هر وقت توانستی کفش آن‌ها را که بد می‌دانی پیش پایشان جفت کنی، من خودم به سراغ تو خواهم آمد.

به گزارش پردیسان آنلاین، یازدهم ذی‌الحجه مصادف با رحلت عارف، استاد اخلاق و نویسنده کتاب المراقبات، میرزا جوادآقا ملکی تبریزی است که به همین مناسبت به بیان خاطره‌ای در مورد ایشان از کتاب «سیره و خاطرات علما» خواهیم پرداخت.

عالم بزرگ اخلاقی حاج میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در جوانی بعد از دو سال تلمذ و شاگردی، در محضر آیت‌الله آخوند ملاحسینقلی همدانی، به ایشان عرض می‌کند: «من در سیر خود به‌ جایی نرسیدم» .

آقا در جواب از اسم و رسمش سؤال می‌کند. او تعجب کرده می‌گوید: مرا نمی‌شناسید؟! من جواد ملکی تبریزی هستم.

ایشان می‌گویند: “شما با فلان ملکی ها بستگی دارید”؟

آقا میرزا جواد آقا، چون آن‌ها را خوب و شایسته نمی‌دانسته از آنان انتقاد می‌کند!

آخوند ملاحسینقلی در جواب می‌فرماید: «هر وقت توانستی کفش آن‌ها را که بد می‌دانی پیش پایشان جفت کنی، من خود به سراغ تو خواهم آمد».

میرزا جواد آقا فردا که به درس می‌رود، خود را حاضر می‌کند که در محلی پایین‌تر از بقیه شاگردان بنشیند تا رفته‌رفته کسانی که از آن فامیل در نجف بودند و ایشان آن‌ها را خوب نمی‌دانسته، مورد محبت قرار می‌دهد و آخر به‌جایی می‌رسد که کفششان را هم پیش پای آن‌ها جفت می‌کند.

چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن بوده‌اند می‌رسد رفع کدورت بین دو فامیل می‌شود.

بعد از این حادثه آخوند او را ملاقات می‌کند و می‌فرماید: «دستور تازه‌ای نیست. تو باید حالت اصلاح شود» یعنی متواضع شده باشی سخاوت پیدا کرده باشی کینه و بخل نداشته باشی و … رفع این‌ها حال آدم را اصلاح می‌کند تو از همین دستورات شرعی بهره‌مند شوی. ضمناً یادآوری می‌کنند که کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهائی برای عمل کردن خوب است.

منبع: کتاب سیره و خاطرات علما؛ اثر استاد محمد علی جاودان؛ صفحه‌ی ۸۳.