهاند، بلکه برای آموزش نسل آینده نیز است، نسلی که باید بداند امنیت و استقلال امروز چگونه بهدست آمده و چه بهایی داشته است.
پیام سوسنگردِ آزادشده به نسلی که امروز در صحنه مینگرد، این است «ایمان، همبستگی و ایثار میتواند بزرگترین تهدیدها را به فرصت تبدیل کند.»