کارشناسان سینمایی معتقدند مراسم اسکار در چند دهه اخیر کاملاً رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته تا سیاستمداران آمریکایی در پیشبرد اهداف خود برای سلطه یافتن بر افکار مردم استفاده کنند.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی پردیسان آنلاین، سینما به عنوان یکی از رسانه های جمعی نقش مهمی در تولید افکار و تاثیرگذاری بر مردم دارد. پرده ی نقره ای سینما ساعت ها مخاطب خود را سرگرم می کند و این سرگرمی با تولید مفاهیم و افکار صورت می گیرد. مفاهیمی که ماه ها و سال ها توسط گروهی تهیه شده است و حال می خواهد دنیای جدید و افق تازه ای را بیان کند.
مقاله، رمان،شعر و.. هر کدام نقش مهمی در فرهنگ سازی، تولید افکار و تاثیرگذاری برای گروه کثیری دارند.
اما سینما که از مهم ترین تکنولوژی های بصری استفاده کرده است؛ می تواند مخاطب خود را دچار چالش فکری کند و حتی احساسات را برانگیزد.احساسات و عواطف دو وجه مهم انسانی هستند که سینما با این دو وجه کار می کند و در تلاش است تا عواطف و احساسات را دچار تحول کند.
تصاویر، حرکات دوربین، بازیگران، کارگردانی و عوامل پشت صحنه یک مفهوم بزرگ را خلق می کنند و آن را به نمایش می گذارند تا بتوانند بیشترین تاثیرگذاری را بر مخاطب خود داشته باشند.
سینما، نقش بسیار مهمی در ترویج و نهادینه سازی اهداف غرب، ایفا می کند.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که سینمای امروز، یعنی هالیوود که مرکز تولید بزرگ سینمای غرب است، به وضوح با سی سال قبل متفاوت است. یعنی آن چه که هالیوود در دهه های ۵۰ تا ۷۰ میلادی بود، با آن چه که امروز هست کاملا تفاوت دارد.
این تفاوت در واقع در سیاسی شدن سینما و جشنواره های آن نظیر اسکار است که به واسطه آن بر افکار مردم کشورهای جهان سومی و مسلمان تسلط پیدا کرده و راهی بشود برای تبلیغ فرهنگ غربی تا به واسطه آن بر ملتها اثر بگذارند.
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند:
«یکی از نکاتی که باید در مواجههی با دنیای غرب کاملاً به آن توجه داشت، عامل و ابزار هنری است که در اختیار غربیهاست. اینها از هنر حداکثر استفاده را کردهاند برای ترویج این فرهنگ غلط و منحط و هویتسوز؛ بخصوص از هنرهای نمایشی، بخصوص از سینما حداکثر استفاده را کردهاند. اینها به صورت پروژهای یک ملت را تحت مطالعه قرار میدهند، نقاط ضعفش را پیدا میکنند، از روانشناس و جامعهشناس و مورخ و هنرمند و اینها استفاده میکنند، راههای تسلط بر این ملت را پیدا میکنند؛ بعد به فیلمساز، به فلان بنگاه هنری در هالیوود سفارش میکنند که بسازد و میسازد. بسیاری از فیلمهائی که برای ماها و برای کشورهائی نظیر ما میسازند، از این قبیل است. من از فیلمهای داخل خود آمریکا خبری ندارم؛ اما آنچه که برای ملتهای دیگر میسازند، جنبهی تهاجم دارد.
چند سال پیش از این در خبرها بود که در بعضی از کشورهای بزرگ اروپائی تصمیم گرفته شد که با فیلمهای آمریکائی مقابله شود. آنها مسلمان نیستند، اما آنها هم احساس خطر میکردند؛ آنها هم احساس تهاجم میکردند. نسبت به کشورهای اسلامی البته بیشتر، و در مورد کشور انقلابی ما هم به طور ویژه؛ نگاه میکنند، خصوصیات را میسنجند، وضعیت را میسنجند، فیلم را بر اساس آن میسازند، خبر را بر اساس آن تنظیم میکنند، رسانه را بر اساس آن شکل میدهند و میفرستند فضا. باید به اینها توجه داشت. سلیقهسازی میکنند، فرهنگسازی میکنند؛ بعد از آنکه سلیقهها را عوض کردند، ذائقهها را عوض کردند، آن وقت اگر احتیاج به زر و زور بود، دلارها را وارد میکند، نیروهای نظامی و ژنرالها را وارد میکنند. این، شیوهی حرکت غربیهاست؛ باید مراقب بود. باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامىِ نوین بر دوش آنهاست؛ و یکی از حدود و ثغور این کار، مواجههی با تمدن غرب است، به صورتی که تقلید از آن انجام نگیرد».۲۳/۰۷/۱۳۹۱
بیشتر کارشناسان سینمایی معتقدند که مراسم اسکار بالاخص در چند دهه اخیر کاملاً رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته تا این که دارای ارزش های هنری باشد و بیشتر از همه به دنبال پیشبرد اهداف سیاستمداران آمریکایی برای سلطه یافتن بر افکار مردم هست. در همین رابطه مسعود فراستی می گوید: به نظر من جشنوارههای سینمایی-هنری، فرنگ اصولاً سینمایی هنری نیستند؛ مخصوصاً اسکار.
فراستی چنین ادامه میدهد: “جایزه علمی جهانی ارزش دارد.رقابت ورزشی با ارزش است. اما جوایز سینمایی و هنری جهانی، بخصوص در یکی دو دهه اخیر جای شک دارد؛ به هیچوجه این طور نیست که سیاست در آن نیست.
اسکار جشنواره ای فراقارهای یا محلی!؟
میتوان مراسم اعطای جوایز اسکار را جهانیترین شکل یک نمایش محلی دانست که با پروپاگاندای قدرتمندترین رسانههای بینالمللی به هواخواهان و علاقمندان سینما در سراسر کره زمین، یک فستیوال فراقارهای نمایانده شده است در حالی که حدود ۹۶ درصد کل جوایز آن، تنها به آثاری اختصاص دارد که محصول آمریکا و انگلیسیزبان هستند و در زمان و مدت خاصی در سینماهای لسآنجلس به نمایش درآمدهاند و فقط چهار درصد بقیه به فیلمهای دیگر کشورها تعلق دارد که آنها هم اگر بخواهند در سایر رشتهها غیر از بخش فیلمهای خارجی قرار گیرند، حتما بایستی در همان زمان و مدت خاص در یک یا چند سالن سینمای لسآنجلس، اکران عمومی یافته باشند. چنانچه در هر سال بسیاری از فیلمهای آمریکایی به دلائل مختلف از جمله نداشتن پخشکننده قوی، در سینماهای لسآنجلس به اکران در نیامده و در نتیجه از قضاوت اعضای آکادمی اسکار دور میمانند.
به همین دلیل بوده که همواره در طول تاریخ سینما، بسیاری از شاهکارهای این هنر در مراسم اسکار مطرح نشدهاند.
فیالمثل شاهکارهای مسلمی مانند: «الکساندرنوسکی» (سرگئی آیزنشتاین)، «زمین» (الکساندر داوژنکو)، «اگتسومونوگاتاری» (کنجی میزو گوچی)، «پاترپانچالی» (ساتیا جیت رای)، «رم شهر بیدفاع» (روبرتو روسلینی)، «قاعده بازی» (ژان رنوار)، «زیر بامهای شهر» (رنهکلر)، «روز برمیآید» (مارسل کارنه)، «حفره» (ژاک بکر)، «اورفه» (ژان کوکتو)، «یک محکوم به مرگ میگریزد» (روبر برسون)، «ام» (فریتس لانگ)، «اردت» (کارل تئودور درایر)، «داستان توکیو» (یاساجیرو ازو)، «از نفس افتاده» (ژان لوک گدار)، «هیروشیما، عشق من» (آلن رنه)، «لولامونتز» (ماکس افولس) و … هیچگاه مدنظر آکادمی اسکار قرار نگرفتند.
از طرف دیگر حجم و شدت تبلیغات کمپانیهای بزرگ و رسانههای عظیم مهمترین و اساسیترین عنصر مدنظر قرار گرفتن و قضاوت روی فیلمها از سوی اعضای آکادمی به نظر میآید. امتیازی که طبعا نصیب محصولات همان کمپانیها میشود و از همین رو آثار سینمای مستقل معمولا هیچگونه سهمی در نظرگاه اعضای آکادمی ندارند.
و با این وجود هر ساله برخی از سینما دوستان که شاید بتوان بعضی از آنها را غرب زده هم بنامیم در انتظار اعلام نامی از فیلمهای کشورمان توسط یکی از مجریان این مراسم به عنوان نامزد جایزه اسکار، هستند! دلخوشی که البته به همه کشورها و ملتهای دیگر هم تحمیل شده و یک مراسم محدود محلی به عنوان جهانیترین فستیوال سینمایی تبلیغ گردیده است.
تأسیس اسکار با ایدئولوژی آمریکایی
به جز آنچه بیان گردید، یافتن خطوط مشخص تفکر و ایدئولوژی آمریکایی (که توسط رسانههای این کشور ساخته و القاء میشود) در میان فیلمهای هر سال این مراسم، کار چندان دشواری نبوده و مطلب پوشیدهای به نظر نمیآید (حتی رسانههای خود آمریکا بارها به آن اذعان داشتهاند).
زمانی که فکر تاسیس آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا به سال ۱۹۲۷ در یک مهمانی شام در خانه «لویی بیمه یر» ، رئیس کمپانی مترو گلدوین مه یر مطرح گردید و قرار شد این آکادمی علاوه بر وظایف دیگر،همه ساله تعدادی هم جایزه به محصولات کمپانیهای آمریکایی بدهد، اساسا نمایشی برای محصولاتی از این کمپانیها مدنظر بود که علاوه بر دارا بودن نوعی ساختار به اصطلاح کلاسیک سینما (ساختار کلیشهای هالیوودی)، به نحوی ایدئولوژی آمریکایی را ( با همه خصوصیات تاریخی و سیاسی و فرهنگیاش ) تبلیغ نماید و اینکه کمپانیها در رقابت با یکدیگر، هر یک تا کجا میتوانند در صنعت ساخت این دسته فیلمها، ابتکار بزنند و با ابزار و وسایل و امکانات پیشرفتهتر، صحنههای خارقالعادهتری را جلوی دوربین ببرند و بدین وسیله صنعت سینمای هالیوود را توسعه دهند.در چنین وادی ، به هیچ وجه هنر سینما مطرح نبوده و نیست، بلکه آنچه مد نظر بنیانگذاران آکادمی قرار داشت، استعداد سر و کله زدن با تولید و استفاده از ابزار و تکنولوژی برای به تصویر کشیدن شمایی از یک قهرمان آمریکایی بود که هر زمان در شکل و قوارهای نمایان میشد.از مراسم اسکار بیش از آنچه گفته شد نمیتوان انتظار داشت. اما متاسفانه قدرت رسانههای غربی آنچنان است که حتی در همین کشور خودمان آن را به عنوان مهمترین اتفاق سینمایی سال جلوهگر میسازند! مراسمی که نه تنها سینمای ما بلکه سینمای هیچ کشور دیگری به جز آمریکا در آن سهم خاصی ندارد.
Saturday, 23 November , 2024