به گزارش گروه دیگر رسانههای پردیسان آنلاین، پیشنهاد ایران مبنیبر لزوم صدور بیانیه سیاسی از سوی کنگره آمریکا که از سوی امیرعبداللهیان وزیرخارجه کشورمان در گفتوگو با روزنامه فایننشال تایمز مطرح شد نشان داد که جمهوری اسلامی قرار نیست مثل برجام سال ۹۴ صرفا به وعدههای تیم مذاکرهکننده آمریکایی بسنده کند و خواهان گرفتن یک تضمین اساسی تا حصول نتیجه مذاکرات وین است.
در همین زمینه فواد ایزدی، استاد روابط بینالملل با اشاره به اینکه این کنگره آمریکاست که در عرصه سیاست داخلی و خارجی ایالاتمتحده حرف اول را میزند و مجموعه مقامات سیاسی آمریکا اعم از کارگزاران کاخسفید و اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکا در وین هیچ اختیاری جز عمل به مصوبات قانونی کنگره آمریکا ندارند. به گفته این کارشناس مسائل سیاست خارجی، پیشنهاد اخیر ایران باید زودتر ارائه میشد تا در جریان مذاکرات وین مقامات آمریکایی بیش از این زیادهخواهی نکنند. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ارزیابی شما از پیشنهاد ایران مبنیبر لزوم صدور بیانیه سیاسی از سوی کنگره آمریکا چیست؟
تردیدی نیست که کنگره آمریکا و دولتمردان ایالاتمتحده آدمهای بدعهدی هستند و بهطور معمول توافقهای انجامشده را نقض میکنند. اگر در خصوص بدعهدی دولتهای دنیا رتبهبندی صورت گیرد بیشک آمریکا در صدر فهرست کشورهای بدعهد قرار دارد اما این مساله نباید مانع ارائه پیشنهاد ایران مبنیبر صدور بیانیه سیاسی از سوی کنگره آمریکا باشد.
ضرورت صدور این بیانیه سیاسی از سوی کنگره با توجه به همه بدعهدیها و نقض پیمانهای صورتگرفته از سوی آمریکا چیست؟
صدور بیانیه سیاسی از سوی کنگره به این معنا نیست که حتی در صورت صدور آن ما به این تصور برسیم که آمریکاییها از این پس بدعهدی را کنار خواهند گذاشت و به توافقهای صورتگرفته عمل خواهند کرد بلکه بحث اینجاست که قوه مجریه آمریکا شخصی را بهنام رابرت مالی به وین فرستاده تا در مذاکرات شرکت کند. طبعا سوال اینجاست مالی که میگوید نماینده آمریکاست تا چه اندازه حاکمیت ایالاتمتحده را نمایندگی میکند؟ او در این مذاکرات قولها و تعهداتی میدهد. طبعا باید پرسید حرفهای این فرد تا چه اندازه باید از سوی تیم مذاکرهکننده ما جدی گرفته شود؟
ادعا این است که اعضای تیم آمریکایی از اختیارات کافی برای رسیدن به توافق برخوردارند. با توجه به ساختار حاکمیتی ایالاتمتحده تا چه اندازه چنین ادعایی میتواند درست باشد؟
نمایندگان آمریکایی در مذاکرات جاری وین خودشیفتگی و اعتمادبهنفس بالایی دارند. بااینحال واقعیت این است که اساسا حرفها و ادعاهای این افراد از اعتباری برخوردار نیست. چون در نهایت حاکمیت آمریکاست که تعیینکننده اصلی است. براساس قانون اساسی این کشور، قوه مقننه از قدرت بالاتری نسبت به قوه مجریه برخوردار است و دولت صرفا مصوبات کنگره را اجرا میکند و چناچه در مسائل داخلی و خارجی اختلافی میان این دو قوه پیش بیاید بهطور معمول قوه مقننه و کنگره دست بالاتری دارند. حال با چنین ساختاری باید دید وضعیت کنگره نسبت به موضوع مذاکرات چیست؟ شواهد نشان میدهد اکثر نمایندگان کنگره آمریکا مخالف روند فعلی در وین هستند. جمهوریخواهان که بهطورکلی مخالف برجامند و بهصورت هفتگی چند نفر از جمهوریخواهان به بایدن نامه مینویسند و میگویند هر تصمیمی که در مورد مذاکرات احیای برجام از سوی دولت اتخاذ شود در کنگره لغو خواهد شد. علاوهبراین تعدادی از دموکراتها هم مخالف روند مذاکرات برجام هستند. مثلا رابرت منندز، رئیس کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا هفته گذشته در صحن علنی سنا یکساعت علیه توافق با ایران سخنرانی کرد. در همین جلسه درخواست منندز از کشورهای ۱+۵ این بود که آنها بلافاصله مکانیسم ماشه را علیه ایران اجرایی کنند. چاک شومر که رهبر اکثریت دموکراتها در سنای آمریکاست دفعه قبل به برجام رای نداد و الان هم جزو مخالفان رسیدن به هر توافقی با ایران است. برآورد ما این است که اگر امروز در کنگره آمریکا درباره توافق نظرسنجی شود اکثریت نمایندگان مخالف هستند. بنابراین ما باید وضعیت کنگره را بدانیم، چون اگر با روند فعلی این مخالفتها ادامه پیدا کند زمانی که آمریکا به برجام برمیگردد و امکان استفاده از مکانیسم ماشه فراهم شود دیگر نیازی به درخواست آقای منندز نیست.
با توجه به وضعیت فعلی در ساختار حاکمیتی آمریکا ارائه پیشنهاد مبنیبر صدور بیانیه از سوی کنگره چه ضرورتی دارد؟
موضوع صدور بیانیه سیاسی از آن جهت اهمیت دارد که ما از همین الان باید با واکنش رسمی کنگره مواجه شویم نه بعد از رسیدن به توافق احتمالی، چون در نهایت این کنگره است که تصمیمگیر اصلی برای هدایت سیاست آمریکا در موضوع برجام است. به عبارت دیگر پیشنهاد آقای امیرعبداللهیان درست و دقیق اما دیرهنگام ارائه شده و ما باید از ابتدای شروع مذاکرات این پیشنهاد را مطرح میکردیم. اگر کنگره آمریکا بیانیه سیاسی بدهد و مخالفت خود را با روند مذاکرات برجام اعلام کند نماینده آمریکا دیگر در گفتوگوهای وین حق شاخوشانهکشیدن و طرح مطالبات زیادهخواهانه ندارد چون از عقبه محکمی برای بیان نقطهنظرات ساختار حاکمیتی آمریکا برخوردار نیست. به عبارت دیگر اساسا تیم مذاکرهکننده آمریکایی هیچ پشتوانهای برای بیان نقطهنظرات خود در جریان مذاکرات ندارد.
با توجه به واقعیتهای موجود و مخالفت کنگره با روند گفتوگوها و بیاعتباری نمایندگان ایالاتمتحده در مذاکرات اساسا چه نیازی به ادامه مذاکرات و برگزاری هفت دور گفتوگوهای طولانی با طرفهای حاضر در برجام است؟
اگر رسیدن به هر توافقی هدف باشد طبعا باید ادامه مذاکرات متوقف شود. در دورههای گذشته بهویژه در زمان آقای روحانی، تیم مذاکرهکننده بههیچوجه به موضوع کنگره ورود پیدا نمیکرد، چون تصور آنها این بود که هر توافقی بهتر از عدم توافق است. ما این تجربه را از سر گذراندیم و در دوره گذشته به توافق رسیدیم و از دل آن مکانیسم ماشه بیرون آمد. جالب است بدانیم که علت خروج ترامپ از برجام به استناد قانون مصوب ۲۰۱۵ مبنیبر بازبینی توافق هستهای با ایران بود. قبل از اینکه حتی ترامپ نامزد ریاستجمهوری آمریکا باشد این قانون در کنگره به تصویب رسیده بود. بنابراین اگر قرار باشد که به هر قیمتی توافق حاصل شود تجربه برجام ۹۴ دوباره تکرار خواهد شد. منتها همانطور که گفتهاند آزموده را آزمودن خطاست. بنابراین ضرورتی ندارد که به هر توافقی دلبست. در دوره گذشته هم کری و هم اوباما علاقهمند به توافق بودند اما جک لو، وزیر خزانهداری چندان موافق برجام نبود و از این رو وقتی توافق حاصل شد او با رئیسجمهور و وزیر خارجه آمریکا همراهی نمیکرد. در کنگره هم کمکم روند تصویب قوانین ضدایرانی شروع شد تا جنبههای مثبت برجام را بیاثر کنند. در چنین شرایطی دولت سیزدهم بیان کرده که میخواهد از تجربه گذشته درس بگیرد و از این رو پیشنهاد وزیرخارجه ایران مبنیبر درخواست بیانیه سیاسی از کنگره مطرح شد.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید