به گزارش پردیسان آنلاین، در سالهای اخیر، انیمیشنهای ایرانی تلاش کردهاند تا از روایتهای تقلیدی فاصله بگیرند و با تکیه بر مفاهیم بومی و فرهنگی، هویت مستقلی برای خود بسازند. «یوز» نیز در همین مسیر گام برداشته است؛ اثری که با محوریت یکی از نمادهای حیاتوحش ایران یعنی یوزپلنگ ایرانی، به دغدغهای ملی و جهانی میپردازد. انتخاب این سوژه، هم از منظر فرهنگی و هم آموزشی قابل تقدیر است؛ چراکه در دل خود، مفاهیمی چون عشق به وطن، حفاظت از طبیعت و پیوند انسان و سرزمین را جای داده است.
انیمیشن «یوز» روایتگر ماجرای یوزپلنگی ایرانی است که در شهر نیویورک بزرگ شده و با وجود زندگی در محیطی مدرن و پرزرقوبرق، احساس غربت و بیگانگی عمیقی را تجربه میکند. او در جستوجوی دوستان خود، تصمیم میگیرد سفری طولانی را برای بازگشت به وطن آغاز کند. در مسیر این سفر، با چالشهای طبیعی، موانع بیرونی و درگیریهای درونی متعددی روبهرو میشود و درمییابد که بازگشت به وطن، تنها یک حرکت جغرافیایی نیست، بلکه سفری روحی و فرهنگی برای کشف اصالت، هویت و ریشههای خویش است. فیلم در خلال این روایت، به مفاهیمی چون هویت ملی، اصالت فرهنگی، عشق به سرزمین و اهمیت حفاظت از گونههای در معرض خطر میپردازد و تلاش میکند پیوندی میان انسان، طبیعت و وطن برقرار سازد.
ایدهای ارزشمند در خدمت بازتعریف هویت ایرانی
بیتردید بزرگترین نقطه قوت «یوز» در ایده و طرح اولیه آن نهفته است. تمرکز بر نماد ملی یوز ایرانی و تلاش برای ساخت روایتی که احساس تعلق و وطندوستی را برانگیزد، حرکتی خلاقانه و تحسینبرانگیز است. فیلم در لایه مفهومی خود میکوشد تا با تکیه بر استعاره بازگشت، مخاطب را به بازاندیشی درباره هویت، ریشهها و مسئولیت در قبال محیط زیست فراخواند.
با این حال، این ایده غنی و تأثیرگذار، در مرحله نگارش و اجرا به بلوغ کامل نرسیده است. فیلمنامه در بخشهایی دچار پراکندگی روایی و ضعف در پیوستگی منطق داستان میشود. برخی خردهروایتها نیمهکاره رها شده و مخاطب برای درگیر شدن با قهرمان داستان به زمان بیشتری نیاز دارد. هرچند در نیمه دوم فیلم روایت منسجمتر میشود، اما نقطه آغاز آن فاقد قلاب محکم است و در جذب اولیه مخاطب تا اندازهای ناکام میماند.
روایت و ساختار؛ مسیری که نیمهتمام مانده است
از منظر ساختار روایی، «یوز» تلاش میکند داستانی سفری را به نمایش بگذارد؛ سفری که هم بیرونی است و هم درونی. اما این دو ساحت در فیلمنامه به اندازه کافی در هم تنیده نمیشوند و نتیجه، روایتی است که گاه در مرز میان واقعیت و نماد سرگردان میماند. در بخشهایی، ریتم کند و فقدان اوجهای دراماتیک محسوس است و کشمکشهای قهرمان بیشتر در سطح باقی میماند تا در عمق روانی او امتداد یابد.
با وجود این ضعفها، فیلم در انتقال حس وطندوستی و تصویرسازی از مفهوم بازگشت به ریشهها موفق است. تلاش قهرمان برای پیوند دوباره با زادگاه، حامل پیامهایی است که برای هر ایرانی آشنا و تأثیرگذار جلوه میکند.
شخصیتپردازی و لحن بومی؛ تلاش برای صمیمیت و باورپذیری
در حوزه شخصیتپردازی، «یوز» عملکردی نسبتاً قابل قبول دارد. شخصیت اصلی، هرچند از نظر عمق روانی میتوانست پیچیدهتر ترسیم شود، اما در مسیر تحول تدریجی خود قابل درک و همدلی است. استفاده از لهجه کرمانی در گفتار برخی شخصیتها تصمیمی هوشمندانه بوده که به اثر رنگ و بوی محلی بخشیده و ارتباط احساسی مخاطب را تقویت کرده است.
حضور طنز در فیلم نیز به اعتدال و در زمانبندی درست صورت گرفته و توانسته فضای اثر را از یکنواختی خارج کند. با این حال، در برخی شخصیتهای فرعی ضعف در پرداخت و انگیزهسازی به چشم میخورد و اگر این بخشها غنیتر میشد، «یوز» میتوانست از نظر دراماتیک نیز در سطحی بالاتر قرار گیرد.
جلوههای فنی و هنری؛ گامی استوار برای انیمیشن ایران
از منظر تکنیکی، «یوز» یک گام رو به جلو برای انیمیشن ایرانی محسوب میشود. صداگذاری، دکوپاژ صحنهها، طراحی پسزمینهها و میزانسنها با دقت و ظرافت انجام شده و در برخی سکانسها جلوههای بصری چشمنوازی دارد. رنگپردازی گرم و متناسب با فضای طبیعی ایران، حس بومی اثر را تقویت کرده و در مجموع نشان میدهد که انیمیشن ایرانی در حال نزدیک شدن به استانداردهای حرفهایتر است.
نکته مهم آن است که سازندگان فیلم در بعد فنی توانستهاند تعادلی میان سادگی و جذابیت برقرار کنند؛ هرچند در مقایسه با آثار بینالمللی هنوز فاصلههایی وجود دارد، اما مسیر پیشرفت کاملاً مشهود است.
در مجموع، «یوز» اثری است که در نیت و ایده موفق و الهامبخش عمل میکند، اما در مرحله پرداخت و روایت به بلوغ لازم نمیرسد. فیلم نشان میدهد که سینمای انیمیشن ایران ظرفیت خلق آثاری ملی، فرهنگی و جهانی را دارد، اما این مسیر نیازمند دقت بیشتر در نگارش فیلمنامه، شخصیتپردازی و ساختار دراماتیک است.
«یوز» را میتوان تلاشی ارزشمند دانست برای پیوند دادن دغدغههای زیستمحیطی با مفاهیم فرهنگی و هویتی. اثری که هرچند در روایت دچار لغزشهایی است، اما در جوهره خود حامل پیامی شریف و انسانی است: بازگشت به ریشهها، حفظ اصالت و پاسداشت سرزمین مادری.