از نوای نی تا نینوا؛ تعزیه در نبض تاریخ و دل امروز

در صحنه‌ای بی‌سقف و بی‌دیوار، جایی میان طنین نی و خاک گرم، مردانی برای سوگواری می‌خواننند. حقیقتی که پس از هزار و اندی سال تازه است. اینجا، نمایش تعزیه نیست؛ بازآفرینی حماسه‌ای‌ است که هر سال از نو متولد می‌شود. پژوهشگر و شبیه‌خوانِ دلسوخته، با زبانی از جنس اشک و آگاهی از تعزیه می‌گوید.

به گزارش پردیسان آنلاین، در نسیم گرم ظهر عاشورا، جایی میان صدای نی و بانگ طبل، جایی میان خاک داغ و پرچم‌هایی که آرام‌آرام در باد می‌رقصند، هنری از دل تاریخ برمی‌خیزد؛ هنری که تنها نمایش نیست، بلکه روایت جانِ یک ملّت است. تعزیه، این آیینِ سوگ‌خوانی و آسمان‌نگری، نه بر صحنه‌های نور و دکور، که بر سینه زمین و نه در قاعده نمایش، بلکه در قداستِ حضور اجرا می‌شود.

اینجا کلمات، نفس می‌کشند. موسیقی، آه می‌شود. نگاه بازیگر، شهادت و اشک تماشاگر، تکمیل‌کننده‌ی اجرا است. تعزیه، آینه‌ای از حماسه، عرفان، عشق، ماتم، ایثار، و فریاد است؛ هنری که از جان برخاسته تا جان را بلرزاند. شبیه‌خوانی، بازنمایی نیست؛ بازآفرینی است. زمین، دیگر خاک نیست؛ کربلا است. زمان، دیگر ساعت نیست؛ عاشورا است. بازیگر، تنها بازیگر نیست؛ راوی، واسطه و زائر است.

تعزیه، مجموعه‌ای از هنرهای کامل است؛ مجموعه که شعر، موسیقی، روایت، طراحی، عرفان و معنا دارد. گویی تمام ظرفیت‌های زیبایی‌شناسی ایرانی–اسلامی، در آن به تبلور رسیده‌اند. این هنر، زنده است؛ هنوز نی‌اش شنیده می‌شود، هنوز دل‌ها را می‌لرزاند، هنوز تماشاگر را بی‌هوا می‌گریاند و در روزگار ازدحام تصویر و صدا، هنوز صدای ساده‌ی سنج و نوحه‌ای مثنوی‌وار، می‌تواند هزار نفر را به صحنه‌ای خاکی بکشاند.

تعزیه، روایت دوباره حماسه است. نه‌روایت برای تماشا، که برای زیستن؛ برای وصل دوباره به آن لحظه‌ی مقدس که در آن، حقیقت از میان آتش و عطش و عشق سر برمی‌آورد.

برای شناخت دقیق و اصولی این هنر با منصور قربانی، هنرمند، پژوهشگر، مدیر تخصصی دفتر هنرهای نمایشی و مدیر تخصصی دفتر هنرهای ملی_آیینی شهرداری اصفهان گفت‌گویی داشتیم که در ادامه آمده است.

بخش اول این گفت‌وگو را از اینجا بخوانید: تعزیه؛ مادر هنرهای نمایشی ایران یا آئینی فراموش‌شده؟ 

پردیسان آنلاین: در تعزیه خبری از تعلیق نمایشی به سبک درام کلاسیک نیست. پس چه چیزی برای مخاطب انقدر جذاب است؟

قربانی: در ساختار نمایشی تعزیه، گره‌افکنی و گره‌گشایی به سبک درام ارسطویی نیست. مخاطب پایان را از ابتدا می‌داند؛ اما راز تعزیه، نه در کشف پایان، که در تجلی معنا است. آن‌چه مخاطب را می‌نشاند، نه تعلیق روایی، که تعلیق احساسی و معرفتی است. شهادت حضرت عباس یا علی‌اکبر، داستان تازه‌ای نیست، اما در دل تعزیه، هر بار به گونه‌ای دیگر از نو زاده می‌شود. این «زایشِ تکرارشونده»، جوهره‌ی تعزیه است.

پردیسان آنلاین: آیا ساختارهای روایی در برخی تعزیه‌ها به فرم‌های دراماتیک کلاسیک نزدیک نمی‌شود؟

قربانی: تعزیه‌هایی همچون «عاشق شدن دختر مصری به علی‌اکبر» یا «تعزیه در صدف» حتی ساختار کلاسیک درام را نیز در خود دارند. اما آن‌چه بیش از هر چیز تعزیه را از تئاترهای دیگر متمایز می‌کند، حضور یک «بعد آسمانی» است. تعزیه، صرفاً اجرای یک متن نیست؛ نوعی بازخوانی عرفانی از حقیقت تاریخی است، روضه‌ای عینی‌شده که با بدن بازیگر و بغض تماشاگر پیوند می‌خورد.

پردیسان آنلاین: ترکیب هنرها در تعزیه چگونه شکل می‌گیرد و چه تأثیری دارد؟

قربانی: تعزیه نه تنها در روایت، بلکه در ترکیب هنرها نیز منحصر به‌فرد است. موسیقی، شعر، نقاشی، طراحی لباس، هنرهای تجسمی، و حتی فرم‌های حرکتی همگی در دل تعزیه گرد آمده‌اند تا مخاطب را به تجربه‌ای همه‌جانبه از روایت عاشورا و مفاهیم آئینی برسانند. این‌گونه است که تعزیه را نه می‌توان تنها در حوزه تئاتر طبقه‌بندی کرد، نه صرفاً در آئین؛ تعزیه ترکیب کاملی از یک مجموعه هنری با هویت و زبان ایرانی‌شیعی است. در تعزیه نقش‌ها بازی نمی‌شوند؛ زیسته می‌شوند. بازیگر در تعزیه، نقش نمی‌پوشد، بلکه به آن بدل می‌شود. پیرمردی بی‌سواد که سال‌ها در تعزیه معین البکا بوده است با دقتی نقش‌ها را می‌چیند که گویی تمام مکاتب کارگردانی را در آستین دارد. اما این آگاهی نه آموخته دانشگاه که رسیده از نسلی به نسل دیگر است و البته در دل آن رابطه‌ای اسرارآمیز و آسمانی وجود دارد که نقش را هدایت می‌کند

تعزیه تنها یک میراث نیست که بر دوش گذشته مانده باشد؛ بلکه ریشه‌ای تنیده‌شده بر ناخودآگاه هنر امروز است. بسیاری از شیوه‌های میزان‌سن، ریتم اجرا، فرم حرکت بازیگر، و حتی نوع نگاه به مخاطب، ریشه در سنت شبیه‌خوانی دارد. چه بسیار نمایش‌نامه‌ها و اجراهایی که بی‌آنکه بخواهند، روح تعزیه را نه از روی تقلید، بلکه از سر خاستگاه فرهنگی مشترک تنفس می‌کنند.

از نوای نی تا نینوا؛ تعزیه در نبض تاریخ و دل امروز

پردیسان آنلاین: رد پای تعزیه را در آثار کدام کارگردانان معاصر می‌توان دید؟

ق ربانی: از کارگردانانی چون بهروز غریب‌پور، داوود میرباقری و حتی بهرام بیضایی می‌توان یاد کرد. بیضایی، با آن دقت وسواس‌گونه‌اش در چینش نشانه‌ها، با نگاهی که بر ساختارهای آئینی تکیه می‌کند، و با فهمی از تئاتر که بیشتر به تقدیس می‌ماند تا اجرا، به گونه‌ای تعزیه را در مدرن‌ترین فرم‌ها بازآفرینی کرده است.

پردیسان آنلاین: این اثرگذاری تنها در فرم تعزیه مشهود است یا در محتوا و نگاه نیز این گونه است؟

قربانی: حتی وقتی تعزیه‌ای نیست، تعزیه هست. یعنی حتی اگر صحنه‌ای در ظاهر با شبیه‌خوانی فاصله داشته باشد، وقتی از درد، حماسه، آسمان و زمین و تراژدی یک انسان سخن می‌گوید، می‌تواند رگه‌هایی از تعزیه را در خود داشته باشد. این حضور پنهان، تعزیه را به بخشی از DNA نمایش ایرانی بدل کرده است.

فقط فرم نیست که تأثیر گذاشته است. محتوا، نوع روایت، و حتی باور به «تقدس صحنه» نیز از تعزیه به هنر امروز راه یافته‌اند. در بسیاری از آثار، نه‌فقط تئاتر که حتی فیلم و سریال، این تقدس دیده می‌شود؛ جایی که بازیگر دیگر بازیگر یا راوی نیست، بلکه واسطه است؛ واسطه‌ی حقیقتی که باید از دل اجرا عبور کند و به جان مخاطب برسد. تعزیه، اگرچه در گذشته شکل گرفته، اما امروز هم زنده است. زنده، نه فقط در میدان‌هایی که صدای طبل و شیپورش می‌پیچد، بلکه در دل صحنه‌هایی که بی‌نام از او، یادش را زنده می‌کنند.

پردیسان آنلاین: اگر بخواهید از تأثیرگذارترین عنصر در تعزیه بگویید، چه می‌گوئید؟

قربانی: اگر بخواهم بگویم چه عنصری بیش از همه بر مخاطب تعزیه اثر می‌گذارد، بی‌هیچ تردیدی می‌گویم موسیقی؛ آن‌هم نه صرفاً آوای ساز، بلکه موسیقی نهفته در خود کلام، در لحن‌ها، در مقام‌ها، در شعر. تعزیه اگر موسیقی نداشته باشد، نیمی از جان خود را از دست می‌دهد. حتی بازیگران مخالف‌خوان، آن‌هایی که قرار است نقش منفی را ایفا کنند، با لحن و دستگاه‌های موسیقایی خاصی صحبت می‌کنند که به‌نوعی نمایانگر درونیات شخصیت و جایگاه درام هستند. همین نقش موسیقایی باعث می‌شود تعزیه، فارغ از درام، یک ساختار شنیداری کامل نیز داشته باشد.

از نوای نی تا نینوا؛ تعزیه در نبض تاریخ و دل امروز

پردیسان آنلاین: آیا اشعار تعزیه هم بخشی از هویت موسیقایی و ادبی این هنر هستند؟

قربانی: شعر در تعزیه، نه فقط ابزاری برای روایت، که یکی از قله‌های ادبیات فارسی آئینی است. از محتشم گرفته تا عمان سامانی، از صفی علی‌شاه تا شاعران گمنام محلی، همه با دل و جان در این دستگاه بزرگ، شعری سروده‌اند که فراتر از واژه، به آواز رسیده است.

پردیسان آنلاین: با توجه به تغییرات جهان امروز، آیا تعزیه هنوز زنده است؟ هنوز مخاطب دارد؟

قربانی: جهان تغییر کرده است. دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست؛ نه مخاطب، نه ابزارهای ارتباط، نه سلیقه‌ها و نه دغدغه‌ها. و در این میانه، تعزیه، این میراث عاشقانه‌ی هزارساله، ناگهان در تقاطع دو جهان قرار گرفته است؛ جهانی پر از شتاب، پلتفرم، تبلیغ، موسیقی‌های پاپ و سریال‌های رنگارنگ و جهانی که هنوز به دنبال یافتن قطره‌ای اشک روی خاک گرم کربلاست.

تعزیه هنوز نفس می‌کشد. هنوز صدای شیپورش، مردم را از پشت پنجره‌ها بیرون می‌کشد. حتی امسال، در یکی از شهرستان‌های اطراف اصفهان، در یک اجرای ساده‌ی تعزیه، بیش از ده‌هزار نفر جمعیت جمع شد! بدون تبلیغ، بنر، تیزر و فقط با صدای نی و سنج. تعزیه، برخلاف بسیاری از هنرها، رسانه‌ی تبلیغاتی نمی‌خواهد. خودش رسانه‌ی خودش است. فقط کافی است صدایش بلند شود.

پردیسان آنلاین: آیا با همین وضعیت، تعزیه در حال ادامه دادن راه اصیل خود است؟

قربانی: تعزیه‌ها دیگر آن شبیه‌خوانی اصولی با ساختار درست، آن شعر غنی و موسیقی درخشان را ندارند. این وضعیت «زنگ خطری جدی» است. نه فقط برای تعزیه، که برای همه‌ی هنرهای ملی و آئینی ایران. ما خیلی از آئین‌ها و هنرهای سنتی خود را از دست داده‌ایم. آیین‌هایی که امروز حتی نامی از آن‌ها هم باقی نمانده است. تعزیه هنوز ایستاده، اما اگر مراقب نباشیم، مانند باقی هنرهای آئینی به فراموشی سپرده خواهد شد.

پردیسان آنلاین: مهم‌ترین تهدید برای بقای تعزیه در عصر حاضر چیست؟

قربانی: شاهد سقوط تدریجی یک میراث ارزشمند، زیر بار کج‌فهمی‌ها، ساده‌سازی‌ها و آن‌چه به اسم «خلاقیت» اجرا می‌شود و در اصل چیزی نیست جز دور شدن از اصل هستیم. ما با موجی از به‌ظاهر نوآوری‌ها روبه‌رو شدیم. شعرهای آبکی، موسیقی‌های نچسب، طراحی‌های عجیب که به اسم خلاقیت، تیشه به ریشه‌ی تعزیه می‌زنند. آن هم نه به‌صورت آهسته، خیلی سریع!

پردیسان آنلاین: در این وضعیت پر از خطر و انحراف، چه باید کرد؟ راه نجات تعزیه چیست؟

قربانی: ما هنوز فرصت داریم. تا زمانی که نفس تعزیه به گوش می‌رسد، باید کاری کرد. این هنر، اگر به دست آدم‌های متخصص، فهمیده و متعهد اداره شود، هنوز می‌تواند نسل آینده را با خود همراه و شکوفا کند و راهی ندارد جز آموزش به نسل نوجوان و کودک. آموزش‌هایی اصولی، علمی و عمیق؛ نه سطحی و شتاب‌زده و نه صرفاً در قالب کلاس و کارگاه، بلکه در قالب ثبت و ضبط، مستندسازی، نوشتن، تحلیل و… تا آینده بتواند روی شانه‌های امروز بایستد.

از نوای نی تا نینوا؛ تعزیه در نبض تاریخ و دل امروز

پردیسان آنلاین: تعزیه امروز، میان سنت و مدرنیته ایستاده است. آیا می‌توان آن را بی آن‌که اصالتش را از دست بدهد نو کرد؟

قربانی: تعزیه، این آئین دل‌سوخته و دلسوز، حالا در ایستگاهی ایستاده که دود دو راهی از آن بلند است. یک سو، راه نو شدن، عبور از حصار تکرار و درآویختن با زمانه است؛ سوی دیگر، ایستادن بر خاک اصالت و حفظ آن ریشه‌های سینه‌سوز که با اشک و شعر و شهود آمیخته‌اند. اما پرسش این است:
آیا می‌توان نونوار شد، بی‌آنکه پیراهن اصالت را درید؟

تعزیه نه فقط توان، که ظرفیت کامل بازآفرینی را دارد؛ به شرط آن‌که این بازآفرینی، برخاسته از فهم باشد، نه فریب. تعزیه را می‌توان بازآفرینی کرد، اگر و فقط اگر تیشه‌ی نوآوری، به ریشه نخورد و ساختار اصلی آن را منهدم نکند.

پردیسان آنلاین: با این حساب، وضعیت فعلی تعزیه را چطور می‌بینید؟

قربانی: آنچه امروز به اسم نوگرایی می‌بینیم، اغلب نه بر مدار خلاقیت می‌چرخد و نه در مدار اصالت حرکت می‌کند. بسیاری از اجراها، نه تعزیه‌اند و نه نو؛ فقط وصله‌هایی بی جایند بر قبایی که روزگاری از شعور، اندوه، حماسه و موسیقی دوخته شده بود.

پردیسان آنلاین: در میان این آشفته‌بازار، چه نگاهی باید به خلاقیت در تعزیه داشت؟

قربانی: از استاد هاشم فیاض نقل می‌کنم، آن پیر روشن‌بین تعزیه، که گفته بود: «بهترین خلاقیت در تعزیه آن است که چیزی به آن نیفزایی. فقط درست و صادقانه اجرا کن.» این جمله، سرشار از اندوه است. زمانه‌ای است که در آن، «افزودن» گاه معادل «فراموش کردن» است. و در این میان، راه روشن چیست؟ راه آن است که این هنر با غنای ذاتی خود وارد جهان امروز شود، نه اینکه آن را برای مدرن شدن قربانی کنیم.

پردیسان آنلاین: و در نهایت، تعزیه را چگونه باید شناخت و از آن بهره گرفت؟

قربانی: تعزیه گنجینه‌ای است که هم در روایت، هم در شعر، موسیقی، میزان‌سن و هم در اندیشه، می‌تواند برای هنر امروز الهام‌بخش باشد. اما فقط وقتی که با احترام به ریشه‌ها باشد؛ وقتی که در خدمت محتوا باشد، نه در تقابل با آن؛ و وقتی که فهم، جای هیجان بنشیند. تعزیه از نظر محتوا، شعر، موسیقی و از هر نظر، غنی است. فقط باید آن را درست دید، درست شناخت و درست از آن وام گرفت؛ نه آنکه به نام خلاقیت، صورتش را بی‌هویت کنیم.

گفت‌وگو از زهرا دهقانی خبرنگار پردیسان آنلاین

لینک کوتاه خبر:

pardysanonline.ir/?p=326875

Leave your thought here

آخرین اخبار

تصویر روز: