به گزارش پردیسان آنلاین، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نقطه عطفی در تاریخ ایران بود و تأثیرات گستردهای بر سیاست خارجی و روابط بینالمللی آن گذاشت. پس از انقلاب، ایران با رویکردی نوین در عرصه بینالمللی ظاهر شد و تلاش کرد با حضور فعال در سازمانها و گروههای بینالمللی، نقش مؤثری در تحولات جهانی ایفا کند. این حضور با وجود فراز و نشیبها، فرصتهایی را برای مشارکت در تصمیمگیریهای جهانی، تبادل نظر با سایر کشورها و بهرهمندی از مزایای همکاریهای بینالمللی فراهم کرده است.
تأثیرات اقتصادی عضویت ایران در گروههای بینالمللی همچون اوپک قابل توجه بوده و به این کشور کمک کرده تا در بازارهای جهانی نقش مهمی ایفا کند. با این حال، تحریمها و محدودیتهای اقتصادی، گاهی مانع از بهرهمندی کامل از این فرصتها شده است. در دوره ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی، ایران به عضویت یا همکاری در سازمانهایی نظیر سازمان همکاری شانگهای (SCO) و گروه بریکس (+BRICS) درآمده که میتواند به تقویت روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای آسیایی و کاهش وابستگی به دلار آمریکا کمک کند.
علاوه بر این، پیوستن به پیمان همکاری و دوستی در جنوب شرقی آسیا (ASEAN) و عضویت در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد نشان از تلاش ایران برای توسعه روابط با مناطق مختلف جهان و ایفای نقش فعال در مسائل بینالمللی دارد. این اقدامات، در صورت مدیریت صحیح و رفع موانع داخلی و خارجی، میتواند به تقویت جایگاه ایران در عرصه بینالمللی و تحقق اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی آن کمک کند.
دیپلماسی چندجانبه فعال: استراتژیهای ایران برای بهرهبرداری حداکثری از سازمانهای بینالمللی
امید رحیمی، پژوهشگر حوزه بینالملل به خبرنگار پردیسان آنلاین میگوید: سازمانها و نهادهای بینالمللی، بستر توافقات بین دولتها برای تسهیل امور گوناگون میباشند. در این چارچوب، دولتها بخشی از امتیازات خود را در ازای کسب امتیازاتی متقابل ارائه میدهند که منافع دوجانبه را تأمین میکند. این امر مستلزم حضور فعال کشورها، درک صحیح از رویههای این سازمانها، و هماهنگی کامل بین سطوح میانی و خرد (که بخش مهمی از کارکرد این سازمانها و نهادهاست) با سطح کلان تصمیمگیری در وزارت امور خارجه و سایر نهادهای دولتی است.
وی میافزاید: مشکلی که تاکنون در بهرهبرداری از ظرفیتهای این سازمانها وجود داشته، ناشی از فقدان همین هماهنگی بوده است و همچون عضویت در یک سازمان در حوزه حملونقل (ترانسپورت) یا در حوزه تجارت و گمرکات ایجاد شده، اما کارکردهای مرتبط در سطوح میانی این نهادها به درستی تطبیق نیافته و این گسستگی مانع از تحقق اهداف شده است. بنابراین، برای ملموستر شدن بهرهمندی اقتصادی، ایجاد این هماهنگی ضروری است. این امر نیازمند مشارکت نهادها و سازمانهای داخلی دیگر، حتی نهادهای غیر اقتصادی، و نیز فعالان این حوزههاست.
پژوهشگر حوزه بینالملل تصریح میکند: در بررسی استراتژیها در سطح کلان، کشورها رویکردی برونگرا و تعاملمحور نسبت به سازمانها و نهادها دارند که باعث افزایش تعاملات میشود. اما چگونگی کسب حداکثر منافع اقتصادی از هر یک از این سازمانها، مبتنی بر استراتژیهای متفاوت است. به عنوان مثال، در مواجهه با سازمانی مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا، که ما عضو آن نیستیم اما توافق تجارت آزاد یا ترجیحی با آن داریم، نحوه انجام مذاکرات برای تنظیم فهرست کالاهایی که مشمول تعرفههای ترجیحی میشوند، میتواند یک استراتژی برای کسب حداکثر منافع باشد.
رحیمی با اشاره به استراتژیهای لازم در سازمان بینالمللی بیان میکند: سازمانی همچون بریکس، که دارای ساختار و ماهیت سیاسی و اقتصادی است، منافع حاصل از آن در سطوح بلندمدت و استراتژیک با منافع کوتاهمدت و میانمدت متفاوت است. در سطح استراتژیک، راهبرد دلارزدایی میتواند در دستور کار قرار گیرد، در حالی که در سطح میانمدت و کوتاهمدت، همکاری با بانک سرمایهگذاری بریکس میتواند مدنظر قرار گیرد. بنابراین، استراتژی متناسب با هر سازمان، فرایندهای داخلی، آئیننامهها و ظرفیتهای آن، در سطح منافع اقتصادی زودبازده متفاوت است.
وی میافزاید: در سطح استراتژیک و بلندمدت، صرف تمرکز بر توسعه ارتباطات با این سازمانها و تخصیص نیروی انسانی متخصص بسیار مهم است. یکی از ضعفهای موجود در برخی از این سازمانها، تخصص نداشتن و تجربه کافی تیمهای مذاکرهکننده یا نمایندگان دائم و موقت بوده است. تخصیص نیروی انسانی متخصص، منابع کافی، و پشتیبانی سیاسی و حقوقی از مذاکرات میتواند بسیار کمککننده باشد.
پژوهشگر حوزه بینالملل عنوان میکند: در سطح استراتژی، چالشهای زیادی وجود داشته است. یکی از این چالشها، تحریمها بوده است. واقعیت این است که بسیاری از سازمانهای بینالمللی که پس از جنگ سرد ۱۹۹۱ شکل گرفتهاند، تحت نفوذ یا توسط آمریکا ایجاد شدهاند. تنشها و تحریمهای آمریکا، مانع جدی در استفاده از بسیاری از این سازمانها و نهادها بوده است، به طوری که امکان استفاده از آنها تا زمانی که آمریکا با آن مخالفت میکرد، وجود نداشت.
رحیمی اضافه میکند: اما در سازمانهایی که نفوذ آمریکا در آنها کمتر بوده یا هرگز وجود نداشته است همچون بریکس یا سازمانهای غیرآمریکایی و بدون نفوذ آمریکا، چالشها متفاوت بوده است. بعضاً این چالشها از جنس تنشهای سیاسی با برخی از کشورها بوده که به درستی مدیریت نشده است همچون تنشهای سیاسی با تاجیکستان که باعث تعویق عضویت ایران در شانگهای شد. در برخی موارد، چالشهای داخلی عدم هماهنگی بین نهادهای مختلف دولتی، عدم تخصیص درست منابع مطرح بوده است.
وی بیان میکند: در سطح بینالمللی نیز، در برخی از سازمانهای بینالمللی و کلان که سطح نفوذ آمریکا به نسبت بالا بوده، امکان اجماعسازی و تحرک مضاعف وجود داشته است. به این معنا که میتوان بیش از آنچه که در حالت عادی انتظار میرود، تحرک داشت و با اجماعسازی، به نتایج مطلوب دست یافت. اما این تحرک مضاعف، نیازمند نیروهای متخصصی است که توانایی، تجربه، ابتکار، خلاقیت و تعامل داشته باشند. فقدان این ویژگیها، یک چالش دیگر بوده است.
دیپلماسی اقتصادی کارآمدتر با پیوستن به گروههای بینالمللی
رامین کیانی، کارشناس روابط بینالملل به خبرنگار پردیسان آنلاین میگوید: پس از انقلاب، به گروههای مهمی مانند شانگهای و بریکس پیوستیم در حالی که در سالهای اولیه پس از انقلاب، نتوانستیم حضور فعالی در سازمانهای بینالمللی داشته باشیم. با این حال، ایران همواره به دنبال ایفای نقش سازنده در عرصه بینالمللی بوده است.
وی میافزاید: شانگهای و بریکس به عنوان مهمترین سازم انهایی که ایران به عضویت آنها درآمده، فرصتهای جدیدی را برای کشورمان ایجاد کردهاند. شانگهای، که گاهی به عنوان ناتوی شرقی نیز تلقی میشود، میتواند پیمان مهمی برای تقویت همکاریهای منطقهای باشد، زیرا کشورهای عضو آن دارای اشتراکات زیادی هستند. بریکس نیز با عضویت کشورهای بزرگ، اهمیت ویژهای در عرصه بینالمللی دارد و مورد توجه قدرتهای جهانی است.
کیانی عنوان میکند: با وجود این، عضویت در بریکس و شانگهای هنوز نتایج ملموسی در توسعه روابط اقتصادی ما نداشته است، زیرا سازوکارهای این سازمانها هنوز در دست تکمیل است و باید پذیرفت که این پروسه زمان بر است.
کارشناس روابط بینالملل خاطرنشان میکند: با وجود چالشهای موجود، ایران میتواند با بهرهگیری از فرصتهای ایجاد شده توسط سازمانهای بینالمللی، منافع اقتصادی خود را تأمین کند.
وی تصریح میکند: اگرچه میتوان با روشهای غیررسمی و واسطهگری، فعالیتهای اقتصادی محدودی انجام داد، اما برای دستیابی به موفقیتهای بزرگ، باید به سمت پیوستن به سیستم اقتصادی جهانی حرکت کنیم. من معتقدم که با تلاش و برنامهریزی مناسب، میتوانیم از ظرفیتهای سازمانهایی مانند بریکس، شانگهای و اکو بهرهمند شویم و آیندهای روشنتر برای اقتصاد کشورمان رقم بزنیم.
به گزارش پردیسان آنلاین، ایران تلاش کرده است با حضور فعال در سازمانها و مجامع بینالمللی، جایگاه خود را در عرصه جهانی تثبیت کند. عضویت در سازمانهایی همچون شانگهای و بریکس که تلاشهای دولت شهید رئیسی برای کنشگری فعال در آنها بستر را برای دولت چهاردهم نیز آماده ساخت، فرصتهای جدیدی را برای همکاریهای اقتصادی و سیاسی با کشورهای مختلف فراهم کرده است، اگرچه هنوز موانع و چالشهایی در این مسیر وجود دارد که نیازمند تدبیر جدی از سوی دولتمردان و تداوم نگاه پررنگ به ظرفیتهای موجود از جمله ارتباط اقتصادی با کشورهای همسو و همسایه است.
با وجود این چالشها، ایران به تلاش خود برای توسعه روابط بینالمللی ادامه میدهد. پیوستن به پیمانهایی مانند آ سه آن و حضور در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد، نشان از رویکرد فعال ایران در مسائل بینالمللی و تلاش برای گسترش روابط با مناطق مختلف جهان دارد. کارشناسان معتقدند که بهرهبرداری مؤثر از ظرفیتهای سازمانهای بینالمللی نیازمند هماهنگی بیشتر بین نهادهای داخلی، تخصیص نیروی انسانی متخصص و اتخاذ استراتژیهای مناسب است.
به طور کلی، ایران با دیپلماسی چندجانبه فعال و تلاش برای رفع موانع داخلی و خارجی، به دنبال تقویت جایگاه خود در عرصه بینالمللی و تحقق اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی است.